در این تحلیل کوتاه نوام چامسکی به بررسی اوضاع و احوال منطقه پرداخته و مدعی است که نگرانی امریکا به هیچ وجه با اسلام افراطی ارتباطی ندارد و دست یافتن مردم مسلمان به استقلال، سبب نگرانیهای این کشور شده است. در واقع، پروژه اسلامهراسی بهانهای است برای مداخلات هر چه بیشتر در این منطقه. همچنین وی بر این باور است که شبکه الجزیره در گزارشی اعلام کرد: «جهان عرب در آتش قیام مردم میسوزد، در حالی که در سراسر منطقه، متحدین غربی به سرعت در حال از دست دادن نفوذ و قدرتشان هستند.»
نوام چامسکی۱
چکیده:
در این تحلیل کوتاه نوام چامسکی به بررسی اوضاع و احوال منطقه پرداخته و مدعی است که نگرانی امریکا به هیچ وجه با اسلام افراطی ارتباطی ندارد و دست یافتن مردم مسلمان به استقلال، سبب نگرانیهای این کشور شده است. در واقع، پروژه اسلامهراسی بهانهای است برای مداخلات هر چه بیشتر در این منطقه. همچنین وی بر این باور است که شبکه الجزیره در گزارشی اعلام کرد: «جهان عرب در آتش قیام مردم میسوزد، در حالی که در سراسر منطقه، متحدین غربی به سرعت در حال از دست دادن نفوذ و قدرتشان هستند.»
اسناد به ظاهر محرمانهای که در ویکی لیکس منتشر شدهاند، تنها حربهای است برای آرام کردن مردم امریکا با این روایت که همه چیز در کنترل امریکاست و ما (یعنی دولتمردان امریکا) از همه اخبار سرّی دنیا آگاهیم. ازاینرو، میخواهند جایی برای نگرانی نگذارند و اقدامات خود را توجیه کنند.
شبکه الجزیره در گزارشی اعلام کرد: «جهان عرب در آتش قیام مردم میسوزد، در حالی که در سراسر منطقه، متحدین غربی به سرعت در حال از دست دادن نفوذ و قدرتشان هستند.» این موج قیام مردمیبه دنبال خیزش بیسابقه مردم تونس شکل گرفت که دیکتاتوری دستنشانده غرب را بیرون راند و بازتاب گستردهای، به ویژه، در مصر داشت و سبب شد موج مخالفتهای مردمی، نظام دیکتاتوری و پلیسی آنجا را نیز در هم بکوبد.
ناظران این روند سرنگونی را با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۸۹، البته با تفاوتهای مهم، قابل قیاس میدانند. از جمله آنکه در شمار قدرتهای بزرگی که از دیکتاتورهای عرب حمایت میکنند، فردی شبیه به میخائیل گورباچف نمیتوان یافت. واشینگتن و متحدانش همواره بر این اصل تأکید دارند که دموکراسی تا آنجا که با منافع و اهداف راهبردی و اقتصادیشان سازگاری داشته باشد، مورد قبول و خوشایند است. دموکراسی، بهانه خوبی است که در امور داخلی دشمنانمان دخالت کنیم، ولی به هیچوجه شیوه حکومتی خوبی برای دولتهای تحت امر ما نیست، مگرآنکه کاملاً تحت اوامر و تابعیت ما باشد.
نگاهی به رومانی سال ۱۹۸۹ به خوبی نشان میدهد که واشینگتن تا زمانی از نیکولا چائوشسکو، دیکتاتوری بسیار مستبد در شرق اروپا، حمایت میکرد که امکان دفاع و پشتیبانی از او توجیه شدنی بود. زمانی که گذشته این دیکتاتور امکان فراموشی پیدا کرد، واشینگتن نه تنها از سقوط او ناراحت نشد، بلکه از آن استقبال هم کرد. این سیاستها، الگوی ثابت رفتار واشینگتن است. این سیاست در مورد فردیناند مارکوس، ژان کلود دوالیر، چان دوهاون، سوهارتو و امثال ایشان نیز اجرا شد. در مورد حسنی مبارک هم این سیاست اجرا شد؛ چون با وجود تلاشهای دایم برای تشکیل حکومتی جایگزین، این اقدامات همچنان مسیر از پیش تعیین شده خود را میپیمایند.
برخی بر این باورند که ترس از اسلام افراطی، مخالفت با دموکراسی را در عرصه عمل، ایجاب میکند. چنین باوری چندان بیارزش نیست، ولی آن را نمیتوان معقول خواند. در اصل، تهدیدی که همواره موجب ترس ایشان میشود، ترس از استقلال ملتهاست. امریکا و متحدانش همواره از اسلام رادیکال حمایت کردهاند. در برخی موارد، بارها برای جلوگیری از خطر ناسیونالیسم سکولار، از اسلام افراطی حمایت کردهاند. عربستان سعودی به عنوان مرکز ایدئولوژیکی اسلام افراطی، نمونه شناخته شدهای است که همواره از حمایت امریکا برخوردار است. مورد دیگر در این فهرست بلندبالا، ضیاء الحق، دیکتاتور ظالم پاکستان و حاکم ایدئال ریگان است که با موفقیت (و به پشتوانه آل سعود) طرح اسلام افراطی را اجرا کرد.
مروان مواشر، یکی از صاحبمنصبان سابق اردنی و سرپرست فعلی «مرکز واشتنگتن و متحدانش همواره بر این اصل تأکید دارند که دموکراسی تا آنجا که با منافع و اهداف راهبردی و اقتصادیشان سازگاری داشته باشد، مورد قبول و خوشایند است. دموکراسی، بهانه خوبی است که در امور داخلی دشمنانمان دخالت کنیم، ولی به هیچوجه شیوه حکومتی خوبی برای دولتهای تحت امر ما نیست، مگرآنکه کاملاً تحت اوامر و تابعیت ما باشد.
پژوهشهای خاورمیانه» در «بنیاد کارنگی» میگوید: «ادعایی که همواره هم در جهان عرب و هم در خارج از آن مطرح میشود، این است که هیچ مشکلی وجود ندارد و همه چیز در کنترل است. با این خط مشی فکری، بانیان قدرت چنین استدلال میکنند که اقدامات بیگانگان و مخالفان برای ایجاد اصلاحات سبب بحرانی جلوه دادن شرایط میشود، در حالی که همه چیز سر جای خودش هست.
بنابراین، از این طریق میتوان مردم را ساکت کرد. این دکترین سالیان سال عمر داشته و در تمام جهان از جمله در سرزمین امریکا پذیرفته شده است. در صورت وقوع شورش و ناآرامی، برای تحکیم دوباره قدرت، راه حلهای حسابشده، ضرورت مییابند، ولی همواره برای بازیافتن کنترل تلاش میشود.
جنبش پرشور دموکراسیخواه در تونس علیه دولتی شکل گرفت که آزادی بیان و آزادی مشارکت در آن به شدت محدود شده بود. همچنین حکومت آن به شدت ناقض حقوق بشر بود. این حکومت به دست دیکتاتوری اداره میشد که مردم از خانوادهاش به دلیل رشوهخواریهای کلان متنفر بودند. این ادعا در پیام محرمانه رابرت گودک، سفیر امریکا در این کشور، در جولای ۲۰۰۹ بیان شده است و ویکی لیکس آن را منتشر کرد. ازاینرو، میتوان گفت ویکی لیکس، اسناد و مدارکی را منتشر ساخت که به مردم امریکا بگوید مقامات این کشور نسبت به این تغییر و تحولات، آگاه و هوشیار هستند و از این طریق آرامشی در فضای جامعه برقرار سازند.
در واقع، این نامهپراکنیهای فاش شده آنقدر حامی سیاستهای امریکا هستند که گویی اوباما آنها را برای منافع خودش فاش میکند. گیدن راچمن در نشریه فاینشنال تایمز چنین مینویسد: «به نظر میرسد سیاست خارجه امریکا، اصولی، هوشمندانه و عملگرایانه است… موضعگیری عمومی امریکا در هر مسئله معینی، همان موضعگیری اختصاصی و محرمانه است. از این منظر، ویکی لیکس آنهایی را که دچار تئوری توهم هستند، تضعیف و کسانی را که انگیزههای عقلانی واشینگتن را زیر سئوال میبرند، تحقیر میکند».
بر اساس نظرسنجیهایی که مؤسسه بروکینگز در آگوست انجام داده، شمار محدودی از اعراب (۱۰ درصد) با این نظر واشینگتن و مفسران غربی موافقت نشان دادند که ایران، تهدیدی جدّی به شمار میرود. در مقابل، ۷۷ تا ۸۸ درصد از مردم، اسرائیل و امریکا را تهدید بزرگ قلمداد کردند.
اگر با دقت نگاه کنیم، تلگرامهای گودیک این ادعا را تأیید میکنند. بر اساس تحلیل استفان جونز در نشریه فوکوس، به این مطلب پی میبریم که اطلاعات گودیک، اثباتی است بر این ادعا که واشینگتن ۱۲ میلیون دلار کمک نظامیبرای تونس فراهم کرده است. تونس تنها یکی از پنج کشوری است که از این مواهب بهرمند میشود. اسرائیل (به طور دایم)، دو دیکتاتور بزرگ خاورمیانه، یعنی مصر و اردن و کلمبیا که همواره حقوق انسانی شهروندان خود را نقض میکند، بیشترین کمک نظامی امریکا را در نیمه جنوبی قاره امریکا به خود اختصاص دادهاند.
همانطور که پیامهای ویکی لیکسی خبر میدهند، مدرک اصلی هیلبران، حمایت عربستان از سیاستهای امریکا علیه ایران است. راچمن نیز بر این مسئله انگشت میگذارد که استقبال رسانههای عمومی از این افشاگریهای دلگرمکننده، به اهداف ویکی لیکس کمک میکند. واکنشها نشان داد که بیاعتنایی به دموکراسی و تحقیر آن در کشورهای پیشرفته و تحصیلکرده تا چه حد گسترده است.
در مورد دیدگاه مردم سخنی گفته نشده، ولی به راحتی قابل فهم است. بر اساس نظرسنجیهایی که مؤسسه بروکینگز در آگوست انجام داده، شمار محدودی از اعراب (۱۰ درصد) با این نظر واشینگتن و مفسران غربی موافقت نشان دادند که ایران، تهدیدی جدّی به شمار میرود. در مقابل، ۷۷ تا ۸۸ درصد از مردم، اسرائیل و امریکا را تهدید بزرگ قلمداد کردند. اکثریت ۵۷ درصدی اعراب علیه سیاستهای واشینگتن موضع گرفتهاند و معتقدند چنانچه ایران به سلاحهای هستهای مجهز شود، امنیت منطقه بهبود مییابد.
باز هم هیچ مشکلی نیست و همه چیز در کنترل است. دیکتاتورها، حامی ما هستند حتی به قیمت نادیده گرفتن شهروندانشان، مگر اینکه مردمشان بیدار شوند و زنجیر ظلم را بگسلانند. در آن هنگام سیاستگذاریها باید متناسب با تغییر اوضاع صورت پذیرد.
مطالب دیگر نیز در حمایت از عقلانیت تصمیمسازیهای واشینگتن فاش شدهاند. در جولای سال ۲۰۰۹، هوگو لیورنز، سفیر امریکا در هندوراس، به واشینگتن خبر داد که این سفارتخانه در مورد «مسائل حقوقی و قانونی مربوط به عزل اجباری رئیس جمهوری، مانوئل مل زلایا» تحقیقاتی انجام داده است. سفارتخانه در پایان به این نتیجه رسیده است که: «شکی نیست ارتش، دادگستری و کنگره ملی دست در دست هم در ۲۸ ژوئن کودتایی غیر قانونی علیه باز هم هیچ مشکلی نیست و همه چیز در کنترل است. دیکتاتورها، حامی ما هستند حتی به قیمت نادیده گرفتن شهروندانشان، مگر اینکه مردمشان بیدار شوند و زنجیر ظلم را بگسلانند. در آن هنگام سیاستگذاریها باید متناسب با تغییر اوضاع صورت پذیرد.
دستگاه اجرایی کشور علم کردهاند.» تا به اینجای ماجرا که جالب به نظر میرسد، جز اینکه اوباما با حمایت از حکومت کودتا و نادیده گرفتن شرارتها و بیرحمیهای رخ داده پس از آن، کمابیش از امریکای جنوبی و اروپا جدا شد.
از نظر فرد برانفمنف، تحلیلگر سیاست خارجه در نشریه تراسدیک، یکی از جالبترین افشاگریهای ویکی لیکس مربوط به پاکستان است. پیام ما چنین نشان میدهند که سفارت امریکا از این موضوع آگاه است که جنگ واشینگتن در افغانستان و پاکستان، نه تنها بر گسترش دامنه عقاید ضد امریکایی میافزاید، بلکه خطر ایجاد دولتی متزلزل در پاکستان را هم به همراه دارد. حتی ترس از این امر را در پی دارد که سلاحهای هستهای به دست تروریستها بیفتد. باز هم این افشاگریها باید احساس آرامشی را به وجود بیاورند… که مقامهای دولتی نسبت به اوضاع و احوال منطقه به خوبی واقفند. این در حالی است که در واقع، واشینگتن به سمت فاجعه گام برمیدارد.
منبع:
http://www.israeli-occupation.org/2011-02-04/noam-chomsky-its-not-radical-islam-that-worries-the-us-its-independence/.
۱. Noam Chomsky، متفکر و نویسنده سرشناس امریکایی.
نشریه سیاحت غرب شماره ۹۴