۳۸ سال قبل در چنین روزهایی مسجدالحرام صحنه درگیری و جنگ و گریزی بود که از ۲۹ آبان ۱۳۵۸ آغاز شده و به مدت دو هفته ادامه یافت.
به گزارش ایسنا، عصر ایران در ادامه نوشت: «اولین روز سال ۱۴۰۰ هجری (یکم محرم) بود؛ نمازگزاران مسجدالحرام گرداگرد کعبه خود را آماده اقامه نماز صبح کرده بودند که ناگهان ۵۰۰ مرد عرب، سلاحهایی را که پنهان کرده بودند، بیرون آوردند و ظرف چند دقیقه، با به گروگان گرفتن نمازگزاران، مسجدالحرام و خانه خدا را به اشغال درآوردند. همه از آن چه اتفاق افتاده بود، شوکه شده بودند. مهاجمان عضو “جامعهالسلفیه” و از مخالفان سرسخت پادشاهی سعودی بودند و رهبرشان هم “جهیمان بنمحمد” نام داشت.
جهیمان میپنداشت که شوهرخواهرش “محمد قحطانی”، مهدی موعود (عج) است. او مدعی بود که در خواب دیده که محمد قحطانی، مهدی موعود (عج) است.
جهیمان در اواخر سال ۱۹۷۸ این دلایل را برای اثبات مهدی(عج) بودن شوهر خواهرش بیان داشته بود:
اولاً نام او همسان پیامبر اکرم(ص)، محمد بنعبدالله است.
ثانیاً او از ذریه رسولالله است.
ثالثاً ویژگیهای ظاهری او با توصیفاتی که در احادیث از مهدی موعود آمده، کاملاً همسان و مطابق است!
برخی اعضای جامعهالسلفیه این باور را پذیرفتند و گروهی دیگر رد کردند و بدین ترتیب انشعاب مهمی در جامعهالسلفیه ایجاد شد.
بعد از آن، جهیمان با یارانش به صحرا رفت و در بیابانهای مکه و مدینه، آنها را تحت آموزشهای نظامی قرار داد؛ سلاح نیز از یمن برایشان قاچاق میشد. پیروان جهیمان از کشورهای عربستان، مصر، یمن، سودان، عراق و کویت بودند.
سرانجام روز موعود فرا رسید. یاران جهیمان از شب قبل مقادیر زیادی آب و غذا به مسجدالحرام برده بودند چون میدانستند تا بتوانند روزهای بیشتری را مقاومت کنند. پس از اشغال مسجدالحرام، مهاجمان تعدادی از گروگانها را آزاد کردند و به گمان خود ظهور حضرت مهدی(عج) در کنار خانه خدا را اعلام کردند. جالب این که ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر از حاجیان نیز که در مسجدالحرام بودند، این دروغ را باور کردند و به آنها پیوستند.
حالا مسجدالحرام در اشغال بود ولی کاری از دست نیروهای امنیتی و نظامی عربستان برنمیآمد، مشکل آنها این بود که از نظر شرعی حق مداخله نظامی در خانه خدا را نداشتند اما اندکی بعد، فتوا رسید که حمله به اشغالگران مسجدالحرام، حلال است. آنها حمله را آغاز کردند ولی با مقاومت جدی اشغالگران خانه خدا مواجه شدند و عقب نشستند. درگیریها ادامه داشت تا این که در روز سوم، محمد القحطانی (مدعی مهدویت) کشته شد. اطرافیان او مرگش را پنهان نگاه داشتند تا روحیه جنگجویانشان تضعیف نشود. جالب اینجاست که هنوز اندک بازماندگان فرقه جهیمان بر این باورند که او هنوز زنده است و القحطانی روزی ظهور خواهد کرد!
با وجود حملات مکرر نیروهای سعودی، مسجدالحرام همچنان در اشغال بود. سعودیها که مستأصل شده بودند، ناچار دست به دامن کماندوهای فرانسوی شدند اما یک مشکل جدید وجود داشت: ورود غیر مسلمان به مسجدالحرام ممنوع بود و کماندوهای فرانسوی هم مسلمان نبودند. برای عبور از این مشکل، سه گروه از نیروهای فرانسوی در مراسمی تشریفاتی در عربستان به دین اسلام گرویدند و به ظاهر مسلمان شدند و سپس عملیات را آغاز کردند. آنها به اتاقهای زیرزمینی گاز پمپاژ کردند اما احتمالاً به خاطر تو در تو بون اتاقها، گاز هم بیتاثیر بود و مقاومت ادامه یافت.
با بالا رفتن تلفات، نیروهای سعودی اقدام به حفر سوراخ در حیاط مسجدالحرام کردند و به درون اتاقهای زیرزمینی نارنجک انداختند. این کار باعث کشته شدن شمار زیادی از گروگانها شد اما توانست شورشیان را به مکانهای بازتر فراری دهد تا هدف گلوله قرار گیرند.
پس از دو هفته جنگ سخت، اغلب اشغالگران خانه خدا، کشته و زخمیشدند و آب و غذایشان نیز تمام شد. بنابر این ناچار تسلیم شدند و تعدادی نیز از مهلکه گریختند.
در این حادثه ۱۲۷ تن از نیروهای امنیتی و ۲۵۰ تن از شورشیان کشته شدند. ۶۱ نفر از فراریان نیز دستگیر و اعدام شدند و بقیه به حبس ابد رفتند.
نکته جالب توجه در صدور حکمهای اعدام و حبس ابد این بود که قضات شانهها و عضلات دست مهاجمان را ملاک صدور رأی قرار داده بودند بدین گونه که اگر دستگیرشدگان کوفتگی و درد در ناحیه شانههای خود داشتند به سرعت اعدام میشدند زیرا این کوفتگی بدین معنا بود که آنها در روزهای گذشته، از سلاح گرم استفاده کردهاند. هر که این کوفتگی را نداشت، زنده ماند و به زندان ابد رفت!»