بررسی برنامه های تلویزیون ایران در نیمه شعبان امسال

در میان مناسبت های مذهبی شادی محور شیعیان، نیمه شعبان از لحاظ فعالیت و مشارکت همه جانبه شیعیان در گرامی داشت مقام حضرت مهدی(عج) یک آیین بی‌نظیر است. حجم اعمال مفرح و نشاط بخش معنوی در این روز به قدری است که آن را فقط با آیین‌های روز عاشورا قابل مقایسه می‌گرداند.

به عبارت دیگر اگر عاشورا نقطه‌ی اوج آیین‌های حزن آمیز تلقی می‌شود، نیمه شعبان والاترین جایگاه شادی، ادخال سرور و انسباط خاطر مناسبتی شیعه را به خود اختصاص داده است. طبیعی است حجم فزآینده باز تولید فرهنگ شیعه که در قالب‌های شادی بخش این روز اتفاق می‌افتد، ظرفیت عظیمی از محتواهای عالی، نظام‌های نشانه‌ای، وقایع دارای اتقان معنایی و جذابیت‌های سمعی و بصری را برای رسانه‌ها به وجود آورده است که به راحتی می‌تواند بخش زیادی از تولیدات آنها را به خود اختصاص دهد.

رصد رسانه‌ای انواع بروز و ظهور‌های فرهنگی شیعه در طول این روز مهم ـکه ده‌ها بار در طول تاریخ تکرار شده است، علاوه بر دامن زدن به گونه‌های متنوع محصولات رسانه‌ای جهت استفاده در زمان مناسب، می‌تواند خوراک فرهنگی سالانه رسانه‌ها را در حوزه‌هایی خاص از برنامه‌سازی تأمین کند.

کاوش صحیح مجموعه آیین‌های شیعی چه در بخش فرهنگ عامه و چه فرهنگ نخبگان و سپس باز تولید فرآورده‌های اولیه در بستر ادبیات زبان شناختی و ساز و کارهای زیبایی شناختی رسانه اصولاً به واسطه گستره‌ی متنوع آیین شیعه و عمق معنایی آن فرآیند کلی، چنین رسانه‌هایی را به سوی گفتمان شیعه سوق خواهد داد.

در صورت رخ دادن اتفاق مذکور ـکه جهت نیل بدان راه دشواری در پیش داریم- می‌توان به تولید حداقل یک نظریه ارتباطی شیعه در حوزه وسایل ارتباط جمعی امیدوار بود. نظریه مذکور ابعاد مختلف تاثیرات تقویم را بر ساختار و کارکرد رسانه‌ها تبیین خواهد کرد.

از چالش‌های بزرگ شیعه در مسیر دستیابی به نظریه ارتباطی خویش نسبت کارکرد تفریحی و سرگرمی رسانه مدرن با فرهنگ مذهبی است. در سال‌های اخیر صاحب نظران درباره این مسئله به تکاپو افتاده‌اند.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز از دیرباز بدین مسئله مشغول بوده است. اینکه خمیر مایه فرهنگی برنامه‌های سرگرم کننده و فرحبخش تلویزیون ایران می‌تواند از کدام قسمتهای میراث معنوی و دینی شیعه به نحو بهتری استخراج شود؟

اینکه اصول و مؤلفه‌های هنجاری، علمی و عملی حاکم بر این نوع برنامه‌ها چه خواهد بود؟ اینکه فرهنگ شیعی به چه نسبتی می‌تواند کانون اتکاء تولید کنندگان محصولات تلویزیون ایران باشد؟ اینکه چرا تاکنون برنامه‌های سرگرم کننده تلویزیون دارای کمترین مؤلفه‌های آداب و آیین های مذهبی بوده‌اند؟ و در نهایت اینکه برای اصلاح وضعیت نامطلوب کنونی از کجا باید شروع کرد؟

گرچه این پرسش ها مدت‌هاست ذهن صاحبان دغدغه های نظری درباره نسبت دین و رسانه را به خود مشغول نموده است ولی پاسخهایی کلی از این دست که میان دین و تفریح تباینی وجود ندارد یا در دین مولفه های زیاد شادی آوری وجود دارد و.. نمی‌توانند جواب جامعی به پرسش های مذکور و مانند آن به شمار آیند.

