«پاراچنار»، غزهای در همین نزدیکی
به گزارش جهان به نقل از پنجره، در گوشهای از این دنیا و در منطقهای به نام پاراچنار ممکن است هرلحظه جلوی درِ خانهتان یک مین سبز شود و پایتان روی آن برود. خارجشدن از شهر و سفر به شهری دیگر، هزینهای بَس گزاف به قیمت جان دارد؛ آنهم از نوع ازدستدادن سر و مُثله شدن. حفظ جان با خودتان است. در پاراچنار گویی جمهوری اسلامیکوچکی شکل گرفته است. مردم این منطقه خود را فرزندان انقلاب اسلامی میدانند و هروقت نام رهبری میآید، چنان منقلب میشوند که قابل وصف نیست. اما گویا در پاراچنار دست همه دشمنان شیعیان در یک کاسه است تا مقاومت شیعیان را بشکنند؛ از آمریکا و اسرائیل گرفته تا عربستان و سرویسهای اطلاعاتی بسیاری از کشورهای دیگر.
پاراچنار کجاست؟
«پاراچنار» نام منطقهای است در پاکستان که در محاصره طالبان است و اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، سرنوشتی همچون غزه در انتظار آنجاست. در پاراچنار حکم مرگ شیعه را امضا کردهاند؛ غافل از آنکه شیعه پیوندی ناگسستنی با خون دارد. مردم ایران شاید ندانند در نقطهای از جهان، مردمیبا سربند «یاحسین» به جهاد میروند و دیوارهای مساجد را با عکسهای امام (رحمتاللهعلیه)، شهید بهشتی، شهید همت، شهید آوینی، شهید مطهری و… تزیین میکنند. و مردم ایران شاید ندانند این منطقه در پاکستان به «ایران کوچک» معروف است.
پاراچناریها چگونه با انقلاب آشنا شدند؟
شهید سیدعارف حسین الحسینی از شاگردان امام خمینی (رحمتاللهعلیه) بعد از انقلاب اسلامی رهبری شیعیان پاکستان را بر عهده داشت. او در نجف با امام خمینی (رحمتاللهعلیه) آشنا شد. شهیدحسینی بهخاطر حضور سرسختانهاش در مبارزات علیه رژیم بعث حاکم بر عراق، از این کشور اخراج شد و به قم آمد. اما او در ایران هم دست از مبارزه نکشید و مشارکتش در مبارزات علیه رژیم پهلوی، موجب اخراجش از ایران شد. سیدعارف حسین الحسینی در سال ۱۳۶۳ با حکم امام (رحمتاللهعلیه) بهعنوان نماینده ایشان در پاکستان منصوب شد و در جایگاه رهبری شیعیان پاکستان قرار گرفت. منشأ انقلابیشدن مردم منطقه پاراچنار، اقدامات شهید حسینی است. او سرانجام در ۱۴ مرداد ۱۳۶۷، در شهر پیشاور هدف گلوله قرار گرفت و شهید شد. پیکرش در روستای «پیوار»، از توابع پاراچنار به خاک سپرده شد که اکنون مهمترین زیارتگاه شیعیان پاکستان است.
آغاز ماجرا
پاراچنار از سال ۲۰۰۷ در محاصره طالبان و همپیمانان بومی آن قرار گرفته است. اوایل اهلسنت هیچ مشکلی با طالبان نداشتند، اما بعد از مدتی آنها هم از کارهای طالبان به ستوه آمدند.
پس از آنکه طالبان از جنوب به شمال -یعنی پاراچنار - منتقل شد، شیعیان تحت فشار قرار گرفتند. طی چندین درگیری، صدها تن از شخصیتهای برتر شیعیان توسط طالبان به شهادت رسیدند. اما از آنجایی که شیعیان زیر بار سلطه نرفتند، طالبان دسیسههایی را توسط برخی از طرفدارانش به راهانداخت. در آخرین اقدام طالبان، بهدنبال اهانت وهابیون به مقدسات شیعیان که در قالب یک راهپیمایی علیه امام حسین (علیهالسلام) و در تأیید یزید به تاریخ ۱۲ ربیعالأول (آوریل ۲۰۰۷) صورت گرفت، شیعیان به نماینده سیاسی دولت مراجعه کرده و خواستار توقف این اقدامات شدند و ضربالأجلی پنجروزه را برای پیگیری دولت مشخص کردند. پنج روز بعد که مصادف هفدهم ربیعالأول و روز ولادت حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود، شیعیان با ملاحظه عدم پیگیری دولت درباره اهانتهای طالبان، دست به تجمع مقابل یکی از مساجد دشمنان زدند و سلفیها که منتظر چنین فرصتی بودند، از منارههای مسجد شروع تیراندازی کردند و همچنین شهر را هم خمپارهباران کردند. شیعیان هم با مشاهده چنین وضعیتی، به یکباره «یاعلی» گفته و آنها را از شهر بیرون کردند.
