مشرق: گردهمایی بیلدربرگ از ۹ تا ۱۲ ژوئن (پنجشنبه ۱۹ تا یکشنبه ۲۲ خرداد) در هتل “سورتا هاوس” در “سنت موریتز” سوئیس برگزار شد که در آن موضوع تغییر حکومت سوریه و راهانداختن یک جنگ بزرگ در خاورمیانه مورد بحث قرار گرفت.
بیلدربرگ اگرچه مدتی است با حضور رسانه ها در مقابل در هتل مخالفت نمیکند اما در داخل محل برگزاری، رازهای بسیاری نهفته است.
هتل بسیار زیبا و مجلل “سورتا هاوس” که به شکل کاخ ساخته شده است، در دل طبیعت جای گرفته که چشم انداز بسیار زیبایی به سمت کوهستان و دریاچه دارد. این هتل یک کیلومتر و۸۵۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در دو کیلومتری سنت موریتز مستقر است.
سوئیس بار دیگر برای چهارمین بار میزبان این گروه بود.. افراد این گروه مرموز امسال همراهانی نیز با خود داشتند. این در حالی رخ داد که همدست جنایتکار این گروه که «کمیسیون سه ضلعی» نام دارد در آمریکا نشستی برگزار کرد اما بیلدربرگ برای منحرف کردن رسانه ها، از برگزاری نشست در آمریکا اجتناب کرد. بنیاد (باشگاه) بیلدربرگ، بسیار محرمانه و انحصاری به فعالیت خود ادامه می دهد. برای اینکه در این بنیاد پذیرفته شوید، حتماً باید دارای یک بانک چند ملیتی، شرکت چند ملیتی و یا کشور چند ملیتی باشید. این بنیاد پیوسته مورد علاقه سوداگران قدرت، مغزهای متفکر اقتصادی و رهبران جهانی بوده است. آرزوی اعضای این گروه، نیل به هدف مشترک نهایی شان با «کمیسیون سه ضلعی» می باشد: یعنی حمله آمریکا به لیبی برای تشدید ناآرامی منطقه و نهایتاً حمله آمریکا به ایران و سوریه و لبنان به جانبداری از رژیم اسرائیل.
در طی سالهای اخیر بیلدربرگیها بسیار از تلاش کسانی که خود آنها را «ناسیونالیستهای شیطان صفت» میخوانند و مانع از تشکیل «دولت واحد جهانی» توسط این گروه شدهاند گلهمند و شاکی هستند. این گروه میخواهد قیمت نفت تغییر پیدا کند تا بدینوسیله آندسته از مردم آمریکا که مخالف تشکیل «حکومت واحد جهانی» هستند نهایتاً سر تسلیم خم کنند. آنها میخواهند در آینده جنگها را راه بیندازند تا به سود برسند و با «حکومت واحد جهانی» خود نهایتاً صلح را به وجود بیاورند؛ البته اگر در آن زمان بشود صلح ایجاد کرد. پیداست که سوئیس باید جایگاه مطلوب آنها باشد. چرا که سوئیس به دور از چالشهای سیاسی سالهاست که خود را از نظر سیاسی بیطرف اعلام کرده است و این برای آنها یعنی جایگاه آرام برای جلساتشان.
اسامی میهمانان کنفرانس بیلدربرگ ۲۰۱۱ میلادی
سازمان های بین المللی
آندرس فو راسموسن: دبیرکل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)
خواکین آلمونیا: معاون رئیس کمیسیون اروپا
فرانس ون دیلی: رئیس ستاد ریاست شورای اروپایی
نیلای کوراس: معاون رئیس کمیسیون اروپا و کمیساریای محاسبات و برنامه ریزی
هرمان ون رومپای: رئیس شورای اروپا
ژوزت شیران: مدیر اجرایی برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد
خاویر سولانا: رئیس مرکز اقتصاد جهانی و ژئوپلتیک ESADEgeo
ژان کلود تریشه: رئیس بانک مرکزی اروپا
رابرت زولیک: رئیس بانک جهانی
آمریکا
هنری کیسینجر: تئوریسین و رئیس شرکتهای مختلف و مشاور سابق امنیت ملی آمریکا
بیل گیتس: رئیس سابق مایکروسافت و رئیس فعلی بنیاد «گیتس»
رابرت گیتس: وزیر دفاع آمریکا
کیت الکساندر: رئیس و گرداننده آژانس امنیت ملی
راجر آلتمن: رئیس شرکت «شرکای اورکُر»
جف بزوس: بنیانگذار و مدیر اجرایی سایت آمازون
تیموتی سی. کالینز: مدیر اجرایی بنیاد سهام کتاب موسوم به «ریپلوود»
مارتین فلدشتاین: استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد
راید هافمن: یکی از بنیانگذاران و مدیر اجرایی سایت «لینکن»
کریس هیوز: یکی از بنیانگذاران سایت «فیس بوک»
کنت جاکوبز: رئیس و مدیر اجرایی «لازارد»
جیمز جانسون: نایب رئیس «پرسوس»
وردون جوردن جونیور: مدیر ارشد شرکت «لازارد فررس»
