دختر امام

dbf852dd8ea3948c39ee023b4ac427ca - دختر امام

على ‏بن رافع مى ‏گوید:
من نگهبان بیت‏المال و کاتب علىّ‏ بن ابى‏ طالب علیه السلام بودم. روزى دختر امام علیه السلام کسى را نزد من فرستاد و گردنبندى عاریه گرفت تا در روز «عید قربان» از آن استفاده کند.

وقتى امیرمؤمنان على علیه السلام فهمیدند، مرا نزد خود خواستند و با خشم و ناراحتى فرمودند:
«آیا به مسلمانان خیانت مى‏ کنى؟ اگر مجدّداً مرتکب چنین کارى شوى، مجازات خواهى شد. سوگند مى‏خورم! اگر دخترم گردنبند را بدون شرط امانت و ضمانت گرفته بود، دستش را به جرم دزدى قطع مى‏ کردم و او اوّلین زن هاشمى بود که به این جرم دستش قطع مى ‏شد.» هنگامى که این موضوع به اطّلاع دختر على علیه السلام رسید، به پدر گفت: اى امیرمؤمنان! من دختر شما و پاره تنتان هستم. چه کسى سزاوارتر از من به استفاده از آن گردنبند است؟!

امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند:
«اى دختر على! هواى نفس، تو را از راه حق خارج نسازد. آیا همه زنان مهاجر در این عید، چنین زینتى دارند؟»

«مناقب آل‏ابى‏طالب»، ج ۲، ص ۱۰۸.

همچنین ببینید

از شیراز تا حیفا

«از شیراز تا حیفا»روایتی از بنیاد و تاریخ فرقه بابیه

«از شیراز تا حیفا» نقدی عالمانه و روایتی منصفانه از چگونگی شکل‌گیری فرقه بابیه و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *