علّامه حسنزادهآملی نقل کرده است: بنده حریم اساتید را بسیاربسیار حفظ میکردم. سعی میکردم در حضور استاد به دیوار تکیه ندهم، چهار زانو بنشینم، حرفی را زیاد تکرار نکنم، چون و چرا نمیکردم که مبادا سبب رنجش استاد شود. یک روز محضر آقای مهدی الهی قمشهای نشسته بودم. خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم. ایشان برگشتند و به من فرمودند: چرا این کار را کردی؟! گفتم: من لیاقت ندارم که دست شما را ببوسم. برای بنده این کار مایه مباهات است، خب چرا این کار را نکنم؟۱
٭ ٭ ٭
یکی از شاگردان علّامه طباطبایی درباره علاقه و احترام فراوان علّامه به استادش، مرحوم قاضی مینویسد: من یک روز به علّامه عطر تعارف کردم. ایشان عطر را گرفته و تأمّلی کردند و گفتند: دو سال است که استاد ما مرحوم قاضی رحلت کردهاند و من از آن وقت تا به حال، عطر نزدهام و تا همین زمان اخیر نیز هر وقت بنده به ایشان عطر میدادم، در آن را میبستند و در جیبشان میگذاشتند و ندیدم که ایشان عطر استعمال کنند؛ با اینکه از رحلت استادشان ۳۶ سال میگذرد.۲
٭ ٭ ٭
ماهنامه موعود شماره ۱۲۱
پینوشتها:
۱. منظومه معرفت، ص ۴۰.
۲. سیّدمحمّدحسین حسینی تهرانی، مهر تابان، مشهد، انتشارات علّامه طباطبایی، ۱۴۱۷ هـ .ق، چ ۲، ص ۲۵؛ سیمای فرزانگان، صص ۲۶۷ و ۲۶۸.
٭ ٭ ٭
یکی از شاگردان علّامه طباطبایی درباره علاقه و احترام فراوان علّامه به استادش، مرحوم قاضی مینویسد: من یک روز به علّامه عطر تعارف کردم. ایشان عطر را گرفته و تأمّلی کردند و گفتند: دو سال است که استاد ما مرحوم قاضی رحلت کردهاند و من از آن وقت تا به حال، عطر نزدهام و تا همین زمان اخیر نیز هر وقت بنده به ایشان عطر میدادم، در آن را میبستند و در جیبشان میگذاشتند و ندیدم که ایشان عطر استعمال کنند؛ با اینکه از رحلت استادشان ۳۶ سال میگذرد.۲
٭ ٭ ٭
ماهنامه موعود شماره ۱۲۱
پینوشتها:
۱. منظومه معرفت، ص ۴۰.
۲. سیّدمحمّدحسین حسینی تهرانی، مهر تابان، مشهد، انتشارات علّامه طباطبایی، ۱۴۱۷ هـ .ق، چ ۲، ص ۲۵؛ سیمای فرزانگان، صص ۲۶۷ و ۲۶۸.