موعود پایگاه اینترنتی موعود
دوست دوران کودکی سرکرده گروه تروریستی داعش می‌گوید در دیداری که با او داشته، وضعیت جسمانی او را وخیم دیده است.
یکی از بستگان نزدیک سرکرده گروه تروریستی داعش اعتراف کرد که «ابوبکر البغدادی» شدیدا به بیمار بوده و وضعیت جسمانی او رو به وخامت است.
شورای دادگاه عالی عراق پنجشنبه (۱۴ شهریور) اعترافات «رباح علی ابراهیم علی البدری» را که گفته می‌شود پسر عمو، پسر خاله و دوست دوران کودکی سرکرده داعش است، منتشر کرد. او همچنین برای مدتی در «دیوان کشاورزی» داعش فعالیت داشته است.
او در اعترافات خود گفته است که به رغم روابط خانوادگی با بغدادی، تنها یک بار او را از زمان فعالیت در دیوان مذکور و معرفی ابوبکر بغدادی به عنوان «خلیفه» داعش دیده است.
پسر عموی بغدادی می‌گوید بعد از ناپدید شدن سرکرده داعش، از سوی برادر ناتنی او (ابوبکر بغدادی) که از محافظان شخصی بغدادی بود، هشدارهایی در خصوص تلاش برای دیدار با او دریافت کرده است؛ چرا که بیم آن می‌رفت که دستگاه‌های امنیتی احتمال دارد ردپای بغدادی را زده و محل مخفیگاه او را کشف کنند.
پسر عموی ابوبکر بغدادی درباره تنها دیدار خود با او می‌گوید که به هنگام فرار با خانواده‌اش از عراق به منطقه «شعفه» سوریه، برادر بغدادی به همراه محافظ شخصی خود و نفر سومی‌که او را نمی‌شناخت، وی را چشم بسته به خانه بسیار کوچکی منتقل می‌کند که به نظر می‌رسد نزدیک به منطقه شعفه بوده است.
البدری می‌گوید در آن خانه موفق می‌شود با بغدادی و یک نفر عرب که به نظر می‌رسید عربستانی باشد، دیدار می‌کند.
به گزارش شبکه «روسیا الیوم»، پسر عموی بغدادی می‌گوید در این دیدار به سرکرده داعش گفته است که بین سرکرده‌های این گروه تروریستی بعد از ناپدید شدن او اختلافاتی به وجود آمده است. بر اساس ادعای البدری، ابوبکر بغدادی نیز به او گفته است که افرادی هست که علیه او (بغدادی) فعالیت می‌کنند و او از وجود این اختلافات در داعش که به «مرحله کودتای رهبران خارجی و عرب» می‌رسد، خبر دارد.
دوست دوران کودکی بغدادی می‌گوید ابوبکر بغدادی به او گفته است که عناصر مسلح تونسی و سعودی از جمله افرادی هستند که وجود اختلافات در داعش را بزرگ‌نمایی می‌کنند.
عضو سابق داعش می‌گوید، اختلافات مذکور بر پسر عمویش شدیداً تأثیر گذاشته است؛ چرا که خستگی، افسردگی و نشانه‌های پیری در او معلوم بود و او از درد ناشی از عملیات جراحی در گوش چپ خود رنج می‌برد.
فارس