جان کین: سهامدار ارشد شرکت «شرکای اس سی پی» و ژنرال بازنشسته ارتش
کلاس کلاینفلد: رئیس و مدیر اجرایی «آلکوآ»
هنری کراویس: یکی از رؤسا و مدیر اجرایی شرکت سهامی «کوهلبرگ و رابرتز»
ماری خوزه کراویس: قائم مقام مؤسسه «هادسون»
چنگ لی: قائم مقام و گرداننده مؤسسه پژوهشی جان ال. تورنتون در چین
کریگ ماندی: مدیر بخش استراتژی و پژوهش مایکروسافت
پیتر اورزاگ: قائم مقام شرکت «سیتی گروپ گلوبال مارکتز»
ریچارد پرل: رئیس مؤسسه «سرمایه گذاری برای پژوهش درباره سیاست» و طراح حمله به عراق و افغانستان
دیوید راکفلر: سرمایه دار معروف و رئیس سابق بانک منهتن
چارلی رز: ویراستار و گوینده برنامه «چارلی رز»
رابرت رابین: یکی از رؤسای شورای مناسبات خارجی و رئیس سابق خزانه داری
اریک اشمیت: مدیر اجرایی گوگل
جیمز اشتاینبرگ: معاون وزیر کشور
پیتر تیل: رئیس شرکت «مدیریت سرمایه گذاری کلاریوم»
کریستین وارنی: معاون رئیس کمیته «آنتی تراست»
جیمز دبلیو واپل: مدیر بنیانگذار مؤسسه «مکس پلانک» در رابطه با آمار جمعیت
کوین وارش: فرماندار سابق
جیمز ولفنسان: رئیس شکرت ولفنسان
انگلیس
مارکوس آگیوس: رئیس بارکلی PLC
داگلاس فلینت: رئیس هولدینگ HSBC
جان کر: عضو مجلس اعیان، معاون رئیس هلندی رویال شل
ریچارد لامبرت: مستقل، مدیر اجرایی ارنست اند یانگ
پیتر ماندلسون: عضو مجلس اعیان رئیس شورای جهانی
جان میچلت وایت: مدیرمسؤول هفته نامه اکونومیست
جرج آزبورن: رئیس خزانه داری انگلیس
روری استوارت: عضو پارلمان انگلیس
مارتین تیلور: رئیس امور بین المللی Syngenta AG
فرانسه
نیکولاس باورز: شریک تجاری گیبسون، دان و کراچر LLP
نیکولاس بازایر: مدیرعامل گروه آرنالت LVMH
هنری کاستایرز: رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت AXA
موریس لوئی: رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل گروه شرکت های پابلیکیز
تیری مونت باریل: رئیس مؤسسه روابط بین الملل فرانسه
اولیویه روی: استاد کرسی نظریه اجتماعی و سیاسی انستیتو دانشگاهی اروپایی
آلمان
آنجلا مرکل: صدراعظم آلمان
یوزف آکرمن: رئیس هیئت مدیره و کمیته اجرایی گروه دویچه بانک
توماس اندرز: مدیرعامل شرکت ایرباس SAS
پیتر لاشر: رئیس و مدیرعامل شرکت زیمنس
ماتیاس ناس: سردبیر بخش خبرنگاران بین المللی نشریه دی زایت
ییر استین براک: عضو مجلس فدرال و وزیر سابق دارایی
بلژیک
لوک کویین: رئیس بانک ملی بلژیک
اتینی داوینون: وزیر امور خارجه
توماس لی سن: رئیس نهاد اومیکور
چین
یینگ فو: معاون وزیر امور خارجه
یاپینگ هوانگ: استاد اقتصاد در مرکز تحقیقات اقتصادی دانشگاه پکن
دانمارک
آندریاس الدراپ: مدیرعامل شرکت “دانگ انرژی”
اولریش فدرزپیال: معاون رئیس جمهور، امور جهانی Haldor Topsøe A / S
پیتر اسکاتز: عضو مدیریت اجرایی بانک نوردی ای.بی
فنلاند
ماتی آپونن: مدیر بازرگانی فنلاند و انجمن سیاسی EVA
اوله جوهانسون: رئیس کنفدراسیون صنایع EK فنلاند
جورما اولیلا: رئیس شرکت نفتی رویال داچ شل
میخائیل پنتی کاینن: صاحب امتیاز و سردبیر ارشد هلسینکی سانومات
یونان
جرج دیوید: رئیس شرکت کوکاکولا H.B.C. S.A
گیکاس هاردوولیس: اقتصاددان ارشد و مدیر واحد تحقیق و توسعه بانک اروپا EFG
جرج پاپا کنستانتینو: وزیر دارایی
لوکاس زولکالیس: رئیس ELIAMEP Grisons
ایرلند
پل گالاگر: مشاور ارشد، دادستان سابق کل کشور
میخائیل مک داول: مشاور ارشد کتابخانه قانون، معاون سابق نخست وزیر
پیتر ساترلند: رئیس بخش بین المللی گلدمن ساکس
ایتالیا
فرانس برنابا: مدیرعامل شرکت مخابراتی SPA ایتالیا
جان الکان: رئیس کمپانی فیات
ماریو مونتی: رئیس بخش بازرگانی بین المللی لوئیجی بوسونی
پائولو اسکارونی: مدیرعامل شرکت بیمه انی S p A
جولیو ترومونتی: وزیر امور اقتصادی و دارایی
کانادا
مارک کارنی: رئیس بانک مرکزی کانادا
ادموند کلارک: رئیس هولدینگ و مدیرعامل بانک TD
فرانک مک کنا: معاون امور بانکی هولدینگ TD
جیمز اوربینکسی: استاد پزشکی و علوم سیاسی دانشگاه تورنتو
رابرت ریچارد: رئیس Torys LLP
هدر رایزمن: رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت کتاب و موسیقی ایندیگو مؤسسه بروکینگز
هلند:
ویلهلمینا آرمگارد: پادشاه هلند
مارک بولاند: مدیر اجرایی هولدینگ مارکس اند اسپنسر PLC
مارک چاونز: ستون نویس سیاسی در نشریه هندزبلات NRC و استاد روزنامه نگاری
ویکتوز هالبرستات: استاد اقتصاد دانشگاه لایدن، دبیرکل افتخاری سابق گردهمایی بیلدربرگ
یوری روزنتال: وزیر امور خارجه
هاکان: پادشاه نروژ
ایگل مایکل بوست: رئیس پیشین هیئت مدیره SAS، SK Hydro ASA
اوله پیتر اوترسن: رئیس دانشگاه اسلو
ارنا سولبرگ: دبیرکل حزب محافظه کار نروژ
اتریش
اسکار برونر: مدیرعامل و صاحب امتیاز استاندارد مدیان AG
ورنر فایمان: صدراعظم فدرال اتریش
والتر روتنستینر: رئیس هیئت مدیره Raiffeisen Zentralbank Österreich AG
رادولف شولتن: عضو هیئت مدیره اجرایی Oesterreichische Kontrollbank AG
پرتغال
فرانسیسکو پینتو باسلمائو: رئیس مؤسسه ایمپرسا و نخست وزیر سابق
کلارا آلوز فررا: نویسنده و مدیر روزنامه کلارف ال دی ای
آنتونیو نوگوئیرا: عضو ارشد انجمن سرمایه داران خوزه دملو
سوئد
الکسی مورداشو: رئیس شرکت سورستال
کارل بیلدت: وزیر امور خارجه
اوا بیورلینگ: وزیر بازرگانی
جاکوب والنبرگ: تاجر و سرمایه گذار معروف
سوئیس
پیتر برابک لتما: رئیس شرکت نستله در سوئیس
هانس گرات: رئیس ارشد بازار سیاستگذاری مراقبتهای پزشکی؛ رئیس واحد تجاری سازمان غددشناسی و رئیس شرکت داروسازی فیزر
باربارا یانوم اشتاینر: رئیس سازمان عدالت، امنیت و سلامت
آندره کودلسکی: رئیس و مدیر اجرایی گروه کودلسکی
دوریس لوتارد: رایزن و مستشار فدرال
مارتین اشمید: رئیس دولت بلوک گریسونز در شرق سوئیس
رالف شوآیگر: از بالاترین مقامات مجلس سوئیس
رالف سایرون: رهبر انجمن هولکیم و لونزا
دانیل ال. واسلا: رئیس بنیاد نوارتیس
یورگ ویتمر: رئیس بنیاد جیوادان و کلاریان
اسپانیا
سوفیا: ملکه اسپانیا
خوزه لوییز زاپاترو: نخست وزیر اسپانیا
خوآن لوییز سبرین: مدیر اجرایی بنیاد پریسا
ماریا دولورس دو کاسپدال: رهبر «حزب مردم»
برناردینو لئونگراس: رهبر حزب «رهبری اسپانیایی»
خوآن ماریا نین جنوآ: رئیس و مدیر اجرایی لاکایخا
ترکیه
طیبه گولک دوماج: وزیر سابق کشور
مصطفی کُوچ: رئیس سهام «کُوچ»
سفیکا پکین: رئیس مشترک دفتر حقوقی «پکین و بایار»
۲- سانسور اینترنتی: ویلدربرگ قویاً نگران تأثیر اینترنت بر حرکتهای آزادیخواهانه جهان امروز است. بدینوسیله سعی شده که اخیراً بستههای پیشنهادی ارائهشده در کنگره آمریکا برای اختصاص سرمایه به منظور تنزل دادن اینترنت به محدودترین و پایینترین سطح ممکن مورد توجه جدی قرار گیرد.
کمیسیون اروپا هم بتازگی به اِعمال قوانین شدید و سختگیرانه برای محدود کردن آزادیهای فردی در اینترنت و نابودی فضای بیطرفی و دموکراسی چراغ سبز نشان داده است. در آمریکا هم رسانههایی که حکم مرغ مقلد را دارند بظاهر مخالف مجموعه این قوانین که ACTA نام دارد هستند و در خفا دست در دست بیلدربرگیها دارند چرا که خود از بیلدربرگیها هستند. این قوانین، یعنی خفهکردن انسانهای وارسته که براستی به نام و اعتقاد حفظ کپیرایت و مبارزه با تروریسم قصد دارند جلوی بیلدربرگ و دستان نامرئی مدعیان مالکیت کره زمین بایستند.
۳- به درازا کشاندن بحران اقتصادی: بیلدربرگیها سعی دارند تا میزان ورشکستگیهای بانکی و مردمی را تا حد اعلا بالا ببرند. آنها کشورهای پرتغال، ایرلند، یونان و دیگر اعضای اتحادیه اروپا در درجه اول اهمیت قرار دادهاند.
مغز شرور پنهان (بیلدربرگ) خواستار افزایش چشمگیر قیمت نفت و گاز و سقوط اقتصاد کشورهاست؛ کافی است به مرگ دلار، افزایش قیمت انرژی، و شلوغیها واعتراضات سراسر دنیا توجه کنید؛ آنوقت خواهید یافت بیلدربرگ چه میخواهد.
۴- تعیین رئیس جدید صندوق بینالمللی پول: این شخص در این گردهمایی مشخص شد. استانلی فیشر، رئیس بانک مرکزی رژیم صهیونیستی، پیشتر آمادگی خود را برای تصدی پست ریاست صندوق بینالمللی پول اعلام کرده بود. مقامیکه قبلاً دومینیک استراسکان آن را بر عهده داشت که خود نیز از دعوتشدگان چندساله جلسات بیلدربرگ بوده است. فیشر همچنین یکی از اعضای شورای مناسبات خارجه کمیسیون سه ضلعی است.
استراسکان پس از اتهام مبنی بر تجاوز به یک پیشخدمت هتل از این پست استعفا داد. بسیاری معتقدند که بیلدربرگ، طراح این داستان و عامل به جریان افتادن مجدد این پرونده پس از گذشت سالها بوده تا بدینوسیله او را از این پست کنار بگذارد.
۵- افزایش جنگ و کشتار: منبع خبری جیم تاکر در جلسه بیلدربرگ گفته است که ایجاد جنگ در خاورمیانه یکی از مهمترین برنامههای بیلدربرگ است. این منبع گفته که بیلدربرگیها بر این اعتقادند که جمعیت جهان بسیار زیاد شده و فقط جنگ میتواند تا حدودی این مشکل را چاره کند. وی به جیم تاکر گفته است که تمامی افراد عضو بیلدربرگ بصورت متحدالرأی بر این تصمیم استوار بوده و لزوم بروز جنگ را قطعی میدانند.
کشتار و ذبح انسان و دامن زدن به مرگ و میر در فرقه های ماسونی از جمله بیلدربرگ، جزء اصول اصلی است و عوامل این گروه ها موظفند، تا حد ممکن به جنگ و نسل کشی دامن بزنند تا جمعیت جهان کاهش یابد.
جیم تاکر به عصبانیت شدید بیلدربرگیها اشاره کرده است که ناشی از حضور خبرنگاران و رسانهها در محل نشست و بروز خبر از داخل به بیرون توسط عوامل شناختهنشده میباشد. او گفت که روبرت مردوخ، یهودی صهیونیست متنفذ رسانههای جهان، از طرف بیلدربرگ مأمور شده بود تا روزنامههای گاردین و آیریشتایمز را از پوشش خبری گردهمایی منصرف کند که موفق نشد.
منابع تاکر به وی گفتهاند که بیلدربرگیها بشدت از حضور رسانهها و معترضان در جلوی هتل محل برگزاری گردهمایی شوکه شدهاند.
حواشی گردهمایی امسال (۲۰۱۱)
۲- در روز ۹ و ۱۰ ژوئن، “ماریو بورگزیو” عضو حزب لگانورد ایتالیا و کمیته آزادیهای مدنی، عدالت و امور رفاهی پارلمان اروپا، خواستار ورود به گردهمایی و اعتراض به بیلدربرگ شد که سرانجام از سوی تیم محافظان گردهمایی بشدت مورد حمله قرار گرفته و با بینی شکسته بازداشت شد. بورگزیو طبق یک عمل قانونی خواستار ورود به سالن بوده و به همین دلیل از گارد امنیتی و پلیس سوئیس شکایت کرده است. سفارت ایتالیا در سوئیس هم خواستار بررسی اتفاقات شده است. بورگزیو خود در این مورد میگوید: “در اغاز پلیس سوئیس مرا بازداشت کرد و سپس گارد امنیتی با وحشیانهترین حالت به من حمله کرد. بله، من به بیلدربرگیها اعتراض میکنم چون بدون رضایت انسانهای این کره خاکی هر چه دلشان بخواهد میکنند و در مورد سرنوشتها انسانها تصمیمگیری میکنند. این بنیاد با مخفیکاری کارش را جلو میبرد.”
۳- عدهای از نمایندگان مجلس سوئیس به رهبری “دومینیک بائتیگ” در مقابل محل برگزاری گردهمایی تجمع کردند و خواستار دستگیری چند تن از اعضای این محفل ماسونی از جمله هنری کسینجر، جرج دبلیو بوش، دیک چنی، و ریچارد پرل که از سوی دادگاههای بین المللی جنایتکار جنگی شناخته شده و تحت پیگرد هستند، شدند. کسینجر و پرل از مدعوین همیشگی بیلدربرگ هستند و کسینجر که یک یهودی صهیونیست سرشناس است معمولاً ریاست جلسات را بر عهده دارد. ریچارد پرل، یهودی صهیونیست و از اصلیترین استراتژیستهای سیاست خارجی و راهبردهای نظامی پنتاگون و طراح اصلی جنگ عراق و افغانستان و اشغال این دو کشور بود که اکنون به عنوان طراح سرنگونی حکومت سوریه مطرح است.
جرج دبلیو بوش در ماه فوریه به دلیل صدور حکم بینالمللی مبنی بر دستگیری وی به علت جنایت در گوانتانامو به سوئیس پناه برد.
لوکاس رایمن، یکی از سیاستمداران سوئیسی اذعان داشت که «حزب مردم» مجلس سوئیس قویاً با اعمال صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و بنیاد بیلدربرگ آشنا و با آنها مخالف است.
گفتنی است که بائتیگ شجاعانه گارد امنیتی محل برگزاری گردهمایی و بلدربرگی ها را متوجه عواقب اعمالشان و مخفیسازیهای علیه حقوق بشر کرده است.
۴- حضور جوانان همجنسباز در ساعات پذیرایی گردهمایی: منابع جیم تاکر از حضور مردان تنفروش همجنسباز در خلال ساعات پذایرایی از میهمانان گردهمایی خبر دادند. به گفته این منابع، این افراد پیش از حضور میهمانان، وارد تالار «ال پارادیزو» شده و همراه با متصدیان پخش مشروبات الکلی، نمایشها و پذیراییهای مختلفی را در آنجا انجام دادهاند که بسیار هم هزینه در بر داشت. یکی از متصدیان مشروبات الکلی، چاقوی کوچکی را که ابزار کار وی بوده همراه داشته است که به علت یافتن آن در جیب او، ساعتها توسط تیم امنیتی مورد سؤال قرار گرفته است.
۵- در روز ۱۱ ژوئن، بیلدربرگیها با خیل عظیمی از معترضان روبرو شدند. “اریخ اشمیت” مدیر اجرایی گوگل، “فرانکو برنابی” مدیر اجرایی تلهکام ایتالیا، “یینگ فو” وزیر امور خارجه چین، “جاکوب والنبرگ” بانکدار و سرمایهدار میلیاردر سوئدی، “توماس اندرز” مدیر اجرایی ایرباس، سر “ریچارد لمبرت” مدیر بنیاد ارنست و یانگ، و “راری استوارت” نماینده محافظهکار مجلس انگلیس، زمان خروج از هتل همراه یکدیگر بودند و وقتی در حال ورود به مینیبوس برای ترک محل برگزاری گردهمایی بودند، با سیل عظیمی از اعتراض روبرو میشوند.
وقتی علی اصلان، از فعالان «جبهه ضد بیلدربرگ» خود را به نزدیکی توماس اندرز میرساند و از او میپرسد که چه در گردهمایی گذشت، اندرز پاسخ می دهد: “چیز بدی نبود، ما فقط برنامه هامون رو بررسی کردیم!” و وقتی علی اصلان میگوید: “من متوجه نمیشوم؛ اینهمه سیاستمدار داخل اون سالن بودند. پس حتماً درباره چیزهای خیلی مهمی صحبت شده؛ چرا ما اجازه نداریم بدونیم اون تو چی گذشته؟”، توماس اندرز لبخندی زده و فقط میگوید: “من نمیتونم به شما بگم چی اون تو گذشته و شما هم نمیتونید بدونید”.
باشگاه بیلدربرگ: حکومت نامرئی جهان
«بیلدربرگ» یک سازمان جهانی مرموز است که محافل مختلف سیاسی به دیده مشکوک به آن نگریسته و بسیاری آن را «حکومت پنهان جهان» میدانند.
بررسی موشکافانه روند مناسبات بین المللی، پرده از ماهیت «بظاهر متفاوت» دولتهای غربی برداشته و همه آنها را در یک «مسیر واحد» قرار می دهد. مسیری که در آن، سیاست و اقتصاد و اصول ارزش های یک دولت و کشور خاص مطرح نیست و موجودیت نظام های سیاسی، فقط در قالب این «واحد» قابل تعریف است. اگر اروپا و آمریکا اختلافات جزیی با هم دارند، در سیاست شعارهایی چون دموکراسی، آزادی، حقوق بشر؛ و در اقتصاد نئولیبرالیسم، آنها را به هم پیوند زده است. اگرچه این پیوند در خدمت توهین به دموکراسی، سلب آزادی، نقض حقوق بشر و استثمار جهان سوم قرار گرفته، اما دولت های غربی با بهره گیری از بلندگوهای تبلیغاتی خود و سانسور واقعیت ها، در مقابل آگاهی افکار عمومی نیز ایستاده اند. این همسویی و وحدت رویه، حکایت از یک معمار پشت پرده دارد که با «تعیین مسیر» و «تعریف اصول» می خواهد دنیا را بر محور خواسته هایش بچرخاند.
به راستی، این معمار کیست؟ چه شخص یا گروهی دستور روز جهان را مشخص میکنند؟ آیا امکان دارد که گروهی کوچک بر کل دنیا حکومت کند و تعیین سران کشورها در دست آن باشد؟ تعیین کننده قیمت نفت و طلا باشد؟
با در نظر گرفتن گروهی متشکل از بزرگترین سرمایه داران جهان، سران رسانه های پرمخاطب و تأثیرگذار دنیا، رهبران کشورهای صنعتی، افراد بانفوذ و تاثیرگذار در عرصه سیاست بین الملل و… تصور این «گروه معمار» چندان هم مشکل نیست.
«بیلدربرگ» یک سازمان جهانی مرموز است که محافل مختلف سیاسی به دیده مشکوک به آن نگریسته و بسیاری آن را «حکومت پنهان جهان» می دانند.
صهیونیست ها در راستای اهداف خود برای تسخیر جهان و تشکیل یک «حکومت واحد» تحت کنترل خود، پس از برنامه ریزی برای در دست گرفتن اهرم های سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی جهان، حال به این نتیجه رسیده بودند که باید این اهرم ها را در رأس یک هرم جمع کرده و از یک منبع فکری و ایدئولوژیک تغذیه کنند. «بیلدربرگ» این منبع ایدئولوژیک است که تقریباً هر سال یکبار رهبران سیاسی جهان، رؤسای شرکت های بزرگ و محافل مالی عظیم که بازوهای اقتصادی و بازرگانی دنیا را در انحصار دارند و نیز صاحبنظران عرصه های سیاسی، اجتماعی و تبلیغاتی را در یک نقطه جمع کرده و پشت درهای بسته دستور کار سال آینده جهان را تعیین میکند.
این نهاد تحت کنترل صهیونیست ها همه ابزارهای لازم را برای تحقق اهداف خود در اختیار دارد. با بهره گیری از رسانه ها و منابع عظیم مالی، قدرت و حکومت در کشورها را به افراد موردنظر خود می سپارد؛ با استفاده از اهرم هایی چون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، سازمان تجارت جهانی و مانند آنها، قیمت نفت و طلای سال را تعیین میکند. به واسطه بازوهای اجتماعی و حقوقی خود قوانینی را برای کشورها وضع میکند که جلو هرگونه تحرک علیه اهداف صهیونیسم را بگیرد.
براساس مدارک موجود، پیوند اروپا و آمریکا به وسیله ناتو، ایجاد بازار مشترک اروپا، روی کارآمدن کسانی چون کلینتون، بلر و بسیاری که هنوز نامشان در خفا مانده، استعفای مارگارت تاچر، وقوع جنگ خلیج فارس، تحول نهضت اروپا، تخریب وجهه ژان ماری لوپن ناسیونالیست در فرانسه، تحریم آرژانتین در جریان جنگ «فالک لند»، تقسیم آلمان به دو قسمت شرقی و غربی، همه و همه در جلسات بیلدربرگ تصمیم گیری شدهاند.
بیلدربرگ به دنبال ایجاد یک دولت جهانی است. دولتی که اقتصاد و سیاست و حتی مذهب آن فقط یک بعد داشته باشد: صهیونیسم.
جلسات بیلدربرگ هر سال در یکی از هتل های پنج ستاره دنیا و تحت شدیدترین تدابیر امنیتی تشکیل میشود. از آنجایی که صهیونیسم، رمز موفقیت خود را «پنهان کاری» می داند، هیچ رسانه ای حق ورود به جلسات آن را ندارد. هتل مورد نظر ۴۸ ساعت قبل از شروع اجلاس قُرق میشود. مأموران سیا و کشور برگزارکننده، در جای جای هتل مستقر میشوند. به آنها دستور داده میشود که هر جنبنده ای را در محدوده چند کیلومتری هتل تحت کنترل داشته و در صورت نیاز، افراد مشکوک را خلاص کنند.
کشور برگزارکننده اجلاس، از سوی منابع مالی بیلدربرگ برای رزرو هتل تغذیه می شود. اسامی دعوت شدگان به اجلاس کاملاً محرمانه می ماند و کشور میزبان برای دعوت شدگان ویزا هم صادر نمیکند تا نام آنها در جایی ثبت نشود. محتوای اجلاس کاملا محرمانه می ماند و هیچ یک از اعضا حق انتشار مطالب مطروحه در جریان نشست ها را ندارد.
تمامی ورود و خروج ها در جریان این نشست های چهار روزه تحت کنترل است. حتی میوه ها و مواد غذایی که برای شرکت کنندگان تهیه میشود، کاملاً بازرسی میشوند. سؤال منتقدان این است که «اگر هدف از برگزاری این اجلاس توطئه چینی علیه ملت ها و کشورها، استثمار جهان سوم، استحمار افکار عمومی، و پیشبرد اهداف شوم صهیونیسم نیست، چرا این اصل دموکراسی مبنی بر «بحث و تبادل نظر علنی در مورد مسائل» در بیلدربرگ رعایت نمیشود؟»
سال ها بود که حتی مکان و زمان برگزاری اجلاس بیلدربرگ نیز فاش نمیشد اما خبرنگاران جسوری هستند که سال ها به تعقیب بیلدربرگیها پرداخته و به اسناد قابل توجهی در این مورد دست یافتهاند.
از آنجایی که سران رسانه های بزرگ دنیا خود در خدمت بیلدربرگ هستند، این رسانه ها هیچ گاه اقدام به تشریح کارکرد این سازمان مخوف نکردهاند. «گوردن تتر» ستون نویس روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» در سال ۱۹۷۴ میلادی در مطلبی فقط چند سؤال در مورد جلسات بیلدربرگ مطرح کرد، اما بلافاصله توسط گردانندگان روزنامه مذکور، از کار برکنار شد .
تاریخچه
اولین اجلاس بیلدربرگ از ۲۹ تا ۳۱ مه ۱۹۵۴ میلادی در هتل «بیلدربرگ» متعلق به پرنس «برنهارد» ولیعهد هلند برگزار شد. «جوزف ریتنگر» یهودی، مشاور سیاسی پرنس برنهارد که در سال ۱۹۴۸ میلادی، «نهضت اروپا» را بنیان گذاری کرد؛ چند سال بعد از آن نیز، در راستای اهداف صهیونیسم، پیشنهاد تشکیل این گروه را داد. وی پس از جلب موافقت برنهارد، با سفر به اروپا و آمریکا، با نخست وزیران، رؤسای جمهور، رهبران کارگری، مدیران صنایع و حکام غیرکمونیست دیدار، و از آنها برای شرکت در یک نشست غیررسمی در هلند دعوت کرد. این نشست که برای نخستین بار در هتل بیلدربرگ برگزار شد، بعدها به همین نام به فعالیت خود ادامه داد.
رتینگر توانسته بود با این ابتکار خود اروپا و آمریکا را به هم پیوند زند طوری که «جرج مک گی» مقام برجسته وزارت خارجه آمریکا مدعی شد که «سوءتفاهم های موجود میان اروپا و آمریکا در اولین اجلاس بیلدربرگ از بین رفت».
موفقیت نخستین نشست باعث شد که سازمان دهندگان آن در پی طرح ریزی برای برگزاری سالانه اجلاس «بیلدربرگ» باشند. یک کمیته سازماندهی دائمی تشکیل و رتینگر یهودی دبیرکل دائمی آن شد. این کمیته علاوه بر سازماندهی جلسات و ارسال دعوتنامه به اشخاص مورد نظر، اسامیشرکت کنندگان و اطلاعات دقیق آنها را جمع آوری میکرد. این گونه بود که یک شبکه غیررسمی نیز تشکیل شد تا اعضای بیلدربرگ بتوانند بطور محرمانه با یکدیگر در تماس باشند.
حال صهیونیسم توانسته بود پا را از تشکیل «نهضت اروپایی» فراتر گذاشته و آمریکا را نیز برای دستیابی به اهداف خود، در کنار اروپا، به خدمت گیرد. از سال ۱۹۵۴ میلادی به بعد، تقریباً هر سال یک بار، صهیونیسم، سران قدرت و سرمایه را در یکی از هتل های اشرافی جهان جمع کرده تا به واسطه آنها که خود اغلب یهودی هستند در مورد آینده جهان تصمیم بگیرد.
همان طور که پیش تر نیز اشاره شد هر تصمیمیکه در اجلاس بیلدربرگ گرفته میشود، به دلیل نفوذ و تأثیرگذاری بالای شرکت کنندگان، خود به خود ضمانت اجرایی پیدا میکند از این رو آن گونه که بی بی سی اعتراف کرده است، «بیلدربرگ هدایت گر سیاست های بین المللی از پشت درهای بسته» بوده و تمامی جلسات رسمی و علنی از جمله اجلاس گروه هشت و تصمیماتی که در آنها «اعلام میشود»، فقط یک «نمایش» است (در سال ۲۰۰۳ مانند سال ۲۰۰۸، اجلاس گروه هشت، دقیقاً چند روز بعد از نشست بیلدربرگ برگزار شد.)
حال براحتی می توان به علل اتحاد اروپا و آمریکا علیه روسیه، و نیز تنها مسئله حل نشده ای که باعث تبدیل اجلاس چند سال قبل گروه هشت به صحنه مناقشه بوش و پوتین شد، یعنی استقرار سامانه موشکی آمریکا در خاک اروپا، پی برد. روسیه در سازمان بیلدربرگ جایی ندارد و برخی سیاست هایی که در قبال اسرائیل اتخاذ کرده، متفاوت با چیزی است که آمریکا و اتحادیه اروپا در آن اتفاق نظر دارند. صندلی روسیه در اجلاس بیلدربرگ ۲۰۰۷ میلادی خالی بود و «مذاکره با مسکو» تنها گزینه باقی مانده برای بحث در اجلاس گروه هشت شد.
شرکت کنندگان بیلدربرگ
رتینگر که بیلدربرگ را بنیان نهاد و تا آخر عمرش ( میلادی۱۹۶۰) دبیرکل آن بود، اساسنامه ای برای بیلدربرگ تهیه کرد. او سیمای شرکت کنندگان جلسات بیلدربرگ را این گونه ترسیم میکند: «شهروند هر کشوری که به دفاع از اصول اخلاقی و ارزش های فرهنگی غرب اعتقاد داشته و در ترویج آن شخصاً سهیم باشد، شایسته دعوت به اجلاس بیلدربرگ است. اما از آنجایی که موفقیت نشست ها به سطح شرکت کنندگان وابسته است، دعوت نامه ها برای افراد مهم و عمدتا سرشناسی ارسال می شود که از کانال تجارب، اطلاعات ویژه و نفوذشان در دوایر ملی و فوق ملی، می توانند اهداف مورد نظر بیلدربرگ را تحقق بخشند.»
شرکت کنندگان عمدتا بانکداران بزرگ، متخصصان جنگی، سران رسانه های تأثیرگذار و پرمخاطب، وزیران کلیدی، سرمایه گذاران بین المللی و رهبران سیاسی اروپا و آمریکای شمالی هستند. براساس اسناد موجود از اعضای فعال بیلدربرگ می توان به سران رسانه هایی چون «لوفیگارو»، «اکونومیست»، «تایمز»، «هرالدتریبیون» و…، افرادی چون دونالد رامسفلد وزیر جنگ سابق آمریکا، «دیوید راکفلر» میلیاردر و غول نفتی جهان، «هنری کیسینجر» از وزیران اسبق خارجه آمریکا، «پل ولفو ویتز» رئیس مستعفی بانک جهانی و فرمانده اسبق نیروهای آمریکایی در خاورمیانه، “دیک چنی” معاون جرج بوش، رؤسای شرکت های بزرگ بین المللی مانند نوکیا، کوکاکولا، مایکروسافت، پپسی و… اشاره کرد.
خبرنگاران جسور
در ۵۷ سال گذشته هیچ گونه لیستی از اسامیشرکت کنندگان و یا محتوای جلسات، از سوی گردانندگان بیلدربرگ منتشر نشده است اما «جیم تاکر» و «الکس جانز» از جمله خبرنگارانی هستند که موفق شدهاند پس از سال ها تعقیب و گریز از پژوهش، اطلاعات ارزنده ای را در مورد اهالی بیلدربرگ به دست آورند. تاکر بیش از ۳۹ سال از عمر خود را در تعقیب بیلدربرگ بوده است.
