بایسته های سیاست تغییر جمعیتی با تاکید بر نقش رسانه ملی
دراوایل آبان ماه سال جاری همایش ملی « تغییرات جمعیتی و نقش آنها در تحولات مختلف جامعه»با حضور صاحب نظران و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی به همت موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در شهر مقدس قم برگزار شد. در این همایش یک روزه وجوه گوناگون تغییر سیاست جمعیتی نظام جمهوری اسلامیبحث و بررسی شد. آنچه در پی خواهد آمد، یکی از مقالات ارائه شده در این همایش است.
چکیده:
نظام جمهوری اسلامی ایران با گذشت بیش از بیست سال از اجرای سیاست تحدید جمعیت، با توجه به ملاحظات گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی، سیاست افزایش جمعیت را در پیش گرفته است.
بی تردید، برای تحقق این سیاست جدید جمعیتی، باید اقدام های متعددی در حوزه های گوناگون انجام شود؛ ولی یکی از مهم ترینِ این اقدام ها، «فرهنگ سازی» و تغییر گفتمان جامعه، از کاهش جمعیت به افزایش جمعیت است.
بر این اساس، رسانه ملی در جایگاه یکی از مهم ترین دستگاه های فرهنگ ساز کشور، که به تعبیر مقام معظم رهبری مسئولیت «مدیریت و هدایت فرهنگ و افکار عمومی جامعه» را بر عهده دارد، باید بر مبنای طرح و برنامه ای دقیق، مشخص و زمان بندیشده، برای تحقق سیاست جدید جمعیتی کشور وارد میدان شود و از همه ظرفیت های خود در موضوع یادشده استفاده کند؛ ولی پیش از هر اقدام باید راهبردها و سیاست های رسانه در این زمینه مشخص شود تا فعالیتهای اجرایی و برنامه های تولیدی، اهداف را بهخوبی برآورده سازند.
کلید واژه ها: رسانه ملی، سیاست جمعیتی، مدیریت پیام، تحدید نسل، افزایش نسل.
مقدمه
با مطرح شدن موضوع ضرورت تغییر سیاست جمعیتی نظام جمهوری اسلامی ایران و اعلام خطر برخی از کارشناسان در زمینه کاهش شدید جمعیت کشور، از اوایل سال ۱۳۹۱ موضوع تدوین «راهبردها و اقدامات ملی مربوط به جلوگیری از کاهش نرخ باروری و ارتقای آن متناسب با آموزههای اسلامی و اقتضائات راهبردی کشور» در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت و در نهایت در تاریخ ۲/۳/۱۳۹۱ این راهبردها به تصویب شورای یادشده رسید.
در این مصوبه به «فرهنگسازی برای دستیابی به جمعیت مطلوب و اصلاح بینش و نگرش مسئولان و مردم نسبت به پیآمدهای منفی کاهش باروری به ویژه زیرحد جانشینی» توجه ویژهای شده و بر همین اساس در بند ۱ ماده ۳ آن، «تهیه طرح جامع تولید و اجرای انواع برنامههای آموزشی، پژوهشی، اطلاعرسانی، نمایشی، تبلیغی و غیره در رسانههای جمعی به ویژه صدا و سیما و شبکههای استانی آن با هدف گفتمان سازی و ترویج فواید فرزندآوری و تبیین آثار منفی کاهش نرخ باروری، با رعایت شرایط و مقتضیات راهبردی» یکی از اقدامهای ملی متناسب با راهبردهای جلوگیری از کاهش نرخ باروری و ارتقای آن، برشمرده شد.
با توجه به این مصوبه، رسانه ملی باید راهبردها، سیاستها و برنامههای خود برای تغییر گفتمان موجود در زمینه فرزندآوری را به روشنی تدوین و بر اساس برنامهای دقیق و حسابشده گفتمانی جدید را در جامعه حاکم کند. گفتمانی که در نهایت به عبور از مرحله بحرانی کاهش جمعیت و افزایش آن تا رسیدن به حد مطلوب بینجامد.
بر این اساس، در مقاله حاضر پس از تبیین مهم ترین بایسته های تدوین سیاست جمعیتی به بررسی راهبردها و سیاست هایی می پردازیم که رسانه ملی برای تحقق سیاست جدید جمعیتی نظام جمهوری اسلامیباید در پیش گیرد.
گفتنی است، این مقاله حاصل طرحی پژوهشی است که به مدیریت نگارنده در مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما انجام شده است. طرح پژوهشی یادشده بر اساس روش تحلیل کیفی انجام و در آن برای گردآوری اطلاعات از دو شیوه مصاحبه و بررسی اسنادی (منابع کتابخانه ای، پایگاه های اطلاع رسانی و نرم افزارهای مرتبط) استفاده شده است.
در نخستین گام این طرح پژوهشی، با ده نفر از کارشناسان حوزوی و دانشگاهی در چهار حوزه دین پژوهی، جامعه شناسی، مطالعات فرهنگی و رسانه و ارتباطات بر اساس پرسش های مشخص و از پیش طراحی شده مصاحبه شده و حاصل نکات مطرح شده در این مصاحبه ها به صورت نظام مند و منطقی استخراج شده است.
اسامیکارشناسانی که در چارچوب طرح یادشده با آنها گفت وگو شده به قرار زیر است:
۱. جناب آقای دکتر سیدجمال الدین اکبرزاده جهرمی، دکترای ارتباطات اجتماعی، مدیر گروه رسانه و مهندسی پیام مرکز تحقیقات صدا و سیما؛
۲. جناب آقای مهندس محمدرضا جعفری جلوه، کارشناس رسانه و ارتباطات، مدرس دانشکده صدا و سیما و از مدیران پیشین رسانه ملی؛
۳. حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر حسن خیری، دانش آموخته حوزه و دانشگاه، جامعه شناس و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی نراق؛
۴. جناب آقای علیرضا رضاداد، کارشناس رسانه و ارتباطات و از مدیران پیشین رسانه ملی؛
۵. حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا زیبایی نژاد، کارشناس حوزه مباحث زن و خانواده و مسئول دفتر مطالعات و تحقیقات زنان؛
۶. جناب آقای دکتر سیدحسین شرف الدین، دانش آموخته حوزه علمیه، جامعه شناس و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)؛
۷. جناب آقای دکتر محمدتقی کرمی، دانش آموخته حوزه و دانشگاه، کارشناس حوزه مباحث زن و خانواده و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛
۸. جناب آقای دکتر علیرضا مرندی، نماینده مجلس شورای اسلامی، وزیر پیشین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی؛
۹. جناب آقای مهندس عباس معلمی، کارشناس فرهنگ، رسانه و ارتباطات و قائم مقام پیشین مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما؛
۱۰. جناب آقای دکتر سیدضیاء هاشمی، دانش آموخته حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمیگروه جامعهشناسی و رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران.
در گام دوم، بر اساس نکات مطرح شده در مصاحبه ها، مطالعات تکمیلی برای مستندسازی این نکات و تکمیل و تتمیم آنها انجام شده است.
و در گام سوم نیز بر اساس یافته های مصاحبه ها و مطالعات کتابخانه ای انجام شده، مقاله نگارش و تدوین شده است.
شایان ذکر است، در این مقاله بیشتر به نکاتی پرداخته شده است که در مصاحبه ها بر آنها تأکید بیشتری شده و اتفاق نظر بیشتری درباره آنها وجود داشته است
۱. زمینه های تغییر سیاست جمعیتی نظام جمهوری اسلامی
در طول سال های ۱۳۶۷تا ۱۳۹۰ برای تحقق شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، اقدام های فرهنگی، آموزشی، رسانه ای، بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی گسترده ای با بهره گیری از ظرفیت همه مراکز سازمان های دولتی و برخی نهادهای غیردولتی برای کاهش نرخ رشد جمعیت انجام شد، تا آنجا که میزان باروری کل از ۳/۶ در سال ۱۳۶۵ به ۶/۱ در سال ۱۳۹۰ رسید و میانگین رشد سالانه جمعیت از ۹/۳ درصد در سال ۱۳۶۵ به ۲۹/۱ درصد در سال ۱۳۹۰ کاهش یافت؛ یعنی کمتر از نصف میزان پیشبینی شده در برنامه اول توسعه این موضوع موجب نگرانی جمعی از کارشناسان کشور و زمنیهساز تغییر سیاست جمعیتی نظام جمهوری اسلامیشد .
از آغاز سال ۱۳۹۱ موضوع کاهش روزافزون جمعیت کشور به دغدغه ای برای مدیران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد و آنان را به تکاپو برای اصلاح سیاست جمعیتی کشور واداشت.
نخستین اقدام در این زمینه، تدوین «راهبردها و اقدامات ملیِ مربوط به جلوگیری از کاهش نرخ باروری و ارتقای آن متناسب با آموزه های اسلامی و اقتضائات راهبردی کشور»، مصوب ۲/۳/۱۳۹۱ شورای عالی انقلاب فرهنگی بود.
در ماده ۲ این مصوبه با عنوان «راهبردهای ملی»، شش راهبرد به شرح ذیل پیشبینی شده بود:
۱. فرهنگسازی برای دستیابی به جمعیت مطلوب و اصلاح بینش و نگرش مسئولان و مردم نسبت به پیامدهای منفی کاهش باروری بهویژه زیر حد جانشینی؛
۲. تدوین سیاستها، برنامهها و قوانین و مقررات حمایتی و تشویقی برای دستیابی به نرخ باروری مناسب، جمعیت مطلوب و لغو سیاستها، برنامهها و قوانین و مقررات مشوق کاهش باروری؛
۳. تدوین الگوی سبک زندگی و ترویج آن بهویژه فعالیتهای اجتماعی، آموزشی و اشتغال زنان متناسب با معیارهای اسلامی و هماهنگ با مصالح خانواده به منظور ایفای هر چه کاملتر نقش مادری و همسری؛
۴. ایجاد و استقرار نظام مدیریت فرابخشی و جامع جمعیت کشور؛
۵. آمایش مستمر جمعیتی کشور و تدوین سیاستهای مهاجرتی به منظور جهتدهی به جابهجاییهای جمعیتی در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی؛
۶. اهتمام به ارتقای کیفی جمعیت کشور از طریق متناسب ساختن نرخ باروری خانوادهها با شرایط و اقتضائات سلامت، معیشت و فرهنگ آنها.
