روزی دو برادرِ دورهگرد و قصهگو که درحال نَقل کردن داستان زندگی امام زمان (عج) برای مردماند، توسط سربازان حکومتی دستگیر میشوند. آن دو پس از دیدن پادشاه نوجوان، از او فرصتی میخواهند تا داستان زندگی امام غایب را برایش نقل کنند؛ به این شرط که اگر توانستند وجود امام دوازدهم را به او اثبات کنند، آزاد شده و درغیر اینصورت مجازات شوند….
کتاب «غایب» (داستانِ زندگیِ امام زمان عج) نوشتهی حسن بیانلو، به تازگی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
چند ویژگی برای این اثر میتوان برشمرد:
در معدود کتابهایی که زندگی حضرت صاحب الزمان (عج) را به شکل داستانی بازگو کردهاند، معمولا بهجای پرداختن به سرگذشت ایشان، تنها به ماجرای سرگذشت نرجس خاتون تا تولد مهدی موعود اکتفا شده است. دلیل این امر آن است که شخصیت اصلی، از نظرها غایب است و به سادگی نمیتوان داستان سرگذشت او را روایت کرد. اما در «غایب»، با چند تمهید داستانی، ماجراهای پیش از تولد حضرت، تولد ایشان و ماجراهای بعد از تولد و غیبت، همگی روایت شده است.
ماجرای سازمان وکالت (تشکیلاتی که در غیبت حضرت، برای ارتباط شیعیان با ایشان سامان یافته بود)، نواب حضرت، به همراه مدعیانی دروغین که در این میانه پیدا میشدند و ادعا میکردند مهدی موعودند، بخشهای دیگری از داستان را تشکیل میدهد.
مهمترین شبهاتی که درباره حضرت صاحب الامر (عج) مطرح شده است، در کتاب آمده و پاسخ آنها داده شده است. مثلا سخن گفتن حضرت در اوان تولد، غایب ماندن ایشان از نظرها، سودمندی ایشان با وجود آنکه غایباند، طول عمر حضرت و …
«غایب» به نوعی یک کتاب راهنمای مختصر و مفید درباره امام زمان است و مهمترین بخشهای سرگذشت ایشان و مسائلی که دربارهشان وجود دارد، در کتاب گردهم آمده تا خواننده با مطالعه آن، شناختی درخور از حضرت به دست آورد.
کتاب از معتبرترین و قدیمیترین منابع درباره امام زمان (عج) بهره برده، تا روایتی موثق ارائه دهد. کتاب غیبت نوشته شیخ طوسی و کمالالدین و تمامالنعمه نوشته ابنبابویه از جمله منابع آن است.
اینها همه در قالب داستانی تعلیقآمیز و پرکشش آمده است تا خواننده با علاقه آن را تا انتها مطالعه کند.
***
اکنون دو بریده از کتاب «غایب»:
به نام خداوندِ دانای غیب! ما مناقبخوانایم و قصهگو! راویِ حکایتهای واقعی! واقعیت را با خیال درمیآمیزیم؛ اما خوب که بنگری، جز حقیقت نمیگوییم!… آی! اکنون این قصه را خوب بشنوید؛ که دوزخ و برزخ و بهشت در آن است! قصهی زندگی مردی آسمانی را بشنوید که زندگیِ همهی پیامبران خدا، در زندگی او یکجا جمع شده است!…
*
حسن بن علی گفت:
ـ عمه، او را نزد مادرش ببر تا بر او سلام کند!
حکیمه، او را برد. نوزاد به مادر سلام کرد! نرگس اشک از دیدگانش روان شد و گفت:
ـ جان شیرینم، سلام! آقای من، سلام! مادر به فدایت! به یک سلام، همهی خستگیام، همهی دردِ جان و تنم و همهی اندوهِ انتظارِ دیدارِ روی مبارکت را بردی!… جان شیرینم!
کتاب «غایب»، در ۱۸۸ صفحه و ۱۲۵۰ نسخه چاپ شده است.