سهیل کریمیکه سال گذشته برای ساخت مستندی به پاراچنار رفته و سه هفته را در پاراچنار سپری کرده بود، محل جنایت طالبان در حمله مذکور را دیده و میگوید: اگر این منارهها را ببینید، متوجه میشوید که هیچ دلیلی برای ارتفاع بسیار زیاد آنها و نیز وجود دریچههای آنها نیست. این منارهها صرفا برای کار نظامی اینگونه طراحی شده و حکم یک برج دیدهبانی را دارد.
پاراچنار در حصر
مهمترین مشکل شیعیان پاراچنار، محاصره شدن از همهطرف توسط نیروهای طالبان و سلفیهاست. این شهر هماننده غزه در حصر کامل است و با توجه به درگیریهای صورتگرفته از سال ۲۰۰۷ تاکنون بیش از هزار و ۶۰۰ نفر از شیعیان شهید و ۶ هزار نفر نیز مجروح شدهاند. طالبان راههای منتهی به شهر پاراچنار را محاصره کرده و هرکسی را که بخواهد وارد و یا خارج شود، میکشد. مسافران شیعه با عبور از استانهای مختلف افغانستان و با صرف هزینههای چندبرابر که خالی از خطر هم نیست، خود را به پیشاور میرسانند. مردم وقتی صبح برای رفتن بهدنبال رزق و روزی از خانه بیرون میروند، هنوز بسمالله نگفته ممکن است پایشان روی مین برود. آنها اگرچه بالأخره بهنحوی مایحتاج غذاییشان را تأمین میکنند، اما مسئله اینجاست که بهخاطر محاصره، مواد غذایی گهگاهی از افغانستان وارد پاراچنار میشود، با قیمتهای بسیارگران در اختیار شیعیان قرار میگیرد.
درحالحاضر بیش از سه سال است که راههای اصلی ورود غذا و دارو بر ساکنان این منطقه بسته شده و حتی مواد دارویی و یا حتی کپسول اکسیژن و ابزارها و داروی بیهوشی هم در بیمارستان مرکزی وجود ندارد؛ بیمارستانی که پزشکانش هم انگشتشمارند. جان باختن کودکان کم سن و سال بهخاطر نبودن دارو به امری عادی تبدیل شده؛ خبرهای مرگ و میر این کودکان معمولا هیچگاه به بیرون درز نمیکند. بیمارستان شهر بهدلیل کمبود دارو نمیتواند خدماترسانی مطلوبی داشته باشد و برخی از زنان نیز هنگام زایمان بهخاطر نبود سرُم و دارو جان خود و نوزادشان را از دست میدهند.
کریمیبا اشاره به ساخت مستند «زخم پیوار» خاطرنشان میکند: در مستند زخم پیوار خواهید دید که در شهر پاراچنار، منطقهای وجود دارد که همیشه زیر آتش تکتیراندازان طالبان است و مردم برای عبور از آنجا باید خم شوند و با سرعت بدوند. تا به حال هفت نفر هم در آنجا با تیر تکتیراندازان شهید شدهاند. من هنگام عبور از این دالان مرگ به یاد وقایع جنگهای داخلی لبنان و محاصره سارایوو در بوسنی افتادم.
حسیناصغر اهل پاراچنار که نام دانش را بهعنوان نام خانوادگیاش در ایران انتخاب کرده و در سطح دوم حوزه علمیه قم در حال تحصیل است، میگوید: تا قبل از محاصره، منطقه پاراچنار بهعنوان قطب کشاورزی و صیفیجات در پاکستان شناخته میشد. اما این منطقه بهدلیل محاصره در سالهای اخیر، دیگر نمیتواند محصولی صادر کند. خروج از شهر و رفتن به پیشاور، فقط ۳۰۰ روپیه خرج دارد، اما بعد از محاصره مجبوریم از راه افغانستان برویم که حداقل شش هزار روپیه هزینه دارد و صرفه اقتصادی ندارد.
پاراچنار؛ غزهای دیگر
نیروهای طالبان در پاکستان عملیاتهای تروریستی انجام میدهند و دولت پاکستان نهتنها اقدامی جدی علیه آنها به عمل نمیآورد، بلکه برای به آنها چراغ سبز هم نشان داده و در کشتار شیعیان با آنها همکاری میکند.
کریمیبا اشاره به اینکه سرویس امنیتی ارتش پاکستان (ISI) از اصلیترین عوامل تشدید محاصره است و تا جایی که میتواند اجازه تحرک دفاعی به مردم پاراچنار نمیدهد، میگوید: امنیت و خدمات اجتماعی پیشکش؛ دولت حتی برق این منطقه را به درستی تأمین نمیکند.
حسین اصغر نیز خاطرنشان میکند: دولت پاکستان که به نوعی طرفدار و دستنشانده آمریکا و اسرائیل و عربستان است، تمایلی ندارد که مردم این منطقه به تفکر شعیه و نظام جمهوری اسلامی ایران تمایلی داشته باشند. مهمترین تلاش آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی آنها در منطقه، جداکردن شیعیان از انقلاب اسلامی ایران و ولایت فقیه است.
وی اضافه میکند: در چند ماه اخیر بیش از ۱۵۰ نفر در بیرون از شهر توسط گروههای طالبان با انواع مختلف ترور همچون بمبگذاری، حمله مسلحانه و آدمربایی شهید شدهاند. ارتش پاکستان نیز در برخی از جنایتها سهیم است؛ بهطوری که وقتی کاروانهای مردم پاراچنار را در بیرون از شهر بر اساس وظیفهاش اسکورت میکند، هنگام حمله طالبان به یکباره صحنه را خالی کرده و مردم بیدفاع را بهدست طالبان میسپارد. ارتش پاکستان طالبان را نابود نمیکند. چون بهواسطه آمریکا و ناتو از سازمان ملل متحد برای نابودی طالبان پول میگیرد و اگر طالبان وجود نداشته باشد، دیگر پولی هم در کار نیست.
دانش میگوید: طالبان از هیچ فرصتی برای کشتن شیعیان دریغ نمیکند و حتی مولویهای آنها کشتن شیعیان را واجب میدانند. آنها بچهها و زنها را هم میکشند و مثل حیوانات دست و پای اسیران را مُثله کرده و آنان را زندهزنده در آتش میسوزانند. حدود ۴۰ نفر از بچههایی که داشتند برای مردم منطقه آذوقه و دارو میبردند، سرشان بریده شد.
پاراچنار در بایکوت خبری
بهدلیل محاصره بسیار شدید و سانسور خبری از سوی دولت پاکستان، تقریبا هیچگونه خبری از سوی خبرگزاریها و شبکههای خبری در زمینه پاراچنار منعکس نمیشود و اگر هم خبری در رسانهها وجود داشته باشد، بیشتر این درگیریها را قومی و قبیلهای عنوان کرده و یا با ترفندهای رسانهای به آن رنگ شیعه و سنی میدهد. تنها از طریق اینترنت آن هم به کندی و با زحمت، اخباری ناقص و کوتاه درمورد جنایات طالبان منتشر میشود.
حسین اصغر دانش یکی از مهمترین مشکلات پاراچنار را نداشتن رسانه و به موازات آن عدم آگاهی مردم جهان بهخصوص شیعیان از وضعیت منطقه دانست و گفت: دولت پاکستان اخبار مربوط به منطقه پاراچنار را سانسور میکند و یا با تحریف حقیقت، درگیریها را قومی و قبیلهای معرفی کرده و به آن رنگ شیعه و سنی میدهد. رادیو «پَشتو»ی جمهوری اسلامی هم صرفا چهار ساعت در روز برنامه پخش میکند که در مقابل رادیوی «مشعل» و «دیوه» که با بودجه مستقیم آمریکا و با حمایت شبکه صدای آمریکا (VOA) راهاندازی شده بسیار کم است.
ساجدحسین از اهالی پاراچنار که همراه تعدادی از دوستان خود به ایران آمده است، میگوید: امواج رادیو پشتوی جمهوری اسلامی در منطقه بسیار ضعیف است. درضمن این رادیو با کسانی مصاحبه میکند که ضدانقلاب بوده و برای سازمان اطلاعاتی پاکستان کار میکنند. دو رادیوی مشعل و دیوه با همکاری یکدیگر و بهصورت شبانهروزی برای هفت میلیون مخاطب به زبان پَشتو برنامه پخش میکنند. با وجود چنین اوصافی، ما اخبار و رویدادهای حقیقی پاراچنار را از طریق اینترنت با سرعت ۳۰ کیلو بایت منتشر میکنیم. البته این سرعت بسیار کم است، اما چارهای نداریم و حتی با همین سرعت کم اینترنت، به سایت رهبر معظم انقلاب مراجعه کرده و از بیانات ایشان استفاده میکنیم و سؤالاتمان را میپرسیم.
اما زندگی جاری است
با وجود تمام این خطرات، همچنان زندگی روزمره در پاراچنار جاری است. آنها مدرسه دارند و دانشجویان پاراچناری که در دیگرشهرهای پاکستان تحصیل میکنند، کلاسهای درس را بههمراه روحانیون دایر کردهاند. مغازهها باز و خودروها در حال حرکت هستند؛ اما با اینحال احتیاط شرط عقل است.
سهیل کریمیبا بیان اینکه پاراچناریها رهبر ما را رهبر خودشان میدانند و در همه کوچهها و بازارهایشان عکس امام (رحمتاللهعلیه) و رهبری (مدظلهالعالی) نصب شده، اظهار داشت: بزرگترین افتخار برای پاکستانیها این است که ویزا بگیرند و بروند عربستان کار کنند. اما برای پاراچناریها عار است که چنین کاری کنند. بزرگترین افتخار برای پاراچناریها این است که بیایند ایران و کار کنند و پول حلال دربیاورند.
کریمی در مورد شغل بسیاری از اهالی پاراچنار میگوید: در پاراچنار برخی از افراد بازاری هستند و مغازه دارند، بقیه هم دامدار و کشاورزند. آموزگاران مدارس پاراچنار نیز دانشجویانی بومی هستند که در دانشگاههای شهرهای اطراف درس میخوانند.
جرم؛ خون شیعه در رگها
نکته اصلی ماجرا اینجاست که اکثریت مردم این شهر شیعه هستند و در وضعیتی ناگوار از چهار طرف در محاصره کسانی هستند که ریختن خون شیعیان را مباح میدانند؛ محاصرهای همهجانبه که هیچکس تلاشی برای شکستن آن نمیکند. در این منطقه کافی است شیعه باشی؛ همین خودش جرم است و توسط مولویهای وهابی و سلفی محکوم به مرگ میشوی. کار بهجایی رسیده است که علمای وهابی اعلام کردهاند که مقلدانشان حتی اگر زن حاملهای را بگیرند، زن و بچهاش متعلق به آن مرد وهابی هستند که اسیرشان کرده است.
سهیل کریمی میگوید: وهابیها در تجمعهای شیعیان با عملیات انتحاری خودشان را منفجر میکنند تا آنها را بکشند. شما خانوادهای پیدا نمیکنید که شهید و جانباز نداشته باشد. آنها با الگوبرداری از بسیج ما، ردههای مقاومت برای مقابله با طالبان سازماندهی کردهاند. در تشییع جنازههایشان لباس بسیجی میپوشند و سربند «یازهرا (سلاماللهعلیها)» میبندند. بر سر مزار شهدایشان پرچم جمهوری اسلامی و «یاحسین (علیهالسلام)» نصب میکنند. عموم مردم شدیدا به ولایت فقیه و حضرت آقا اعتقاد دارند و در حمایت از حرکتهای انقلابی مردم منطقه بهخصوص شیعیان بحرین راهپیمایی میکنند.
حسین اصغر هم با اشاره به اینکه اعیاد رسمی جمهوری اسلامی چون ۲۲ بهمن، روز جهانی قدس، هفته دفاع مقدس و سایر روزها در پاراچنار گرامی داشته شده و مردم در حمایت از انقلاب اسلامی راهپیمایی میکنند، خاطرنشان میکند: مردم در این راهپیماییها عکسهای امام راحل، رهبر معظم انقلاب، دکتر احمدینژاد و سیدحسن نصرالله را در دست دارند و تصاویر شهدایی همچون چمران، همت، زینالدین، باکری و سایر شهدای انقلاب اسلامی در منازل و مدرسههای پاراچنار بر دیوارها نصب شده است. مردم در جریان اخبار منطقه قرار دارند بهطوری که در حمایت از مردم غزه و بحرین راهپیمایی میکنند.
حال با این اوصاف باید دید روند درگیریهای این منطقه بر اساس خواست سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان و کشورهای غربی پیش خواهد رفت و یا اینکه امت اسلام کاری برای این مسئله خواهد کرد.