مهم این است که در جریان برنامه سازی به صورت کاملاً عینی و عملی نقاط تلاقی مثبت و مستحسن شناسایی شوند و بر آن اساس تولیدات رسانه‌ای مطلوب شکل‌ گیرد. از جمله بسترهای فرهنگی مساعدی که می‌توان در آن، موارد گوناگونی از تلاقی‌ دین و نشاط، ‌ دین و شادی، دین و انبساط خاطر، دین و ادخال سرور را یافت مناسبت‌های شادی آفرین شیعی است. بنابراین مناسبت‌های مذکور علاوه بر اینکه منبع عظیمی جهت کمک به فعال کردن بخشهای مختلفی از رسانه‌ است، همچنین کانون نظریه پردازی درباره کارکرد تفریحی رسانه دینی نیز است.

در این میان مجموعه اعیاد شعبانیه و به ویژه نیمه شعبان از اهمیت بیشتری برخوردارند، به گونه ای که هر نوع بهروزی و موفقیت رسانه‌ای درباره آن کلید ورود به جهان نظریه پردازی کلان و خرد و همچنین کشف قانونمندیهای برنامه‌سازی فرحبخش خواهد بود.

بر اساس مقدمات مذکور پرداخت دقیق و عمیق رسانه ای و فرهنگی به اعیاد شعبانیه دقیقاً در راستای هدف کلی دست یابی به رسانه دینی ارزیابی میشود، اما بررسی عملکرد چند سال اخیر صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشان می دهد که همه فعالیت‌های مفید و فراوان در تعقیب آرمان پیوند مطلوب بین فرح و انبساط روانی در فرآورده های تلویزیون با همه آن چیزهایی که پیام یا محتواهای مفید نامیده می‌شوند نتوانسته است رسانه ملی را به یک نقطه تعادل و اطمینان نسبی برساند.

جهت توضیح بیشتر در این خصوص سعی خواهیم داشت به مرور اجمالی برنامه های سیما در نیمه شعبان بپردازیم که نمونه های قابل مطالعه ای را در ضعف برنامه‌ریزی و برنامه سازی مناسبتی از یک طرف و سرگرم کنندگی اصیل از طرف دیگر ارایه می‌کند. مجموعه برنامه های شبکه‌های گوناگون سیما در یک حساب کلی چنین بودند:

۱. پخش دوباره برخی آثار کمدی کهنه و دست چندم سینمایی دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ اروپا و آمریکا پس از بارها تکرار؛

۲. گزارش‌های خبری بی‌محتوا، ‌ کلیشه‌ای و بدون رعایت حداقل هنجارهای برنامه‌سازی خبری درباره سوژه همیشگی بخش‌های خبری تلویزیون در مناسبت‌ها یعنی تلاش جمعی از افراد جهت تزیین کوچه ها و خیابان‌ها، حضور یک دوربین و میکروفن صدا و سیما در مسجد جمکران و تکرار هماره پرسشهای مشهور خبرنگاران که چه احساسی دارید؟… چه می‌کنید؟…از آقا چه می‌خواهید؟…برای چه اینجا آمده اید؟ و…!

۳. گردآوردن چند هنرپیشه تلویزیون، سینما یا تعدادی جوان ورزشکار به همراه یکی دو ترانه خوان دارای ارتباطات غیر کلامی ناهنجار حین خوانندگی و بعضاً با چاشنی سخنان کارشناس مذهبی عمدتاً‌ نا آشنا برای مخاطبان که در محتوای بیاناتش انذار الهی به نفع تبشیرهای الهی حذف شده است، به اضافه یک مجری پر حرف که در بیشتر مواقع نمی‌توان نسبتی میان ظاهر و رفتار غیر کلامی او و محتوای صحبت‌های اخلاقی و دینی‌اش پیدا کرد و ارائه همه این بخشهای آشفته تحت عنوان جنگ مناسبتی؛

۴. نمایش صحنه‌های چراغانی خیابان‌ها و کوچه‌ها و پخش همزمان سرود یا آهنگی شاد با عبور دادن گرافیکی جملاتی درباره تبریک عید؛

۵. انعکاس چند سخنرانی مذهبی بدون رعایت حداقل ویژگی های ریخت شناسانه و زیبایی شناختی در کیفیت تصویر برداری، ‌هماهنگی با سخنران در راستای بهره مندی بیشتر از فرصت پخش رسانه ای برای کارهای گرافیکی، ارتباط آن با برنامه‌‌های قبلی و بعدی و…

۶. پخش چند فیلم سینمایی ایرانی عمدتاً کمدی و بعضاً با موضوع مذهبی، چند برنامه و گزارش فرعی و تمام!

مشخص است که تلویزیون‌ در طول همه روزها و ماههای پس از نیمه شعبان سال سال گذشته تا نیمه شعبان سال بعد تلاش و فعالیت مستمر و متمایزی در این باره نداشته است. گویا مجموعه آنچه که در سال آینده نیز تولید و پخش خواهد شد نیز تفاوت چندانی با امسال نداشته باشد.

مرور اجمالی چند ساعته برنامه‌های تلویزیون در اوقات مناسبتی، نشان می دهد که برنامه‌های مناسبتی در شکل بسته‌های رسانه‌ای فوق برنامه که ناگهان به میان جریان معمول و اصلی پخش، پرتاب شده‌اند ارائه می‌شود. در این اثنا مخاطب چاره‌ای جز تحمل ندارد تا اینکه پس از گذشت زمان مناسبت، اخلال ایجاد شده در آرامش تماشایش بر طرف گردد و تلویزیون او به حالت طبیعی باز گردد.

به نظر می رسد تقویم محور نبودن ساختار برنامه‌سازی و روند تولید در صدا و سیما علی‌رغم حضور بلامنازع تقویم در زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان، ریشه‌ی اصلی نابهنجاری های فرهنگیـ رسانه ای تلویزیون در مناسبت‌ها است.

یک رسانه، به ویژه رسانه ملی در ساختار سازمانی خود از بخشهای گوناگونی برخوردار است. مراکز پژوهشی، کانون های سیاست گذاری، بخشهای نظارتی، تهیه کنندگی و کارگردانی و….؛ هر یک از این بخشها دارای کارکردها و برون دادهای ویژه ای هستند که بخشی از نیازهای رسانه را برآورده می‌کنند ولی آنچه مهم است ترجمه همه این دستاوردها و گزاره های ورودی به زبان رسانه‌ای است و این کار مهم در قسمت مدیریت تولید رسانه صورت می‌پذیرد.

در حقیقت مدیریت تولید، حلقه وصل بخش سیاست گذاری رسانه با بخش حرفه ای و عملیاتی آن است. در نتیجه مدیران تولید همیشه تأثیر گذارترین مدیران رسانه‌ها به شمار می آیند.

در صدا و سیمای جمهوری اسلامی قسمتی که وظیفه مدیریت تولید را بر عهده دارد، ‌ گروههای برنامه ساز شبکه‌ها هستند. در این نقطه است که سیاست‌های خرد و کلان سازمان تبدیل به پروژه های اجرایی و عملیاتی می‌شوند و پس از برگزیدن پیمانکار فرهنگی مناسب -بخوانید تهیه کننده- شروع پروژه کلید می‌خورد.

بنابراین موضوع سیاست اصلاحی و هدایت روند سازمان به سوی اهداف و راهبردهای عالی باید از راه بهسازی و ارتقای گروه های برنامه ساز رسانه صورت پذیرد. به عبارت دیگر بدون طراحی گروه‌های برنامه‌ساز در راستای اهداف حیاتی رسانه ملی، دستیابی به آرمان‌ها غیر ممکن خواهد بود.

این آسیب دقیقاً درباره برنامه‌سازی مناسبتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مصداق دارد در حالی که به صورت طبیعی، تقویم مهم‌ترین عامل تأثیر گذار بر روند کلی فرهنگ ایرانیان است و به جرأت می‌توان گفت کنداکتور رادیو و تلویزیون ما از هیچ عاملی به‌اندازه تقویم متأثر نیست ولی جالب آنکه ساختار تولیدی صدا و سیما به نسبت بسیار زیاد در راستای تحقق اهداف تقویمی پی ریزی نشده است. گویا قرار نیست سازمان وظایف مرتبط با اهداف و سیاستهای تقویمی خویش را انجام دهد.

گروه‌های برنامه‌ساز شبکه‌های گوناگون رادیو و تلویزیون، عمدتاً تحت عناوینی کلی و کلیشه‌ای چون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ورزشی، دانش، معارف و… تقسیم شده‌اند و در بیشتر موارد هیچ اثری از حضور گروههایی با تمرکز بر مناسبت‌ها به ویژه مناسبات مذهبی مشاهده نمی‌شود.

برای نمونه معلوم نیست در حالی که زندگی ایرانیان هر ساله به مدت یک ماه به طور مطلق تحت تاثیر ماه مبارک رمضان قرار می‌گیرد و طبیعتاً رسانه ملی با در نظر گرفتن این تغییر مهم باید تدارکات وسیعی برای این اتفاق ثابت هر ساله داشته باشد، چرا در هیچ کجای ساختار صدا و سیما، گروه متمرکز، مهیا و متخصصی که وظیفه اش پرداختن همه جانبه به ماه مبارک رمضان باشد، وجود ندارد؟ این پرسش مهم را می توان درباره ایام محرم، صفر، حج و دیگر مناسبت های مهم مذهبی و ملی مانند ایام رجبیه و شعبانیه، ارتحال امام(ره)، قیام ۱۵ خرداد، نوروز باستانی و… نیز بیان کرد.

طبیعتاً پاسخ مسئولین رسانه ملی به این پرسش این خواهد بود که ما در چهارچوب گروه‌های گوناگون رسانه ای تلاش داریم تا برنامه‌های مناسبتی مناسبی جهت این ایام تدارک ببینیم ولی این نوع نگاه از چند اشکال اساسی برخوردار است:

۱. تجربه عملکرد صدا و سیما نشان داده است که برنامه‌ سازی برای مناسبت ها بیشتر توسط گروه معارف اسلامی پیگیری می‌شود و چون گروه‌های معارف صدا و سیما در بسیاری موارد علی‌رغم میل و خواست خود، دارای رویکردهای تقلیل گرا به مذهب و برنامه سازی با موضوعات مذهبی هستند لذا ژانر و قالب برنامه های مناسبتی، بیشتر کلام محور، یک طرفه و یکنواخت با حداقل کیفیت تولیدی می‌باشد.

در این میان ظرفیت تولیدی بیشتر گروه‌های برنامه ساز، بسیار کمتر از آنچه لازم است در خدمت برنامه‌سازی مناسبتی قرار می‌گیرد. بدین ترتیب نوعی گفتمان تقلیل بین مذهب و سیاست، مذهب و تفریح، مذهب و تاریخ، مذهب و دانش، مذهب و اجتماعیات، مذهب و هنر و فرهنگ و ادبیات به وجود می آید.

۲. مناسبت‌های مذهبی شیعه دارای وجوه گوناگونی هستند. بسیاری از آنها در عین داشتن بهره‌های معنوی، کاملاً‌ از تأثیرات سیاسی و اجتماعی برخوردارند و یا به تفریح، نشاط و شادی نیز دامن می‌زنند.

این امر مثلاً ‌در اعیاد شعبانیه و به ویژه مناسبت نیمه شعبان کاملاً ‌وجود دارد. نیمه شعبان دارای بهره های معنوی، سیاسی، اجتماعی، تفریحی و… است. در این صورت آیا تفکیک این وجوه به هم پیوسته و تزریق هر وجه به گروه مربوطه اقدامی صحیح خواهد بود؟

آیا می‌توان پرداخت به بهره‌های معنوی نیمه شعبان را به گروه معارف اسلامی‌شبکه دوم سیما و برنامه سازی درباره وجوه شادی آفرین و نشاط بخش را به گروه سرگرمی و مسابقات همان شبکه واگذار کرد. یا اینکه گروه سیاسی را نیز ملزم به ساخت آثار تلویزیونی درباره تأثیرات سیاسی اندیشه مهدویت کرد؟

از یاد نبریم که معمولاً در صدا و سیما حتی چنین اقداماتی نیز کمتر صورت می پذیرد و بار اصلی برنامه سازی مناسبتی بر دوش گروه های معارف است ولی آیا در صورت تحقق چنین تفکیکی، این اقدامات را می توان مطلوب ارزیابی کرد یا اینکه خود می تواند موجب ‌آسیب‌های فرهنگی و ناتوانی های رسانه ای گردد؟

۳. فقدان رویکرد متمرکز به مناسبتها و عدم استقرار تخصصی تیم‌های برنامه‌ساز ویژه هر مناسبت، مدیریت گروههای برنامه‌ساز شبکه‌ها را مجبور می‌سازد هر ساله جهت تهیه برنامه‌های مناسبتی به رایزنی های جدید اقدام کنند که همین امر امکان تغییرات فراوان در تصمیم گیریهای سابق را افزایش می دهد.

لذا علاوه بر اینکه به مرور زمان، نسلی از تهیه کنندگان و کارگردانان حرفه‌ای متخصص مناسبتهای گوناگون نخواهیم داشت بلکه نخواهیم توانست آرشیو علمی و اجرایی ـ حرفه‌ای مناسبی از سابقه مطالعاتی، تجربیات برنامه‌سازی، تغییرات روندی و… درباره مناسبت‌ها نیز فراهم کنیم.

نابراین امکان دسترسی تهیه کنندگان، کارگردانان، ‌ متخصصان و پژوهشگران آینده به دستاوردهای گذشتگان و یا حتی امکان تبادل نظر و تجربه میان فعالین هم عصر به شدت پایین می آید. این خلا فرصت‌های تولید دانش رسانه‌ای و ارتباطی بومی را از ما سلب می‌کند، چنانچه تاکنون چنین بوده است در عین حال که عدم تمرکز و تخصص، سطح کیفی برنامه‌های مناسبتی را به شدت پایین آورده و آنها را در حد کلیشه‌های تکراری و جامد تقلیل داده است.

۴. روزمرگی صدا و سیما در پرداخت به مناسبتها به مغفول ماندن سیاستگذاری راهبردی آن دامن می‌زند. به جرأت می‌توان گفت در مجموعه اسناد پژوهش، برنامه‌ریزی، سیاستگذاری و اجرایی صدا و سیما استراتژیهای گفتمانی رادیو و تلویزیون به تفکیک مناسبت‌های گوناگون حضور ندارد.

برای نمونه معلوم نیست مولفه های برنامه سازی صدا و سیما در نیمه شعبان چه تفاوتهای هنجاری، مخاطب شناختی، زیبایی شناختی، محتوایی و… با مبعث حضرت رسول (ص)، تولد ایشان، میلاد امیر المؤمنین (ع)، عید قربان، عید فطر و… دارد. اینکه در هر مناسبت مذهبی یا ملی مانور دادن بر کدامیک از گزاره های اسلامی‌یا ملی دارای اولویت است؟ گزاره های اعتقادی؟ گزاره های انتقادی؟ گزاره های سیاسی؟ گزاره های نظامی‌یا گزاره های مربوط به زنان؟ یا ترکیب‌هایی از این گزاره‌ها، آن هم به چه نسبتی؟

در اثر وجود چنین کمبودهایی است که اگر از مجموعه برنامه‌های نیمه شعبان، نام حضرت مهدی (عج) را با نام حضرت علی(ع) جا به جا نماییم، در بیشتر موارد می‌توان همه این برنامه ها را در روز ۱۳ رجب نیز پخش کرد و هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد!

