مسجد امام رضا (علیه السلام) واقع در تقاطع خیابان انقلاب اسلامیبا خیابان شهید نامجو است که درحال ساخت میباشد و از لحاظ سبک معماری، به تقلید از معماری پست مدرن غرب ساخته شده و با جوهره عملکرد مسجد منافات دارد.
در حوزه هنر، همه هنرمندان قائل به این امر هستند که پشت هر اثر هنری، یک پیام مستتر است که به واسطه ی آن اثر به طریقه غیرمستقیم به مخاطب خویش القاء میگردد. و در میان هنرها، معماری به دلیل وسعت و گستردگی آن و القائ سبک و شیوه زندگی، به جای یک پیام، گستردگی یک فلسفه را درخود نهان دارد. پس هر اثر معماری گویای یک فلسفه است. حال با این فرض چنانچه در مواجهه با معماری غرب، رویکرد تقلید و تاثیرپذیری صرف و یکسویه را در پیش بگیریم باید بدانیم که انسان مسلمان ایرانی را به پارادایم فلسفی غرب احاله داده ایم و به هیچ .که البته این فلسفه ی پشت آن آثار معماری یقینا با اعتقادات اسلامی و شاخصه های فرهنگ ایرانی در تناقض کامل است. زیرا انسان ایرانی در پارادایم خداگرایی تنفس میکند و معماری غرب اسیر پارادایم انسان گرایی است.
در پارادایم خداگرایی، مسجد جایگاه سجده و بندگی خداست. در پارادایم انسان گرایی، آنجا که خدایی نیست، مسجد جایگاه سجده و بندگی کیست؟ مضحک بودن چنین تقلیدی در اینجا بیشتر خود را نشان می دهد که " مسجدی به سبک اومانیسم "
فلسفه دیکانستراکشن، که سبک معماری دیکانستراکشن آن را پرورانده، زاییده توهمات ذهنی ژاک دریدا، فیلسوف پست مدرن فرانسوی است. لذا فلسفه دیکانستراکشن که فلسفه ایهام، آشفتگی، ابهام ، دوگانگی، عدم ثبات، تزلزل، فریب، عدم سودمندی، چندمعنایی و تناقض است نمی تواند به عنوان مبانی نظری معماری یک مسجد استفاده شود.
همچنین فلسفه فولدینگ (folding) که حاصل ذهنیات ژیل دلوز، فیلسوف پست مدرن فرانسوی است، ابهام انگیزی، عدم وجود ارجحیت در هیچ چیز، نفی سلسله مراتب عمودی و تاکید بر حرکت افقی را به دوش میکشد.
به راستی در معماری یک مسجد که بنایی برای یقین و توحید است، چه جایگاهی برای فلسفه ایهام و دوپهلویی و عدم ثبات و تزلزل است؟
در سبک معماری که این بنا طراحی شده، آن سان که از فلسفه اش بر می آید، هیچ چیز به چیز دیگری ارجحیت ندارد و با مفهوم اوج و تعالی و حرکت از کثرت به وحدت در معماری اسلامی، متناقض است. به همین دلیل نیازی به گنبد و گلدسته که بیانگر حرکت از کثرت به وحدت و عروج و تعالی و اوج گرایی ئر معماری اسلامی است؛ نبوده است.
این سبک معماری بر اساس فلسفه اش ایهام دارد و دوپهلوست، پس شرک آمیز است. دچار چند معنایی است و متکثر است و به جدال توحید می رود. متزلزل است و شک برانگیز، پس به ریشه یقین آدمی تیشه می زند. و همانگونه که از فلسفه دیکانستراکشن انتظار می رود، قرار است متناقض باشد، پس با همه آنچه که در معماری مساجد اسلامیبه باور رسیده ایم متناقض است. با عدل سر ناسازگاری دارد چرا که دچار آشفتگی است.