گفتوگو با حجّت الاسلام و المسلمین سعید اصفهانیان؛ مدیر گروه قرآنی فیلم ملک سلیمان
اشاره:
در قسمت اوّل این مصاحبه، مباحثی درباره آخرالزّمان و منجیگرایی را در غرب با حجّتالاسلام اصفهانیان در میان گذاشتیم. در این شماره از نشریه، قسمت دوم بحث را با موضوع بررسی فیلم ملک سلیمان نبی(ع) پی میگیریم. امیدواریم شما نیز از آن بهره کافی را ببرید.
- کارهای انجام شده در سینمای ایران را تا کنون چگونه ارزیابی میکنید؟
در جبهه خودی، اثری جدّی که بحث مهدویّت و آخرالزّمان را به تصویر کشیده باشد، نمیبینیم. جامعه دینی، تقریباً حدود سه دهه است که به فکر تصویر کردن مفاهیم دینی افتاده است؛ در دهه اوّل انقلاب به لحاظ فضای دفاع مقدّس، تصویرسازیهای ما، تصویرسازیهای مربوط به جنگ و ماجراهای شور و هیجان دفاعی و تهاجمی مربوط به آن دوران بود. بعد از دوره دفاع مقدّس هم که به تبع فضای سیاسی و اقتصادی کشور، خیلی فرصت فکر کردن به مفاهیم را پیدا نکردیم، چه برسد به اینکه این مفاهیم را به تصویر بکشیم. در حوزه مهدویّت، تقریباً ده پانزده سال است که طرح مباحث جدّی شده است.
کارهایی که تا به حال در حوزه تصویرسازی انجام شده، کارهایی مبیّن مباحث مهدوی نبوده است، مثلاً ممکن است در برخی از آثار سینمایی یک گریزی به بحث مهدویّت زده شود، امّا به یک گریز که کار مهدوی نمیگویند! اگر فردی در اثری هنری، صرفاً توسّل به امام زمان(ع) کند، اینکه تبیین مفاهیم مهدویّت نیست! و گرهی از مشکلات معرفتی ما در حوزه مهدویّت را باز نمیکند. این حدّاقلِ توان ماست. کارهایی که تاکنون انجام شده، کارهایی است که با عشق به حضرت حجّت(ع) خواستهاند نکاتی را در آثار سینمایی بگنجانند تا اشارهای به حضرت شود ولی یک کار جدّی در این زمینه صورت نگرفته است؛ این همّت را در محصولات مراکز پژوهشی و افراد پژوهشگر نمیبینیم و امیدواریم این نقیصه جبران شود و حوزههای مختلف تصویری به این سمت سوق پیدا کنند. اینکه عرض کردم مهدویّت به عنوان یک پایه جدّی در حوزه تصویرسازی تلقّی شود، معنایش این است که حدّاقل همان گونه که جبهه باطل کار میکند ما با همان پتانسیل و توان، کار کنیم و البتّه ماجرا باید بسیار فراتر از این باشد.
البتّه درباره تلاشهای انجام شده در حوزه مهدویّت در این مدّت، انتظار بر این نبوده است که آثار جدّی هنری داشته باشیم، ولی الآن انتظار میرود به این سمت سوق داده شویم و حاصل کار پژوهشگران و مراکز پژوهشی ـ مهدوی، به سمت حوزه تصویرسازی سوق پیدا کند. اینکه میگویم حوزه تصویرسازی، صرفاً آثار سینمایی و فیلم را عرض نمیکنم، بلکه ابتدا پازلهایی برای کشف و فهم مفاهیم مهدویّت طرّاحی شود و بعد از چند مرحله، کارها به سوی خلق داستان یا رمان مهدوی برود، سپس باید به سمت کمیک استریپها، ماکت سازیها، تئاترها و نهایتاً سینمای مهدوی قدم برداشت. اینها گامهایی است که باید در حوزه پژوهش مهدوی تا انتها دیده شود و براساس همین رویکردها، تعاملی جدّی بین مجموعههای پژوهشی ـ مهدوی و تصویرسازان ایجاد شود، نه اینکه مجموعه پژوهشی ـ مهدوی تصوّر کند که باید تا انتهای کار را خودش انجام دهد.
ذکر این نکته را نیز ضروری میدانم که هنوز بسیاری از مباحث «مفهومی» مهدویّت بر زمین مانده است، تکلیفِ «موضوعات مقاطع» مشخّص نیست که ما در مهدویّت، چه چیزی را بپذیریم و چه چیز را رد کنیم؛ برای هر مفهومی چه حدّی قائل شویم، حدود و ثغور مفاهیم چگونه است و…؟ و البتّه پس از اینها باید به سمت تصویرسازی برویم. عرصه تصویرسازی، عرصه جذّابی است و ظاهر زیبایی دارد، عرصهای است که وقتی انسان در ورطه آن بیافتد، کاملاً اسیر و مقهور آن میشود، بنابراین باید مقدّمات پژوهش مهدوی کاملاً طی شود، تا عرصه تصویری، به فهم بیشتر مفهوم کمک کند نه آنکه مفهوم را از قوّت خود، نازل کند. عرض بنده این نیست که مجموعههای پژوهشی به تصویرسازی سوق داده شوند، بلکه باید تعاملی بین مجموعههای پژوهشی ـ مهدوی و تصویرسازان ارزشمند و دغدغهداران تصویرسازی ایجاد شود و پژوهشهای مهدوی به تصویر کشیده شود.
- آیا فیلم ملک سلیمان را میتوان در زمره فیلمهای آخرالزّمانی به شمار آورد؟ چرا و چطور؟
ما فیلم سلیمان نبی را فیلمی آخرالزّمانی میدانیم. البتّه این فیلم، فقط رویکرد آخرالزّمانی ندارد و رویکردهای متعدّدی در آن لحاظ شده است؛ دراینباره میتوانید به فایلی که بر روی سایت فیلم قرار گرفته، مراجعه کنید. در آن، حدّاقل چهارده پانزده رویکرد به عنوان «ضرورت پرداختن به داستان سلیمان نبی» آورده شده است. یکی از آنها «رویکرد مهدوی» است. رویکرد مهدوی بهطور مستقل، رویکردی جامع و بسیار مفید است و اصلیترین مبنای تحقّق «ملک سلیمانی» است.
یک زمان افراد به دنبال این هستند که اثری بسازند و نگاه و رویکرد خود را بر آن تحمیل کنند و ممکن است در برخی اذهان تداعی شود که ملک سلیمان هم، اینگونه است؛ یعنی کسانی آمدهاند ملک سلیمان را با توجّه به ضرورتهای زمان و با توجّه به نیازهایی که در حوزه مهدویّت وجود دارد، ساختهاند و سخن از مهدوی بودن ملک سلیمان میزنند! ما اساساً این تحلیل را نمیپذیریم، چون از ابتدا ما در پی این نبودیم که داستان سلیمان را به اجبار با این موضوع پیوند دهیم. ما در سیر پژوهش خود، به دنبال کشف خطّ قرآنی و روایی مربوط به حضرت سلیمان(ع) بودیم و در هنگام دنبال کردن سیر پژوهش و رویکردهای قرآنی و روایی داستان، متوجّه شدیم که ماجرای حضرت سلیمان(ع) به صورت جدّی با ماجرای ملک و حکومت امام مهدی(ع) و حکومت اهل بیت(ع) در آخرالزّمان گره خورده است. از جمله دلایل ما، مقایسههای مکرّری است که اهل بیت(ع) بین ملک نهایی خود با ملک سلیمان دارند. به صراحت روایاتی از این دست را میبینیم که «اِنَّ سُلطانَنا اَعظَم مِن سُلطانِ سُلَیمان» یا «اِنَّ مُلکَنا اعظَم مِن مُلکِ سُلَیمان»؛ یعنی ملک سلیمان را ملک عظیمی میشمرند و سلطنت و ملک خودشان را اعظم نسبت به آن ملک میخوانند.
روایات متعدّد دیگری نیز وجود دارد که ما را به این نقطه میرساند که یک سری شباهتها در ماجرای سلیمان با ملک مهدوی وجود دارد؛ وقتی پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «تمام حوادث دوره بنیاسرائیل و دیگر امّتها در اسلام هم رخ خواهد داد.» ماجرای سلیمان(ع)، اوج ماجراهای پیامبران بنیاسرائیلی است و سلیمان(ع) با اقتدارترین پیامبر در دوران پیامبران بنیاسرائیل بوده است. معادل دوره سلیمانی تاکنون در اسلام واقع نشده که طبیعت به تسخیر درآمده باشد، اجنّه بنّایی کنند، ملائک در حیطه قدرت باشند و فرمانبری کنند، شیاطین به کار گرفته شده و تربیت سلیمانی واقع شود، باد در تسخیر باشد و برای رفت و آمد، به کار گرفته شود و…. معادل آن دوره نه در زمان پیامبر اکرم(ص) است، نه در زمان امیرالمؤمنین(ع)، نه سایر ائمه معصومان(ع). با این مبنا به این نتیجه میرسیم که ماجرا فراتر از یک شباهت است، ملک سلیمانی، مبتنی بر حکومت و ملک مهدوی است. البتّه مطالعه بین آیات و روایات مختلف، فرصت مفصّلی میخواهد و بر آن اساس است که میگوییم ربط میان ملک سلیمانی با ملک مهدوی، ربط میان ماکت «ملک سلیمانی» و اصل «ملک مهدوی» است.
ملک مهدوی، جامعترین و کاملترین دولتی است که در پی همه دولتها میآید، همه میآیند و میروند تا اینکه عترت، مُلکی را به عنوان مُلک الهی به وجود آورند. ملک سلیمانی، تجربهای است شیرین از حکومت مهدوی؛ ملک سلیمانی، جامعترین، زیباترین، کاملترین و کاربردیترین اثر زمینی در تبیین ملک مهدوی است که در گذشته تاریخ توسط خلیفـ[ الله در زمین تحقّق پیدا کرده است. البتّه ماکتی از فتنهها هم هست، چون اساساً بدون عبور از فتنه، رسیدن به ملک جامع امکانپذیر نیست؛ همچنین ماکتی از رفتارشناسی و صحنه شناسی نیز هست.
از جمله دلایل دیگری که ما را به این سمت سوق میدهد که ملک سلیمانی، ماکت ملک مهدوی است، این است که در قرآن آمده: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ و در حقیقت در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.» چرا خداوند متعال در «زبور» داوود(ع) ماجرایی از بهشت آرمانی و حکومت نهایی را طرح میکند؟ چرا خدا چنین میگوید؟ چه ارتباطی بین مقطع داوود و بعد از آن و آخرالزّمان وجود دارد که خدای متعال به این صورت تأکید میکند و آن را در قرآن هم میآورد که در زبور این نکته را متذکّر شدیم؟ آیا این حاکی از یک تشابه و تقارن جدّی بین آن دو دوره داوودی و سلیمانی با دوره آخرالزّمانی و ملک مهدوی نیست؟
یکی دیگر از دلایل، تطبیق کامل «دو مقطع کلّی آینده» با مقطع سلیمانی است. وقتی در آیات و روایات دقّت میکنیم، میبینیم از ملک عترت با عنوان «جنّت مهدوی» تعبیر میشود و فتنههای قبل از ظهور هم با عنوان «بأساء و ضرّاء» بیان میشود. یکی از آیاتی که این موضوع را طرح میکند، آیه ۲۱۴ سوره بقره است که مباحث مبسوطی دارد، به زودی مباحث آنها را در سایت فیلم قرار خواهیم داد. در همین آیه مشخّص است که جنّتی پیش خواهد آمد و براساس ادلّه عقلی و روایی، این جنّت، جنّتی نیست جز جنّت مهدوی، آن بأساء و ضرّاء هم، فتنههای آخرالزّمان است و جالب اینکه این آیه ما را به این موضوع دلالت میکند که دقیقاً ماجرای دو مقطع «جنّت» و «بأساء و ضرّاء» معادل ماجرایی اینگونه در گذشته است. در کدام گذشته تاریخ، مقطعی به نام «بأساء و ضرّاء» به معنای واقعی به وجود آمده و «جنّتی» پس از آن ایجاد شده است؟ دوره موسایی؟ دوره ابراهیمی؟ شاید بشود بعضی از مقاطع را پیدا کرد ولی به نظر حقیر، یکی از جامعترین مصادیق گذشته، آیه ۲۱۴ سوره بقره، ماجرای سلیمان(ع) است؛ مقطعی که «بأساء و ضرّاء» توسط اجنّه و شیاطین در حدّ بسیار زیادی در جامعه ایجاد میشود.
علاوه بر ادلّه مزبور، آیه «رَبِّ اغْفِرْ لی وَ هَبْ لی مُلْکاً لا یَنْبَغی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب؛ گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکى به من ارزانى دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویى که خود بسیار بخشندهاى.» دلیلی است بر اینکه ملک سلیمانی، جامعترین ملک است که تا دوره خودش واقع میشود. مگر ما قائل نیستیم که ملک آخرالزّمان جامعترین است؟ مگر قائل به این نیستیم که خط ملکها خط «ملک الله» است؟ ملک سلیمان در امتداد دولت نوح(ع) و در امتداد ملک یوسف، طالوت و داوود(ع) است. همه ملکهایی که توسط رسولان بهپا شده، ملکالله است. برحسب آیه مزبور «ملک سلیمانی» تا پایان دوران دنیا، جامعترین ملک خدایی است که در دوران ظهور امام عصر(عج)، نقایص آن برطرف میشود، نقاط قوّت آن اخذ میشود و تحقّقی جدّیتر پیدا میکند.
- چه اشکالات محتوایی با رویکرد یاد شده به این فیلم گرفته شده و تا چه حد بهجاست؟
جامعه سینمایی به لحاظ اینکه سینمای هالیوودی را سینمایی پیشتاز در تصویرسازی مفاهیم میداند وقتی که اثری دینی تولید میشود تصاویر این اثر دینی را با سینمای هالیوودی مقایسه میکند، بنابراین گاهی شائبههایی ایجاد میشود که تصویرهای ارائه شده در آثار دینی برگرفته از آثار هالیوودی است؛ یعنی اگر هالیوود نشان داد که شیطان از آتش است و ما هم نشان دادیم از همین جنس است، ابتدا این موضوع در ذهن تداعی میشود که تصویر شیطان در فیلم، برگرفته از آثار هالیوودی است در صورتی که اینگونه نیست و مطلب برگرفته از متن قرآن است که موضوع «مِنْ مارِجٍ مِنْ نار» در آن طرح شده است. بنابراین چون پیشفرضهای تاریخی و هالیوودی در مورد سلیمان، ملک سلیمانی و موضوعات آخرالزّمانی، بسیار در جامعه مطرح شده است، از این جنس اشکالات نیز به فیلم گرفته میشود.
یکی از دوستان ما در موعود، وقتی که «هری پاتر۶» تولید شد به بنده گفتند شما هری پاتر۶ را دیدهاید؟ من گفتم: بله. گفتند که این دودهای اوّل هری پاتر۶ برای شما چیزی را تداعی نمیکند؟ گفتم: ما این دودها را در ملک سلیمان داریم. گفتند یک مطلب بنویسید و بگویید که هری پاتر۶ از فیلم ملک سلیمان اقتباس و تصویرسازی کرده است. بخش عمده فیلم ملک سلیمان سال گذشتهاش خاتمه یافته بود و پیش نمایشهایش در جاهای مختلف ارائه شده بود. این برای ما پیشنهاد خوبی بود، اگر میخواستیم این مطلب را بنویسیم و یک خبرسازی در جامعه داشته باشیم، خوب بود، ولی ما به خاطر بعضی دلایل از این موضوع حذر کردیم. جالب این است که امروز به ما میگویند که این همان دودهایی است که در فیلم هری پاتر۶ و سریال «لاست» دیده میشود! ما این فیلمها را ندیده بودیم، چون تا آن تاریخ ساخته نشده بودند. ما مبتنی بر مفاهیم و شاخصههای دینی که بر اساس متون قرآنی و روایی استخراج شده و بر اساس خلّاقیت هنرمندانمان، به این تصاویر رسیدهایم، اگر وجه تشابهی میبینیم، از این حیث است.
یکی از اشکالات دیگری که به فیلم گرفته میشود و به نظر بنده به جا نیست، این است که یک مهدویّت بدیع در فیلم معرفی میشود، یک فتنه گسترده و راهکار برون رفت از فتنه، علاوه بر اینها اجنّه و شیاطین که در فتنه زمان سلیمان و معادلش در فتنه آخرالزّمان اثر گذارند و موضوعی به نام موضوع پیوستگی عوالم. وقتی که ما وارد مباحث مهدویّت شویم، فتنه آخرالزّمان را به صورت بسیار گسترده میبینیم، فتنهای که برای غربالگری بشریّت و برای تربیت بشر و برای اینکه هر کس در جای خود قرار گیرد، توسط خداوند متعال واقع میشود. موضوع اجنّه و شیاطین نیز مبتنی بر متون وحیانی است که در آیات و روایات متعدّد به آن اشاره شده است، متأسّفانه ما اثرگذاری آنها را در آخرالزّمان نادیده میگیریم. مهدویّتی که در فیلم مطرح میشود، مهدویّتی براساس متون وحیانی است. شما ماجرای دجّال را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا او را یک انسان میبینید؟ یا این ویژگیهای خارقالعاده، تعبیر و تفسیر دیگری دارد؟ ماجرای یأجوج و مأجوج را چگونه میبینید؟ مباحث تیره یأجوج و مأجوج، تیره دجّال و علاوه بر این، تصریحی که روایات متعدّد درباره حضور و اثرگذاری شیاطین در آخرالزّمان دارند، حاکی از موضوعاتی است که ما از مبانی نظری آنها حذر کردهایم! موضوع پیوستگی عوالم هم، موضوعی جذّاب است که بحثی مبسوط میطلبد و زمان این مصاحبه به ما اجازه نمیدهد که به آن بپردازیم ولی به اجمال عرض میکنم آن چیزی که در آخرالزّمان واقع میشود، تابع این جریان است.
یکی از دلایل اصلی تغییر فضای آخرالزّمان، حضور ملائک، اجنّه، انسانهای از دنیا رفته، قوتهای (خوراکیهای) برزخی و… است، همه اینها به دلیل نزدیک شدن عالم انسانی به عالم ماوراء است. امیدواریم مهدویّتی که ما را به بهشت مهدوی دلالت میکند، ما را از فتنههای مخوف آخرالزّمان حذر میدهد، ما را مسلّح به سلاح ولایت، سلاح تقوا و اطاعت از ولی و هادی الهی میکند، این مهدویّت برای ما پررنگ باشد و برای تحقّق آن جامعه بهشتی تلاش کنیم، بدون آسیب از سرزمینهای فتنه عبور کنیم و در آن بهشت آرمانی همراه مولایمان سکونت داشته باشیم.
- ماجرای قضا شدن نماز عصر حضرت سلیمان چیست؟
بحث قضا شدن نماز عصر حضرت، ذیل آیه «إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی» در برخی منابع نقل شده است، لیکن چون ما این بحث را در فیلم مطرح نکردهایم، در اینجا ضرورتی به طرح موضوع نمیبینم.
- ستاره روی سپر حضرت داوود(ع) را بر چه اساسی نمایش دادهاید؟
بر روی سپرها هیچ تصویری از ستاره نقش نبسته است. ستارهای هم که در محفل جادوگر یهودی تصویر میشود، ستاره پنج پر است که به عنوان نمادی از آیین شیطانپرستی و آیینهای کهن
بهکار رفته است. این ستاره، غیر از آن ستاره شش پر است که به اسم ستاره داوود مطرح است.
بهکار رفته است. این ستاره، غیر از آن ستاره شش پر است که به اسم ستاره داوود مطرح است.
- به نظر شما آیا تمام قدرت حضرت سلیمان(ع) به انگشترش بود و به عبارت دیگر، اگر او این انگشتر را نداشت، فردی ناتوان به نظر میآمد؟
همان طور که در فیلم مشاهده کردهاید، موضوع جمع شدن قدرت الهی در انگشتر، تنها در بخش پایانی فیلم نشان داده شده که لازم است دو نکته را درباره آن متذکّر شوم:
اوّلاً ما این مطلب را به عمد در انتهای فیلم قرار دادیم تا مخاطب در بخشهای قبلی، جلوههای مختلف تواناییها و قدرتهای سلیمان(ع) را بدون انگشتر دیده باشد و قدرت او را محدود و منوط به انگشتر نداند. لازم است مخاطب قدرت سلیمان را بیش از آنکه از انگشتر بداند، ناظر به شخص سلیمان(ع) بداند، والّا اگر ما قدرت را از انگشتر بدانیم باید آن روایت توراتی را هم قبول کنیم که وقتی جنّیان انگشتر سلیمان(ع) را دزدیدند، او ناتوان شد و در حکومتش تزلزل به وجود آمد. این تعبیر، همان چیزی است که شما در «ارباب حلقهها» میبینید؛ حلقهای که به وسیله آن، اشخاص قدرتمند میشوند و بدون آن قدرتی ندارند.
اوّلاً ما این مطلب را به عمد در انتهای فیلم قرار دادیم تا مخاطب در بخشهای قبلی، جلوههای مختلف تواناییها و قدرتهای سلیمان(ع) را بدون انگشتر دیده باشد و قدرت او را محدود و منوط به انگشتر نداند. لازم است مخاطب قدرت سلیمان را بیش از آنکه از انگشتر بداند، ناظر به شخص سلیمان(ع) بداند، والّا اگر ما قدرت را از انگشتر بدانیم باید آن روایت توراتی را هم قبول کنیم که وقتی جنّیان انگشتر سلیمان(ع) را دزدیدند، او ناتوان شد و در حکومتش تزلزل به وجود آمد. این تعبیر، همان چیزی است که شما در «ارباب حلقهها» میبینید؛ حلقهای که به وسیله آن، اشخاص قدرتمند میشوند و بدون آن قدرتی ندارند.
ثانیاً قدرت انگشتری سلیمان(ع) در فیلم، صرفاً درباره تسخیر جن بود و به حسب روایات، خداوند این قدرت را در انگشتر او قرار داده بود که البتّه بیانگشتر هم خداوند میتواند او را دارای چنین قدرتی نماید.
- آیا بنابر آنچه در فیلم نشان داده شده شیاطین میتوانند چنان قدرتی پیدا کنند که از کیلومترها آن طرفتر همسر سلیمان را بکشند؟
بحث درباره قدرت و توانایی شیاطین و جنّیان بحث بسیار مفصّلی است و اگر لازم شد ان شاءالله باید ضمن جلسهای دیگر در خدمتتان باشم، لیکن درباره آن صحنه عرض میکنم که این صحنه را با استفاده از تصریح روایات و تعالیم قرآنی روایی نمایش دادهایم. البتّه این صحنه درباره یکی از ابزارهای شیطانی (طلسم) است و نه خود او. ما قویترین طلسم جادوگر زمان را در آنجا نشان دادهایم. یک نکته را هم خیلی سربسته عرض کنم که ما چون در کشور خیلی علم زده، البتّه به معنای غربیاش شدهایم، از مطالعه و پذیرش برخی مباحث حذر میکنیم و الّا این فیلم را در «لبنان» که نمایش دادیم، این بخش از فیلم خیلی برای آنها محسوس بود و ظاهراً مطلب کاملاً تجربه شدهای بود.
- آیا سلیمان آن گونه که در فیلم نشان داده میشود در زمره انبیایی است که خداوند مستقیم و بی واسطه با آنان صحبت میکند؟
قرآن که وحی به واسطه جبرئیل است، به گونهای ارائه شده است، که خطابهای خداوند بهصورت مستقیم ارائه میشود، نه اینکه جبرئیل از خود دخل و تصرّفی کند و در متن وحی نمود داشته باشد، وحی بر سلیمان هم از این منظر، قابل مطالعه است.
ضمن آنکه قرآن کریم در آیه۵۱ سوره شوری، تکلّم خداوند با رسولان را در قالبهای مختلفی بیان نموده است: «وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ الله إِلاَّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکیمٌ: و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی میکند؛ چرا که او بلند مقام و حکیم است!»
ضمن آنکه قرآن کریم در آیه۵۱ سوره شوری، تکلّم خداوند با رسولان را در قالبهای مختلفی بیان نموده است: «وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ الله إِلاَّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکیمٌ: و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی میکند؛ چرا که او بلند مقام و حکیم است!»
بر حسب این آیه، یکی از راههای تکلّم خداوند از طریق ملک وحی و جناب جبرئیل(ع) است و نه همه آن؛ در قرآن از وحی به سلیمان و محتوای وحیها سخن به میان آمده، امّا نه درباره چگونگی آن، بنابراین در جایی که ما تصریحی نداشته باشیم، میتوانیم هرکدام از این سه حالت مطرح شده در آیه را در نظر بگیریم.
- با تشکّر از شما که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.
من هم از شما سپاسگزارم و امیدوارم از این پس شاهد تولید روزافزون آثار فاخر هنری دینی، اسلامی و مهدوی باشیم.
ماهنامه موعود شماره ۱۲۰
ماهنامه موعود شماره ۱۲۰