امروزه در صدا و سیما جایگاه مناسبت‌ها در برآوردن اهداف فرهنگی سازمان، مشخص نشده است. عدم وجود مرزهای تمایز مناسبتی به قدری است که حتی گاهی برنامه‌های پخش شده در یک مناسبت مذهبی مثل اعیاد شعبانیه تفاوت جدی با برنامه‌های ساخته شده برای یک مناسبت ملی مانند عید نوروز ندارد.

این مسئله به ویژه در حوزه برنامه‌های سرگرم کننده و تفریحی بیش‌تر مشاهده می‌شود. این اتفاقات نه چندان دلچسب محصول فقدان نگاه مناسبتی به مناسبت‌هاست. قطعاً ‌گروه برنامه‌های تفریحی و سرگرمی‌یک شبکه، رسالت خود را در ساخت برنامه‌های طنز و شادی می‌داند و برای او تفاوتی نمی‌کند که چنین برنامه‌هایی مربوط به کدامیک از مناسبت‌ها یا احوالات است ولی در یک گروه مناسبتی مربوط به مناسبتی شادی محور مانند نیمه شعبان به طور طبیعی علاوه بر اینکه ساخت برنامه‌های مفرح در دستور کار قرار دارد، از طرف دیگر رعایت نسبت برنامه با مناسبت، یک پیش فرض مهم و قطعی است.

آنچه آمد تا اندازه ای می‌تواند اهمیت و ضرورت در دستور قرار گرفتن رویکردهای مناسبتی در اصلاح ساختارهای تولیدی صدا و سیما را بیان کند. مطالب پیش گفته در حد طرح مسئله ارائه شد ولی قطعاً برداشتن قدم های رو به جلو احتیاج به مداقه و مطالعه بیش از این دارد.

صدا و سیما باید این کار را از نقطه‌ای آغاز کند. به نظر می‌رسد در قدم اول می‌بایست این سیاست در خصوص حداقل یک مناسبت شادی محور مذهبی و یک مناسبت حزن محور مذهبی به صورت آزمایشی اجرا شود تا در سالهای بعد ضمن بر طرف کردن اشکالات احتمالی و مستحکم‌تر کردن کار، مناسبتهای بیشتری را در بر بگیرد.

نگارنده بر اساس تجربیات نظری و عملی خویش و مطالعاتی که صورت داده است برای مناسبت های شادی محور، اعیاد شعبانیه را پیشنهاد می‌کند. چنانچه در مباحث مقدماتی این مقاله آمده است، پرداخت کارآمد و مؤثر به اعیاد شعبانیه به واسطه خصوصیات منحصر به فرد خود، کلید ورود رسانه ملی به برنامه سازی مناسبتی شادی محور است.

در این باره لازم است در هر یک از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی در کنار همه گروه‌های موجود یک گروه جدید به نام گروه مناسبت‌های شعبانیه تشکیل شود که تا سال آینده فقط به این امر موظف شوند.

گروه‌ها بهتر است به صورت شورایی اداره شوند و در هر شورا افرادی از حوزه‌های موضوعی گوناگون حضور داشته باشند. این گروه‌ها موظفند هر یک ابتدا راهبرد گفتمانی شبکه خود را در ایام اعیاد شعبانیه بر اساس مطالعات نظری، سیاستگذارانه، اجتماعی، مخاطب شناختی و… مشخص کنند و سپس در پیگیری سندهای راهبردی خویش به طراحی قالب ها و موضوعات مناسب برنامه‌ای دست زنند.

در مورد هر برنامه به دنبال بهترین تهیه کننده و کارگردان بگردند و در نهایت سه ماه پیش از حلول مناسبتها ساخت برنامه‌ها را به پایان برند. در مرحله بعد برنامه‌ها در اختیار گروهها و افراد نقاد و آکادمیک قرار خواهد گرفت تا حد امکان نظرات مختلف جمع‌آوری شده و در نهایت فرآیند عکس العمل مخاطبان و تاثیرات احتمالی برنامه ها بر ایشان طراحی شود.

بنابراین بلافاصله پس از پخش برنامه، محققین به جمع‌آوری آثار برنامه‌ها و همچنین نظرات مخاطبان خواهند پرداخت. لازم است که مجموعه فرآیندهای سیاستگذارانه، تصمیم گیری، ‌ اجرا و باز خورد، مورد مطالعه ثانوی عده‌ای از محققین قرار گیرد و مشخص شود که روند‌های بالا در یک گروه مناسبتی با دیگر گروهها دارای چه تفاوتهایی بوده است.

در نهایت با به دست آمدن الگوهای اجمالی کار، بحث و بررسی درباره موقعیت ها و ناکامی‌های آن، تکثیر گروه های مناسبتی آغاز می‌شود و به مرور بخش‌هایی از گروه‌های برنامه‌ساز غیر مناسبتی صدا و سیما در چهارچوبهای مناسبتی باز تولید می‌گردند.

لازم است که این تغییرات به سطح کارگردانی، اجرا ـ مجری نیز تسری یابد. در این صورت شاید گروه مناسب‌تهای شعبانیه شبکه یک یا گروه از قربان تا غدیر شبکه سه به جای استفاده از ۵۰ تهیه کننده، فقط با پنج تهیه کننده و به جای تعامل با ۲۰ کارگردان از ۱۰ کارگردان استفاده کند. حتی ممکن است یک مجری فقط در ایام شعبانیه برنامه اجرا کند و در تمام طول سال به مطالعه و تحقیق درباره ایام شعبانیه سال بعد بپردازد.

مدیریت کلان سازمان صدا و سیما در ادامه این روند حتی می‌تواند در پی اقدامات بزرگتری از تغییرات در ساختار گروه ها باشد. تغییرات پیشنهادی بالا تنها در اندازه دست‌کاری در تمرکز موضوعی برنامه سازی بود. در حالی که نگاه تحول گرای مذکور را می توان در سطح ماهیت امر تهیه کنندگی نیز لحاظ کرد.

در این نگاه جدید گروه‌های برنامه ساز شبکه‌ها به جای اینکه با تهیه کنندگان مواجه باشند با موسسات مناسبتی در تعامل خواهند بود که در موضوع تخصصی فعالیت خود از گروه تهیه کنندگی تلویزیونی نیز برخوردارند. در یک مؤسسه مناسبتی، پژوهش ذیل امر تهیه کنندگی قرار نمی‌گیرد بلکه در کنار آن موضوعیت دارد در حالی که در تهیه کنندگی مناسبتی هیچ گونه آموزشی جهت القای قوای علمی، اجرایی و هنری به مجموعه تهیه کنندگان انجام نمی‌شود.

در یک مؤسسه مناسبتی می‌توان به بخش آموزش تخصصی مناسبتی تهیه کنندگان، کارگردانان و هنرمندان و دیگر عناصر کوشا در تولید به گونه ای جدی پرداخت.

به عبارت دیگر، نگاه مناسبتی کارآمد لازم است تا در امر آموزش، پرورش و سیاستگذاری سازمان نفوذ کند و این محقق نخواهد شد مگر اینکه به سمت تأسیس و راه‌اندازی مؤسساتی حرکت کنیم که با تمرکز بر موضوعات و مسایل مورد ابتلای حوزه تولید، تمام نیازهای جانبی آن را فراهم کنند.

مؤسساتی که بتوانند دائماً توان حرفه‌ای و نظری اعضای خود را در حوزه ای چون حوزه برنامه سازی مناسبت‌های شادی محور شیعه ارتقا بخشند و مسائل موجود در این عرصه را به عناوین پژوهشی خود تبدیل کنند. در این صورت مدیران گروه های برنامه ساز رادیو و تلویزیون به جای تعامل با ده‌ها تهیه کننده به همکاری با مثلاً‌ پنج مؤسسه قابل اتکای جامع خواهند پرداخت.

حرکت پیشنهادی مذکور همچنین به تدریج موجب سبک شدن بدنه انسانی رسانه ملی، روان تر شدن گردش کارها، پدید آمدن فرصت های مطالعاتی استراتژیک و راهبردی برای مدیران، فارغ از دغدغه پر کردن آنتن و… خواهد شد. علاوه بر اینکه مؤسسات پیش گفته می‌توانند به کانون‌های تولید علم و بومی سازی رسانه تبدیل شوند.

توضیحات بیشتر درباره فرآیند راه‌اندازی و تأسیس این مؤسسات مجال بیشتری می‌طلبد. در پایان این نوشتار، به صورت ‌اجمالی پیشنهادهایی را درباره سیاستگذاری، برنامه سازی و مدیریت تولید، به گروه‌های اعیاد شعبانیه شبکه‌های گوناگون رادیویی و تلویزیونی ـ که شاید در آینده شکل بگیرند ـ ارائه می‌کنیم:

۱. بررسی امکان پوشش تلویزیونی آیین‌های جشن در گستر‌ه‌ی فرهنگی شیعه از ایران تا لبنان، هند، عراق و آمریکا و…

۲. معرفی مؤسسه‌ها، ‌ مراکز مطالعاتی و تبلیغاتی مهدویتی در جهان و ایران، ‌ معرفی کتب مربوط به مهدویت، ‌ معرفی علما و دانشمندان مهدویت پژوه، ‌ معرفی کتابخانه های تخصصی و نرم افزارهای مربوطه؛

۳. اطلاع رسانی در سطح ملی از مهمترین مجالس و مراسم گرامیداشت اعیاد شعبانیه در شهرهای کشور؛

۴. نقد و بررسی آخرین آثار سینمایی، تلویزیونی و هنری آخرالزمانی در سطح جهانی؛

۵. برنامه‌ریزی جهت تشکیل شب‌های شعر مهدوی و پخش زنده آنها از تلویزیون؛

۶. عینیت بخشیدن به ظهور حضرت مهدی (عج) در عین غیبت با ساختن مستندهایی از داستان و سرگذشت مشرف شدگان به خدمت حضرت مهدی(عج)؛

۷. مستند سازی درباره خاطرات مردمی از ایام شعبانیه؛

۸. برنامه سازی درباره پاسخ دهی به شبهاتی که درباره حضرت مهدی(عج) مطرح شده است.

۹. مستند سازی تاریخی و غیر تاریخی درباره مکان‌های مقدس مهدوی مانند مسجد مقدس جمکران؛

۱۰. برجسته کردن رسانه ای شب احیای نیمه شعبان و دامن زدن به این سنت مهم که هنوز از دایره نخبگان مذهبی شیعه به سطح عموم مردم نیامده است.

۱۱. برنامه سازی بین الادیانی درباره اعتقاد همه ادیان به ظهور منجی به ویژه مانور فرهنگی و رسانه ای بر اشتراکات شیعه و سنی در اندیشه و آرمان مهدوی؛

۱۲. برنامه سازی درباره داستان زندگی مادر حضرت مهدی (عج)؛

۱۳. برنامه سازی درباره دوران غیبت صغرای حضرت، ‌ داستان زندگی نواب اربعه و…

۱۴. برنامه‌ریزی مناسب جهت برخورد جامع با تلاقی مناسبت‌های دیگر با اعیاد شعبانیه؛

۱۵. برنامه سازی درباره وقایع مهدوی مهم سال؛ مانند بمب گذاری در حرم عسکریین، بیان شدن اندیشه مهدوی از تریبون سازمان ملل برای اولین بار توسط رییس جمهور ایران، بازتاب افزایش نام‌گذاری فرزندان در ایران به نام های مهدی، مهدیه و…، ابراز شعارهای مهدوی از سوی ورزشکاران در میادین ورزش و…

۱۶. پخش زیر نویس احادیث وارد شده از حضرت مهدی (عج) یا درباره حضرت مهدی (عج) ‌از شبکه‌های مختلف تلویزیون؛

۱۷. ساخت سریال‌های رادیویی درباره تولد و دوران غیبت صغری حضرت، همچنین ساخت سریال درباره وقایع تاریخی آن دوران؛

حجت الاسلام علی جعفری
رجانیوز

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *