سوزنبان
حضرت عیسی(ع) در میان «بنیاسرائیل» و برای بنیاسرائیل، متولّد و به پیامبری مبعوث شد. اگر چه پیامبران پیش از جناب عیسی(ع) در «تورات» و «زبور»، بعثت این نبیّ گرامی را خبر داده بودند، امّا بنیاسرائیل بهانه تراش، به بهانه اینکه عیسی بن مریم(ع)، مصداق آن پیامبر وعده داده شده نیست، بنا را بر نافرمانی و عصیان گذارده و بر طغیان خود افزودند.
در عصر پیامبر خاتم، محمّد مصطفی(ص) نیز به نوعی، همین واقعه رخ داد. این بار نیز، نبوّت و رسالت از خبر وعده داده شده را پذیرا نشدند و اعلام کردند آل محمّدِ وعده داده شده و وصیّاش، پانصد سال بعد خواهند آمد.
خداوند متعال منکران را مخاطب قرار داد و فرمود:
«وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون؛ ۱
و حق را با باطل نپوشانید و حق را کتمان نکنید؛ با آنکه دربارهاش آگاهی دارید.»
رسول خدا(ص) در مواجهه با این جماعت، اعلام فرمودند:
«آیا موافقید تورات میان ما حکم کند؟»
گفتند: بله!
یهودیان تورات آوردند و از روی آن، برخلاف آنچه در تورات بود، خواندن آغاز کردند.
خداوند متعال حیله آنها را در هم شکست و طومارشان را دگرگون ساخت؛ در حالیکه دو تن از قاریان دو سر طومار را در دست گرفته و میخواندند.
طومار به ماری دو سر تبدیل شد و هر سری از آن، دست راست قاریای را که طومار را در دست داشت، به دهان گرفت و زیر فشار سخت، دست آن دو قاری را شکست و قاریان نعره سر دادند و به فغان آمدند. در آن میانه، طوماری دیگر زبان گشود و به قاریان گفت: همچنان در این عذاب میمانید تا وصف محمّد(ص) و پیامبری او را در تورات قرائت کنید و وصف علی(ع) و امامت او را بر هر آنچه خداوند متعال نازل فرموده است، از تورات بخوانید.
پس آن دو یهودی تورات را به درستی خواندند و به رسول خدا(ص) ایمان آوردند و به ولایت و امامت وصیّ ایشان اقرار کردند.۲
بنیاسرائیل و از پی آنها، مسلمانان مأمور به ایمان، عمل و ابلاغ آئین محمّدی و حفاظت از آن شدند تا آنکه به دست نسلهای بعدی برسد.
تاریخ در «هیئت سنّتهای ثابت» و «عمل» مردمان، همواره و همواره تکرار میشود و از آن، گریزی نیست.
چه بسیارند طومارهای دروغین، قاریان دروغزن و مارهای گزنده مأمور به تنبیه کتمانکنندگان حق و روندگان بر باطل. آنچه در این میان، نایاب است، عبرتگیرنده است.
هر دسته، سری از طومار رنج و درد و حقطلبی این مردم چشم به راه عدالت مانده را گرفته، به رأی و هوای خود قرائت میکند، با تفسیر خودبنیادانه، خود را بر حق معرفی کرده و باطل را بر کرسی مینشاند و از این میانه، بر دارایی و قدرت خود و همکیشانش میافزاید و اینهمه را به نام دین قالب میزند.
انصاف دهید، تا به کی؟!
نسلی از پی نسلی آمد و رفت و جملگی چشم به راه و امیدوار؛ امّا هیهات که نومید و سرخورده سر بر تراب خاک نهاد و حاصل اینهمه سال…؟ کدامین حق و کدامین حقگذار را میتوان نشان گرفت؟
قرار بر این بود که این امّت، سوار بر قطار حقطلبی، بر ریل جویندگان مصلح کل، ره به دیار منتظران حقیقی بیابد، در میانه راهی پر فراز و نشیب؛ امّا آکنده از آزادگی، قسط، عدالتورزی و برخورداری، به طلایهداران سپاه منجیّ موعود برسد و پرچم «البیعه لله» را بر بام زمین، به اهتزاز درآورد.
هیهات!
سوزنبانی از پی سوزنبانی دیگر، منزل به منزل، قطار را از ریل اصلی خارج و بر مداری به حرکت درآورد که امروزه از آنهمه مطالبات حقطلبانه، جز ظلم، فساد، فسق و دستانی تهی از قوتِ لایموت، باقی نمانده است.
هر سوزنبان که بنا بود نگهبان و پاسبان و دستگیر امّت باشد و با چراغی در دست، راهنمای راه، رهزنی از آب درآمد که چراغ به دست، گزیدهترین کالا را به یغما میبرد.
چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا
لباس اهل تقوا بر اندام رهزنان، نه یک بار، بلکه صد بار مستضعفان این دیار را گزیده است. همگی، گوشها را از فریاد «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون»۳ آکندند؛ امّا «إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُون»؛ ۴ ولیکن ماهیت آنان وقتی برملا شد که بسیاری از فرصتها و سرمایهها، از کف رفته بود.
دو سر طومار در دستان دو دسته از رهزنان، از این سو به آن سو کشیده میشود. کاش مارهای گزنده، از دستان حضرت مصلح کل سربرآورند، دستان هر دو گروه را بشکنند که چنین لباس حق بر باطل میپوشانند.
خزانه قاریان هر دو سوی طومار، آکنده از زر است و سرهای نابکارشان انباشته از تزویر و هرگاه که فرصت بیابند، سرهای حقجویان حقطلب را به عداوت در هم میکوبند.
به سهم خود،
• برحذر میدارم سوزنبانان را از راندن قطار اهل ایمان بر ریل «لیبرال سرمایهداری»؛ چه به شیوه سنّتی، همراه سلام و صلوات و چه به شیوه مدرن، آکنده از اباحیت؛
• برحذر میدارم قاریان هر دو سوی طومار مستضعفان اهل ایمان را از آلوده ساختن اخلاق و فرهنگ این مردم؛ چه به شیوه آکنده از ریا و تظاهر (آئین ظاهرِ مذهب) و چه به شیوه مدرن آکنده از سکولاریزم دنیامداری و هیدونیسم (آئین مذهبِ ظاهر.)
• برحذر میدارم دو دسته از سوزنبانانی را که طیّ همه دهههای گذشته بر مسند قدرت تکیه زدند و مناسبات و معاملات مالی مردم را آلوده به «ربا» و «مال شبههناک» کردند.
به همان سان که اعمال و نیّات همه ما در دایره علم خداوند متعال و قلب امام مبین، مهدی فاطمه، ارواحنا له الفداء، ثبت است، در عصر مدرن نیز هیچیک از اعمال ما، از چشمان تیزبین مردم دور نمیماند و حاصل جمع مشاهدات آنها، عکسالعملی است که در مناسبتهای مختلف بارز میسازند.
بیهیچتردید، وضع جامعه امروز ما، انعکاس تمامعیار عمل و اندیشه مردانی است که قریب به چهل سال بر صندلیهای امارت و ملکداری این دیار تکیه زدهاند؛ چه این وضعیت خوشایند ما باشد و چه نباشد.
والسّلام
سردبیر
پینوشتها:
۱. سوره بقره، آیه ۴۲.
۲. علّامه بحرانی، سیّد هاشم، «ترجمه البرهان»، کتاب صبح، چاپ دوم، ۱۳۸۹، ج۲ریال ص۳۰۰.
۳. سوره بقره، آیه ۱۱.
۴. سورهبقره، آیه ۱۲.