ابراهیم شفیعى سروستانى
حکومت جهانى موعود را از دو منظر مى توان مورد مطالعه قرار داد: در منظر اول به این حکومت تنها به عنوان آرمانى دوردست که باید در انتظار تحقق آن بود نگریسته مى شود، آرمانى که با وضع موجود ما نسبتى نداشته و هیچ تاثیرى هم در واقعیت هاى جارى جامعه ندارد.
اما در منظر دوم، این حکومت- با همه ویژگیهاى آرمانى آن- نه تنها به عنوان غایت آمال بشر و نهایت آرزوى عدالت خواهان بلکه به عنوان الگوى واقعى براى سامان بخشیدن به وضع موجود و هدفى عینى که مى تواند حرکتهاى اجتماعى ما را جهت بخشد؛ قابل مطالعه است. اگر چه تحقق کامل این آرمان جز به دست با کفایت بنده برگزیده خدا حضرت ولى اللاه لاعظم، ارواحناله الفداء، میسر نیست.
حضرت آیت الله خامنه اى، رهبر معظم انقلاب اسلامى در یکى از بیانات خود، ضمن اشاره به ضرورت «اهتمام به مساله عدالت اجتماعى در کشور» و لزوم مقابله با «طبقه بهره مندان از پولهاى حرام» و «مرفهان بى درد» به نکته مهمى اشاره کردند که توجه به آن مى تواند ما را در ارایه تصویرى روشن از منظر دوم یارى دهد.
ایشان در سخنان خود موضوع «عدالت گسترى» و «قسط آفرینى» را که در روایات اسلامى، به عنوان یکى از شاخصه هاى مهم انقلاب مهدوى بدان اشاره شده، بررسى کرده و توجه به این موضوع را در همه برنامه هاى نظام اسلامى ضرورى دانستهاند:
نظام اسلامى، نظام عدالت است. شما که آرزومند و مشتاق ظهور خورشید مهدویت در آخرالزمان هستید و الان حدود هزار و دویست سال است که ملت اسلام و شیعه در انتظار ظهور مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشریف و جعلناالله فداه است، چه خصوصیتى براى آن بزرگوار ذکر مى کنید؟ «الذى یملاء الله به الارض قسطا و عدلا» نمى گویید که «یملاء الله به الارض دینا». این نکته خیلى مهمى است. چرا به این نکته توجه نمى کنیم؟ اگرچه قسط و عدل متعلق به دین است اما هزار سال است که امت اسلامى براى قسط و عدل دعا مى کند و این نظام اسلامى که به وجود آمده است؛ اولین کارش اجراى قسط و عدل است.
قسط و عدل، واجب ترین کارهاست. ما رفاه را هم براى قسط و عدل مى خواهیم. کارهاى گوناگون، مبارزه، جنگ، سازندگى و توسعه را براى قسط و عدل مى خواهیم. براى این که در جامعه عدالت برقرار شود، همه بتوانند از خیرات جامعه استفاده بکنند و عده اى محروم و مظلوم واقع نشوند. در محیط قسط و عدل است که انسانها مى توانند رشد کنند. به مقامات عالى بشرى برسند و کمال انسانى خود را به دست بیاورند. قسط و عدل، یک مقدمه واجب براى کمال نهایى انسان است. چطور مى شود به این قضیه بى اعتنایى کرد!؟ ۱
جان کلام رهبر انقلاب در سخنان یاد شده این است که ما نباید به فرهنگ مهدویت و انتظار، با همه مشخصه هایى که در روایات ما براى آن برشمرده شده است، به عنوان مجموعه معارفى که فقط ترسیم کننده وضعیت آینده جهان هستند و هیچ نسبتى با وضعیت کنونى مسلمانان ندارند، نگاه کنیم، بلکه باید این فرهنگ را در تمام عرصه هاى اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى جامعه خود جارى و سارى بدانیم و در پى آن باشیم که ویژگیهاى ذکر شده براى جامعه موعود را، تا آن جا که در توان داریم، در جامعه خود پیاده کنیم و اگر فعلا توفیق دستیابى به جامعه موعود را نداریم، لااقل با الگو قرار دادن آن، جامعه مطلوب را بنیان نهیم. چنان که امام راحل است، قدس سره، نیز به این موضوع اشاره کرده و مى فرماید:
حالا البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمى توانیم بکنیم، اگر مى توانستیم مى کردیم، اما چون نمى توانیم بکنیم، ایشان باید بیایند، الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. ۲
اگر الگوپذیرى از قیام عدالت گستر مهدى موعود، علیه السلام، در جامعه اسلامى ما، به صورت یک فرهنگ درآید و همه دست اندرکاران نظام اسلامى خود را موظف به شناخت ویژگیهاى دولت کریمه آخرین ذخیره الهى بدانند و سعى کنند که زندگى فردى و فعالیت اجتماعى خود را بر آن ویژگیها منطبق سازند آن وقت است که معناى واقعى انتظار فرج تحقق مى یابد، زیرا ما وقتى مى توانیم خود را منتظر واقعى بدانیم که در عمل به آرمان هایى که تحقق آنها را انتظار مى کشیم پایبند باشیم.
بنابراین باید روایاتى را که به بیان خصایص یگانه مصلح موعود و ویژگیهاى حکومت جهانى آن حضرت پرداختهاند مورد بررسى قرار دهیم تا درنهایت بتوانیم به الگوى مناسبى از جامعه موعود دست یابیم، الگویى که بتواند حیات اجتماعى ما را در عصر حاضر سامان دهد.
در این جا براى روشن تر شدن موضوع بحث به برخى از ویژگیهایى که در روایات برخى حکومت جهانى آن امام غایب برشمرده شده است، اشاره مى کنیم:
۱. ساده زیستى کارگزاران حکومت
دراین زمینه روایتى از امام صادق، علیه السلام، نقل شده که توجه به مفاد آن در ارائه تصویرى از شیوه زندگى کسى که درعصر ظهور، حکمران سراسر عالم خواهد بود، بسیار مفید است. آن حضرت بنا بر این روایت خطاب به یارانش مى فرمایند:
ما تستعجلون بخروج القائم! فوالله مالباسه الا الغلیظ و لاطعامه الا الجشب … ۳
به چه ملاک درباره خروج قائم، تعجیل مى طلبید؟ به خدا سوگند، او جامه درشت مى پوشد و خوراک خشک و ناگوار مى خورد …
در روایت دیگرى امام صادق، علیه السلام، تصویرى جامع از شیوه زندگى حاکمان در عصر حکومت اهل بیت، علیهم السلام، ارایه مى دهند:
قال (المفضل): کنت عند ابى عبدالله، علیه السلام، بالطواف، فنظر الى و قال لى یا مفضل! مالى اراک مهموما متغیر اللون؟ قال: فقلت له: جعلت فدا؟ نظرى الى بنى العباس و ما فى ایدیهم من هذا الملک و السلطان و الجبروت، فلوکان ذلک لکم لکنا فیه معکم، فقال: یا مفضل اما لوکان ذلک لم یکن الا سیاسه اللیل و سیاحه النهار، اکل الجشب و لبس الخشن، شبه امیرالمؤمنین، علیه السلام، و الا فالنار. ۴
مفضل (راوى معروف) مى گوید: سالى در حج، به هنگام طواف، خدمت امام جعفر صادق، علیه السلام، بودم. در اثناى طواف، امام نگاهى به من کرد و فرمود: چرا این گونهاندوهگینى و چرا رنگت تغییر کرده است؟ گفتم: فدایت شوم! بنى عباس و حکومتشان را مى بینم و این مال و این تسلط و این قدرت و جبروت را، اگر همه در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهیم بودیم. امام، علیه السلام، فرمود: اى مفضل! بدان، اگر حکومت در دست ما بود جز سیاست شب (عبادت، اقامه حدود و حقوق الهى و حراست مردم) و سیاحت روز (سیر کردن و رسیدگى به مشکلات مردم و جهاد و رفع ظلم و …) و خوردن خوراکهاى خشن و نامطبوع و پوشیدن جامه هاى درشت، یعنى همان روش امیرالمؤمنین، علیه السلام، چیزى در کار نبود که اگر (در کار حکومت دینى)، جز این عمل شود، پاداش آن دوزخ خواهد بود.
نکته قابل توجه در این روایت این است که با وجود این که حضرت امام جعفر صادق، علیه السلام، خود در زمان امامتشان، بنابر بعضى روایات، از لباسهاى لطیف نیز استفاده مى کردند و به همین خاطر مورد طعن و انتقاد بعضى از مقدس مآبها واقع مى شدند، ۵ در این جا مى فرمایند اگر ما به حکومت برسیم سهمى جز خوردن خوراک هاى ناگوار و پوشیدن جامه هاى تن آزار نداریم؛ که این بیانگر اهمیت ویژه زمامدارى و حکومت بر مسلمین و وظیفه خطیر کارگزاران حکومت اسلامى است و نشان مى دهد که پذیرفتن مسوولیت حکومت مردم، تعهد مضاعفى را بر عهده پذیرنده این مسوولیت مى آورد و او را ناچار مى سازد که زندگانى خویش را با ضعیفترین طبقات اجتماع هماهنگ سازد تا درد آنها را با تمام وجود احساس و همت خویش را صرف بهبود آلام آنها کند.
حکایت زیر، رسالت سنگین پیشوایان و کارگزاران جامعه عدل اسلامى را به خوبى بیان مى کند:
روزى یکى از یاران امیرالمؤمنین، علیه السلام، عرض کرد: اى امیرمؤمنان! از برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت مى کنم. فرمود: چرا؟ گفت: جامه هاى پشمین به تن کرده و از دنیا روى برگردانده. امام، علیه السلام، فرمودند: او را نزد من آرید. چون نزد ایشان آمد بدو گفت: اى دشمنک خویش! شیطان سرگشته ات کرده و از راهت بدر برده. بر زن و فرزندانت رحمت نمى آرى و چنین مى پندارى که خدا آن چه را پاکیزه است و بر تو روا فرموده، اما ناخشنود است که از آن بردارى؟ تو نزد خدا خوار مایه تر از آنى که مى پندارى؟
گفت: اى امیرمؤمنان! و تو در این پوشاک زبر تن آزار باشى و خوراک دشوار خوار؟ فرمود:
و یحک انى لست کانت، ان الله فرض على ائمه العدل ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره». ۶
واى بر تو! من نه چون توام. که خدا بر پیشوایان دادگر واجب فرموده، خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا مستمندى، (شخص)، تنگدست را به هیجان نیارد و به طغیان واندازد.
۲. قاطعیت با کارگزاران و ملاطفت با زیردستان
یکى از ویژگیهاى مهم حکومت جهانى امام مهدى، علیه السلام، که در روایات بدان اشاره شده، سختگیرى و قاطعیت نسبت به کارگزاران حکومت و مجریان امور و برخورد شدید با متخلفان است، چنان که در روایتى که در این زمینه از امام على، علیه السلام، نقل شده، آمده است:
«لینزعن عنکم قضاه السوء، و لیقبضن عنکم المراضین، و لیعزلن عنکم امراالجور، و لیطهرن الارض من کل غاش … ۷
… امام مهدى، علیه السلام، قاضیان زشت کار را کنار مى گذارد و دست سازشکاران ۸ را از سرتان کوتاه مى کند، و حکمرانان ستم پیشه را عزل مى نماید، و زمین را از هر نادرست و خائنى پاک مى سازد.
در روایت دیگرى قاطعیت و سازش ناپذیرى حضرت ولى عصر، علیه السلام، در مقابل کارگزاران ناشایست و ملاطفت و مهربانى آن حضرت با بیچارگان و مستمندان چنین توصیف شده است:
المهدى سمح بالمال، شدید على العمال، رحیم بالمساکین. ۹
مهدى، (علیه السلام، ) بخشنده است، او درباره عمال و کارگزاران و ماموران دولت خویش بسیار سختگیر است، و با ناتوانان و مستمندان بسیار دل رحم و مهربان.
شدت و قاطعیت در مقابل کارگزاران حکومت و رافت و ملاطفت نسبت به ناتوانان و زیردستان از ویژگیهاى مهمى هستند که حاکم اسلامى مى بایست بدانها آراسته باشد، تا بدانجا که امام صادق، علیه السلام، در نامه اى که خطاب به «نجاشى»، یکى از یاران خود- که به سمت استاندارى اهواز منصوب شده بود- رستگارى و نجات او را در گرو داشتن این ویژگیها دانسته و مى فرمایند:
و اعلم ان خلاصک و نجاتک فى حقن الدماء و کف الاذى عن اولیاء الله و الرفق بالرعیه و التانى و حسن المعاشره مع لین فى غیر ضعف و شده فى غیر عنف. ۱۰
بدان که نجات و رستگارى تو در گرو چند چیز است: جلوگیرى از ریختن خون (بى گناهان) خوددارى از آزار دوستان خدا، مدارا و ملاطفت با زیردستان و حسن سلوک همراه با رافت و مهربانیى که برخاسته از ضعف و ناتوانى و شدت و قاطعیتى که برخاسته از زورگویى نباشد.
امام على، علیه السلام، نیزیکى از فرمانداران خود را چنین سفارش مى کنند:
و اخلط الشده بضغث من اللین، و ارفق ما کان الرفق ارفق و اعتزم بالشده حین لایغنى عنک الا الشده … ۱۱
شدت و قاطعیت را با قدرى نرمى و ملاطفت بیامیز، و هر زمان که مهربانى و مدارا کردن شایسته تر است، مدارا کن و آن جا که چاره اى جز شدت و قاطعیت ندارى شدت و قاطعیت پیشه کن.
۳. تامین رفاه اقتصادى مردم
در زمان حکومت امام مهدى، علیه السلام، رفاه اقتصادى و آسایش معیشتى بر تمام بخشها و زوایاى زندگى بشر پرتو مى افکند و انسانها آسوده خاطر از مشکلات روزمره تامین معاش مى توانند به سازندگى معنوى خود بپردازند.
در این زمینه روایتهاى بسیارى نقل شده که در اینجا به ذکر روایتى از امام على، علیه السلام، اکتفا مى کنیم:
… و اعلموا انکم ان اتبعتم طالع المشرق سلک بکم منهاج الرسول … و کفیتم موونه الطلب و التعسف، و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق … ۱۲
… بدانید اگر شما از قیامگر مشرق (امام مهدى، علیه السلام) پیروى کنید، شما را به آیین پیامبر درآورد … تا از رنج طلب و ظلم (در راه دستیابى به امور زندگى) آسوده شوید و بار سنگین (زندگى) را از شانه هاتان بر زمین نهید …
چنان که ملاحظه مى شود در این روایت پیروى از امام عادل و درآمدن به آیین پیامبر، صلى الله علیه و آله، مقدمه اى براى رسیدن به وضع مطلوب اقتصادى، آسودگى از رنج طلب و رهایى از بار سنگین زندگى ذکر شده است. نکته ظریفى که ازاین موضوع به دست مى آید این است که تامین رفاه اقتصادى و سامان بخشیدن به وضعیت معیشتى مردم یک جامعه، نه تنها با اهداف الهى و ارزشهاى معنوى آن جامعه منافات ندارد. بلکه تحقق این اهداف زمینه و بستر مناسبى براى رسیدن به رشد و توسعه اقتصادى و تامین رفاه و آسایش عمومى مردم جامعه است.
نکته یاد شده را در کلام دیگرى از امیرالمؤمنین، علیه السلام، مى توان مشاهده کرد، آن جا که مى فرماید:
اما والذى فلق الحبه و براالنسمه، لو اقتبستم العلم من معدنه، و ادخرتم الخیر من موضعه، و اخذتم الطریق من وضحه، و سلکتم من الحق نهجه، لنهجت بکم السبل، وبدت لکم الاعلام، و اضاء لکم الاسلام، و اکلتم رغدا، و ما عال فیکم عائل و ظلم منکم مسلم و لامعاهد. ۱۳
سوگند به خدایى که دانه را (در دل خاک) بشکافت، و آدمیان را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بودید و خبر را از جایگاه آن خواستار شده بودید و از میان راه به رفتن پرداخته بودید و راه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راههاى شما هموار مى گشت و نشانه هاى هدایتگر پدید مى آمد و فروغ اسلام شما را فرا مى گرفت و به فراوانى غذا مى خوردید و دیگر هیچ عائله مندى بى هزینه نمى ماند و بر هیچ مسلمان و غیر مسلمانى ستم نمى رفت.
۴. گسترش عدالت و مساوات
یکى از مهمترین ویژگیهاى حکومت مهدى گسترش عدالت در همه شؤون زندگى بشر است، مطابق حدیث مشهورى که به حد تواتر از شیعه و اهل سنت نقل شده آن حضرت «… زمین را از عدل و داد لبریز مى کند پس از آن که از ستم و بیداد لبریز شده باشد.» ۱۴
عدالت مهدوى آن چنان فراگیر و گسترده است که حتى به درون خانه ها نیز نفوذ کرده و روابط خصوصى افراد خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد، کارى که از عهده هیچ نظام حقوقى برخاسته نیست، چنان که امام صادق، علیه السلام، دراین باره مى فرمایند:
… و اما و الله لیدخلن (القائم) علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحر و القر. ۱۵
به خدا سوگند مهدى، علیه السلام، عدالتش را تا آخرین زوایاى خانه هاى مردم وارد مى کند، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها مى شود.
در روایت دیگرى از امام باقر، علیه السلام، شمول دامنه عدالت آن حضرت چنین بیان شده است: … فانه (القائم) یقسم بالسویه، و یعدل فى خلق الرحمن، البر منهم و الفاجر … ۱۶
… امام قائم (اموال را) برابر تقسیم مى کند و میان (همه) مردم، نیکوکار و بدکار، به عدالت رفتار مى نماید …
امام راحل، قدس سره، در بیان مفهوم واقعى عدالتى، که به دست تواناى امام مهدى، علیه السلام، تحقق مى یابد و سراسر زمین را فرا مى گیرد، مى فرمایند:
قضیه غیبت حضرت صاحب، قضیه مهمى است که به ما مسائلى مى فهماند، من جمله اینکه براى یک همچو کار بزرگى که در تمام دنیا عدالت به معناى واقعى اجرا بشود، در تمام بشر نبوده کسى الا مهدى موعود، علیه السلام، که خداى تبارک و تعالى او را ذخیره کرده است براى بشر. هریک از انبیا که آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجراى عدالت را در همه عالم بکنند، لکن موفق نشدند. حتى رسول ختمى مرتبت، صلى الله علیه و آله، که براى اصلاح بشر آمده بود و براى اجراى عدالت آمده بود و براى تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا … وقتى که ایشان ظهور کنند، ان شاء الله خداوند تعجیل کند در ظهور او، تمام بشر را از انحطاط بیرون مى آورد، تمام کجى ها را راست مى کند، «یملاء الارض عدلا بعد ماملئت جورا» همچو نیست که این عدالت همان که ماها از آن مى فهمیم، که نه یک حکومت عادلى باشد که دیگر جور نکند آن، این هست اما خیر، بالاتر از این معناست. معنى «یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا» الان زمین، و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود، پر از جور است، تمام نفوسى که هستند انحرافات در آنها هست، حتى نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتى هست ولو خودش نداند. در اخلاقها انحراف هست، در عقاید انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در کارهایى هم که بشر مى کند. انحرافاتى معلوم است و ایشان مامورند براى این که تمام این کجى ها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعا صدق بکند: «یملاء الارض عدلا بعد ماملئت جورا. ۱۷
با امید به اینکه بتوانیم با ترسیم ابعاد مختلف حکومت جهانى مهدوى موعود (عج)، به الگوى مناسبى براى ساختن جامعه مطلوب اسلامى دست یابیم.
پى نوشتها:
__________________________________________________
(۱). روزنامه جمهورى اسلامیف پنجشنبه ۲۶ تیرماه ۱۳۷۶، ص ۳.
(۲). صحیفه نور، مجموعه رهنمودهاى امام خمینى، تهران، سامزان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، ۱۳۶۹، ج ۲۰، ص ۱۹۸.
(۳). المجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۴، به نقل از حکیمى، محمد، در فجر ساحل، ص ۶۹، چاپ نوزدهم، تهران، آفاق، ۱۳۷۵.
(۴). همان، ص ۳۵۹، به نقل از مأخذ پیشین.
(۵). رک.: امین، سید محسن، سیره معصومان ترجمه على حجتى کرمانى، ج ۶، ص ۵۱، تهران، سروش، ۱۳۷۴.
(۶). نهج البلاغه، کلام ۲۰۹، ترجمه سید جعرفر شهیدى، چاپ ششم، صص ۲۴۲- ۲۳۱. تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى.
(۷). مجلسى، محمد باقر، همان، ج ۵۱، ص ۱۲۰؛ به نقل از حکیمى، محمد، عصر زندگى (چگوگى ینده انسان و اسلام، ص ۵۱، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴.
(۸). رشوهر بگیران، تباهکنندگان و ساخت و پاخت کنان، ر. ک: حکیمى، محمد، همان.
(۹). العسکرى، نجم الدین جعفر بن محمد، المهدى الموعود المنتتظر عند علماء اهل السنه و الامامیه، ج ۱، ص ۲۷۷، به نقل از حکیمى، محمد، همان.
(۱۰). المجلسى، محمدباقر، همان، ج ۱۷۷، ص ۱۹۲، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق.
(۱۱). نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدى، ص ۳۲۰، نامه ۴۶.
(۱۲). مجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۱، ص ۱۲۳، به نقل از حکیمى، محمد، همان، ص ۱۱۳.
(۱۳). کلینى، محمد بن یعقوب، «الکافى»، ج ۸، ص ۳۲؛ به نقل از حکیمى، محمد، همان، ص ۱۱۲.
(۱۴). رک. الشیخ الصدوق، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۵۷، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۹ ق.
(۱۵). المجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۲، ص ۳۶۲، به نقل از حکیمى، محمد، همان، ص ۴۲.
(۱۶). همان، ج ۵۱، ص ۲۹، به نقل از حکیمى، محمد، همان، ص ۱۵۹.
(۱۷). صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى (ره)، ج ۱۲، صص ۲۰۷- ۲۰۹.