ماده ۳ مصوبه یادشده، به بیان «اقدامات ملی متناسب با هریک از راهبردهای ملی موضوع ماده ۲» اختصاص یافته و در بند ۱ آن چنین آمده است:
ـ تهیه طرح جامع تولید و اجرای انواع برنامههای آموزشی، پژوهشی، اطلاعرسانی، نمایشی، تبلیغی و غیره در رسانههای جمعی بهویژه صدا و سیما و شبکههای استانی آن با هدف گفتمانسازی و ترویج فواید فرزندآوری و تبیین آثار منفی کاهش نرخ باروری، با رعایت شرایط و مقتضیات راهبردی.
با بازتاب نگرانی های کارشناسان و مسئولان کشور در زمینه کاهش جمعیت به مقام معظم رهبری، ایشان نیز در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام بر ضرورت تجدید نظر در سیاست تحدید نسل تأکید کردند و فرمودند:
جمعیت جوان و بانشاط و تحصیل کرده و باسواد کشور، امروز یکی از عاملهای مهم پیشرفت کشور است. در همین آمارهایی که داده میشود، نقش جوان های تحصیل کرده و آگاه و پرنشاط و پرنیرو را میبینید. ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یک برههای از زمان درست بود؛ یک اهدافی هم برایش معین کردند. آن طوری که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمی این قسمت تحقیق و بررسی کردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم. کشور باید نگذارد که غلبه نسل جوان و نمای زیبای جوانی در کشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آن طوری که کارشناس ها بررسی علمی و دقیق کردند. اینها خطابیات نیست؛ اینها کارهای علمی و دقیقِ کارشناسیشده است.
ایشان در ادامه سخنان خود، همه مسئولان کشور را به «فرهنگ سازی» درباره افزایش جمعیت فرا خواندند و فرمودند:
این مسئله افزایش نسل و اینها، جزو مباحث مهمی است که واقعاً همه مسئولین کشور ـ نه فقط مسئولین اداری ـ روحانیون، کسانی که منبرهای تبلیغی دارند، باید در جامعه درباره آن فرهنگسازی کنند؛ از این حالتی که امروز وجود دارد ـ یک بچه، دو بچه ـ باید کشور را خارج کنند. رقم صد و پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند ـ و درست هم هست ـ ما باید به آن رقم ها برسیم.
?
۲. بایستههای تدوین سیاست جمعیتی
«سیاست جمعیتی» مجموعه اصول، تدابیر و تصمیم های مدون جمعیتی است که یک دولت در کشور خود در پیش میگیرد و حدود فعالیت هایش را درباره مسائل جمعیتی، یا اموری که نتایج جمعیتی دارند، تعیین میکند. هدف سیاست جمعیتی، منطقی کردن و هماهنگ ساختن دگرگونی های جمعیتی با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه برای رسیدن به رفاه و بهروزی بیشترِ جمعیت است.
بهطورکلی، سیاست جمعیتی هنگامی تدوین و تصویب میشود که پدیده و موضوع جمعیت در جامعه ای به «مسئله» تبدیل شود، درباره آن در اذهان عمومیبهویژه اذهان اندیشمندان جامعه «شناخت» عینی پدید آید، و «برنامه کار» برای آن تدوین شود. هر سیاست مستلزم وجود «اهداف عینی و اساسی» و «اهداف عملی» است. به اقدام هایی که در جامعه به منظور رسیدن به اهداف عملی صورت میگیرد، «برنامه اجرایی» میگویند.
نمودار روبهرو، فرایند تدوین سیاست جمعیتی و برنامه اجرایی آن را نشان میدهد. با توجه به این نمودار، بهخوبی می توان دریافت که برای تدوین و تحقق سیاست جمعیتی، چه اقدام های گوناگونی باید انجام شود.
با توجه به نکات یادشده مهمترین بایستههای تدوین سیاست جمعیتی کارآمد را به شرح ذیل میتوان برشمرد:
الف) شناسایی دقیق عوامل بحران جمعیتی
چنانکه گفته شد، سیاست جمعیتی زمانی در یک کشور تدوین و تصویب میشود که پدیده جمعیت در آن کشور به صورت معضل و مشکل درآید و به مسئله جمعیتی تبدیل شود. بنابراین، پیش از تدوین و تصویب هر گونه سیاست جمعیتی باید عوامل و ریشههای شکلگیری بحران یا مسئله جمعیتی را به طور دقیق شناسایی کرد تا سیاستگذاران و برنامهریزان جامعه به هنگام ارائه راهحل برای برونرفت از بحران جمعیتی دچار اشتباه نشوند.
ب) ایجاد وفاق اجتماعی درباره سیاست جمعیتی
بیتردید، شرط موفقیت هر سیاست جمعیتی همراهی و همدلی اقشار گوناگون به ویژه اندیشهورزان جامعه و گروههای مرجع و اثرگذار اجتماعی با آن سیاست است. از این رو، باید پیش از ورود به مراحل اجرایی سیاست جمعیتی با به کارگیری ابزار گوناگون رسانهای و ارتباطی و همچنین برگزاری نشستها، هماندیشیها و همایشهای علمیبا روحانیان، دانشگاهیان، پژوهشگران، مسئولان سازمانهای مردم نهاد، اصحاب رسانه و مطبوعات و … آنها را با وجوه گوناگون بحران و مسئله جمعیتی پیش رو، دلایل و ضرورتهای در پیش گرفتن سیاست جمعیتی آشنا و نقش و مسئولیت آنها را در این زمینه روشن ساخت.
ج) تعیین دقیق اهداف عینی و عملی
سیاستگذاران و برنامهریزان جامعه، به هنگام تدوین سیاست جمعیتی، باید اهداف عینی و عملی را که در پی تحقق آن هستند، به طور دقیق و مشخص تعیین کنند و معلوم سازند که در بازه زمانی مورد نظر چگونه میخواهند دگرگونیهای جمعیتی را با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، هماهنگ سازند و در مجموع در ابعاد گوناگون جمعیت از جمله ساخت، اندازه، حرکات، اجزا، آمار حیاتی، مهاجرت، باروری و تنظیم موالید، چه تغییراتی را میخواهند ایجاد کنند.
د) به کارگیری همه ظرفیتها و توانمندیهای جامعه
تحقق سیاست جمعیتی مستلزم اقدامهای گسترده آموزشی، تبلیغی، ترویجی، پزشکی، بهداشتی، اقتصادی و … است. بنابراین، برای محقق شدن اهداف پیشبینیشده در سیاست جمعیتی باید از همه ظرفیتها و توانمندیهای سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی به صورت هدفمند و سازمانیافته استفاده کرد.
ه) ارزیابی دقیق عملکرد سازمانها و نهادهای مسئول
برای تحقق اهداف عینی و عملی سیاست جمعیتی در بازه زمانی تعیین شده باید به طور مستمر عملکرد سازمانها و نهادهایی که در برنامه اجرایی سیاست جمعیتی به آنها نقشها و مسئولیتهایی سپرده شده است، در شورایی که به ریاست بالاترین مقام اجرایی کشور تشکیل میشود، ارزیابی و سازمانها و نهادهایی که به خوبی عمل کردهاند، تشویق و سازمان و نهادهایی که به خوبی عمل نکردهاند، تنبیه شوند.
و) پایش مستمر تغییرات جمعیتی
تجربه سیاست جمعیتی نظام جمهوری اسلامی در دهه هفتاد و هشتاد نشان داد که پایش نکردن نتایج حاصل از اعمال سیاستهای جمعیتی میتواند کشور را با بحران جمعیتی تازهای مواجه کند. بنابراین، پس از تعیین دقیق اهداف عینی و عملی سیاست جمعیتی باید به طور دقیق و مستمر تغییرات ابعاد جمعیت پایش شود تا سیاستگذاران و برنامهریزان جامعه بتوانند سیاست جمعیتی را با آخرین تغییرات ابعاد جمعیت هماهنگ سازند.?
۳. دلایل کاهش شدید جمعیت کشور در دو دهه اخیر
چنانکه گفته شد، یکی از بایستههای مهم تدوین سیاست جمعیتی، شناسایی دقیق علل و عوامل شکلگیری بحران یا مسئله جمعیتی است. از این رو، پیش از تدوین و تصویب سیاست جدید جمعیتی نظام جمهوری اسلامی، باید دلایل کاهش شدید جمعیت کشور را در دو دهه اخیر به طور دقیق شناسایی کرد.
این موضوع از آن رو اهمیت دارد که شناخت میزان اثرگذاری هریک از عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در این روند، میتواند سمت و سوی فعالیتهای نظام اسلامی را برای اصلاح و تغییر روند موجود تعیین و اولویتهای فعالیت آن را مشخص کند.
چنانکه در مقدمه یادآور شدیم، در قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۶۸ تصویب شد، پیشبینی شده بود در سال ۱۳۹۰ میزان باروری عمومی زنان از ۴/۶ نوزاد به ۴ نوزاد و نرخ رشد طبیعی جمیعت از ۲/۳ درصد به ۳/۲ درصد برسد، ولی در عمل رویدادی بسیار فراتر از این پیشبینی رخ داد و در سال ۱۳۹۰ میزان باروری عمومی (کل) زنان به ۶/۱ یا ۵/۱ نوزاد و نرخ رشد طبیعی جمعیت به ۲۹/۱ درصد رسید.
حال این پرسش مطرح میشود که: چه علل و عواملی موجب شد نظام جمهوری اسلامی در زمینه سیاست جمعیتی، به نتایجی بسیار فراتر از پیشبینیهای خود دست یابد؟ آیا این نتایج، ناشی از اجرای سیاستها و برنامههای مستقیمی همچون گسترش «فعالیتهای واحد اجرایی تنظیم خانواده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» و «لغو کلیه مقررات مشوق رشد جمعیت و اتخاذ تدابیر متناسب با سیاست تحدید متناسب با سیاست تحدید موالید کشور» بود، یا از اعمال سیاستهای غیرمستقیمی مانند «بالا بردن سطح سواد و دانش عمومی افراد جامعه و به خصوص افزایش ضریب پوشش تحصیلی لازم التعلیم» و «اعتلای موقعیت زنان از طریق تعمیم آموزش و افزایش زمینههای مشارکت زنان در امور اقتصادی ـ اجتماعی جامعه و خانواده»، یا فعالیت سازمان صدا و سیما در «جهت ارتقای سطح آگاهیهای عمومی در تأمین سلامت کودکان و مادران و جمعیت» سرچشمه میگرفت. بیگمان، نمیتوان نقش هریک از عوامل یادشده، به ویژه اجرای سیاستهای غیرمستقیم جمعیتی را در کاهش نسبی رشد جمعیت انکار کرد، ولی به نظر میرسد این عوامل به تنهایی نمیتوانند موجب کاهش شدید و بسیار فراتر از پیشبینی روند رشد جمعیت کشور شوند و باید این پدیده را ناشی از علل و عواملی فراتر از علل و عوامل یادشده دانست.
برخی صاحبنظران بر این باورند که مهمترین عامل کاهش نرخ زاد و ولد در دهه هفتاد و هشتاد و به تبع آن، کاهش ناگهانی رشد جمعیت، بیش و پیش از آنکه ناشی از اعمال سیاستهای تحدید جمعیت نظام اسلامیباشد، از تحولات ساختاری، تغییر سبک زندگی و تسلط گفتمان فردگرایانه و مصرفگرایانه سرچشمه میگرفت که در پی اجرای الگوهای توسعه غربی از اواخر دهه شصت به بعد در کشور رخ داد.
بنابراین، در تدوین و تصویب سیاست جدید جمعیتی نظام جمهوری اسلامی، باید به علل و عوامل یادشده در کاهش میزان باروری و کاهش جمعیت توجه کرد و راهکاری متناسب با آن برای افزایش میزان باروری و افزایش جمعیت در نظر گرفت.
۴. راهبردهای رسانه ملی
در سال های اخیر صدا و سیمای جمهوری اسلامی در بسیاری از تحولات و دگرگونی های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران نقش فراوان و گسترده ای داشته و همین امر موجب شده است که بسیاری از مردم و مسئولان نظام جمهوری اسلامیبرای یافتن راه حل مسائل و مشکلات گوناگون پیش روی نظام اسلامی و برون رفت از بحران-ها و چالش های موجود، در درجه نخست به سراغ رسانه ملی روند و انتظار داشته باشند که این رسانه همه مسائل و مشکلات جامعه را حل کند و بر همه بحران ها و چالش-های موجود فائق آید. غافل از اینکه رسانه با وجود همه توانمندی ها و قابلیت های خاص خود، نمی تواند جایگزین دیگر نهادها و سازمان های مسئول شود و یک تنه بار مسئولیت همه آنها را بر دوش کشد. بلکه رسانه تنها زمانی می تواند رسالت و مسئولیت خود را به خوبی ایفا کند که اولا دیگر نهادها و سازمان ها نیز رسالت و مسئولیت خود را به خوبی عمل کنند و ثانیا ارتباط و تعامل مناسبی میان سازمان صدا و سیما و دیگر نهادها و سازمان ها وجود داشته باشد.
با توجه به نکته یادشده، مهم ترین راهبردهای رسانه ملی برای فرهنگسازی در زمینه تغییر سیاست جمعیتی نظام جمهوری اسلامی، از کاهش جمعیت به افزایش جمعیت را به شرح ذیل می توان برشمرد:
الف) گفتمانسازی در زمینه ضرورت افزایش زادوولد
اقدام های گوناگون فرهنگی، آموزشی، رسانه ای، اجتماعی، اقتصادی و… که در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در زمینه مهار رشد جمعیت در کشور صورت گرفت، موجب ایجاد گفتمان ویژه در زمینه زاد و ولد در جامعه ما شد؛ گفتمانی که بهتدریج در سراسر کشور و در میان همه قشرهای؛ شهری و روستایی، مرفه و مستمند، تحصیل کرده و بی سواد، مذهبی و غیرمذهبی نهادینه شد و این ذهنیت را در همه ایجاد کرد که داشتن بیش از دو یا سه فرزند، ناهنجار و خلاف چارچوب های پذیرفتهشده اجتماعی است.
این گفتمان همچنان در جامعه ما حاکم است و به همین دلیل حتی افرادی که از تمکن مالی خوبی برخوردارند، حاضر نیستند بیش از دو یا سه فرزند داشته باشند. ازاینرو می توان گفت نخستین گام در اصلاح سیاست های جمعیتی کشور، تغییر گفتمان حاکم و ایجاد گفتمانی جدید بر مبنای ضرورت افزایش زادوولد است.
بی تردید این گفتمان سازی، سازوکارهای خاص خود را دارد و باید در بازه زمانی قابل توجهی رخ دهد و به همین دلیل نباید انتظار داشت که در کوتاه مدت و با چند راهکار مقطعی، اتفاق خاصی در بینش، نگرش و رفتار مردم در زمینه زادوولد رخ دهد.
ب) ایجاد زمینههای لازم برای تحکیم خانوادهها
بر اساس آمارهایی که سازمان ثبت احوال کشور درباره میزان ازدواج ها و طلاقهای ثبتشده در کشور ارائه کرده است، در سال ۱۳۸۳ تعداد ۷۲۳۹۷۶ رویداد ازدواج و تعداد ۷۳۸۸۲ رویداد طلاق به ثبت رسیده، ولی در سال ۱۳۹۰ تعداد ۸۷۴۷۹۲ رویداد ازدواج و تعداد ۱۴۲۸۴۱ رویداد طلاق به ثبت رسیده است. بر اساس این آمار، در طول این مدت، تعداد ازدواج ها حدود ۸/۲۰ درصد و تعداد طلاق ها حدود ۳/۹۳ درصد رشد داشته است.
آمارهای یادشده، همچنین حکایت از این دارد که نسبت ازدواج به طلاق (تعداد ازدواج ثبتشده در برابر هر یک طلاق ثبتشده) در سال ۱۳۸۳، ۸/۹ بوده است، ولی این نسبت در سال ۱۳۹۰ به ۱/۶ رسیده، یعنی حدود ۶۰ درصد کاهش داشته است.
کاهش چشمگیر نسبت ازدواج به طلاق، و افزایش قابل توجه میزان طلاق، در سال های اخیر زمینه ساز مشکلات و آسیب های گوناگون فرهنگی، تربیتی، اخلاقی و اجتماعی در جامعه ما شده که یکی از آنها کاهش نرخ باروری است.
بی تردید، آنگاه می توان به ظرفیت خانواده هایی که در حال حاضر در جامعه شکل گرفتهاند، برای افزایش جمعیت تکیه کرد که این خانواده ها از ثبات و آرامش لازم برخوردار باشند. در شرایطی که عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی موجب فروپاشی خانواده ها و بی ثباتی آنها میشوند، هرگز نمی توان به ایجاد نسلی جدید از دل خانواده ها امیدی داشت. از این رو رسانه ملی باید با در پیش گرفتن سیاست-های ذیل، از همه ظرفیت های خود برای تحکیم نهاد خانواده استفاده کند:
یک ـ آموزش حقوق و مسئولیت های خانوادگیِ زن و مرد به جوانان در آستانه ازدواج؛
دو ـ توانمندسازی جوانان برای مقابله با مسائل و مشکلاتی که در کانون خانواده با آنها روبهرو میشوند؛
سه ـ به تصویر کشیدن روابط مطلوب اعضای خانواده (زن، شوهر و فرزندان) در برنامه های نمایشی؛
چهار ـ بررسی و تبیین ویژگی های خانواده تراز اسلامی در برنامه های کارشناسی؛
پنج ـ پرهیز از به تصویر کشیدن مداوم خانواده های نابسامان و روابط ناهنجار اعضای خانواده با یکدیگر در برنامه های نمایشی؛
شش ـ پرهیز از نگرشهای فمینیستی در به تصویر کشیدن روابط اعضای خانواده با یکدیگر.
ج) زمینهسازی برای تسهیل شرایط ازدواج
بر اساس گزارش رئیس سازمان ثبت احوال کشور، «سن ازدواج برای مردان و زنان نسبت به سال های گذشته افزایش یافته و به میانگین ۲/۲۷ سال برای مردان و حدود ۲۳ سال برای زنان رسیده که این آمارها زنگ خطری برای افزایش تجرد قطعی در جامعه است».
بی تردید، افزایش سن ازدواج، موجب تغییر الگوی باروری مادران و کاهش رشد جمعیت خواهد شد. مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال، در این زمینه میگوید: «پیک الگوی سنی باروری مادران در سال ۱۳۸۵، ۲۰ تا ۲۴ سال بوده که این رقم در سال ۱۳۹۰ به ۲۵ تا ۲۹ سال افزایش یافته است. بنابراین، الگوی باروری مادران در سال های اخیر تحت تأثیر مستقیم افزایش سن ازدواج بوده است…. افزایش سن الگوی باروری مادران می تواند در میان مدت موجب کاهش نرخ موالید شده و به مرور میزان رشد جمعیت را به صفر و حتی منفی برساند».
بنابراین، یکی از مهم ترین گام ها در راه افزایش جمعیت کشور، زمینهسازی برای کاهش سن ازدواج و تسهیل تشکیل خانواده برای جوانان است.
بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰، در حال حاضر بیش از هفده میلیون نفر جوان ۲۰ تا ۲۹ سال در کشور وجود دارند که اگر زمینه برای ازدواج آنها فراهم شود، می توان امیدوار بود که در سال های آینده جمعیت کشور به میزان قابل توجهی افزایش یابد. بنابراین، رسانه ملی برای تحقق رهنمودهای مقام معظم رهبری در زمینه افزایش جمعیت باید یکی از راهبردهای اساسی خود را زمینهسازی برای تسهیل شرایط ازدواج خیل گسترده جوانان در آستانه ازدواج قرار دهد و با اقدام های گوناگون برای تسهیل شرایط ازدواج جوانان زمینه سازی کند: برخی اقدام هایی که رسانه ملی در این زمینه می تواند انجام دهد به این شرح است:
یک ـ فرهنگ سازی برای کاستن سطح توقع جوانان و خانواده های آنان؛
دو ـ پرهیز از نشان دادن بی دلیلِ خانه ها و زندگی های اشرافی و پرتجمل در برنامه های نمایشی؛
سه ـ پرهیز از به تصویر کشیدن زندگی زوج های جوانی که برخلاف بسیاری از همسران جوان، نخستین روزهای ازدواج خود را در کمال رفاه و آسایش و بیهیچ نگرانی مالی تجربه میکنند؛
چهار ـ ترویج قناعت و ساده زیستی و دوری از زیادهخواهی و تجمل گرایی، با بهره گیری از قالب های اثرگذاری همچون فیلم ها و سریال های تلویزیونی؛
پنج ـ برگزاری نشست های کارشناسی درباره دلایل و زمینه های بالا رفتن سن ازدواج؛
شش ـ برگزاری نشست های کارشناسی درباره پیامدهای بالا رفتن سن ازدواج.
د) اصلاح بینش، نگرش و رفتار خانوادهها در زمینه فرزندآوری
اجرای بیش از دو دهه سیاست تحدید موالید در کشور و اقدام های گوناگون فرهنگی ـ اجتماعی که در این زمینه انجام شد، موجب تغییر اساسی بینش، نگرش و رفتار خانواده ها در زمینه فرزندآوری شده است. امروز بیشتر زوج های جوان، دست کم در چند سال نخست زندگی، ضرورتی برای فرزنددار شدن احساس نمیکنند و فرزندداری را مزاحم تحصیل، اشتغال، رفاه و رشد و پیشرفت خود میدانند. به همین دلیل آنها حتی اگر مشکل مالی هم نداشته باشند، حاضر به فرزنددار شدن نمیشوند. به همین دلیل، رسانه ملی برای تحقق سیاست افزایش جمعیت، در درجه نخست باید به اصلاح و تغییر بینش، نگرش و رفتار خانواده ها در زمینه فرزندآوری بپردازد و با برنامه ریزی دقیق و حسابشده و در بازه زمانی مشخص، بر هر سه حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری مخاطبان با ارائه پیام های مناسب اثر بگذارد.
ه) ترویج فرهنگ اعتماد و خوشبینی به خداوند
آموزه های اسلامی، همواره مردم را به خوش بینی به خداوند متعال و اعتماد و توکل بر او فرا می خوانند؛ تا آنجا که امام باقر۷ از رسول گرامی اسلام۹ نقل میکند که فرمود:
والَّذی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِی مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ رَجَائِهِ لَهُ … وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا کَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ کَرِیمٌ بِیدِهِ الْخَیرَاتُ یسْتَحْیی أَنْ یکُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ یخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَیهِ.
سوگند به آنکه جز او خدایی نیست، خیر دنیا و آخرت به مؤمنی ارزانی نمیشود، مگر به دلیل خوش گمانی و امیدواری او به خدا… سوگند به آنکه جز او خدایی نیست، هیچ بنده مؤمنی به خدا خوش گمان نمیشود، مگر اینکه خداوند در کنار گمان بنده مؤمنش حاضر میشود؛ زیرا خداوند کریم است و همه خیرها به دست اوست. او شرم میکند که بنده مؤمنش به وی خوش گمان شود، ولی او خلاف گمان بندهاش، عمل و امیدش را ناامید کند؛ پس به خداوند خوش گمان و به او امیدوار باشید.
بر این خوش بینی، اعتماد و توکل، در موضوع تشکیل خانواده و فرزنددار شدن بیشتر تأکید شده است. قرآن کریم دراینباره میفرماید:
وَ أَنْکِحُوا اْلایامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یکُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ. (نور: ۳۲)
بی همسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید؛ اگر تنگدستاند، خداوند آنان را از فضل خویش بی-نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر و داناست.
… وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیاهُمْ. (انعام: ۱۵۱)
… و فرزندان خود را از بیم تنگدستی مکشید؛ ما شما و آنان را روزی میرسانیم.
در همین زمینه از رسول گرامی اسلام۹ چنین روایت شده است:
مَنْ تَرَکَ النِّکَاحَ مَخَافَهَ الْعَیلَهِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِرَبِّهِ لِقَوْلِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى «إِنْ یکُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیم».
هرکس از بیم تنگدستی ازدواج را ترک کند، به پروردگار خود بدگمان شده است؛ زیرا خداوند ـ تبارک و تعالی ـ می-فرماید: «اگر تنگدستاند، خداوند آنان را از فضل خویش بی-نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر و داناست.»
بر این اساس، رسانه ملی برای از بین بردن یکی از موانع عینی و ذهنی تشکیل خانواده و فرزنددار شدن؛ یعنی بیم از تنگدستی یا ناتوانی در تأمین رزق و روزی فرزند، باید این سیاست ها را در پیش گیرد:
یک ـ جلوگیری از ترویج فرهنگ مادی گرایانه و رفاه طلبانه در فیلم ها، سریال ها، آگهی های بازرگانی و…؛
دو ـ ترویج فرهنگ اعتماد، توکل و خوشبینی به خداوند با نمایش برنامههای کارشناسی، نمایشی، مستند، نماهنگ و….
و) اصلاح برداشتهای نادرست درباره نقش «مادری» و «همسری» زنان
یکی از آثار و پیامدهای ناگوار رواج اندیشه های فمینیستی، پدید آمدن برداشتهای جدید درباره هویت زنانه بود. یکی از نویسندگان غربی در این باره می نویسد:
نیم قرن پیش، تعداد معدودی از زنان، زمینه ایجاد انقلابی فرهنگی و فلسفی را ایجاد کردند. آنها اعتقاد داشتند که زنان باید خود را از یوغ ستم مردان رها سازند و برای رسیدن به این هدف، کتابها نوشتند، مقالاتی منتشر کردند، در کالجها تدریس کردند، در خیابانها تظاهرات کردند، کنگره تشکیل دادند و بدین ترتیب، موفق شدند قلب و روح میلیونها زن را تسخیر کنند.
آنها برای آنچه مفهوم زن را دربر داشت، تعریفی جدید ارائه دادند و موجب تغییر دیدگاههای موجود درباره اولویتها و مسئولیتهای زنان در زندگی شدند. مفاهیمی چون زهد، پاکدامنی، اطاعت، خویشتنداری و نجابت از واژهنامه ما حذف شد و واژههایی چون انتخاب، طلاق، خیانت و امتیازات یکسان برای هر دو جنس، جای آنها را گرفت. دختران و نوههای حاصل از آن نسل، هرگز شیوه تفکر دیگری را نشناختهاند.
یکی از مخربترین اهداف و تأثیرات این دیدگاه «جدید» نسبت به زنان، سبک شمردن ازدواج و مادری، و بیرون آوردن جسمی و روحی زنان از خانهها به سوی بازار کار بود.
نویسنده یادشده، در ادامه میگوید:
دکتر یی پاترسون بر این باور است که زنان از آزادی اصیلی که قرنها از آن لذت میبردند؛ یعنی رسیدگی به امور خانه، پرورش کودکان و پیگیری خلاقیتهای فردی، دور افتادند و مغزشان شستوشو داده شد تا باور کنند انجام کاری که دستمزد و حقوق مادی ندارد، زن را گرفتار ناکامی، سرزنش و حبس در محدوده خانه میکند.
با کمال تأسف، در دورانی کهاندیشه های فمینیستی در خاستگاه و مهد پیدایش خود با تردیدهایی جدی روبهرو شده است و نویسندگان متعددی در نقد و رد آن به تألیف کتاب و مقاله پرداختهاند، این اندیشهها بر ذهن و زبان گروهی از دختران جوان ایرانی جاری شده و موجب کمرنگ شدن نقش مادری و جایگاه ارزشمند مادری و همسری در چشم آنها شده است.
با توجه به این موضوع، رسانه ملی باید با پرداختن به موضوع های ذیل، برداشتهای نادرستی را که امروزه در اذهان برخی دختران جوان درباره نقش مادری و همسری زنان شکل گرفته است، اصلاح کند:
یک ـ معرفی زیبای دیدگاه اسلام درباره هویت زنانه و نقش و جایگاه مادری و همسری؛
دو ـ بیان روایات وارد شده در شأن زنان باردار، از لحظه بسته شدن نطفه تا زایمان؛
سه ـ تبیین نقش فرزندان صالح در سعادت اخروی پدران و مادران؛
چهار ـ تبیین و توضیح مفاهیم رفاه، آسایش و سعادت در دو نگاه مادی و دینی؛
پنج ـ نقد و بررسی دیدگاه های فمینیستی در زمینه نقش مادری و همسری؛
شش ـ بررسی آثار و پیامدهای رواج این دیدگاه ها در مغرب زمین.
ز) الگوسازی از خانوادههای موفق پرجمعیت
یکی از اقدام های رسانه ملی در سال های حاکمیت سیاست تحدید موالید، نشان دادن تصویری نامطلوب از خانواده های پرجمعیت بود. در برخی سریال هایی که در آن، رفتار زنان در قالب طنز به نمایش درمی آمد، نشان داده میشد که تعدد فرزندان چه گرفتاری ها و مشکلاتی برای پدر و مادرشان پدید میآورد.
در حال حاضر رسانه ملی باید با اصلاح این رویکرد، به شناسایی و معرفی خانواده هایی بپردازد که با وجود داشتن فرزندان متعدد، به خوبی از عهده تعلیم و تربیت آنها برآمده و نسل شایسته ای را تحویل جامعه دادهاند.
البته باید توجه داشت که در این شناسایی و معرفی، نباید فقط به خانوادههای مرفه شهرنشین بسنده کرد، بلکه باید از همه خانوادههای شهری و روستایی و با سطح درآمد متفاوت، الگوهایی را شناسایی و به جامعه معرفی کرد.
این الگوسازی صرفاً در قالب برنامههای مستند قابل ارائه نیست، بلکه از قالب برنامه های نمایشی نیز میتوان استفاده کرد.
ح) اصلاح نگرش زنان و دختران درباره بدن و زیبایی خود
در چند دهه اخیر با گسترش فعالیت جریان های فمینیستی در مغربزمین و به موازات آن، تولید انبوه فیلمها و سریالها، انتشار گسترده مجلات مد و زیبایی، و گسترش تبلیغات بازرگانی رسانهها، الگوی تازهای از زیبایی و جذابیت، ابتدا در کشورهای غربی و بهتدریج در سراسر جهان مطرح شده است که نماد بارز آن عروسک «باربی» است.
هوارد لاوین، استاد دانشگاه ایالتی نیویورک، و استفان اچ. واگنر، استاد دانشگاه ایلینویس امریکا، در پژوهشی که در زمینه تأثیر تبلیغات تلویزیونی بر گرایش ها و رفتارهای زنان غربی انجام دادهاند، در این زمینه می نویسند:
ویژگی های قراردادی زیبایی زنان در فرهنگ غربی، در طول تاریخ با تغییرات زیادی مواجه بوده است؛ مثلاً اگرچه جذابیت های زنانه در دوره ای با داشتن اندام هایی چاق سنجیده میشد، اما ایده آل های کنونی فرهنگ ما، هماینک زنانی با اندامیباریک و ترکه ای را می پسندد. محققان برای این فرضیه خود، به تصاویر نشریات عامه پسند امریکایی دو قرن اخیر، مسابقات سالانه انتخاب ملکه زیبایی و مدل های بهکار گرفتهشده در تبلیغات تجاری اشاره میکنند که در این دوره روزبهروز لاغرتر شدهاند. در عین حال، در این سال ها، با محبوب تر شدن ایده ترکهای و لاغر بودن، نارضایتی زنان از اندام هایشان و بی نظمی آنان در برنامه صرف غذا، با روندی افزایشی روبهرو شده است. پژوهش های صورت گرفته نشان می دهد که اکثر زنان خود را دارای مشکل اضافهوزن می دانند و از آرزوی خود برای لاغرتر شدن صحبت به میان می آورند.
تبلیغات گسترده برای معرفی زنان ترکه ای و لاغراندام به عنوان الگوهای زیبایی و جذابیت، در شرایطی صورت می گیرد که بسیاری از کارشناسان، دست یافتن به این الگوها را برای بسیاری زنان غیرممکن می دانند. روبین برگر نویسنده امریکایی، در این باره مینویسد:
شاید آزاردهنده ترین حقیقت این باشد که تصاویر زنان زیبا در رسانه، برای همه زنان به جز شمار بسیار اندکی از ایشان دستنایافتنی است. پژوهشگرانی که مدل کامپیوتری یک زن را با تناسب عروسک باربی تولید کرده-اند، متوجه شدهاند باسن آن برای نگه داشتن وزن بالاتنه بسیار ضعیف است و بدن وی برای بیش از نیمی از کبد و چند سانتی متر روده، بسیار باریک. اگر یک زن به این شکل و شمایل درآید، از اسهال مزمن رنج خواهد برد و در نهایت از سوء تغذیه خواهد مرد. جیل باراد، مدیر شرکت «ماتل» (که عروسک باربی را تولید میکند)، تخمین زده است ۹۹ درصد دختران ۳ تا ۱۰ سال، دست کم یک عروسک باربی دارند.
بر اساس این الگوی تازه، بسیاری از زنان و دختران در پی این برآمدهاند که به هر قیمت، اندامیکشیده و استخوانی به سبک عروسک باربی داشته باشند و خود را به مدل های مد و زیبایی که رسانه های غربی تبلیغ میکنند، نزدیکتر کنند.
با ایجاد این نگرش جدید درباره بدن و زیبایی در دختران، یکی از موضوعهایی که مغایر با فرهنگ باربی شدن تلقی شد، بارداری و بچه دار شدن بود؛ زیرا به تعبیر یکی از نویسندگان منتقد غربی «در این اندامهای ترکهای، جایی برای رحم وجود ندارد!».
متأسفانه این نگرش با گسترش شبکه های ماهوارهای، بهتدریج در کشور ما نیز رواج یافت و موجب شد برخی زنان از بیم از دست دادن تناسب اندام، از بچهدار شدن یا شیردادن نوزادان خود خودداری کنند.
با توجه به مطالب یادشده، رسانه ملی باید با تولید برنامه های متنوع و اثرگذار، برای اصلاح نگرشی که در میان برخی زنان و دختران درباره بدن و زیبایی خود پدید آمده است، اقدام کند. برخی اقدام هایی که رسانه ملی در این زمینه میتواند انجام دهد، به شرح زیر است:
یک ـ نقد و بررسی الگوهای غربی مد، زیبایی و جذابیت، و روشن کردن اهداف پنهان و آشکار این الگوپردازیها برای زنان و دختران ایرانی؛
دو ـ معرفی برخی هنرپیشگان مطرح سینمای هالیوود که با وجود داشتن زیبایی ظاهری، از بچهدار شدن نیز غافل نشدهاند؛
سه ـ ترویج ورزشها و نرمشهایی که میتواند به زنان، در حفظ زیبایی اندام خود پس از زایمان کمک کند.
ط) افشای طرحهای نظام سلطه برای کاهش جمعیت جهان
سالهاست سران «مجامع مخفی» جهانی، مانند مؤسسه سلطنتی امور بین الملل، شورای روابط خارجی، جامعه بیلدربرگرها، کمیسیون سهجانبه، فراماسونری، باشگاه رم و کمیته ۳۰۰، با طرح ها و برنامه های گوناگون زمینه نفوذ و اقتدار نظام سلطه بر مناسبات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ملل جهان را فراهم آورده، سرنوشت ملتها و کشورهای مستقل جهان را به میل و اراده خود تغییر می دهند. یکی از مصادیق آشکار مداخله مجامع مخفی در سرنوشت ملتهای دیگر موضوع کاهش و کنترل جمعیت جهان است. این مجامع با هدف گسترش سلطه خود بر جهان، از سال ها پیش موضوع کاهش جمعیت جهان را در دستور کار قرار دادهاند و این موضوع را از راه های گوناگون پی میگیرند. دکتر جان کولمن، نویسنده و پژوهشگر مجامع که پیش تر از جاسوسان حرفه ای سرویس های مخفی بریتانیا بوده است، هنگام برشمردن هدف های گروه های پنهان مینویسد آنها بر این باورند که برای تحقق «مسئولیت آسمانی» که بر عهده آنان گذارده شده است، باید «از راه ایجاد جنگهای محدود و موضعی در کشورهای پیشرفته و به وجود آوردن گرسنگی و بیماری در کشورهای جهان سوم، موجبات مرگ حدود سه میلیارد انسانی را که اصطلاحاً «مصرفکنندگان بی مصرف» نامیدهاند، فراهم شود. تا سال ۲۰۵۰ جمعیت ایالات متحده باید در حد یکصد میلیون نفر کاهش یابد».
سرواندو گونزالز، نویسنده کوبایی ـ امریکایی، نشانه شناس و تحلیل گر اطلاعاتی، در مقالهای به بررسی تلاش «باشگاه میلیونرها»ی امریکایی برای کاهش جمعیت جهان می پردازد و می نویسد:
در پنجم می ۲۰۰۹، تعدادی از بدنامترین اعضای «باشگاه میلیونرها» ـ دیوید راکفلر، بیل گیتس، تد ترنر، اپرا وینفری، وارن بافت، جرج سوروس، الی براود، پیتر جی. پترسون، پتی استونس فایر، جان مورگریده، مایکل بلومبرگ و تعدادی از میلیونرهای دیگر ـ مخفیانه در اقامتگاه سر پل نرس، رئیس دانشگاه راکفلر را در منهتن ملاقات کردند. همان طور که انتظار میرفت، رسانههای جریان اصلی امریکا بسیار مراقب بودند تا مردم امریکا را از این جلسه میلیونرها در منهتن آگاه نکنند، ولی برخی از جزییات این جلسه، به بیرون درز کرد.
یک روزنامه بزرگ انگلیسی، به نقل از یک فرد ناشناس که در این جلسه شرکت داشته است، گزارش کرد که در این جلسه «بر سر این نکته اجماع شد که آنها باید به راهبردی روی آورند که در آن، از رشد جمعیت به عنوان یک تهدید زیستمحیطی، اجتماعی و صنعتی بالقوه فاجعهبار جلوگیری شود». به گفته دیگر منابع، دیگر میلیونرهایی که در این جلسه محرمانه شرکت داشتند، درباره ابتکار بیل گیتس گفتوگو کردند. بد نیست بدانید بیل گیتس اظهار نظرهای مشابهی را در کنفرانسی که در ۱۸ فوریه ۲۰۱۰ در لانگ بیچ کالیفرنیا برگزار شد، مطرح کرده است. گیتس در این کنفرانس گفته است: «پیشبینیهای رسمی نشان میدهند که جمعیت جهان به ۳/۹ میلیارد نفر خواهد رسید (به نسبت ۶/۶ میلیارد فعلی)، ولی با ابتکارهای خیریه، نظیر مراقبتهای بهداشتی باروری بهتر، فکر میکنیم که بتوانیم این میزان رشد را به ۳/۸ میلیارد نفر کاهش دهیم». اگر بخواهیم این جمله را به زبان سلیس ترجمه کنیم، باید بگوییم که معنای آن حرف این است که آقای گیتس در حال برنامهریزی برای مشارکت کردن در قتل بیشتر از یک میلیارد انسان است.
یکی دیگر از افراد شرکتکننده در جلسه منهتن، سزار رسانهای، تد ترنر، میلیونر مؤسس سی. ان. ان بود که در سال ۱۹۹۶ در مصاحبهای با مجله طبیعتشناسی آدوبون گفته بود کاهش ۹۵ درصدی جمعیت جهان به ۲۲۵ تا ۳۰۰ میلیون نفر، «ایدئال» خواهد بود.
مایکل اسنایدر، پژوهشگر و تحلیل گر مسائل سیاسی نیز درباره تصمیم نخبگان جهانی برای کنترل جمعیت جهان می نویسد:
از نظر من و شما، شاید خلاص شدن از ۹۰ درصد جمعیت جهان کاری جنونآمیز باشد، اما هرچه میگذرد، این اجماع در بین نخبگان جهانی بیشتر میشود که رسیدن به چنین هدفی به نفع سیاره زمین است.
او در ادامه می نویسد:
البته اختلاف نظرهایی بر سر این موضوع وجود دارد، اما بسیاری از افراد، آشکارا اعلام کردهاند که به اعتقاد آنها جمعیت زمین تنها باید پانصد میلیون نفر (یا کمتر) باشد. مثلاً اولین فرمان از «ده فرمان جدید»، اصول راهنمای بدنام جورجیا بیان میکند: «حفظ تعداد جمعیت جهان زیر پانصد میلیون نفر، برای توازن طبیعت، واجب است.
تد ترنر، مؤسس سی.ان.ان نیز میگوید: «جمعیتی ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون نفری، یعنی کاهشی ۹۵ درصدی از میزان فعلی، جمعیتی آرمانی است». همچنین، دیوید فورمن، یکی از مؤسسان ارث فرست، میگوید که کاهش جمعیت جهان به صد میلیون نفر، یکی از سه هدف عمده اوست: «سومین هدف اصلی من، کاهش دادن جمعیت جهان به حدود صد میلیون نفر، نابود کردن زیرساختهای صنعتی و توجه به حیات وحش با تمام گونههای حیات آن خواهد بود».
میخائیل گورباچف نیز فکر میکند کاهش ۹۰ درصدی جمعیت جهان، فکری کاملاً درست است: «ما باید بهروشنی درباره مسائل جنسی، جلوگیری از بارداری، سقط جنین و درباره ارزشهای کنترل جمعیت سخن بگوییم؛ چرا که بحران زیستمحیطی در کوتاهمدت، بحران جمعیت است. اگر جمعیت جهان را تا ۹۰ درصد کاهش دهید، دیگر تعداد زیادی انسان باقی نخواهد ماند تا آسیبهای زیستمحیطی جدی به زمین وارد آورد».
در نشست سال ۲۰۱۱ بیلدر برگ که از ۹ تا ۱۲ ژوئن (۱۹ تا ۲۲ خرداد ۱۳۹۰) با حضور آندرس فوگ راسموسن دبیرکل ناتو، خواکین آلمونیا معاون رئیس کمیسیون اروپا، خاویر سولانا مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ژان کلود تریشه رئیس بانک مرکزی اروپا، رابرت زولیک رئیس گروه بانک جهانی، هنری کیسینجر تئوریسین و رئیس شرکتهای مختلف و مشاور سابق امنیت ملی امریکا، «بیل گیتس» رئیس سابق مایکروسافت و رئیس فعلی بنیاد گیتس، رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا (گیتس در زمان برگزاری نشست، وزیر دفاع بود که اکنون از این سمت کنار رفته است)، دیوید راکفلر سرمایهدار معروف و رئیس سابق بانک منهتن، میچلت وایت مدیر مسئول هفته نامه اکونومیست، آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان، جورما اولیلا رئیس شرکت نفتی رویال داچ شل، جرج دیوید رئیس شرکت کوکاکولا، ملکه هلند، هاکان ولیعهد نروژ، پیتر برابک لتما رئیس شرکت نستله، سوفیا ملکه اسپانیا، خوزه لوییز زاپاترو نخست وزیر اسپانیا و… در «سنت موریس» سوئیس برگزار شد، بر موضوع افزایش جنگ و کشتار بهویژه در منطقه خاورمیانه به منظور کاهش جمعیت رو به افزایش جهان تأکید شد.
با توجه به مطالب یادشده، ضروری است رسانه ملی موضوع های ذیل را در دستور کار خود قرار دهد:
یک ـ تبیین و تشریح طرح ها و برنامه های مجامع مخفی وابسته به نظام سلطه برای کاهش جمعیت جهان؛
دو ـ بررسی راهکارهای رسانه ای مقابله با طرح ها و برنامه های یادشده؛
سه ـ بررسی و تبیین نقش ملت ایران در خنثی سازی طرح ها و برنامه های مجامع مخفی جهانی.
ی) ایجاد حساسیت درباره بحرانها و آسیبهای ناشی از کاهش جمعیت
نتایج پیش بینی های سال ۲۰۱۰ سازمان ملل متحد درباره تحولات باروری نشان میدهد که بر اساس هر سه سناریو (پایین، متوسط و بالا) تا سال ۱۴۲۰ سطح باروری ایران به سطح جانشینی افزایش نخواهد یافت. بر اساس همین پیش بینی، در صورت ادامه روند کنونی کاهش باروری بر اساس سناریوی حد پایین، جمعیت ایران تا سال ۱۴۳۰ به حدود ۷۳ میلیون نفر با شاخص سالخوردگی ۵/۳۸ درصد، در سال ۱۴۴۵ به حدود ۶۱ میلیون نفر با شاخص سالخوردگی ۵/۴۷ درصد، و تا سال ۱۴۸۰ به حدود ۳۱ میلیون نفر با شاخص سالخوردگی ۴/۴۷ درصد کاهش خواهد یافت. همچنین در صورت تحقق الگوی رشد متوسط، جمعیت ایران تا سال ۱۴۴۵ به حدود ۷۹ میلیون نفر با شاخص سالخوردگی ۹/۳۶ درصد، سپس تا سال ۱۴۸۰ به ۶۲ میلیون نفر با شاخص سالخوردگی ۷/۳۴ درصد کاهش خواهد یافت. در صورت تحقق پیش بینی های یادشده، کشور ما با مسائل و چالش های گوناگونی روبه رو خواهد شد که مهمترین آنها عبارتاند از:
ـ چالش های جمعیتی
بحران میزان باروری و تجدید نسل، کاهش حجم کل جمعیت ملی، بحران کاهش نیروی در سن کار، بحران سالمندی جمعیت و افزایش مهاجرت های بینالمللی و تغییرات هویتی و فرهنگی، از مهم ترین مصادیق چالش های جمعیتی به شمار می آیند.
ـ چالش های فرهنگی ـ اجتماعی
مهم ترین چالش های فرهنگی ـ اجتماعی ناشی از کاهش ناگهانی رشد جمعیت عبارتاند از: بحران ساختاری خانواده، شکاف های نسلی بر اثر به هم خوردن توازن جمعیت نسل ها، جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان، و کاهش تدریجی سرمایه اجتماعی.
ـ چالش های اقتصادی
از نگاه جمعیتشناختی، جمعیت در حال رشد و جوان، احتیاج بیشتری به کالا و خدمات دارد و به همین دلیل در جامعه در حال رشد، تقاضا برای امکانات مسکن، املاک و مستغلات افزایش مییابد، ولی با کاهش سطح باروری و کم شدن جمعیت، جمعیت متقاضی کالاهای اساسی از جمله مسکن و امکانات رفاهی کاهش خواهد یافت و این موضوع زمینه ساز ایجاد بحران اقتصادی در جامعه خواهد بود.
ـ چالشهای سیاسی ـ امنیتی
کاهش جمعیت جوان، به معنای کم شدن تعداد نیروهای توانمند برای دفاع از اقتدار، امنیت و تمامیت ارضی کشور است و این موضوع برای کشوری با ویژگیهای نظام جمهوری اسلامی ایران که همواره در معرض تهدیدهای فزاینده نظام سلطه و جهان استکبار است، بسیار خطرساز است.
زبیگنیو برژنیسکی، مشاور امنیت ملی سابق امریکا و سیاستمدار کهنه کار این کشور، چندی پیش در مصاحبه با جرالد سیب، دبیر روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال میگوید:
از فکر کردن به حمله پیش دستانه علیه تأسیسات هسته ای ایران اجتناب کنید و گفت وگوها با تهران را حفظ کنید. بالاتر از همه، بازی طولانیمدت را انجام دهید؛ چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست.
با توجه به مطالب یادشده، رسانه ملی باید در سیاست گذاری های خود در زمینه فرهنگ سازی برای افزایش جمعیت، به موضوعهای ذیل توجه جدی کند:
یک ـ بررسی دقیق و کارشناسی بحران ها، آسیب ها و چالش های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی ناشی از کاهش جمعیت؛
دو ـ تبیین درست و مناسب آثار و پیامدهای این بحران ها برای مردم.
?
۵. سیاستهای رسانه ملی
برای تحقق کامل راهبردهای یادشده، رسانه ملی باید سیاستهای ذیل را در دستور کار خود قرار دهد:
الف) اقناع مدیران و برنامهسازان رسانه ملی درباره سیاست جدید جمعیتی
بی تردید، مدیران و برنامه سازان رسانه ملی، آنگاه می توانند نقش خود را در زمینه فرهنگ سازی برای تحقق سیاست جمعیتی نظام اسلامیبهخوبی ایفا کنند که خود درباره این سیاست جدید متقاعد شده و درباره آن به شناخت و باور قلبی رسیده باشند؛ زیرا در غیر این صورت برنامه هایِ تولیدی آنها فقط جنبه سفارشی و دستوری خواهد داشت و اثر چندانی بر مخاطب نخواهد گذاشت.
بنابراین، سازمان صدا و سیما در نخستین گام به سوی فرهنگ سازی برای افزایش جمعیت، باید با برگزاری همایش ها و نشست های علمی و تخصصی، مدیران گروههای برنامه ساز، تهیه کنندگان، کارگردانان و پژوهشگران و نویسندگان خود را در این زمینه توجیه کند و به پرسش ها و ابهام های آنها در این زمینه پاسخ دهد.
ب) بهرهگیری از رویکرد القای غیرمستقیم پیام
با توجه به مشکلات گوناگونی که در حال حاضر در زمینه اشتغال، ازدواج، مسکن، تأمین هزینه های زندگی و… در جامعه ما وجود دارد، بهره گیری از پیام های مستقیم در زمینه ضرورت افزایش جمعیت، اثر مثبت چندانی ندارد و چه بسا موجب عکسالعمل های منفی شود. ازاینرو در تبلیغ و ترویج سیاست جدید جمعیتی کشور، باید از روش القای غیرمستقیم پیام استفاده کرد؛ پیام هایی که بیشتر ناظر به آثار و پیامدهای منفی کم شدن زادوولد برای خانواده و اجتماع است.
برخی موضوع هایی که در این زمینه می توان به آنها پرداخت، به شرح ذیل است:
یک ـ آثار و پیامدهای نامطلوب پیرشدن جمعیت؛
دو ـ ضرورت وجود ارتباط های خویشاوندی (عمو، عمه، دایی، خاله) برای رشد عاطفی فرزندان؛
سه ـ جایگاه و نقش تعدد فرزندان در جامعه پذیری و توانمند شدن آنها برای مقابله با مسائل و مشکلات؛
چهار ـ آثار و پیامدهای تنها شدن پدر و مادرها در سنین پیری؛
پنج ـ آثار و برکات دنیوی و اخروی تربیت فرزندان صالح؛
شش ـ نقش فرزندان در افزایش نشاط و سرزندگی خانواده ها؛
هفت ـ نقش زایمان و فرزندآوری، در سلامت جسمی و روحی بانوان؛
هشت ـ بررسی مسائل و مشکلات خانوادگی و اجتماعی جوامع غربی که دچار کاهش یا رشد منفی جمعیت شدهاند.
ج) زمینهسازی برای ایجاد وفاق اجتماعی در زمینه ضرورت افزایش زادوولد
در حال حاضر، نه در میان کارشناسان و نه در میان مردم عادی، در زمینه ضرورت افزایش زادوولد اتفاق نظر وجود ندارد؛ بنابراین نمی توان صرفاً با بهرهگیری از اهرم رهنمودهای مقام معظم رهبری به تبلیغ و ترویج سیاست جدید جمعیتی پرداخت، بلکه باید با ایجاد فضای بحث و گفت-وگوهای کارشناسانه و بررسی جوانب گوناگون موضوع، زمینه را برای ایجاد وفاق اجتماعی در این زمینه فراهم کرد.
رسانه ملی باید با پرهیز از برخورد احساسی و شعاری با موضوع تغییر سیاست های جمعیتی نظام جمهوری اسلامی، برای ایجاد فضای آزاد بحث و گفت وگوی پژوهشگران و کارشناسان حوزه های جامعه شناسی، روان شناسی، علوم تربیتی، حقوق، اقتصاد و سیاست، درباره آثار مثبت و منفی افزایش جمعیت، از همه ظرفیت های خود استفاده کند و با مدیریت مناسب این بحث و گفتوگوها، قشرهای گوناگون جامعه بهویژه اقشار فرهیخته و تحصیل کرده را به برداشتی مشترک دراینباره برساند. برخی از اقدامهایی که رسانه ملی در این زمینه می تواند انجام دهد، به شرح ذیل است:
یک ـ برگزاری نشست های کارشناسی در زمینه نقد و بررسی سیاست جمعیتی نظام اسلامی؛
دو ـ برگزاری نشست های کارشناسی در زمینه دلایل و زمینه های رهنمود مقام معظم رهبری در زمینه ضرورت تغییر سیاست جمعیتی؛
سه ـ برگزاری نشست های کارشناسی درباره آثار مثبت و منفی افزایش جمعیت؛
چهار ـ برگزاری نشست های کارشناسی درباره آسیب ها و موانع موجود در زمینه بهره برداری از ظرفیت جمعیت جوان کشور برای رشد و توسعه و بالندگی نظام اسلامی.
د) اصلاح رویکرد رسانه در بازنمایی خانواده
در سال های اخیر، چند رویداد مهم در عرصه بازنمایی خانواده در رسانه رخ داده است:
ـ کوچک شدن بعد خانواده: در بیشترِ برنامه های نمایشی، خانواده هایی به تصویر کشیده میشوند که یا فرزندی ندارند، یا حداکثر یک یا دو فرزند دارند؛
ـ حذف کودک از موضوع داستان ها و برنامه های نمایشی: در حال حاضر، کمتر برنامه نمایشی وجود دارد که در آن، گره و تعلیق داستان بر محور کودک باشد؛
ـ حذف درگیری و اختلاف بچه ها از برنامه های نمایشی: در پی کوچک شدن بعد خانواده ها در برنامه های نمایشی، موضوع اختلاف ها و درگیری های بچه ها در کانون خانواده که نقش مهمی در جامعه پذیر شدن کودکان دارد، از برنامه های نمایشی حذف شد؛
ـ کاهش تعداد یا حذف کلی بستگان نسبی از فضای برنامه های نمایشی، در بیشتر فیلم ها و سریال هایی که در سال های اخیر در رسانه ملی پخش شده است، یا بهطورکلی از بستگان نسبی اعم از عمو، عمه، دایی و خاله خبری نیست، یا حداکثر به نمایش یک یا دو نفر از این بستگان بسنده شده است.
در مجموع، رسانه ملی با این بازنمایی از خانواده، اولاً خانواده بدون فرزند یا حداکثر با یک یا دو فرزند را تبدیل به هنجاری پذیرفتهشده کرده است؛ و ثانیاً احساس نیاز به داشتن بستگان نسبی را از بین برده و مردم را متقاعد کرده است که نداشتن عمو، عمه، دایی و خاله هیچ مشکلی برای افراد جامعه ایجاد نمیکند؛ درحالیکه ضرورت ها و کارکردهای بسیار مهم خویشاوندان برای رشد روحی و عاطفی فرزندان یک خانواده، امروزه کاملاً به اثبات رسیده است. بنابراین، رسانه ملی در راستای اصلاح سیاست های جمعیتی نظام جمهوری اسلامی، باید در بازنمایی های خود از خانواده تجدیدنظر کند و افزون بر اصلاح اشتباه های گذشته، در برنامه های خود به این سیاست ها توجه کند:
یک ـ روایت داستان های شیرین و جذاب از زندگی خانواده های پرجمعیت؛
دو ـ نشان دادن بچه ها به شکل عامل شادی و نشاط فضای خانه ها؛
سه ـ به تصویر کشیدن نقش مهم بستگان نسبی در رشد روحی و عاطفی فرزندان.
ه) توجه دقیق به سازوکارهای «فرهنگسازی»
این روزها در کشور ما از «فرهنگ سازی» بسیار سخن به میان می آید و مسئولان و کارشناسان برای حل مسائل و مشکلات گوناگونی که کشور ما در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با آنها روبهروست، بر ضرورت «فرهنگسازی» تأکید میکنند؛ ولی هنوز سازوکارهای فرهنگ سازی و لوازم و بایسته های آن ـ چنانکه شایسته است ـ شناخته نشده و از این واژه جز صورت و ظاهر باقی نمانده است.
یکی از کارشناسان کشورمان در این زمینه می نویسد: «واژه «فرهنگ سازی» با آنکه چندان مبهم نیست، اما چون ابعاد گوناگون آن بهخوبی شناخته نشده است، از واژگان قربانی و مظلومی است که اهمال کاران آن را برای پشت پا زدن به برنامههای عمیق علمی و آموزشی به کار می-گیرند و سطحینگران ارزشش را در اندازه چسباندن چند پوستر و یا تهیه چند تیزر تبلیغاتی پایین می آورند».
ایشان در ادامه سخنان خود، به بایسته ها و سازوکارهای فرهنگ سازی در زمینه فرزندآوری اشاره میکند و می نویسد: «مهم ترین مرحله فرهنگ سازی، شناخت دقیق مشکل است. ثابت شده است که بی رغبتی به فرزندآوری بیش از آنکه ریشه در عوامل اقتصادی داشته باشد، محصول تغییر هنجارهای اجتماعی، افزایش نگرش فردگرایانه، تمایل روزافزون و جهانی زنان برای ابراز وجود از طریق روی آوردن به انواع شغل ها، احساس امنیت نسبت به آینده و بی نیازی از حامی فرداست».
پژوهشگر یاد شده، درباره راهکار تغییر این نگرش ها می نویسد: «برای تغییر این نگرش ها، باید به طور جدی دست به دامان روانشناسان اجتماعی زد که هنر ظریف متقاعدسازی را می دانند و سال هاست که در انزوای کلاس های درسشان به معدود جوانانی که هیچ مسئولیت اجتماعی ندارند، آموختهاند که مثلاً رویکردهایی که می خواهند با ایجاد ترس، نگرش ها و رفتار مردم را تغییر دهند، به شکل تعجب آوری بی-تأثیرند؛ زیرا به قول «بارون» و «بیرون» مردم شیوههای دفاعی زیادی دارند که می توانند آنها را به کار گیرند که به آنان امکان می دهد تا چنین پیام هایی را مردود بشمارند».
بنابراین، رسانه ملی ضمن توجه به ضرورت فرهنگسازی برای افزایش جمعیت، باید به ساز و کارها و لوازم فرهنگسازی به طور دقیق توجه کند و با بهرهگیری از کارشناسان مختلف؛ به ویژه روانشناسان اجتماعی شیوهها و روشهای درست فرهنگسازی را در برنامههای اصلاح سیاست جمعیتی به کار گیرد.
و) پرهیز از بهرهگیری مستقیم از روحانیت، برای تغییر سیاست جمعیتی
روحانیان و مبلغان مذهبی، بهویژه در سال های آغاز اجرای سیاست تحدید موالید، نقش مهمی در تبلیغ و ترویج این سیاست، بهویژه در روستاها و مناطق دورافتاده کشور داشتند.
در پی ارائه دیدگاه های کارشناسان و مسئولان کشور در زمینه ضرورت کنترل جمعیت و تحلیل هایی که آنها در زمینه پیامدهای ناگوار رشد جمعیت در سالهای آینده ارائه می دادند، روحانیان و نهادهای مذهبی، با احساس تکلیف و مسئولیت در برابر نظام اسلامی، به فرهنگ سازی در زمینه تحدید موالید با بهرهگیری از متون دینی پرداختند و به تدریج این باور را در مردم ایجاد کردند که کنترل جمعیت و استفاده از انواع وسایل پیشگیری از حاملگی، با آموزه های دینی هیچ ناهماهنگی ندارد.
با توجه به این موضوع، در حال حاضر که سیاست جمعیتی نظام جمهوری اسلامیبا توجه به مصالح موجود، تغییر کرده است، شایسته نیست که بار دیگر از روحانیان و نهادهای مذهبی برای تبلیغ و ترویج مستقیم سیاست افزایش جمعیت استفاده شود؛ زیرا این کار موجب خدشه دار شدن جایگاه و شأن روحانیان و نهادهای مذهبی و حتی آموزه های دینی در نزد مردم میشود و اعتماد آنها به علمای دینی و مبلغان مذهبی را از بین میبرد.
بنابراین، بهره گیری از آموزه های دینی و مبلغان مذهبی برای نهادینه ساختن سیاست افزایش جمعیت، صرفاً باید به حوزه القای غیرمستقیم پیام و پرداختن به مباحثی چون ضرورت و اهمیت ازدواج، تشکیل خانواده، صله رحم، پیوندهای خویشاوندی و همچنین آثار و برکات دنیوی و اخروی فرزندان صالح برای پدر و مادرها محدود شود.
ز) زمینهسازی برای اصلاح طرحها و برنامههای ناظر به تحدید موالید
در سال های حاکمیت سیاست تحدید موالید، طرح ها و برنامه های گوناگونی برای کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت و باروری عمومی زنان اجرا شد که برخی از آنها اثرگذاری مستقیم و کوتاه مدت، و برخی دیگر اثرگذاری غیرمستقیم و بلندمدت داشتند. طرح ها و برنامههایی چون «لغو کلیه مقررات مشوّق رشد جمعیت و اتخاذ تدابیر متناسب با سیاست تحدید موالید کشور» یا غیرقابل محاسبه و اعمال تلقی شدن «کلیه امتیازاتی که در قوانین بر اساس تعداد فرزندان یا عائله پیش بینی و وضع شدهاند، در مورد فرزندان چهارم و بعد» یا «ترویج انواع روش های پیشگیری از بارداری از جمله کاندوم، آی یو دی و حتی وازکتومی و توبکتومی » و «عرضه رایگان وسائل پیشگیری از بارداری در مراکز بهداشتی»، دارای اثر مستقیم و کوتاهمدت بودند و طرح ها و برنامه هایی مانند «بالا بردن سطح سواد و دانش عمومی افراد جامعه و بهخصوص افزایش ضریب پوشش تحصیلی دختران لازمالتعلیم» و «اعتلای موقعیت زنان از طریق تعمیم آموزش و افزایش زمینه های مشارکت زنان در امور اقتصادی ـ اجتماعی جامعه و خانواده» اثر مستقیم و بلندمدت داشتند.
بی تردید، تغییر و اصلاح طرح ها و برنامه های دارای اثر مستقیم، چندان دشوار نیست و می توان با اصلاح برخی قوانین و آئیننامهها در کوتاه مدت به آن دست یافت؛ ولی اصلاح و دگرگون کردن طرح ها و برنامه های بلندمدت دارای اثر غیرمستقیم، بهراحتی امکان پذیر نیست؛ زیرا آنها در طول بیش از دو دهه موجب تغییر گسترده در مناسبات فردی، خانوادگی و اجتماعی جامعه ما شده و سبک زندگی ویژه ای را در میان اقشار گوناگون جامعه، بهویژه زنان رواج دادهاند و به همین دلیل تغییر آنها نیازمند کار فرهنگی گسترده و طولانی مدت است.
بنابراین، رسانه ملی باید با برنامه ریزی دقیق و حسابشده، زمینه را برای اصلاح برخی تغییرهایی که در سال های اخیر و در پی اجرای طرح ها و برنامههای تحدید موالید، بهویژه در سبک زندگی زنان جامعه ما پدید آمده است، آماده کنند؛ تغییرهایی چون گرایش گسترده دختران به تحصیلات دانشگاهی بدون توجه به ویژگی های جنسیتی و نیازهای جامعه، ارزش تلقی شدن اشتغال بانوان و بیتوجهی به نقش مهم و اثرگذار مادری و همسری آنان.
با توجه به مطالب یادشده، شایسته است رسانه ملی، این سیاست ها را در برنامه های خود در پیش گیرد:
یک ـ الگوسازی در زمینه شغل های مناسب بانوان، با توجه به ویژگی های روحی و توانمندی های جسمی آنان؛
دو ـ اصلاح بینش و نگرش دختران درباره آموزش عالی و تبیین ضرورت تناسب رشته ها و گرایش های آموزش عالی با ویژگی ها و نقش های خانوادگی و اجتماعی زنان؛
سه ـ فرهنگ سازی در زمینه اهمیت و ارزش نقش همسری و مادری و کار خانگی زنان، در مقایسه با مشاغل اجتماعی و کارهای اقتصادی؛
چهار ـ الگوسازی از زندگی بانوان موفقی که در عین همسرداری، به تحصیل خود هم ادامه دادهاند؛
پنج ـ تبیین مفهوم حضور و مشارکت اجتماعی زنان و تفاوت این مفهوم با اشتغال و درآمدزایی.
ح) تعدیل سطح توقع و انتظار مردم از زندگی
بسیاری از خانواده ها، مسائل و مشکلات اقتصادی و هزینه بالای تأمین مخارج خوراک، پوشاک، بهداشت، آموزش، تفریح و سرگرمیکودکان را عامل بچه دار نشدن خود اعلام میکنند و معتقدند همسران تا به وضعیت اقتصادی مطلوب نرسند، نباید به فرزندآوری اقدام کنند. این مطلب، شاید تا حدی و درباره بخشی از خانواده ها درست باشد؛ ولی در درستی کلیت آن به چند دلیل تردید جدی وجود دارد:
نخست اینکه، وضع اقتصادی مطلوبی که بسیاری از خانواده ها در پی آن هستند، بر اساس حداقل انتظارها از زندگی تعریف نشده است و عموم مردم به دلیل رواج فرهنگ تجمل و رفاه طلبی و بالا رفتن سطح توقع از زندگی، وضع اقتصادی مطلوب را مترادف با فراهم شدن همه امکانات، شامل درآمد بالا، خانه ملکی، خودرو، لوازم زندگی کامل و… می دانند.
دوم اینکه تعداد قابل توجهی از همسران جوان، با وجود داشتن وضع نسبتاً مطلوب اقتصادی و دارا بودن شغل، درآمد، مسکن و خودروی مناسب، همچنان از زیر بار فرزنددار شدن شانه خالی، و همواره آن را به فرصتی دیگر که وضع بهتر شود، موکول میکنند. این موضوع، نشان می دهد که در جامعه ما، بیش و پیش از آنکه واقعیت وضع اقتصادی خانواده ها مانع فرزنددار شدن باشد، تصور آنها از وضع اقتصادی مطلوب، مانع این موضوع است.
بنابراین، رسانه ملی باید با در پیش گرفتن سیاست های ذیل و با بهره گیری مناسب از ابزار برنامه های نمایشی، بهتدریج سطح توقع و انتظار مردم از زندگی را متعادل کند:
یک ـ پرهیز از نشان دادن فیلم ها و سریال هایی که به تجمل گرایی در جامعه دامن می زنند؛
دو ـ نشان دادن سریال هایی که داستان آنها در فضاهایی ساده و بدون تجمل، ولی سرشار از امید و نشاط رخ می دهد.
ط) زمینهسازی برای تحقق مصوبههای شورای عالی انقلاب فرهنگی
چنانکه در مقدمه یادآور شدیم، شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ ۲/۳/۱۳۹۱، شش راهبرد ملی در زمینه جلوگیری از کاهش نرخ باروری و ارتقای آن متناسب با آموزه های اسلامی و اقتضائات راهبردی کشور پیش بینی کرده است که بندهای ۱ و ۳ آن به طور مستقیم به سازمان صدا و سیما ارتباط دارد و این سازمان باید همه توان خود را در راه تحقق آنها به کار گیرد؛ ولی این بدان معنا نیست که رسانه ملی هیچ وظیفه ای در زمینه تحقق سایر بندهای راهبرد یادشده به عهده ندارد. بیتردید، رسانه ملی میتواند با نظارت بر عملکرد دستگاه های مختلف سیاست گذار و اجرایی، بازتاب فعالیت آنها و همچنین مطالبه مستمر از مسئولان کشور، زمینه ساز تحقق هرچه بیشتر راهبردهای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی شود.
ی) پرهیز از هرگونه شتابزدگی و سطحینگری
یکی از شروط مهم موفقیت رسانه ملی در ایفای رسالت و مسئولیتی که در زمینه تغییر جمعیتی نظام جمهوری برعهده دارد، اقدام همراه با تدبیر، دوراندیشی و میانهروی و پرهیز از هرگونه شتابزدگی، سطحینگری و روشهای تبلیغی رسانهای مبتنی بر تکرار و تهاجم است. چنانکه پیش از این گفته شد، موضوع افزایش جمعیت، کاملاً به موضوع تغییر سبک زندگی مردم وابسته است و به همین دلیل برای تحقق آن در درجه نخست باید به اقناع اقشار گوناگون جامعه به ویژه نخبگان، فرهیختگان و اقشار تحصیلکرده پرداخت. با توجه به این موضوع، هرگونه شتابزدگی، سطحینگری و اقدامهای صرفاً شعاری، رسانه ملی را از ایفای رسالت و مسئولیت واقعیاش دور و پیامهای رسانه را به ضد خود تبدیل میکند.
بنابراین، رسانه ملی باید با برنامهای دقیق و حساب شده و با شیبی منطقی و ملایم موضوع ضرورت افزایش جمعیت را در دستور کار خود قرار دهد و بکوشد که به تدریج اقشار گوناگون جامعه را با سیاست جدید جمعیتی نظام جمهوری اسلامی همراه و همآوا سازد. ?
نتیجهگیری
کاهش شدید و نگران کننده روند رشد جمعیت کشور در سال های اخیر بیش از آنکه ناشی از برخی سیاست ها و اقدام های اجرایی دستگاه های دولتی باشد، ناشی از تحولات ساختاری گسترده جامعه ایران، تغییر سبک زندگی مردم و تسلط گفتمان فردگرایانه و مصرفگرایانه بر جامعه ما بوده است. البته ناگفته نماند که برخی سیاست های غیرمستقیم جمعیتی که در دو دهه گذشته با هدف کاهش سطح باروری زنان در کشور ما در پیش گرفته شد؛ مانند «افزایش ضریب پوشش تحصیلی دختران لازم التعلیم» و «افزایش زمینه های مشارکت زنان در امور اقتصادی ـ اجتماعی جامعه» (بند ج قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران) در تغییر سبک زندگی در ایران و شکل گرفتن گفتمان ویژه در زمینه فرزندآوری بیتأثیر نبوده است. به همین دلیل برای تحقق سیاست جدید جمعیتی نظام جمهوری اسلامی و افزایش روند رشد جمعیت کشور، به جای دل بستن به برخی اقدام های مقطعی، سطحی و کمتأثیر همچون دادن سکه یا افزایش مدت مرخصی زایمان باید در پی اصلاح تدریجی سبک زندگی مردم و تغییر گفتمان شکل گرفته در جامعه بود.
بی تردید، برای محقق شدن این امر، باید از همه ظرفیت ها و توانمندی های سازمان ها و نهادهای فرهنگ ساز جامعه استفاده کرد. در این میان، رسانه ملی به دلیل نقش مهم و بی بدیلی که در مدیریت و هدایت فرهنگ و افکار عمومی جامعه دارد و همچنین به دلیل گستردگی دامنه نفوذ و تأثیرگذاری آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
رسانه ملی برای ایفای شایسته وظیفه و مسئولیت خود در موضوع یادشده، باید پیام های خود را به گونه ای مهندسی کند که بتواند در سه سطح شناختی (اعتقادی)، عاطفی (هیجانی) و رفتاری بر مخاطبان خود اثر بگذارد و آنها را با سیاست جدید جمعیتی نظام اسلامی همراه و هم آوا سازد.
بر این اساس، سازمان صدا و سیما باید راهبردها و سیاست های ویژه ای را در پیش گیرد تا در نهایت بتواند به هدف پیش گفته برسد.
مهم ترین راهبردهایی که رسانه ملی در این زمینه باید در پیش گیرد، عبارتند از:
۱. گفتمان سازی در زمینه ضرورت افزایش زاد و ولد؛
۲. ایجاد زمینه های لازم برای تحکیم خانواده ها؛
۳. زمینه سازی برای تسهیل شرایط ازدواج؛
۴. اصلاح بینش، نگرش و رفتار خانواده ها در زمینه فرزندآوری؛
۵. ترویج فرهنگ اعتماد و خوش بینی به خداوند؛
۶. اصلاح برداشت های نادرست درباره نقش «مادری» و «همسری» زنان؛
۷. الگوسازی از خانواده های موفق پرجمعیت؛
۸. اصلاح نگرش زنان و دختران درباره بدن و زیبایی خود؛
۹. افشای طرح های نظام سلطه برای کاهش جمعیت جهان؛
۱۰. ایجاد حساسیت عمومی درباره بحران ها و آسیب های ناشی از کاهش جمعیت.
برای تحقق راهبردهای یادشده، رسانه ملی باید سیاست های زیر را در پیش گیرد:
الف) اقناع مدیران و برنامه سازان رسانه ملی درباره سیاست جدید جمعیتی؛
ب) بهره گیری از رویکرد القای غیرمستقیم پیام؛
ج) زمینه سازی برای ایجاد وفاق اجتماعی در زمینه ضرورت افزایش زاد و ولد؛
د) اصلاح رویکرد رسانه در بازنمایی خانواده؛
هـ) توجه دقیق به سازوکارهای «فرهنگ سازی»؛
و) پرهیز از بهره گیری مستقیم از ابزار دین و روحانیت برای تغییر سیاست جمعیتی؛
ز) زمینه سازی برای اصلاح طرح ها و برنامه های ناظر به تحدید موالید؛
ح) تعدیل سطح توقع و انتظار مردم از زندگی؛
ط) زمینه سازی برای تحقق راهبردهای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی؛
ی) پرهیز از هرگونه شتابزدگی و افراط و تفریط.
امیدواریم رسانه ملی بتواند با در پیش گرفتن راهبردها و سیاست ها، رسالت و مسئولیت سنگین خود در زمینه تغییر گفتمان ویژه ای که در دو دهه گذشته در جامعه ما درباره زاد و ولد شکل گرفته است، اصلاح و زمینه های فرهنگی لازم برای تحقق سیاست جدید جمعیتی نظام اسلامی را فراهم کند.
نویسنده: دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی