فاطمه جان! قسم به کسى که مرا به پیامبرى برانگیخت مهدى این امت فرزندان آن دو (حسن و حسین، علیهماالسلام) است. هنگامى که دنیا را هرج و مرج فرا گیرد آشوب ها پدیدار گردند؛ راه ها بسته شده و گروهى، گروه دیگر را غارت مى کند، بزرگان به کودکان رحم نمى نمایند و کوچکترها حرمت بزرگان را رعایت نمى کنند، در این هنگام خداوند از نسل (حسن و حسین، علیهماالسلام) کسى را برمى انگیزد که قلعه هاى گمراهى و دلهاى قفل زده را مى گشاید و اساس دین را در آخرالزمان استوار مى کند. چنانچه من در دوره رسالت آن را استوار نمودم و زمین را پس از آنکه از ظلم و جور انباشته شده باشد پر از عدل و داد مى کند.
مدینه غمگنانه لحظات سنگین خویش را سپرى مى کرد، غم سنگینى سینه شهر رسول اللَّه را مى فشرد.
لحظه ها مى رفتند تا مدینه بماند بدون رسول اللَّه زمین و آسمان چشم به خانه پیغمبر دوخته بودند.
صداى گریه زهرا، سلام اللَّه علیها، شدت گرفت، پیامبر سرشان را به طرف حضرت زهرا بالا بفرد و فرمود: عزیز دلم، فاطمه جان! چرا گریه مى کنى؟
– از ضایعه اى که بعد از شماست مى ترسم.
– عزیزم! آیا نمى دانى خداوند کاملاً بر احوال زمین آگاه است و در یک نظر پدرت را به رسالت مبعوث نمود. و براساس همان آگاهى، در نظر بعد، شوهرت را برگزید و به من وحى کرد تو را به نکاح او درآورم.
آنگاه چشمان کم رمقش را به تیرک هاى چوبى سقف اتاق دوخت.
– فاطمه جان! خداوند به ما اهل بیت هفت خصلت عطا نموده است که به کسى قبل از ما عطا نشده، و پس از ما نیز به کسى عطا نخواهد شد.
اول آنکه من، خاتم پیامبران، برترین ایشان و محبوب ترین مخلوق در نزد خدا هستم و پدر توام.
دوم آنکه جانشین من، بهترین جانشینان و محبوب ترین ایشان نزد خدا و او شوهر توست.
سوم آنکه شهید ما، بهترین شهدا و محبوب ترین آنها نزد خداست و او حمزه، عموى پدر و عموى شوهر توست.
چهارم از ماست آنکه دوبال دارد و هرگاه بخواهد با آن در بهشت با ملائکه پرواز مى کند و او پسر عموى پدر و برادر شوهر توست.
پنجم و ششم، دو نوه پیامبر این امت فرزندان تو هستند، حسن وحسین که آقاى جوانان بهشتند و قسم به خدا! پدرشان از هردو آنها نیکوتر است.
هفتم: فاطمه جان! قسم به کسى که مرا به پیامبرى برانگیخت مهدى این امت فرزندان آن دو (حسن و حسین، علیهماالسلام) است. هنگامى که دنیا را هرج و مرج فرا گیرد آشوب ها پدیدار گردند؛ راه ها بسته شده و گروهى، گروه دیگر را غارت مى کند، بزرگان به کودکان رحم نمى نمایند و کوچکترها حرمت بزرگان را رعایت نمى کنند، در این هنگام خداوند از نسل (حسن و حسین، علیهماالسلام) کسى را برمى انگیزد که قلعه هاى گمراهى و دلهاى قفل زده را مى گشاید و اساس دین را در آخرالزمان استوار مى کند. چنانچه من در دوره رسالت آن را استوار نمودم و زمین را پس از آنکه از ظلم و جور انباشته شده باشد پر از عدل و داد مى کند.
فاطمه جان! اندوهگین مباش و گریه مکن، همانا خداوند، عزوجل، از من نسبت به تو مهربان تر و رئوف تر است و این به خاطر جایگاه تو نزد من و مهر توست در قلب من. خداوند ترا به مردى تزویج نمود که از جهت خاندان بزرگترین مردم، و از جهت بزرگوارى و مقام برترین ایشان و مهربانترین آنان نسبت به مردم، عادل ترین آنها در مساوات و بیناترین در رویدادها و مسائل است و من از خدا خواسته ام که تو اولین کسى باشى از اهل بیتم که به من ملحق خواهد شد.
در این هنگام آثار سرور و شادى در چهره حضرت زهرا، سلام اللَّه علیها، نمایان شد…
× بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۹.
ماهنامه موعود شماره ۲۷