او یک روزنامه نگار ورزشی در نشریه کم شمارگانSpotlight بود، اما پس از اینکه در دهه ۷۰ به وجود بیلدربرگ پی برد، بازی موش و گربه را با اهالی بیلدربرگ آغاز کرد. تاکر هدف خود را افشای ماهیت شوم بیلدربرگ عنوان کرده و میگوید: «آنها از من متنفرند، چرا که من اجازه نخواهم داد بیلدربرگ با خیال راحت بر دنیا حکومت کند.»
این خبرنگار جسور اولین کسی بود که به جست وجوی مکان برگزاری اجلاس بیلدربرگ پرداخت. شاید علت اینکه در سال های اخیر «کمیته سازماندهی» بیلدربرگ خود اقدام به اعلام شهر و تاریخ برگزاری اجلاس می کند، افشاگری های مستند تاکر باشد.
او می داند که اجلاس بیلدربرگ همیشه در ماه مه یا ژوئن و در یکی از هتل های پنج ستاره برگزار میشود. گاه، رسانه های تحت کنترل بیلدربرگ به منظور انحراف افکار عمومی، نام هتل های دیگری را محل برگزاری اجلاس معرفی می کنند. اما تاکر به خوبی می داند که چگونه از عهده این فریبکاری برآید. او به تمام هتل های پنج ستاره شهر اعلام شده مراجعه کرده و در تاریخ مورد نظر بیلدربرگ، درخواست اتاق میکند. وقتی مطمئن شد که هتل خاصی در آن تاریخ معین سرویس نمی دهد، مرحله بعدی جست وجوی خود را آغاز می کند.
در سال ۱۹۹۹ میلادی که اجلاس بیلدربرگ در پرتغال برگزار می شد، تاکر به آنجا رفت و هتل مورد نظر بیلدربرگ یعنی هتل قیصر شهر «سینترا» را شناسایی کرد. او سپس با دفتر هتل تماس گرفت:
– «ببخشید، من به اجلاس بیلدربرگ دعوت شده ام، اما متأسفانه دعوتنامهام گم شده است. درست تماس گرفتهام؟ مکان برگزاری نشست همانجاست؟»
« – بله، اینجا دقیقاً همان مکانی است که شما باید حضور داشته باشید».
در پرتغال، مأموران سیا به حضور تاکر پی برده و به تعقیبش پرداختند. او که در اطراف هتل قیصر مشغول تهیه عکس بود، سریعاً خود را به خودرویش رساند و با «رانسون» همراه انگلیسی خود اقدام به فرار کرد. در حالی که اتومبیل سیا به دنبال تاکر افتاده بود، «رانسون» با سفارت بریتانیا در پرتغال تماس گرفت و درخواست کمک کرد. اما پاسخ سفارت به او این بود: «بیلدربرگ بسیار بزرگتر از قد و اندازه ماست، ما خیلی کوچک هستیم، فقط یک سفارتخانه کوچک. تنها کمکی که می توانیم به شما بکنیم این است که بگوییم، سریعاً به محل اقامت خود برگشته و از آنجا تکان نخورید.» تاکر و همراهش به سختی توانستند از دست سیا جان سالم به در برند.
شیوه تاکر این است که در اطراف هتل استتار میکند و با دوربین خود از خودروهایی که وارد محل میشوند، عکس میگیرد. او تمامی افراد را شناسایی میکند. این خبرنگار جسور همه این افراد را در حال ورود به هتل اجلاس بیلدربرگ دیده است: «دیوید راکفلر» رئیس بانک منهتن، «آمبرتو آگنلی» رئیس کارخانه فیات، «ورنون جردن» دوست صمیمیبیل کلینتون، «هنری کسینجر» که هم اکنون از سران بیلدربرگ به شمار می رود، «ریچارد هولبروک» نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل، «روبرت زولیک» معاون وزیر خارجه آمریکا و نامزد احراز پست ریاست وقت بانک جهانی، «کانراد بلک» مدیرمسؤول روزنامه «دیلی تلگراف» و صاحب بیش از ۴۸۰ نشریه در سر تا سر جهان، و بسیاری دیگر از اشخاص قدرتمند و صاحب نفوذ در عرصه های مختلف.
تاکر هم اکنون به عنوان «پیشگام جبهه ضد بیلدربرگی» از تمامی ابعاد پیدا و پنهان این سازمان مرموز آگاه است. او میگوید که بیلدربرگی ها از سال ۱۹۵۴ میلادی بر دنیا حکومت میکنند. به عقیده وی، بیلدربرگی ها تصمیم میگیرند که جنگ ها چه زمانی آغاز شوند، چقدر طول بکشند و کی پایان یابند.
پیام تاکر به جهانیان این است: «من از مردم می خواهم بفهمند که این اجلاس، یک نشست عادی محرمانه نیست که در آن نخبگان گردهم آیند و در مورد مسائل مختلف به تبادل نظر بپردازند. بیلدربرگی ها تقریباً تمامی امور جهان را در دست دارند… و اگر این حرف مرا باور کنید، لطف بزرگی در حق «خود» کرده اید.»
در کنار تاکر، می توان نام «الکس جونز»، از گردانندگان سایت Prisonplanet را نیز به عنوان یکی از افشاگران ماهیت بیلدربرگ ذکر کرد. او موفق شد در سفری که به «اتاوا» در کانادا داشت، به لیست کامل اشخاص دعوت شده به اجلاس کانادا (۱۱-۸ ژوئن ۲۰۰۶ میلادی) دست پیدا کند.