واقعه غدير خم‏

2aca4cdc2b67f8a7fd628abdb4697d26 - واقعه غدير خم‏

برگرفته از کتاب الغدیر
رسول خدا صل الله علیه وآله در همین سال هجرت، زیارت خانه خدا (کعبه) را با اجتماع مسلمین آهنگ فرمود. و در میان قبایل مختلفه و طوایف اطراف برحسب امر آنحضرت اعلان شد، و در نتیجه گروه عظیمى بمدینه آمدند تا در انجام این تکلیف الهى (اداى مناسک حج بیت الله) از آنحضرت پیروى و تعلیمات آنحضرت را فرا گیرند.

این تنها حجى بود که پیغمبر صل الله علیه وآله بعد از مهاجرت بمدینه انجام داد، نه پیش از آن و نه بعد از آن دیگر این عمل از طرف آنحضرت وقوع نیافته و این حج را به اسامى متعدد در تاریخ ثبت نموده‌اند، از قبیل: حجه الوداع- حجه الاسلام- حجه البلاغ- حجه الکمال- حجه التمام ۱

در این موقع رسول خدا صل الله علیه وآله غسل و تدهین فرمود و فقط با دو جامه ساده (احرام) که یکى را بکمر بست و آندیگر را بدوش افکند روز شنبه بیست چهارم یا بیست و پنجم ذیقعده الحرام بقصد حج پیاده از مدینه خارج شد و تمامى زنان و اهل حرم خود را نیز در هودج ها قرار داد و با همه اهل بیت خود و باتفاق تمام مهاجرین و انصار و قبایل عرب و گروه عظیمى از خلق حرکت فرمود ۲

اتفاقا در این هنگام بیمارى آبله- یا حصبه- در میان مردم شیوع یافته بود و همین عارضه موجب گردید که بسیارى از مردم از عزیمت و شرکت در این سفر بازماندند. مع الوصف گروه بیشمارى با آنحضرت حرکت نمودند که تعداد آنها به یکصد و چهارده هزار و یکصد و بیست یا یکصد و بیست چهار هزار و بیشتر ثبت شده است.

البته از اهالى مکه و آنها که باتفاق امیرالمؤمنین على علیه السلام و ابوموسى از یمن آمدند بر این تعداد اضافه مى شود ۳. بامداد یکشنبه موکب نبوى صل الله علیه وآله در «یلملم» بود و شبانگاه به «شرف السیاله» رسیدند و در آنجا نماز مغرب و عشاء را خواندند و صبح آنشب را در (عرق الظبیه) اداى فریضه فرمودند سپس در (روحاء) فرود آمدند و پس از کوچ از آنجا نماز عصر را در (منصرف) ادا فرمودند و نماز مغرب و عشا را در (متعشى) خواندند و در همانجا صرف غذا مردند و نماز صبح روز بعد را در (اثابه) خواندند و بامداد سه شنبه را در (عرج) درک کردند و در نقطه اى که بنام (لحى جمل) معروف است که در شیب و فرازهاى (جحفه) است آنحضرت حجامت کرد سپس در (سقیاء فرود آمدند (روز چهارشنبه) و پس از حرکت از آنجا نماز صبح را در (ابواء) خواندند و از آنجا حرکت کردند و روز جمعه به (جحفه) رسیدند و از آنجا به (قدید) رفته و شنبه را در آنجا درک فرمودند و روز یکشنبه در (عسفان) و پس از طى راه از آنجا و رسیدن به (غمیم) پیادگان در مقابل پیغمبر صف بستند.

و به رسول خدا صل الله علیه وآله از خستگى شکوه نمودند. پیغمبر صل الله علیه وآله بآنها دستور قدم دو دادند و با اجراء این دستور احساس راحتى نمودند. روز دوشنبه در (مرالظهران) بسر بردند و هنگام غروب آفتاب به (سرف) و پیش از اداى نماز مغرب بحوالى مکه رسیدند و در ثنیتین (دو کوه مشرف بمکه) فرود آمدند و شب را در آنجا بسر برده و روز سه شنبه داخل مکه شدند. ۴

پس از آنکه رسول خدا صل الله علیه وآله مناسک حج را انجام دادند و با جمعیتى که بهمراه آنحضرت بودند آهنگ بازگشت بمدینه فرمودند چون بغدیرخم (که در نزدیک جحفه است) رسیدند- جبرئیل امین فرود آمد و از خداى تعالى این آیه را آورد:

یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ … ۵
باید دانست که جحفه منزلگاهى است که راه هاى متعدد (راه اهل مدینه و مصر و عراق) از آنجا منشعب و جدا مى شود. و ورود پیغمبر صل الله علیه وآله و همراهان به آن نقطه در روز پنجشنبه هجدهم ذیحجه تحقق یافت ۶.

امین وحى الهى آیه فوق الذکر را آورد و از طرف خداوند آنحضرت را امر کرد که على علیه السلام را بولایت و امامت معرفى و منصوب فرماید و آنچه درباره پیروى از او و اطاعت او امر او از جانب خدا بر خلق واجب آمده بهمگان ابلاغ فرماید. در این هنگام آنها که از آنمکان گذشته بودند بامر پیغمبر بازگشتند و آنها هم که در دنبال قافله بودند رسیدند و در همانجا متوقف شدند. در این سرزمین درختان کهن و انبوه و سایه گستر وجود داشت که پیغمبر صل الله علیه وآله قدعن فرمود کسى زیر درختان پنجگانه که بهم پیوسته بودند فرود نیاید و خار و خاشاک آنجا را بر طرف سازند. وقت ظهر حرارت هما شدت یافت بطوریکه مردم قسمتى از رداى خود را بر سر و قسمتى را زیر پا افکندند و براى آسایش پیغمبر صل الله علیه وآله چادرى تهیه و روى درخت افکندند تا سایه کاملى براى پیغمبر صل الله علیه وآله فراهم گشت. اذان ظهر گفته شد و آنحضرت در زیر آندرختان نماز ظهر را با همه همراهان ادا فرمود. پس از فراغ از نماز در میان گروه حاضرین ۷ بر محل مرتفعى که از جهاز شتران ترتیب داده بودند قرار گرفت ۸ و آغاز خطبه فرمود و با صداى بلند همگان را متوجه ساخت و چنین فرمود:
حمد و ستایش مخصوص ذات خدا است. یارى از او مى خواهیم و باو ایمان داریم و توکل ما باو است و از بدیهاى خود و اعمال ناروا باو پناه مى بریم. گمراهان را جز او راهنمایى نیست و آنکس را که او راهنمایى فرموده گمراه کننده نخواهد بود. و گواهى مى دهم که معبودى (درخور پرستش) جز او نیست. و اینکه محمد صل الله علیه وآله بنده و فرستاده او است. پس از ستایش خداوند و گواهى به یگانگى او. اى گروه مردم همانا خداوند مهربان و دانا مرا آگهى داده که دوران عمرم سپرى گشته و قریبا دعوت خداوند را اجابت و بسراى باقى خواهم شتافت. من، و شما هر کدام بر حسب آنچه بعهده داریم مسئولیم. اینک اندیشه و گفتار شما چیست؟

مردم گفتند: ما گواهى مى دهیم که تو ابلاغ فرمودى و از پند ما و کوشش در راه وظیفه دریغ نفرمودى. خداى بتو پاداش نیکو عطا فرماید: آیا نه اینست که شماها بیگانگى خداوند و اینکه محمد صل الله علیه وآله بنده و فرستاده او است گواهى مى دهید؟ و باینکه بهشت و دوزخ و مرگ و قیامت تردید ناپذیر است و اینکه مردگان را خدا برمى انگیزد و اینها همه راست و مورد اعتقاد شما است؟

همگان گفتند آرى، باین حقایق گواهى مى دهیم. پیغمبر صل الله علیه وآله گفت: خداوند گواه باش، و با تایید و مبالغه در توجه و شنوائى همگى و اقرار مجدد آنان باینکه سخنان آنحضرت را شنیده و توجه دارند فرمود: همانا من در انتقال بسراى دیگر و رسیدن بکنار حوض بر شما سبقت خواهم گرفت. و شما در کنار حوض برمن وارد مى شوید. پهناى حوض من بمانند مسافت بین صنعا و بصرى است ۹ و در آن بشماره ستارگان- قدحها و جامهاى سیمین هست. بیندیشید و مواظب باشید که پس از درگذشتن من با دو چیز گرانبها و ارجمند که در میان شما مى گذارم چگونه رفتار نمائید؟! ۱۰

در این موقع یکى در میان مردم بانگ برآورد که یا رسول الله آن دو چیز گرانبها و ارجمند چیست؟
فرمود آنکه بزرگتر است کتاب خدا است که یکطرف آن در دست خدا و طرف دیگر آن در دست شما است (کنایه از اینکه کتاب خدا وسیله ارتباط با خداوند است) بنابراین آنرا محکم بگیرید و از دست ندهید تا گمراه نشوید. و آن دیگر که کوچکتر است عترت من (اهل بیت من) مى باشد و همانا خداى مهربان و دانا مرا آگاه فرمود که این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا کنار حوض بر من وارد شوند. و من این امر را (عدم جدائى کتاب و عترت را) از پروردگار خود درخواست نموده ام. بنابراین بر آندو پیشى نگیرید و از پیروى آن دو باز نایستید و کوتاهى نکنید که هلاک خواهید شد. سپس دست على ع را گرفت و او را بلند نمود تا بحدى که سفیدى زیر بغل هر دو نمایان شد و مردم او را دیدند و شناختند.

و فرمود: اى مردم کیست که بر اهل ایمان از خود آنها (سزاوارتر) مى باشد؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود همانا خدا مولاى من است و من مولاى مؤمنین هستم و اولى و سزاوارترم بر آنها از خودشان. پس هرکس که من مولاى اویم على ع مولاى او خواهد بود و این سخن را سه بار و بنا بگفته احمدبن حنبل پیشواى حنبلى ها چهاربار تکرار فرمود. سپس دست بدعا گشود و گفت: بار خدایا! دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن بدار آنکه را که او را دشمن دارد و یارى فرما یاران او را و خوار گردان خوارکنندگان او را، و او را معیار و میزان و محور حق و راستى قرارده. آنگاه فرمود: باید آنانکه حاضرند این امر را بغائبین برسانند و ابلاغ نمایند. هنوز جمعیت پاکنده نشده بود که امین وحى الهى رسید و این آیه را آورد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً ۱۱ در این موقع پیغمبر ص فرمود الله اکبر، بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودى خدا برسالت من و ولایت على ع بعد از من، سپس آن گروه شروع کردند به تهنیت امیرالمؤمنین ع و از جمله آنان (پیش از دیگران) شیخین- (ابوبکر و عمر) بودند که گفتند: به به براى تو اى پسر ابى طالب که صبح و شام را درک نمودى درحالیکه مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمن گشتى. و این عباس گفت: بخدا سوگند که این امر (ولایت على ع) بر همه واجب گشت. سپس حشان ابن ثابت گفت: یا رسول الله اجازه فرما تا درباره على ع اشعارى بسرایم. پیغمبر ص فرمود بگو با میمنت و برکت الهى. در این هنگام حسان برخاست و چنین گفت: اى گروه بزرگان قریش در محضر پیغمبر اسلام درباره ولایت که مسلم گشت، گفتار و اشعار خود را بیان مى کنم و گفت:

ینادیهم، یوم الغدیر نبیهم بخم فاسمع بالرسول هنادیا ۱۲

پى نوشتها:
__________________________________________________
(۱). آنچه بگمان ما مى رسد (و گمان اهل هوش و فراست همانند یقین است) اینست که وجه نامیدن حجه الوداع به بلاغ بمناسبت نزول آیه تبلیغ (یا ایها الرسول بلغ …) مى باشد و همچنین نامیدن آن به کمال و تمام نیز بمناسبت نزول آیه (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی …) مى باشد.
(۲). طبق مندرج در جلد ۳ طبقات ابن سعد ص ۲۲۵ و (الامتاع) مقریزى ص ۵۱۱ و جلد ۶ ارشاد السارى ص ۴۲۹.
(۳). مدلول جلد ۳ السیره الحلبیه ص ۲۸۳ و سیره احمد زینى دحلان جلد ۳ ص ۳ و جزء ۴ از تاریخ الخلفاء ابن جوزى و تذکره خواص الامه ص ۱۸ و جلد ۳ دایره المعارف فرید وجدى ص ۵۴۲.
(۴). (امتاع) مقریزى ص ۵۱۳- ۶۱۷
(۵). آیه ۷۰ از سوره مائده (اى فرستاده خداوند برسان و بامت ابلاغ فرما آنچه را که از طرف پروردگار تو برتو فروفرستاده شد.
(۶). در لفظ روایت براء من عاذب تصریح باین روز شده و همچنین بعضى دیگر از راویان حدیث غدیرخم تصریح بآن نموده‌اند و قریبا سخن و نظر ما درباره این موضوع خواهد آمد.
(۷). در لفظ حافظ، هیثمى در جلد ۹ مجمع الزواید ص ۱۵۶ و در غیر آن چنین ذکر شده.
(۸). طبق مندرج در «ثمارالقلوب» ص ۵۱۱ و مصادر دیگر بشرحى که قبلا ذکر شد.
(۹). صناء اکنون پایتخت یمن است و بصرى قصبه ایست جزء ایالات حوران از توابع دمشق و این تشبیه با حدود درک و تصور آنها که در؟؟ آن روز حضور داشته‌اند بیان گشته و تقریب اذهان است بر امرى که حقیقت آن مهمتر است.
(۱۰). دو چیز گرانبها و ارجمند مفاد کلمه (ثقلین) است که مفرد آن (ثقل) است یعنى چیز بزرگ و گرانبها.
(۱۱). آیه ۳ از سوره مائده- امروز شما را کامل نمودم و نعمت را بر شما تمام کردم و دین اسلام را براى شما پسندیدم.»
(۱۲). اشعارى که یک بیت آن در بالا ذکر شد با ترجمه احوال سراینده آن (حسان بن ثابت) و ترجمه خود اشعار ضمن ذکر شعراى قرن اول (که درباره غدیرخم شعر گفته‌اند) در جلد دوم انشاءالله مشروحا خواهد آمد.

همچنین ببینید

خصایص خلیفه الله

خصایص خلیفه الله

ولایت اوصیا و خلفای دوازده‌گانه حضرت خاتم الانبیا(ص)، ولایت_مطلقه_کلیه الهی است و به دلیل عدم …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *