در آغاز این سده (هفتم میلادی) دو قوم بزرگ در شمال قفقاز سکنی داشتند.یکی از این دو قوم بلغار ها بودند و قوم دیگر خزران بودند که دشت های سفلای رود تِرِکْ و رود ولگا جایگاهشان بود. اینها مردمیبودند از نژاد زرد که به صحراگردی و تاخت و تاز در ممالک همجوار اشتغال داشتند. در جنگ های که به سال های ۵۸۹ و ۶۳۰-۶۲۶ میلادی روی داد، سرنوشت خزران با سر نوشت خانآشیناپیوندی نزدیک یافت.از این رو در نوشته های مورخان رومی و ایرانی، نام های ترک و خزر در کنار یکدیگر آمده است. بعد ها در روزگار خسرواول انوشیروان و نیز به هنگام فرمانروایی هرمز چهارم، خسرو دوم و کواذ دوم تا پایان شاهنشاهی ساسانی، خزران که از دیر زمان دشمن ایران بودند، دوش به دوش ترکان و رومیان با سپاه ساسانی پیکار کردند و ستم فراوان بر مردم قفقاز روا داشتند بنای استحکامات بزرگی چون شهر دربند یا باب الابواب در شمال قفقاز در عهد ساسانیان، که برای جلوگیری از حملات خزران صورت گرفت، هنوز پا برجاست. رواج امروزی دریای خزر به طور کلی به زمان اشغالگری روسها در دوره قاجاریه و کوتاه سازی دست ایرانیان از این دریا برمیگردد. به اعتقاد عنایتالله رضا، «خزران»، قومیبودند که در زمان خسرو انوشیروان در قرن ششم میلادی از بقایای آنها به ناحیه شمال قفقاز آمدند و به طور کلی در منطقه بخش وسطا و جنوبی رود ولگا زندگی میکردند و این، هیچ ربطی به دریای شمال ایران نداشته و فاصله قوم خزر تا این دریا بسیار زیاد بودهاست. او با اشاره به بررسیهایش برای پی بردن به دلیل نامگذاری دریای شمال ایران به نام خزر و آوردن اسم خزر در متون عربی، معتقد است: «در بررسیهایم در متون قدیمی متوجه شدم، تا قرن چهارم هجری قمری اصلاً نام خزر بر دریای شمال ایران گذاشته نشدهاست. مثلاً در کتاب«خوارزمی» و»سفرنامه ابن فضلان« اصلاً اسمی از خزر نیست. عربها به این دلیل که آنها از رود کر حمله کردند، گمان کردند، از دریا به این رود آمدهاند، پس استنباط کردند که گویا این دریا، دریای خزر است. به همین دلیل، آن را بر مبنای گفتهها، «بحر الخزر» نامیدند؛ اصلاً نام خزر را تا قرن چهارم هجری قمری نمیبینیم. نام خزر برای نخستین بار در کتاب «حدود العالم» و در کنار نام دریای جرجان، طبرستان و دیگر نامها ذکر شده، ولی هیچ دلیلی بر اینکه این دریا «خزر» گفته شود، وجود نداشتهاست. اما در متون اسلامی و غربی قدیم، دو نام قدیم و مشهور «هیرکانیهاً یا»گرگان«که بعدها در دوره اسلامی عربها آن را»جرجانیه«نامیدند و»کاسپی«وجود دارد
درباره تبار آنها اختلاف نظر وجود دارد.زبان آنها از شاخه زبانهای ترکی و نزدیک به ترکان بلقار دانستهاند.
یهودیهای اشکنازی روس خزرها را نیاکان خود میدانند ولی از دید گروهی از ژنشناسان هرچند یهودیان اشکنازی ژنهای بسیاری از اروپای شرقی گرفتهاند، پذیرش اینکه آنها عمدتاً از خزرها هستند بعید است.
در سده دهم میلاد این امپراتوری بدست اسلاوهای شرقی (روسهای کیف) به نابودی گرایید.
و اما این دریاچه را به نامهایی دیگری همچون «دریای رودسر»، «دریای چمخاله» و «دریای بادکوبه» و «دریای هشترخان» هم به آن گفتهاند. در حالی که در کنار این نامها، نامهایی همچون «دریای گیلان»، «دریای طبرستان»، «دریای دیلم»، «دریای هیرکان» و… هم مطرح بود. دو نام از نظر تاریخی بسیار مطرح بود؛ یکی «دریای هیرکان» و دیگری «دریای کاسپی».
در سالهای اخیر هم این دریا را در کتابهای درسی بهعنوان دریای طبرستان مینوشتند.
بله. در سال ١٣١٦ عدهای برای خوشامد رضاشاه گفتند اسم این دریا را دریای مازندران یا طبرستان بگذارند. در حالی که آن مازندران تاریخی اصلا اینجا نبود. آن مازندران واقعی نزدیک هند است و امروز هم دیگر وجود ندارد.
در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی هم دستور دادند اسم این دریا، کاسپین باشد.
بله. گفتند در مکاتبات خارجی دریای کاسپین نوشته شود و در متون داخلی دریای خزر. چرا؟ این به چه دلیلی صورت گرفت و براساس چه منطقی؟
در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی وقتی آقای علییف رئیسجمهور سابق جمهوری آذربایجان به ایران آمده بود مسالهای در رابطه با نام این دریا پیش آمد. ایشان گفته بود دریایی به اسم دریای مازندران نمیشناسد. به همین دلیل آقای خاتمی از آقای بجنوردی که در آن زمان رئیس کتابخانه ملی بود درخواست میکند در این مورد تحقیقی شود.
در شمال هنوز هم از اسامی چون «کاس آقا»، «کاس گل» و… کاسها در همین ناحیه جنوب و جنوب غرب دریا زندگی میکردند. بیش از هزاران سال کاسها در این منطقه زندگی میکردند و سپس به چند شاخه تقسیم شدند. عدهای به طرف ایلام و لرستان رفتند. دستهای هم به سمت فلات مرکزی ایران رفتند.