… اندر حسرت‌ فهم‌ درست‌!

اسماعیل شفیعی سروستانی

 نیمه شعبان و جشن میلاد امسال هم گذشت. امّا، بسیار متفاوت با سالهای قبل. این تفاوت را از وجوه مختلف میتوان ارزیابی کرد. امّا این تفاوت بیش و پیش از همه در گستردگی مراسم و برگزاری مجالس سور و چراغانی و تزئین خیابانها و کوچههای شهر بود.

 در میان همه ایام سور و سوگ از قدیمالایام جشن میلاد امام عصر، علیهالسلام، و ایام تاسوعا و عاشورا در میان مردم این دیار از رنگ و بوی خاصی برخوردار بوده است. در این روزهاست که مردم خودجوش وارد میدان میشوند و نیاز به صدور هیچ بخشنامه و تعریف و تمجیدی ندارند و در حقیقت پیوند خاصی میان این دو واقعه است که بررسی و طرح آن خود نیازمند مقالهای است مستقل.

 گسترده شدن بحرانهای طبیعی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی در سراسر جهان از سویی (چنانکه در سلسله مباحث مربوط به استراتژی انتظار آمد) و شروع تاریخ جدید در عرصه هستی به نام خدا و دین از سوی دیگر، مردم را هر زمان بیشتر از قبل متوجه دین و بخصوص رهبران دینی و موعود آخرالزمان مینماید. بروز این تمایل طبیعی قلبی در میان عموم مردم را میتوان از طریق توجه آنان به اعیاد بزرگ دینی (چون نیمه شعبان) و بازگشت مجدد به آداب و سنن مذهبی ملاحظه کرد و چنانکه در برخی روایات آمده فراهم شدن بستر مناسب برای ظهور اصغر امام عصر، ارواحنالهالفداء، به صورت طبیعی مردم را به صورت عمومی و جمعی متوجه ایشان مینماید به طوری که نام امام نقل مجالس و زبانزد عموم خواهد شد. این واقعه میمون میتواند توجه دو دسته را نیز به خود جلب کند:

 اول جماعت معتقدان به دین و موعود آخرالزمان و شیعیان مصلحی که سعی در بسط فرهنگ مذهبی در میان مردم و اصلاح امور میکنند تا از این طریق مسلمین را در طریق رشد از ابتلائات سوء و فتنهها در امان نگاه دارند.

 دوم جماعت خودکامه و بیدردی که منفعت خود را در لاقیدی، بیبندوباری و عدم پایبندی مردم و بویژه جوانان به معتقدات دینی و مذهبی میپندارند و از هر امکان و فرصتی برای مشغول داشتن مردم و استفاده از آنان در جهت اغراض خود بهره میجویند.

 گروه دوم از همه چیز و از جمله باورهای صاف مردم استفاده ابزاری مینمایند و با سوار شدن بر موج احساس و عواطف آنان سر در پی حصول منافع خود دارند.

 در جشن میلاد امسال خیابان و کوی و برزن شاهد همهگونه برخورد با این روز عزیز و گرامی‌بود. از برگزاری همایشهای بزرگ و پرخرج رسمی‌گرفته تا پایکوبی و رقص و ساز و آواز مطربی در گوشه گوشه این خاک وسیع. از شمعهای زیبا و لبخند صمیمانه مردان و زنانی که عشق به امام چشمهاشان را چون جویباری جاری میساخت تا صدها کیلومتر ریسه چراغهای رنگین و کارناوالهای تصنعی و فرمایشی جشن و شادمانی در پارکها و خیابانها.

جای آنست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش

 باید پرسید مجوز ولخرجیهای چند صدمیلیونی و میلیاردی را از کدام منابع و مصادر وارده از سوی ائمه دین، علیهمالسلام، اخذ نمودهاید که در سرزمینی که فقر مطلق را در هر گوشهاش میتوان دید به نام امام عدل و پیشوای مستضعفان میلیاردها تومان پول را صرف لودگی مینمائید؟

 در کدامیک از منابع خواندهاید و یا در کدامین زمان امام حی، علیهالسلام، در گوش شما خوانده است که میتوان در جشن میلاد به تقلید از غربیان بساط موسیقی ساز و آوازی براه‌انداخت و زن و مرد و پیر و جوان را انگشت به دهان به دنبال خود کشید؟

 بجرأت میتوان گفت هیچ کس بهتر از این نمیتواند همه کارکرد را از باورهای مذهبی و ایامالله بگیرد و با خنثی‌سازی آن فرصت و امکان کسب معرفت و درک حقایق را از عموم مردم سلب نماید، چنانکه ما کردیم. این سخن ناظر بر تمایل نگارنده به مبدل کردن مجلس سور به سوگ نیست. وااسفا که همواره از یک سوی بام افتادهایم.

 عدم توانائیمان در مبدل کردن دریافتهای مهدوی (آنهم در این عصر و زمان) به طرح و برنامهای کلان برای اداره جوامع و در امان نگهداشتن جوانان و حراست از کیان فرهنگ شیعه و باور دینی باعث بوده تا سرتاسر سال را در غفلت از امام حی و حاضر، علیهالسلام، بسر بریم و نیمه شعبان همه مقاصد و تمایلات خود را به نام جشن میلاد در میان نسلی که خود مستعد هرنوع سنت‌شکنی است بپراکنیم. بیآنکه امکان درک حتی یک فراز از معارف مهدوی را ـ که الزاماً شرط اولیه و اصلی ورود به جمع منتظران است ـ به وجود آورده باشیم.

