يمانى و واقعه ظهور كبرى‏

6317f64beb9257f3b8fc722c63b0d2f8 - يمانى و واقعه ظهور كبرى‏

سید محمّد على الحلو
مترجم: سید شاهپور حسینى ‏
نشانه‏ ها و علامات ظهور، اهمیت خاصى در فرهنگ مهدویت دارند، به ویژه اینکه این نشانه‏ ها، شخصیت‏ هاى دوران ظهور را به ما مى ‏شناسانند. این نشانه‏ ها در حقیقت یک لطف بزرگ الهى است که جهان به وسیله آن خود را براى استقبال از آن رویداد سرنوشت‏ ساز و بسیار مهم آماده مى ‏کند. نشانه‏ هایى که روى داده یا در آینده روى خواهد داد، خود اشاره به این امر دارد که انسان مى ‏تواند در زمان‏ هاى مختلف، گرایش‏ ها و تفکرات و وابستگى ‏هاى خود را به جریان‏ هاى مختلف مشخص کند و بداند چه در انتظار اوست. یکى از این نشانه‏ هاى حتمى، یمانى است.

 

روایات مربوط به یمانى ‏
پژوهشگران در مورد شخصیت یمانى با دو مشکل اصلى روبه‏ رو هستند: ۱. کم بودن روایات مربوط به این شخص؛ ۲. رمزگونه بودن روایات.
در مورد رمزگونه بودن این روایات، باید گفت که این مسئله در مبحث ملاحم و فتن امرى شایع است و این خود علل مختلفى دارد؛ از جمله اینکه مسئله تقیه و پوشیده نگاه داشتن حقایق، یکى از علل این امر از جانب راویان بوده است. اهل بیت (ع) به خاطر حفظ جان و دور ساختن خطرها از یمانى با عدم ذکر نام و صفات متمایزکننده‏ اش، توجه داشته‏ اند مبادا دشمنان با استفاده از آن نشانه‏ ها او را شناسایى و نابود کنند. همچنین‏ اهل بیت (ع) نام‏ هاى مختلفى براى این‏گونه شخصیت‏ ها برشمرده‏ اند تا نیروهاى مخالف، نتوانند آنها را شناسایى کنند و به عنوان مثال یمانى در برخى روایات، «قحطانى » نامیده شده و در برخى دیگر المنصور و در برخى دیگر، خلیفه یمانى و در برخى دیگر «پادشاه یمانى » (الملک الیمانى ) و در برخى «حارث خراسانى » و در برخى روایات «حسنى » و در برخى دیگر «هاشمى » و در برخى دیگر از روایات «صاحب پرچم‏ هاى سیاه» نامیده شده است.
امّا در مقابل شخصیت‏ هایى که نقش منفى در ظهور دارند، به عنوان خطرى که حقیقت را تهدید مى ‏کنند، دقیقاً معرفى شده‏ اند تا مردم آنها را به خوبى بشناسند و در جرگه یاران آنها در نیایند. به عنوان مثال، در مورد سفیانى در روایات آمده است:
نام او عثمان بن عنبسه است، او اموى است و نسبت او به خالد بن یزید بن معاویه مى ‏رسد. برخى از روایات هم مى ‏گویند او حرب بن عنبسه بن مره بن کلب بن سلمه بن یزید بن خالد بن یزید بن معاویه بن ابى سفیان بن صخر بن امیه بن عبدالشمس است. ۱ برخى روایات نیز قائل به وجود دو سفیانى هستند. با دقت در روایات مربوط به سفیانى متوجه مى ‏شویم که ائمه و بزرگان دین، تمایل زیادى به شناساندن این شخص داشته‏ اند.

یمانى و نشانه‏ هاى ظهور
نشانه‏ ها و علامات ظهور، اهمیت خاصى در فرهنگ مهدویت دارند، به ویژه اینکه این نشانه‏ ها، شخصیت‏ هاى دوران ظهور را به ما مى ‏شناسانند. این نشانه‏ ها در حقیقت یک لطف بزرگ الهى است که جهان به وسیله آن خود را براى استقبال از آن رویداد سرنوشت‏ ساز و بسیار مهم آماده مى ‏کند. نشانه‏ هایى که روى داده یا در آینده روى خواهد داد، خود اشاره به این امر دارد که انسان مى ‏تواند در زمان‏ هاى مختلف، گرایش‏ ها و تفکرات و وابستگى ‏هاى خود را به جریان‏ هاى مختلف مشخص کند و بداند چه در انتظار اوست. یکى از این نشانه‏ هاى حتمى، یمانى است.

یمانى، از نشانه ‏هاى حتمى ظهور
یمانى یکى از اشخاص مهم است که روایات دوران ظهور، از او ستایش کرده‏ اند. در این روایات، پیوسته همراه با نام یمانى، نام یک شخصیت دیگر ذکر مى ‏شود که دشمن سرسخت امام مهدى (عج) است. او دست به جنایت‏ هاى زیادى مى ‏زند و دشمنى زیادى، به ویژه با اهل بیت (ع) و شیعیان دارد و گفته شده او در پى نبش قبر حضرت فاطمه (س) است. نام او سفیانى است. و این اقدامات سفیانى باعث برانگیخته شدن حسّ نفرت مردم از او مى ‏شود و مردم هر جنبش و حرکتى را که ضدّ سفیانى باشد، را یارى مى ‏کنند.

یمانى و جنبش اصلاح‏گرى ‏

در سایه آن شرایط و اوضاع بحرانى و آشفته که سفیانى دست به حمله مى ‏زند و شهرهاى زیادى را به اشغال خود درمى ‏آورد و در شرایطى که گروه‏ ها و حزب‏ هاى مختلف به رقابت سیاسى و به جنگ براى به دست آوردن قدرت مى ‏پردازند و در کنار حملات گسترده، ضدّ مذهب اهل بیت (ع)، تحرکاتى اصلاح‏ گرانه و حقیقى نیز پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و به مقابله با این حملات خواهد پرداخت. در آن شرایط، آن گروه‏ ها هم، شعار اصلاح‏ گرایى واقعى سر مى ‏دهند، در این شرایط یک انقلابى قحطانى از اهل یمن به حرکت درمى ‏آید و تلاش مى ‏کند رهبر نیروهاى مخالف ستمگران باشد و در مقابل آنها بایستد. او شعار اصلاح جامعه و تلاش براى بهبود بخشیدن اوضاع مردم و نجات آنها از بدى ‏ها و مصیبت‏ هاى مختلف سر مى ‏دهد. در این زمان، یمن عرصه نبرد دو جریان اصلاح‏ گرایانه و ستمگران مى ‏شود. یمانى داراى گرایش‏ هاى اصلاح‏ گرایانه است و تصمیم مى ‏گیرد براى مقابله با ضدّ ارزش‏ها به پا خیزد و قیام کند. یمانى همانند دیگر مؤمنان، تحرکات جهانى و اوضاع داخلى یمن را مورد مطالعه قرار مى ‏دهد. او کم کم رهبر جریان اصلاح طلبى مى ‏شود که خواهان نابودى ستم و تروریسم است. دعوت او در آغاز، یک دعوت فرهنگى براى بازگشت به اصول اسلام ناب محمّدى است و خواهان کنار گذاشتن خشونت مى ‏شود و مى ‏خواهد همگى با صلح و آرامش در کنار هم زندگى کنند. در مقابل عدّه‏ اى علناً خواهان براندازى مذهب اهل بیت (ع) هستند و آنها یاران سفیانى هستند.

دلیل خروج یمانى از یمن‏
نباید فراموش کرد که جبهه‏ هاى درگیرى میان سفیانى و یمانى، شام و یمن هستند و هر یک از این دو منطقه داراى موقعیت جغرافیایى و لجستیکى خاصّى هستند. شام، محلّ تجمع گروه‏ هاى تندرو و ضدّ اهل بیت است. جدا از این، یهودیان نیز نزدیک آنجا هستند و در تحرکات سفیانى بى ‏تأثیر نیستند، از سوى دیگر، یمن، محلّ مناسبى براى جنبش اصلاح‏گرى است که یمانى آن را رهبرى خواهد کرد. یمن در گذشته از درگیرى جنبش‏ هاى تندرو بسیار رنج برده و نسبت به رهایى از این درگیرى ‏ها و نزاع‏ هاى افراطى بسیار احساس نیاز مى ‏کند. جدا از این، زیدى ‏ها در یمن ریشه دوانده‏ اند و زیدیه واقعى مى ‏تواند پلى براى رسیدن به سواحل مذهب اهل‏بیت (ع) باشد. امّا زیدیه سیاسى از اصالت مذهبى خود تهى و پناهگاه جریان‏ هاى ضدّ اهل بیت شده است. در این میان یک جریان در یمن، یمنى ‏ها را به گذشته‏ شان باز مى ‏گرداند، و از نو به بررسى و مطالعه‏ حوادث مى ‏پردازد و خواهان بازگشت به اصالت و حقیقت انسان مى ‏شود. این جریان دعوت به بازگشت به زیدیه بدون انحراف مى ‏کند و این خود گذرگاهى براى ورود به مذهب اهل بیت (ع) است به همین دلیل، این جریان، از هر جریان دیگرى بیشتر مورد پذیرش قرار مى ‏گیرد.
جدا از این، یمن هم‏ مرز با دو کشور است که شیعیان زیادى در خود جاى داده‏ اند ۱. عربستان که شیعیان در جنوب آن سکونت دارند. ۲. عمان، همچنین یمن هم‏ مرز سواحل آفریقا. از (اتیوپى، سومالى و جیبوتى ) است و در این مناطق مستضعفان زیادى زندگى مى ‏کنند و سطح زندگى اقتصادى آنها بسیار پایین است. علاوه بر این، آنها با وجود داشتن منابع بسیار زیاد ثروت، در محرومیت زندگى مى ‏کنند و این خود باعث مى ‏شود آن دعوت اصلاح‏ گرایانه را با آغوش بازترى بپذیرند.

نام و نسب یمانى ‏
به طور قطع نمى ‏توان گفت نام یمانى چیست زیرا در اخبار و روایات، نام‏ هاى مختلفى براى او ذکر شده است. امّا اینکه این نام‏ ها واقعى باشد یا نام مستعار، الله اعلم. نام‏ هایى که براى او ذکر شده عبارتند از:
۱. حسین یا حسن، آن‏گونه که در خبر نقل شده از کعب آمده،
۲. صالح، که نعیم بن حماد در کتاب خود به نقل از الحکم بن نافع از جراح از أرطأه آورده: «پس موالى خشمگین شده و با مردى به نام صالح بن عبدالله بن قیس بن یسار بیعت مى ‏کنند». ۲
۳. أصبغ بن زید: در صاحب روم، مردى از بنى ‏هاشم که نام او اصبغ بن زید است و او روم را فتح مى ‏کند. ۳
۴. اصبغ بن یزید: ابوقبیل مى ‏گوید: پس از آن مردى از بنى ‏هاشم که به او اصبغ بن یزید گفته مى ‏شود، خواهد آمد. او صاحب روم است و آنجا را فتح مى ‏کند. ۴

البتّه از این روایات این‏گونه بر مى ‏آید که اصبغ بن یزید، همان اصبغ بن زید باشد.
روایات اشاره کرده‏ اند که نسب او، یمانى قرشى هاشمى قحطانى است.
او از روستایى به نام بکلى که در یک منزلى پشت صنعا است، خروج مى ‏کند پدرش قرشى و مادرش یمانى است. ۵
هاشمى : حدیث ابوقبیل: او از بنى هاشم است.
قحطانى : تأکید بر یمنى بودن اوست؛ زیرا قبایل یمن همگى قحطانى هستند.

وطن یمانى ‏
یمانى منسوب به یمن است. برخى اخبار نیز یادآور شده‏ اند که او از عمان است. نعیم بن حماد روایت مى ‏کند: «ثم یلى من بعده المضرى العمانى القحطانى یسیر بسیره أخیه المهدى و على یدیه تفتح مدینه روم» ۶ و البتّه کسى که روم را فتح مى ‏کند، یمانى است. از آنجا که به عمان، یمن نیز اطلاق مى ‏شود بنابراین انتساب او به عمان، در حقیقت انتساب او به یمن است. حموى در معجم البلدان عمان را نیز جزء یمن به شمار آورده است. ۷
نعیم بن حماد در «الفتن» مى ‏گوید: «او از روستایى به نام بکلى که در یک منزلى پشت صنعاء است، خروج مى ‏کند». ۸
به طور کلى، یمانى منسوب به یمن است. یا اهل آنجاست یا شخصى است که از آنجا خروج مى ‏کند.

سیاست‏ هاى کلّى یمانى ‏
او یک جنبش اصلاح‏گر را رهبرى مى ‏کند و در گرایش‏هاى منطقه‏ اى و بین‏ المللى تأثیرگذار خواهد بود.
تشنجات سیاسى باعث به وجود آمدن یک مجموعه نزاع و درگیرى ‏هاى بین‏ المللى خواهد شد و یک طرف این درگیرى ‏ها، یمانى و طرف دیگر، کشورهاى غربى است که با هم پیمان‏ هاى سیاسى و امنیتى امضا مى ‏کنند. پس از قدرت گرفتن یمانى، آن کشورها، تلاش مى ‏کنند امنیت و آینده خود را تضمین کنند و همین باعث مى ‏شود، امورى پیش بیاید که موجودیت و امنیت یمانى به خطر افتد. روایات در این مورد تنها اشاره به جنگ روم کرده‏اند. روم عموماً به کشورهاى غیر عربى و غیر اسلامى اطلاق مى ‏شود. أرطاه نقل کرده، در زمان آن خلیفه یمانى و به دست او، روم فتح مى ‏شود. ۹

این‏گونه به نظر مى ‏رسد که انگیزه‏ هاى سیاسى و امنیتى خاصّى وجود داشته باشد که باعث مى ‏شود یمانى براى جلوگیرى از حملات کشورهاى غربى به پا خیزد. شاید منظور از فتح روم، غلبه و سیطره بر آنها براى در امان بودن کشورهاى منطقه و یمن از خطر آنها باشد. و یمانى توانایى ایستادگى در مقابل آنها را دارد و الزاماً به معناى این نیست که تسلّط نظامى بر آنها پیدا مى ‏کند یا آنجا را به اشغال در مى ‏آورد. جدا از این، یمانى با مخالفت شدیدى از طرف گروه‏ هاى سیاسى و جنبش‏ هاى دیگر در منطقه روبه‏ رو مى ‏شود.
حرکت مغربى در مصر، درگیرى ‏هاى سیاسى در شام میان أصهب و سفیانى و غلبه سفیانى، بر او باعث به تزلزل درآمدن آرامش و استقرار سیاسى مى ‏شود. یمانى علاوه بر این با خطر سفیانى نیز روبه‏ رو است. او تصمیم مى ‏گیرد به رویارویى و مقابله با سفیانى بپردازد.
این رویارویى هنگامى که سفیانى به کوفه مى ‏رسد تا ویرانى و کشتار در آنجا به راه‌اندازد و شدیداً پى قتل و آزار شیعیان است حتمى مى ‏شود و اینها همه باعث مى ‏شود یمانى به سوى او حرکت کند و از پیروان اهل بیت (ع) دفاع کند و آنجاست که جنگ‏ هاى خونینى میان این دو روى مى ‏دهد.
ممکن است برخى گروه‏ هاى سیاسى و سازمان‏ هاى خاص در این بحران سیاسى که منطقه را فرا گرفته، غرق شده باشند. شاید این سازمان‏ ها و گروه‏ هاى بسته و خشک مغز مخالف هرگونه جنبش اصلاح‏ گرایانه باشند و شاید این سازمان‏ ها که فلسطین را مقر خود قرار مى ‏دهند، باعث به خطر افتادن امنیت یمانى شوند و باعث ایجاد مشکلاتى براى یمانى شوند که ممکن است او را از مأموریت اصلى ‏اش باز دارند. شاید سرنوشت این سازمان‏ ها با سرنوشت سفیانى که بر سرزمین شام تسلط مى ‏یابد، گره خورده باشد.
در آن زمان این سازمان‏ها، در ساحل دریاى مدیترانه تمرکز دارند و شهر عکا را مرکز خود قرار مى ‏دهند و شاید آنها با کشورهاى غربى هم‏پیمانى ‏هایى داشته بانشد.
حکیم بن عمیر از کعب نقل کرده است: «در زمان آن یمانى، جنگ کوچک عکا روى خواهد داد و آن زمانى است که پنجمین خاندان هرکول پادشاه شود. ۱۰
برخى از گروه‏ ها و سازمان‏ ها پس از اینکه متوجه مى ‏شوند یمانى نفوذ و قدرت فکرى و سیاسى قابل توجهى به دست آورده و پذیراى اندیشه‏ هاى باز و روشن شده است، به مقابله با جریان اصلاح‏گرایانه یمانى مى ‏پردازند و همین باعث ایجاد یک مجموعه درگیرى ‏ها مى ‏شود و یمانى ناچار مى ‏شود به آنها حمله کند تا آینده سیاسى خود را تضمین کند.
یزید بن سعید از ابوعطاء از کعب نقل کرده: «قریش به دست یمانى کشته مى ‏شوند». ۱۱
قریش اصطلاحى است که بر جریان‏ هاى مخالف اهل بیت و شیعیان ایشان اطلاق مى ‏شود.

آیا یمانى رئیس یک حکومت است؟

باید گفت: یمانى که صاحب یک جنبش اصلاح‏گرایانه است در عین حال ممکن است یک سیاست‏مدار هم باشد و شاید او وارد معادلات سیاسى منطقه‏ اى یا بین‏ المللى هم بشود تا یک مقام و منصب سیاسى به دست آورد و بتواند دست به تحرکاتى بزند و انقلابى ‏ها را سازمان‏دهى کند.
هیجانات سیاسى که منطقه را فرا مى ‏گیرد، همچنین درگیرى جریان‏ها و جناح‏ هاى سیاسى و اصلاح‏گرا، براى این مصلح، شرایطى فراهم مى ‏سازد که بتواند یک مقام و منصب سیاسى مهم به دست آورد. او مى ‏تواند از خشونت‏ هاى موجود در منطقه استفاده کند و آن را تبدیل به یک جنبش اصلاح‏ گرایانه نماید یا از فرصت‏ها استفاده کند و وارد معادلات سیاسى شود.
در روایات گفته شده: سپس پادشاهى از صنعا خروج مى ‏کند. سفید همانند پنبه. نام او حسین یا حسن است. او با خروجش وارد قلب حوادث مى ‏شود. آنجا یک مبارک و پاک و هادى و مهدى و سیدى علوى ظهور مى ‏کند. پس مردم به خاطر منتى که خداوند بر آنها گذاشته و آنها را هدایت کرده شادمان مى ‏شوند. پس او با نور خود تاریکى را کنار مى ‏زند و به وسیله او، حق پس از پنهان بودن آشکار مى ‏شود. ۱۲
واژه پادشاه در این روایت، اشاره به مقام و منصب سیاسى ‏اى دارد که یمانى در اختیار دارد تا بتواند دست به تحرکاتى بزند و هرگونه جریان مخالف امام مهدى (ع) را نابود سازد. شاید امام خود بر جنبش یمانى به صورت میدانى تکیه مى ‏کند تا شرایط تحرک با آزادى تمام براى آن واقعه بزرگ فراهم آید و آن پس از تلاش یمانى براى جلوگیرى از گسترش حرکت سفیانى و حداقل متوقف کردن آن صورت مى ‏گیرد.
از آنجا که سفیانى نقش سیاسى در تسلط بر منطقه شام خواهد داشت، یعنى او رئیس حکومت یکى از این سرزمین‏ ها خواهد بود و تحرکات او در پرتو داشتن مقام سیاسى خواهد بود، او حکومت‏ هاى سفیانى کشورهاى همسایه را از بین مى ‏برد تا به سمت کوفه حرکت کند. بنابر روایات، او در کوفه شیعیان على (ع) را به قتل مى ‏رساند شاید علّت تمرکز سفیانى بر کوفه این باشد که کوفه در آن زمان پایگاه مهمى را براى شیعیان على (ع) مى ‏شود و شاید آنجا پایگاه آینده شیعیان از بعد سیاسى، اقتصادى و علمى باشد. به هر حال، آنجا، خطرى بزرگ براى آینده سفیانى به شمار مى ‏آید یا حداقل با تسلط بر آنجا، سفیانى مى ‏تواند براى مدّتى امنیت و استقرار خود را تضمین کند. شاید تحرکات نظامى سفیانى ضدّ کوفه و شیعیان، خود دلیلى مبنى بر درخشان بودن آینده شیعه در آنجا باشد. بنابراین، ممکن است، یمانى داراى مقامى سیاسى باشد و سفیانى هم رقیب آن باشد و شاید تحرک یمانى ضدّ سفیانى، بر اساس معادلات سیاسى در منطقه باشد.

سه پرچم‏
آشفتگى ‏هاى سیاسى در آن زمان باعث پیدایش برخى جنبش‏ ها در منطقه مى ‏شود. آن جنبش‏ ها، هر یک تلاش مى ‏کنند حقانیت خود را اثبات کنند یا فرصت‏ هاى مختلف را براى استفاده از شرایط متشنج سیاسى حاکم براى خود فراهم آورند تا راهى براى گسترش طرح‏ها و برنامه‏ هاى فکرى و سیاسى خود بیابند.
در آن زمان یک مجموعه هرج و مرج‏ها و آشفتگى ‏هاى سیاسى، جهان اسلام را فرا مى ‏گیرد و این، باعث ایجاد کشمکش‏ ها و درگیرى ‏هاى سیاسى دیگر و به اوج رسیدن رقابت میان کشورها در سطح جهانى و میان جناح‏ ها و گروه‏ هاى داخلى شود و اینها همه باعث برافروخته شدن آتش درگیرى ‏هاى واقعى مى ‏شود و این‏ خود مى ‏تواند امنیت و آرامش منطقه را دچار آسیب‏ هاى جدّى کند، روایات نقل شده از بزرگان دین حاکى از آن است که یک مجموعه درگیرى ‏هاى بین‏ المللى در جاهاى مختلف جهان اسلام درمى ‏گیرد. علاوه بر این، انقلاب‏ ها و کودتاها و شورش‏ هایى در ضمن جریان‏هاى سیاسى داخلى هم روى مى ‏دهد. این درگیرى ‏ها و کشمکش‏ ها به طور خلاصه عبارتند از:
۱. جنبشى مسلحانه از جانب خراسان و از آن به عنوان (پرچم‏هاى سیاه از سمت خراسان) تعبیر شده است.
۲. جنبش اصلاح‏ طلبانه و انقلابى از طرف یمن به رهبرى یمانى که از یمن مى ‏آید (خروج یمانى )
۳. حرکتى انقلابى در مصر از جانب مردى مغربى که بر مصر تسلط مى ‏یابد و سرزمین شام به آن مى ‏پیوندد (ظهور مغربى در مصر و به تملک درآوردن شامات)
۴. گرایش و تمایل ترک‏ها براى استیلا بر کشورهاى عربى منطقه (فرود آمدن ترک‏ها (در جزیره)
۵. طمع‏ ورزى ‏هاى غربى ‏ها در منطقه و به اشغال درآوردن سرزمین شام و به ویژه فلسسطین «فرود آمدن رومى ‏ها در رمله)
۶. قیام‏هاى مردمى در کشورهاى عربى و شورش‏ هایى بر ضدّ حکومت‏ هاى آنان (زمام گسیختگى عرب‏ها در در اختیار گرفتن مناطق مختلف و خارج شدن از تسلط غیرعرب‏ها)
۷. تشنجّات و کشمکش‏ هاى سیاسى در مصر، ترور رئیس‏شان، (کشته شدن امیر مصر به دست مصریان)
۸. آشفتگى ‏هاى داخلى در سرزمین شام و پیدایش سه جبهه سیاسى رقیب «ویرانى شام، اختلاف سه پرچم در شام»
۹. درگیرى ‏هاى سیاسى که هر جریان تلاش مى ‏کند بر مصر تسلط یابد (ورود پرچم‏ هاى قیس و عرب به مصر)
۱۰. هیجانات سیاسى در ایران (ورود پرچم‏ هاى کنده به خراسان)
۱۱. بحران‏ها و آشفتگى ‏ها و نابسامانى ‏ها در عراق (ورود اسبانى از جانب عرب‏ها تا آنکه در حیره بسته شوند)
۱۲. نابسامانى ‏هاى سیاسى و اختلافات نیروهایى در ایران (اختلاف دو گروه از غیر عرب‏ها، خونریزى بسیار زیاد در میان خود) ۱۳
این به طور کلى، مهم‏ترین نابسامانى ‏ها و درگیرى ‏هایى است که رقابت‏ هاى سیاسى آن را به وجود مى ‏آورند و تقریباً منطقه‏ اى از مناطق اسلامى نیست که از این نابسامانى ‏ها و درگیرى ‏هاى سیاسى که امنیت و آرامش آن را به خط مى ‏اندازد، در امان باشد روایات تأکید مى ‏کنند سه پرچم در یک روز خروج مى ‏کنند و براى زودتر رسیدن به کوفه با هم به رقابت مى ‏پردازند. این پرچم‏ ها بر روز ظهور تأثیر خواهند داشت و بر حرکت امام مهدى (ع) نیز تأثیر مستقیم خواهد گذاشت.
این سه پرچم خاتمه حوادثى است که پیش از ظهور روى مى ‏دهد. و براساس تحرکات این سه پرچم، امام (ع) رفتار مى ‏کنند تا از نتایج کار این سه پرچم بهره‏ بردارى کنند. یکى از این سه پرچم از یمن، دیگرى از خراسان و سوم از شام خروج مى ‏کند. پرچم یمنى، پرچم یمانى است. و پرچم خراسانى، همان پرچم خراسان و سوم، پرچم سفیانى است و این سه پرچم در مقدمه ‏سازى براى ظهور نقش خواهند داشت.

امّا کدام‏یک از این سه پرچم هدایتگرتر است؟

حال که این سه پرچم در تعیین سرنوشت حوادث نقش دارند، کدام یک هدایت گرتر است؟ کدام‏یک شایسته‏ تر است که از آن پیروى شود و کدام‏یک باید کنار گذاشته شود.
اگر جوى که در آن این پرچم‏ ها پدیدار مى ‏شوند را بررسى کنیم، متوجه مى ‏شویم که این پرچم‏ ها در شرایطى پدیدار مى ‏شوند که هیجانات سیاسى همه جا را فرا گرفته است. و آنها پیشرو در این مسئله‏ اند.
در آن زمان مذهب اهل بیت (ع) با اصول علمى و منطقى ‏اش، درخشان شده و مکاتب فکرى دیگر در مقابل این مذهب احساس ضعف مى ‏کنند و همین باعث مى ‏شود طبقات مختلف روشنفکران به این مذهب در آیند و در مقابل مکاتب دیگر مى ‏خواهند مانع گرایش مردم به این مذهب شوند و تلاش مى ‏کنند مانع گسترش جریان شیعه‏ گرایى شوند، پس از آن سفیانى براى از میان بردن شیعیان راهى کوفه شده و در مقابل، یمانى و خراسانى به مقابله با او مى ‏پردازند.
امّا میان دو پرچم (یمانى و خراسانى ) تفاوت‏ هایى وجود دارد. یمانى که جنبشى اصلاح گرایانه است به دور از هرگونه شائبه سیاسى، دعوت به حق مى ‏کند. پرچم یمانى پرچم هدایت و اصلاح است زیرا مستقیماً دعوت به پیوستن به امام مهدى (ع) براساس اصلاح در امور، روش‏ هاى فکرى و عقیدتى مى ‏کند امّا پرچم جوان خراسانى که آن نیز دعوت به مذهب اهل بیت مى ‏کند. داراى گرایش‏ هاى سیاسى و رقابتى است. شاید خراسانى مردم را دعوت مى ‏کند به او بگروند زیرا دعوت خود را دعوت اهل بیت و پیروزى خود را پیروزى اهل بیت مى ‏داند، در حالى که یمانى تنها دعوت به گرویدن به امام (ع) مى ‏کند و منیت خودیتى ندارد یا اینکه تمام همّ و غم یمانى پیروزى امام (ع) است. اینها همه باعث شده روایات بر یارى رساندن به یمانى تأکید کنند و حتى یارى به آن را واجب کنند و تنها گذاشتن او را حرام بدانند و حتّى پا را فراتر گذاشته و خواهان تحریم خرید و فروش اسلحه در زمان قیام یمانى شده‏ اند تا راه دیگر گرایش‏ ها و جریان‏ ها را ببندند و مانع قیام آنها ضدّ جنبش یمانى شوند.
در روایت ابوبصیر به نقل از ابوجعفر (ع) آمده است.
«خروج سفیانى و یمانى و خراسانى در یک سال و در یک ماه و در یک روز واحد خواهد بود مانند دانه‏ اى ‏ تسبیح که به دنبال هم‏اند» واى بر کسى که با آنها مقابله کند. ۱۴
در میان پرچم ‏ها، پرچمى هدایتگرتر از پرچم یمانى نیست زیرا دعوت به صاحبتان (امام مهدى (ع)) مى ‏کند. هنگامى که او خروج مى ‏کند، فروش اسلحه را بر مردم و تمام مسلمانان حرام مى ‏گرداند، هنگامى که او خروج کرد، به سوى او برو، زیرا پرچم او پرچم هدایت است و جایز نیست مسلمان‏ ها به ستیزه و مخالفت با او بپردازد، هرکس چنین کند، شایسته آتش است زیرا یمانى به راه حق و راه راست دعوت مى ‏کند. ۱۵
ویژگى اصلاح فکرى، اندیشه‏ اى و عقیدتى در جنبش یمانى بسیار آشکار و روشن است. این در حالى است که سفیانى تلاش مى ‏کند مذهب اهل بیت (ع) و شیعیانشان را ریشه ‏کن کند.

یمانى و خراسانى ‏

دو جنبش یمانى و خراسانى در زمان ظهور فعّالیت‏هاى همراه با پشتکار زیادى دارند، جریان‏هاى منطقه‏ى جهانى تلاش مى ‏کنند این دو را از میان بردارند. این دو جنبش با هم همکارى خواهند کرد و این دو با هم فعّالیت مى ‏کنند زیرا تکروى، باعث نابود شدن هر یک توسط سپاه سفیانى مى ‏شود.
یمانى و بحران‏هاى پیش رو
یمانى در آغاز دعوت خود، با مشکلات زیادى روبه‏رو مى ‏شود. موقعیت استراتژیک یمن و اهمیت تاریخى آن، باعث مى ‏شود کشورهاى منطقه، یک موضع‏گیرى سخت در مقابل یمانى و فعالیت‏هاى او که دعوت به اهل بیت (ع) مى ‏کنند، داشته باشند دعوت یمانى با استقبال جنبش‏هاى اسلامى دیگر همراه مى ‏شود و و برخى تلاش مى ‏کنند او و جنبش او را از بین ببرند، یمانى در دعوت خود براساس نگرش‏هاى اصلاح‏گرایانه اهل بیت (ع) که نماینده اسلام ناب محمّدى هستند، فعالیت مى ‏کند در حالى که کسان دیگر که شعار اصلاحگرى سر مى ‏دهند، موضع‏گیرى ضدّ اهل بیت (ع) دارند.
اخبار و روایات اشاره به این دارد که یک جبهه مخالف یمانى پدیدار مى ‏شود امّا نمى ‏توانند مانع فعّالیت‏ هاى یمانى شوند. در بشاره الاسلام نقل شده است «مصرى پیش از یمانى است، یمانى مردم را به گرویدن به مهدى (ع) دعوت مى ‏کند).
مصر پایگاه جنبش‏ هاى فکرى به شمار مى ‏آید و خود را در این زمینه پیشرو مى ‏داند و نمى ‏خواهد در این کار رقیبى داشته باشد و اینگونه است که جنبش‏ هاى دیگر، خطر رشد و گسترش جنبش یمانى را درک مى ‏کند و سعى مى ‏کند آن را ضعیف و فلج کند و به همین دلیل مصر پیشرو کار مقابله با یمانى مى ‏شود.
رقابت‏هاى اندیشه ‏اى و فکرى و سیاسى در زمان نزدیک به ظهور به اوج خود مى ‏رسد و اندیشه‏هاى شیعى مورد توجه محافل علمى قرار مى ‏گیرد و بسیارى از اندیشمندان و اهل معرفت به این مذهب درمى ‏آیند و در مقابل برخى از این جریان بسیار ناراحت و خشمگین مى ‏شوند و برخى تلاش خواهند کرد پیروان اهل بیت (ع) را نابود کنند. یمن در آن زمان، پناه‏گاه خوبى براى دوستداران اهل بیت (ع) خواهد بود. سید بن طاووس روایتى نقل کرده که در آن آمده است». زمانى که فتنه مغرب پیش آمد، به سمت یمن عزیمت کنند، چون سرزمینى جز یمن، باعث نجات شما نخواهد شد. ۱۶
در نهایت، گروهى از هدایت‏ یافتگان و اهل بصیرت در زیر پرچم یمانى گرد هم مى ‏آیند و یک نیروى قدرتمند به وجود مى ‏آورند و مذهب اهل بیت را یارى مى ‏رسانند.
پى ‏نوشت‏ها:
__________________________________________________
(۱). عقد الدرر فى اخبار المنتظر، المقدس الشافعى، ص ۹۰.
(۲). الفتن، نعیم بن حماد المروزى، ص ۳۳۶، ح ۱۲۷۹.
(۳). همان، ص ۳۱۳، ح ۱۲۱۰.
(۴). همان، ص ۳۵۶، ح ۱۳۲۹.
(۵). همان، ص ۲۹۹، ح ۱۱۴۵.
(۶). همان، ص ۲۹۹، ح ۱۱۴۵ سپس پس از او مصرى عمانى قحطانى مى ‏آید و به سیره و روش زندگى برادرش مهدى زندگى مى ‏کند و به دست او روم فتح مى ‏شود.
(۷). معجم البلدان، یاقوت الحموى، ج ۸، ص ۵۰۹، یمن.
(۸). الفتن، نعیم بن حماد، ص ۲۹۹، ح ۱۱۴۵.
(۹). الفتن، نعیم بن حماد، ص ۳۰۱، ح ۱۱۵۵.
(۱۰). الفتن، ص ۳۷۷.
(۱۱). همان.
(۱۲). البحار، ص ۵۱؛ ص ۱۶۳، ب ۱۱.
(۱۳). بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۱۹.
(۱۴). این اشاره، به سختى حوادث دارد: نه نهى از مقابله با آنها.
(۱۵). بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۳۲.
(۱۶). التشریف بالمنن فى التعریف بالفتن، سید بن طاووس، ۱۱۰.

همچنین ببینید

چرا قصه کوفه با ظهور امام عصر(ع) دوباره زنده می شود؟

شهر کوفه کجاست؟ که منتظر حکومت آخرین امام است. گویی باید مساله شهر کوفه در جهان حل شود تا مساله ظهور حل شود. اگر مساله نخبگان مدعی و خودخواهی ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *