دو کوه کوچک پیش روی خانه کعبه است که سمت راست، کوهی است به نام "صفا" و سمت چپ نیز کوهی به نام "مروه" قرار دارد.
البته امروز به دلیل ساخت و ساز و تغییراتی که بدلیل خیل کثیر حاجیها و انجام بهتر اعمال ایجاد شده، این مکان نسبت به روزگار نخست، تغییراتی کرده است.
پس از خروج حضرت آدم و حوا از بهشت، حضرت آدم بر روی کوه صفا و حوا بر روی کوه مروه فرود آمدند. اولین کوه به این دلیل که آدم "صفی الله" (برگزیده خدا) است "صفا" و دیگری را به این دلیل که حوا "مرآه" (زن) بوده مروه نام گرفت.
صفا و مروه از نشانههاى دین خدا و سعى میان آن دو، یکى از ارکان حج بیتاللهالحرام است.
حج گزارانى که براى حج و یا انجام عمره به مکه مکرمه مشرف میشوند، در این جایگاه مقدس پاى نهاده، با مجسم نمودن سعىهاجر و در تأسى به روش رسول خدا(ص) هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را با قصد قربت میپیمایند.
پیشینه تاریخى
کوههاى صفا و مروه تا قبل از هبوط حضرت آدم(ع) به زمین، پیشینه تاریخى دارد. اما شهرت این دو کوه از زمان حضرت ابراهیم(ع) به بعد است، آنگاه که آن حضرت همراه با هاجر و اسماعیل به مکه آمده، آنان را در کنار حجر جاى داد و خود به شام بازگشت. عبدالله بن عباس این داستان را چنین نقل کرده است:
چون میان مادر اسماعیل و ساره همسر دیگر ابراهیم(ع) کدورت پیش آمد، ابراهیم(ع) مادر هاجر و اسماعیل را که کودک شیرخوارى بود همراه خود به مکه آورد، هاجر مشک آبى داشت که از آن مینوشید و به کودک خود شیر میداد و هیچگونه زاد و توشهای همراه او نبود .
سعید بن جبیر گفته است ابن عباس در حالى که به نقطهای میان زمزم و صفا اشاره میکرد، چنین ادامه داد که: ابراهیم(ع) آن دو را کنار خاربنى (درختچهای) که بالاتر از منطقه چاه زمزم قرار داشت نشاند و سپس خود سوار بر مرکب خویش شد و به بیرون مکه حرکت کرد، مادر اسماعیل از پى او حرکت نمود و تا منطقه "کداء" او را دنبال کرد، سپس پرسید او و پسرش را به عهده چه کسى وا میگذارد؟ ابراهیم(ع) فرمود: به خدا میسپارم.
مادر اسماعیل با گفتن اینکه خشنود و راضى هستم، در حالى که کودک را در آغوش داشت برگشت و زیر آن خاربن نشست و کودک را کنار خویش نهاد و مشک آب را آویخت و از آن میآشامید و کودک را شیر میداد تا آنکه آب مشک تمام و شیر او هم خشک شد، کودک به سختى گرسنه شد . مادر بیم کرد که اسماعیل بمیرد و اندوهگین شد و با خود گفت چه بهتر که از پیش او بروم تا شاهد مرگ او نباشم…
ابن عباس گوید: مادر اسماعیل بالاى کوه صفا رفت که به اطراف مشرف شود، به این امید که شاید در صحرا کسى را ببیند و سپس به کوه مروه نگریست و گفت خوب است میان این دو کوه آمد و شد کنم تا اگر کودک بمیرد شاهد مرگ او نباشم. و سه یا چهار بار میان آن دو کوه آمد و شد کرد، در دره میان صفا و مروه چیزى جز ریگ و شن نبود، سپس کنار فرزند آمده، او را بر همان حال دید و بیشتر اندوهگین شد و کنار کوه صفا بازگشت و باز همچنان میان صفا و مروه آمد و شد کرد تا آنکه هفت بار این فاصله را پیمود.
ابن عباس گفته است: پیامبر(ص) فرمود: به همین جهت، سعى میان صفا و مروه معمول شد و مردم میان آن سعى میکنند. مادر بازگشت و کودک خویش را به همان حال دید که بر خود میپیچید، ناگاه صدایى شنید، نگریست و کسى را ندید، گفت: صداى تو را شنیدم، اگر خیرى پیش تو هست مرا یارى کن و به فریادم رس، در این هنگام جبرئیل(ع) براى او آشکار شد، مادر اسماعیل از پى او به راه افتاد و جبرئیل با پاى خود به محل چاه زمزم کوبید و از همانجا آب بر روى زمین آشکار شد.
آنگاه که چشمه زمزم جوشید، جبرائیل بههاجر گفت: بر مردم این دیار از تشنگى بیم مدار که این چشمه براى نوشیدن مهمانان خداست و نیز گفت: «زود باشد که پدر این طفل بیاید و براى خدا، خانهای بسازند» و محل خانه را نشان داد.
روایت دیگری نیز در مورد چشمه وجود دارد و آن اینکه براثر سایش پای حضرت اسماعیل بر زمین جوشیدن گرفت.
اهمیت صفا و مروه
سعی رکنی از ارکان حج است، اگر حاجیان به عمد آن را ترک کنند حج آنان باطل است. ابن حمزه مینویسد: من ترک السعی متعمداً بطل حجّه ; آن کس که سعی را عمداً انجام ندهد حج وی باطل است، و اگر سهواً آن را ترک کند در صورتی که در مکه به یاد آورد، باید سعی کند، و اگر پس از خروج از مکه متوجه شود، در صورتی که میتواند برگردد، باید مراجعت نموده سعی کند، و اگر توان بازگشت ندارد به دیگری نیابت دهد تا از طرف او سعی را انجام دهد.
مرحوم شیخ طوسی نیز در نهایه سعی صفا و مروه را امری واجب دانسته که ترک عمدی آن موجب بطلان حج است.
صفا و مروه در قرآن
إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ؛
در حقیقت صفا و مروه از شعائر خداست [که یادآور اوست] پس هر که خانه [خدا] را حج کند یا عمره گزارد بر او گناهى نیست که میان آن دو سعى به جاى آورد و هر که افزون بر فریضه کار نیکى کند خدا حق شناس و داناست .(سوره بقره، آیه ۱۵۸)
صفا و مروه به روایت تاریخ
محلی که امروزه مسعی در آن قرار گرفته، در صدر اسلام خانه های برخی از اهالی مکه بود، اما بر روی دو کوه صفا و مروه هیچگونه بنا و پلکانی نبود تا آن که عبدالصمد بن علی در حکومت ابوجعفر منصور، پله های صفا و مروه را ساخت و نخستین کسی که در صفا و مروه ساختمان کرد و پس از آن با آهک آن را سپید و بندکشی نمود مبارک طبری در زمان حکومت مأمون بود.
تغییرات در محل سعی صفا و مروه
در سال ۸۰۲ فرج بن برقوف و در سال ۱۲۹۶ سلطان عبدالحمید دوم پادشاه عثمانی، پله های صفا و مروه را مرمت کردند. دو نشانه و ستون سبز را سودون محمدی مرمت کرد و اطراف آن قندیلهایی برای روشنایی آویخت.
خیابان اصلی میان صفا و مروه سرگشوده بود حسین بن علی در سال ۱۳۴۱ قمری آن را سرپوشیده کرد و چون گرد و خاک حاجیان را آزار داد به روزگار عبدالعزیز در سال ۱۳۵۴ هجری قمری کف آن سنگفرش شد.(اخبار مکه)
وضعیت کنونی صفا و مروه
هم اکنون مسعی بصورت سالن سرپوشیده ای به طول ۵/۳۹۴ متر و عرض ۲۰ متر در چند طبقه ساخته شده که ارتفاع طبقه اول ۱۲ متر و ارتفاع طبقه دوم ۹ متر است، روی پشت بام آن نیز دیوارهای گذاشتهاند و برخی آنجا سعی میکنند.
در میانه مسعی نیز دو راه باریک ساخته شده و هر یک با دیواره کوتاهی از یکدیگر جدا شده که افراد معذور روی چرخ نشسته و در داخل آن که یکی به طرف صفا و دیگری بطرف مروه است سعی کنند.
مسعی حدود ۱۶ در دارد که تمامی آنها در سمت شرقی مسجدالحرام قرار گرفته است. این مکان علاوه بر پله های عادی، پله برقی نیز دارد.
برای پیشگیری از خطرات احتمالی سیل، در زیر مسعی، کانالی به عرض ۵ متر و ارتفاع ۶/۴ متر احداث شده که آب را به سمت بیرون هدایت نموده، مانع ایجاد خرابی در مسعی میشود.