 اگر جماعتی سور و سات جشن میلاد را در این سال وسیله سنت شکنی و نقض عهد در پیشگاه امام حی، علیهالسلام، ساختند جماعتی دیگر در هوای ایجاد طوفانی بزرگ و در خیال تهییج عمومی و رسیدن زودتر به واقعه شریف ظهور تمامیت فقه و فقاهت و احکام و رساله را به سخره گرفتند و باب سنت شکنی را از سویی دیگر گشودند و با بیان مطالبی که هیچ مبنای روشن و مستدل و مستند و منطقی نداشت انبوهی از شبهات را در میان نسلی پراکندند که به اتکاء علم جدید غربی و عقل بوالفضول منکر هرنوع نگرش غیرمادی است و در دریای شک و ارتیاب همه امور را به مدد عقل کمی و تجربی میسنجد.

 پیش از این متذکر شده بودیم که طرح این موضوع مهم در سطحی پست و آکنده از افسانه و خواب و خرافه، گوشهنشینی و انزوا همان اندازه خطرناک است که مبدل ساختنش به بهانهای برای عیش و نوش و طرب و غفلت. همچنین متذکر این موضوع بودهایم که ضرورتاً میبایست با اتکاء به تحقیق و پژوهش و به مدد همه ادوات و امکانات سالم، مشروع و پاک، فرهنگ مهدوی را در میان سطوح مختلف اجتماعی و حیات مادی و معنوی مردم گسترد تا ضمن مصونیت بخشیدن به آنها برای در امان ماندن از ابتلائات سوء و هجوم فرهنگی قوم معاند و مستکبر غربی، امکان اصلاح زیرساخت مناسبات گوناگون مردم فراهم آید.

 یکی از مهمترین مباحث در این عصر شناخت کفر و شرک و نفاق جاری و ساری در گستره عصر حاضر است. امری که بدون شناسایی و بازپرسی از آن امکان خروج از بستر شائبهها فراهم نمیشود و بعکس هرنوع اندیشه ناب و زلالی را نیز آلوده و ملوث میسازد.

 فرهنگ انتظار نقطه مقابل فرهنگ استکباری مضل و فاسد و مفسد رایج در قرن ۲۰ و ۲۱ است و بی نفی این فرهنگ نمیتوان به اثبات آن فرهنگ ولایی حقیقی نشست. شاید از همین رو بوده که جمع کثیری از مبلغان و مبشران اندیشه مهدوی طی دو سه دهه اخیر عموماً از طریق نظام تعلیمی و تربیتی ویژه، مقوم فرهنگ و تمدنی بودهاند که در ذات خود با اساس تفکر مهدوی در تعارض است چنانکه امام، علیهالسلام، در واقعه شریف ظهور ناگزیر به مقابله جدی با اساس فرهنگ و تمدن غربی و سردمداران یهودی زده آنها میشود. ورود به عرصه این فرهنگ به همان سان که عزمی‌بزرگ میطلبد نیازمند هوشمندی و فرزانگی است تا سره از ناسره تشخیص داده شود.

 نکته جالب توجه اینست که در میانه این غوغا متولیان امور فرهنگی کشور آرام و ساکت از کنار همه جریانهای فرهنگی میگذرند، راه خود گرفته و میروند بیآنکه بحقیقت دانسته شود ره به کدام دیار میپویند؟ بسیاری شواهد حکایت از وجود نوعی درماندگی فکری و ایستایی و واپسگرایی (با چاشنی سیاست زدگی روز) در سطوح تصمیمگیر نهادها و سازمانهای مسؤول میکند و البته با گوشهایی بسته که امکان شنیدن هر صدایی و نوایی جز زمزمهها و نواهای خویش را از آنان سلب کرده است.

 در برابر مهمترین و اساسیترین نیازهای حقیقی در این عصر و زمان به همان اندازه ساکت و ماتاند که در برابر هجمه فرهنگی سازمان یافته غربی طی یک دهه اخیر. ای کاش کمی از افتادگی و خضوعی را که در هنگام برخورد با علوم غربی و علماء علمالاجتماع و علمالابدان فرنگی مآب از خود نشان میدهند در هنگام شنیدن سخنان ائمه دین و مردان و زنان دردمند اهل دین و در عین حال خودآگاه و فداکار از خود نشان میدادند، شاید خداوند دربهای رحمت خود را بر آنان میگشود و قفلها را از قلبهاشان باز میکرد.

 در پایان متذکر این نکته میشویم که حسب اخبار رسیده از ائمه معصومین، علیهمالسلام، ظهور آن امام غائب چونان شهاب ثاقب است و بناگاه فرا میرسد، در حالی که دوستان نیز از باور این امر در حیرت میمانند، آیا اگر جمعه روزی ناگهان از آسمان ندایی آمدنش را اعلام کرد آماده پاسخگویی هستیم؟…
 سردبیر

موعود شماره‌ بیست‌ و سوم‌

همچنین ببینید

ایرانی و ایران فرهنگی 310x165 - فرهنگ ایرانی و ایران فرهنگی

فرهنگ ایرانی و ایران فرهنگی

۱. قلمرو فرهنگی ایران بزرگ دانش‌آموزان در مدارس، جغرافیای خاکی ایران را، منحصر در ۱۶۴۸۰۰۰ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *