پژوهشی در موسیقی واثرات آن (۲)

0176750c773a9dd29a31c85a92d3e83f - پژوهشی در موسیقی واثرات آن (2)

درمقابل همۀ این حرف هایی که زده شد و همۀ مضرّاتی که برای موسیقی گفته شد عده ای نیزادّعا می‌کنند که موسیقی در درمان بسیاری از بیماری ها کاربرد دارد والبتّه امروزه یکی از بحث های مهم، همین بحث درمان، بوسیله موسیقی است که اصطلاحا ًبه آن موسیقی درمانی گفته می‌شود. و یا گفته می‌شود که پخش موسیقی در گاو داری ها بر روی شیر دهی گاوها تأثیر داشته و مقدار شیردهی آنان را افزایش داده است و از این قبیل مسائل.

 

 

اثرات جسمانی و مادی موسیقی :

همان گونه که گفتیم در این باب، اثرات موسیقی را ازجنبۀ فیزیکی و جسمانی نیز بررسی خواهیم کرد ولی برای این که بتوانیم زیان های جسمی موسیقی را بیان کنیم ابتدا به مقدمه ای باید اشاره کنیم:دربدن انسان، یک سلسله اعصاب وجود دارد که به آن، سلسله اعصاب نباتی می‌گویند. سلسله اعصاب نباتی به دو دسته تقسیم می‌شوند : ۱ـ اعصاب سمپاتیک. ۲ـ اعصاب پاراسمپاتیک.اعصاب سمپاتیک وظیفه اش تنگ کردن مردمک چشم، جلوگیری ازترشح، بالا بردن فشارخون، تنگ کردن ضربان قلب و… می‌باشد و باعث می‌شود که انسان در کارهای زندگی بیدار و در امور، کوشا و فعّال باشد.اعصاب پاراسمپاتیک برعکس اعصاب سمپاتیک عمل می‌کند . ارمغان آن برای انسان، رخوت وسستی و بی حالی، خواب، غفلت، سهو و نسیان و اندوه حزن و بیهوشی است و وظیفه اش انقباض عضلات صاف، ایجاد ترشح ، تقلیل فشارخون، تنگ کردن مردمک چشم وکند کردن ضربان قلب و… می باشد(۲۸)بدیهی است وقتی از خارج تحریکاتی روی اعصاب شروع می‌شود اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پائین یا بالا می روند. ازجلمه تحریکات خارجی که منجر به عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک می‌شود ارتعاشات موسیقی است که باعث اثراتی دربدن می‌شود که ما به گوشه ای ازآن ها اشاره خواهیم کرد:

۱ـ ضعف اعصاب:

ازبین رفتن تعادل بدن که منوط به مختل شدن تعادل وتوازن بین دوسیستم اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک است منجر به پدیدآمدن ضعف اعصاب می‌شود.دکتر «آرنولدفریدمانی» پزشک بیمارستان نیویورک ورئیس کلینیک سردرد، باکمک دستگاههای الکترونی تعیین امواج مغز وتجربیاتی که بدست آورده ثابت کرده که یکی از عوامل مهم خستگیهای روحی وفکری وسردردهای عصبی، گوش دادن به موسیقی رادیو است مخصوصاً برای کسانی که به موسیقی آن دقّت وتوجّه می کنند(۲۹)شورای ملّی تحقیقات کانادا هم نتایجی از تحقیقات خود اعلام کرده که قابل توجّه است : صدای موسیقی، هر قدر هم که ضعیف باشد، آشفتگی فوق العاده شدیدی در کار مغز ایجاد می‌کند، صدای ملایم موسیقی حتّی درموقع خواب دشمن سلامت است.خطرناک ترین و بدترین عذاب برای کسی که به خواب رفته است، صدای آهستۀ موسیقی درحال پخش است(۳۰)

۲ـ عمرکوتاه:

گفته می‌شود عمر متوسّط انسان، حدود ۱۲۰سال می‌باشد ولی علل وعوامل مختلفی درکاهش یا افزایش این مقدار مؤثر است . عواملی چون تغذیه، تفریح،خنده، گناه و…امام صادق (ع ) می فرمایند: «بَیتُ الغِنا لا تؤمنُ فیهِ الفَجیعۀُ وَ لاتُجابُ فیه الدَّعوَۀُ وَلایَدخُلُهُ المَلَکُ(۳۱).«خانه ای که در آن غنا باشد، از مرگ و مصیبت دردناک ایمن نیست و دعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی‌شوند».طبق یافته های دانشمندان نیز از جملۀ عوامل کاهش طول عمر انسان، سرو صداها و صدای موسیقی می‌باشد به طوری که اکثرموسیقی دان ها به نصف عمر طبیعی هم نرسیده‌اند و بعضاً با عوارض و مرگ ناگهانی از دنیا رفته‌اند، حتّی در قرون قبل هم که مردم از این آلودگی ها به دور بوده ودارای عمرهای طولانی بوده‌اند، کار گزاران موسیقی ازعمرطبیعی محروم بوده اند. آمارهایی که در این زمینه اعلام شده است مؤیّد این مطلب است که نوع موسیقی دانان، دارای عمرهای کوتاهی بوده‌اند و ما دراین نوشتار به جهت اختصار، فقط به ذکر نام برخی از این موسیقی دانان بسنده می‌کنیم تا فقط شواهدی بر این مطالب ذکر شده، ارائه شده باشد و عزیزان را جهت اطّلاعات بیشتر به کتب مربوطه(۳۲) ارجاع می دهیم.تذکر: الف ـ البتّه ممکن است ازموسیقی دانان کسانی هم باشندکه عمرآنها بیش از اینها بوده باشد ولی در اینموردآن چه راکه غالب بوده درجدول، بیان کرده ایم.
ب ـ ممکن است علّت مرگ همۀ افراد ذکر شده، صرفاً موسیقی نبوده و علل دیگری نیز دخیل باشد ولی آن چه مسلّم است یکی از عوامل آن را می توان موسیقی ذکرکرد.

نام

تاریخ تولد

تاریخ مرگ

مدت عمر

ملیّت

لئونارد دولئو

۱۶۹۴

۱۷۴۴

۵۰ سال

ایتالیایی

پرگولوزی

۱۷۱۰

۱۷۳۶

۲۶ سال

ایتالیایی

هرولد

۱۷۹۱

۱۸۳۳

۴۳ سال

فرانسوی

ژرژبیژه

۱۸۳۸

۱۸۷۵

۳۷ سال

فرانسوی

مندلسن

۱۸۰۹

۱۸۴۷

۳۸ سال

آلمانی

بتهون

۱۷۷۰

۱۸۲۶

۵۶ سال

آلمانی

اسکریابین

۱۸۷۲

۱۹۱۵

۴۳ سال

روسی

ایوانویچ گلینکا

۱۸۰۴

۱۸۵۷

۵۳ سال

روسی

مک داول

۱۸۶۱

۱۹۰۸

۴۷ سال

آمریکایی

جان فیلد

۱۷۸۲

۱۸۳۷

۵۵ سال

آمریکایی

توماس مورله

۱۵۵۷

۱۶۰۲

۴۵ سال

انگلیسی

هنری پرسل

۱۶۵۸

۱۶۹۵

۳۷ سال

انگلیسی

حبیب الله بدیعی

۱۳۱۲

۱۳۷۱

۵۹ سال

ایرانی

در ضمن، این اسامی از کتاب تأثیر موسیقی بر اعصاب وروان، استخراج شده است.

۳ ـ گرایش به مواد مخدّر:

بسیاری ازموسیقی دانان به علّت عارض شدن ضعف اعصاب گرایش به مواد مخدّر پیدا کرده تا شاید درمانی برای این بیماری پیداکنند. مواد مخدّر در نگاه اول مسکّن خوبی برای اعصاب وروان است لذا غافل از مضرّات زیاد آن،به آن روی آورده و در دام آن گرفتار می آیندکه البتّه خود مواد مخدّر نیز درکاهش قوۀ بینایی نقش دارد و مضرّات مواد مخدّر، خود فصل جداگانه ای می طلبدکه از گنجایش بحث خارج است.

۴ ـ ضعف چشم:

از جمله حسّاسترین اعضای بدن چشم ها وگوش ها هستند. حرکت چشم ها توسط اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک انجام می‌شود وگفته شدکه بوسیله ارتعاشات موسیقی تعادل این سیستم به هم می ریزد و موجب ضعف اعصاب می‌شود، ادامه این عملکرد موجب تأثیرات عمیق دراین اعضای حسّاس و در نتیجه با عث ضعف چشم و حتّی کوری می‌شود.

۵ ـ فشارخون :

یکی دیگر از عوارض موسیقی پیدایش بیماری فشار خون است که البتّه این هم عوامل مختلفی دارد و موسیقی یکی ازآن عوامل است. این مسئله را پزشکان با بررسی های خود دریافته‌اند و به کسانی که با موسیقی و سروصدای زیاد در ارتباط اند در مورد عوارض آن هشدار داده‌اند. دکتر «گورلدواین» پس از مطالعات زیاد به این نتیجه رسید که رادیو، علّت اساسی فشارخون به شمار می رود و برای اطمینان از این موضوع بازوبند فشار خون را به خود بست و این نتیجه بدست آمدکه هرقدر انسان از یک قطعۀ موسیقی بدش بیاید، همان اندازه فشار خون او بالا می رود، دکتر «واین» از تغییر فشار خون در اثر شنیدن چند قطعۀ موسیقی درتعجّب بود و بالأخره برای این که دچار خطر رادیو نشود رادیو را خاموش کرد.از همه مهمتر مشاهده حالات روانی خود موسیقی دانان است که بزرگترین نمایش تجربیات و آزمایش های علمی و عملی است که زیان موسیقی را در این قسمت برای ما تشریح می‌کند، زیرا آنها به تدریج،گرفتار اختلالات عصبی و حسّاسیّت های بی جا شده و در نتیجه، اغلب دچار انقباض عروق و فشارخون و سکته های مغزی گردیده و حتّی بعضی ها در هنگام نواختن موسیقی، فشار خون آنها بالارفته ودر اثر سکتۀ ناگهانی جان
خود را فدای تحریکات و ارتعاشات موسیقی کرده‌اند. آیا همین سکته های نوازندگان، در هنگام اجرای برنامه های موسیقی؛ خود،دلیل بارز دیگری نیست، مبنی براین که موسیقی تا چه‌اندازه در ایجاد فشار خون مدخلیّت دارد؟(۳۳۹این ها بخشی از مضرّات موسیقی بود، چراکه موسیقی، مضرّات دیگری را نیز به همراه دارد، ازجمله: مشکلاتمغزی، مشکلات قلبی، تهییج و…که به جهت جلوگیری ازاطالۀ کلام به همین مقدار بسنده و از توضیحات بیشترخودداری می نماییم.

موسیقی وکمال انسان

برخی برای توجیه استماع موسیقی آن را برای بدست آوردن حال و مقام،مفید دانسته و می‌گویند : چه مانعیداردکه برای رهروان حق وحقیقت در ابتدای کار، موسیقی و سماع برای تحصیل حال تجویز شود؟پاسخ :کدامین منطق واقع بینانه می گویدکه تعلیم و تربیت هایی که به وسیلۀ عمل خارجی وگفتار صحیح و روشن صورت می‌گیرد، حذف شود و به وسیلۀ موسیقی وسماع که فاقد محتوا بوده وتنها باشکل خوشایندش خیالات راتحریک می‌کند، تحوّل واقعی در انسان به وجود آورده شود؟ اگرشما برای اشخاص احمق و کسانی که از نیروی اندیشه وتعقّل محرومند، صدهاهزار آهنگ پرمعنی وزیبا بنوازید،چه تأثیر مثبت در آنان ایجاد خواهد کرد؟درنتیجه برای به ثمررسیدن تعلیم وتربیت مجبورهستیم قوای دفاعی وخودِروان راتقویت کنیم،نه خیالات وتجسمیّات ونا هشیاریهای تصنّعی را….بهترین دلیل این مدّعا(که هر اندازه موسیقی، آدمیان را به خود مشغول بدارد، ازحالات روحانی وملکوتی خالص آنان می‌کاهد) وضع روانی اکثریت قریب به اتفاق مردم دوران معاصر ماست که به جهت گسترش موسیقی در شرق و غرب ،حتّی متأسّفانه درهمۀ کشورهای اسلامی‌یک حالت لذّت گرایی وتأثیر پذیری از موسیقی، روان آنان را فرا گرفته و از وجد و هیجانات و شهودهای عالی ملکوتی والهی آنان به طور وحشتناک کاسته است.(۳۴)همچنین اگر قرار بود که موسیقی، عاملی در تکامل انسان باشد و وسیله ای برای رسیدن به مقامات الهی باشد بدون شک، رهبران ما یعنی معصومین (علیهم السّلام) این مطلب را برای پیروان خویش بیان می فرمودند و از بیان این مسئله فرو گذار نمی‌کردند چرا که آنان برای رساندن انسان ها به کمال حقیقی خویش آمده‌اند و اگر چیزی راکه باعث رسیدن انسان به کمال است ذکر نکرده باشند نقض غرض خواهد بود. لذا نمی توان این حرف را پذیرفت.
مسئلۀ دیگراین است؛که درست است موسیقی یک هنر است ولی ازطرف دیگر، فقط یک محرّک برای روح و روان انسان است . به عبارت دیگر موسیقی چیزی را به انسان نمی دهد وآن حالات مختلفی را که برای موسیقی گفته شد به او اعطا نمی‌کند بلکه صرفاً یک محرّکی است که آن حالاتی را که در انسان ها وجود دارد تحریک می‌کند و بر می انگیزد.پس موسیقی دارای دو جنبه است:۱ـ جنبۀ شکل روانی آن. ۲ـ جنبۀ محتوایی آن.و امّا شکل روانی موسیقی،آن تأثیری است که انسان در درون خود، با شنیدن موسیقی احساس می‌کند.

امّا محتوای موسیقی چیست؟

وقتی که آهنگ حماسه ای نواخته می‌شود، آیا این آهنگِ حماسه ای مانند مارش، در درون خود چیزی که واقعیت داشته باشد به من می دهد یا مانند کلمات یا عدوات قراردادی تأثیری در من به وجود می آوردکه حالت حماسه ایِ مرا می جوشاند؟ من می جوشم، نه این که محتوای موسیقی این حالت را در من به وجود می آورد، بلکه عامل محرّک احساسات و هیجانات من عبارت است از واحدهای مربوط به آن حماسه که در محیط زندگی ام چه از سرگذشت خود و چه از تاریخ ملّت و قومی‌که جزئی ازآن هستم،به وجودآمده است، یا تاریخ ملّت خود.پس موسیقی محتوایش حماسه و محبّت و عشق و اندوه نیست، بلکه این عناصر رسوب یافته دردرون من است که با ورود امواج موسیقی در درونم می جوشد و تحریک می‌شوم. این است معنای آن که می‌گوید موسیقی شکل دارد ولی محتوا ندارد یا محتوا وشکل درموسیقی یکی بیش نیست .(۳۵)
فصل چهارم : نظرعلمای اسلام و دانشمندان غرب راجع به آثارموسیقی:
حال که با اثرات موسیقی برجسم و روان انسان آشنا شدید، سراغ دانشمندان غرب و علمای اسلام خواهیم رفت تا نظرات آنها را نیز راجع به موسیقی بدانیم.« امام خمینی(ره) »: « از جمله چیزهایی که مغز جوان ها را تخدیر می کند، موسیقی است … موسیقی، انسان را از جدّیت بیرون می‌برد. یک جوان که عادت کرده روزی چند ساعت را با موسیقی سروکار داشته باشد، یک جوانی که اکثر اوقاتش را پای موسیقی بنشیند … از مسایل زندگی و از مسایل جدّی به کلّی غافل می‌شود عادت می‌کند همان طورکه به مواد مخدّر عادت می کند…موسیقی با تریاک فرقی ندارد، تریاک یک جور خلسه می آورد و این یک جور خلسه می آورد… نباید دستگاه تلویزیون، جوری باشد که ۱۰ ساعت موسیقی بخواند….این عذر نیست که اگر موسیقی نباشد در رادیو، آنها می روند از جای دیگری موسیقی می‌گیرند حال اگر از جای دیگر می‌گیرند، ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟…جوانی که به موسیقی عادت کرد دیگر نمی تواند کار انجام دهد، دیگرنمی تواند قاطع باشد». (۳۶)
« امام خامنه ای(حفظه الله) »:« به نظرم می رسد که موسیقی می تواند گمراه کننده باشد، می تواند انسان را به شهوات دچار کند، می تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی کند؛ می تواند هم این نباشد و می تواند عکس این باشد . مرز حلال وحرام اینجاست».(۳۷)
« علّامه جعفری(ره) »: «عمدۀ جذّابیّت و لذّت موسیقی و انبساط آوردن آن، معلول سلب هشیاری به واقعیتهای درون ذات و برون ذات و هم چنین سلب اختیار است…در حالی که موسیقی ها حتّی روحانی ترین آنها با دو حقیقت مزبور (هشیاری واختیار) سازگار نیست و این اصل را همۀ ما می دانیم که هیچ حرکت ناهشیارانه و جبری نمی تواند تکاملی باشد، اگر چه با نظر به عوامل گوناگون، دارای لذّت و جذّابیّت بوده باشد . جنبۀ تخدیری موسیقی را نیز می توان در نظر گرفت، لذا اگر درحال جذبۀ موسیقی، ذکر الله اکبر را به زبان بیاوریم، هیجان وتأثّر از موسیقی مانع ازآن خواهد بودکه ما معنای آن ذکر مقدّس را به طور معیّن و مستقیم درک کنیم و با همۀ قوای مغزی وروانی متوجّۀ آن باشیم».(۳۸)
«ناپلئون هیل» (نویسندۀ آمریکایی) : «ده چیز است که باعث هیجان و تحریک مغز می‌شود این وسائل ده گانه که مغز انسان را به هیجان و فعّالیّت وادار نموده و نوسانات آن را به اعلا درجه می رساند عبارتند از:
۱ـ اشتیاق وعلاقۀ جنسی ۲ـ … ۳ ـ … ۴ـ موسیقی ۵ ـ …»(۳۹)
پروفسور«ولف آدلر»( استاد دانشگاه کلمبیا) : « بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی، شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب می‌گذارد….موسیقی علاوه براین که سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقّت خارج از حدّ طبیعی آن سخت خسته می کند، عمل ارتعاش صوتی که در موسیقی انجام می‌شود تولید عرقی خارج از حدّ طبیعی در پوست ایجاد می نماید که بسیار زیان بخش است و ممکن است مبدأ امراض دیگری قرارگیرد»(۴۰)
«هگل» (فیلسوف شهیر فرانسوی) می‌گوید: «ادبیات عالی ترین هنرها، و موسیقی پست ترین هنرهاست زیرا اولی بیش از همه با فکر و معنا سر وکار دارد و موسیقی با حقیقت و معنا سر وکار ندارد».(۴۱)

فصل پنجم : موسیقی درمانی

درمقابل همۀ این حرف هایی که زده شد و همۀ مضرّاتی که برای موسیقی گفته شد عده ای نیزادّعا می‌کنند که موسیقی در درمان بسیاری از بیماری ها کاربرد دارد والبتّه امروزه یکی از بحث های مهم، همین بحث درمان، بوسیله موسیقی است که اصطلاحا ًبه آن موسیقی درمانی گفته می‌شود. و یا گفته می‌شود که پخش موسیقی در گاو داری ها بر روی شیر دهی گاوها تأثیر داشته و مقدار شیردهی آنان را افزایش داده است و از این قبیل مسائل.دراین موردتوجه به چند نکته لازم می‌باشد: اولاًباید دیدکه این ادعاهای مطرح شده تا چه حد صحّت وسقم دارد وتاچه حد از جنبه های تبلیغاتی برخوردار است.ثانیاً بسیاری از روانپزشکان معترف اند به این که نتیجۀ درمان با موسیقی بسیارضعیف است چنان که «اسکریل» در این زمینه می‌گوید: «من اقرارمی‌کنم که عدم موفّقیّت هایی در زمینۀ درمان با موسیقی وجود دارد ولی باید در ضمن، اثرتسکین دهنده و مشغول کنندۀ آن را نیز درنظرداشت(۴۲)». ثالثا ًباید نسبت بین کسانی راکه بوسیلۀ موسیقی درمان شده‌اند وکسانی که از این طریق دچار بیماری های روحی شده‌اند سنجید و مقایسه کرد و دیدآمار کدام یک بیشتر است. در این صورت با مشاهدۀ آمار زیاد بیماران خواهیم دید که آمارشان قابل مقایسه نیست . در ضمن ، برفرض تأثیر مناسب داشتن، یا این گونه است که آن موسیقی، موسیقی طبیعی است یا موسیقی هنری است که انسان براستماع آن مجاز باشد، نه هرموسیقی. و این گونه موسیقی ها نیز نه برای هر شخصی بلکه برای یک عدۀ خاصّی که پزشک متعهّدی برای اوتجویز کرده باشد مفید خواهد بود. لذا این گونه نیست که هر شخصی بتواند هر نوعی از موسیقی را که خواست به این بهانه گوش دهد. همچنین شاید بیماری هایی از این طریق درمان شود ولی ما فقط ظاهر قضیّه را می بینیم و مضرّات آن را نمی‌بینیم. مثل درمان، با قرص ها که ظاهراً بیماری، بواسطۀ آن رفع می‌شود ولی در واقع، یک عارضۀ دیگری پیدا می‌شودکه شاید در کوتاه مدت، متوجۀ آن نشویم ولی در دراز مدت اثر خود را بگذارد .کارکرد موسیقی در درمان نیز محدودۀ خاصّ زمانی و کاربردی دارد و استفاده بلند مدت و بی پروای آهنگهای مختلف، بویژه آهنگ ها ی پرتنش، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست.در مورد موسیقی و افزایش شیر گاو هم باید گفت :همان دانشمندانی که افزایش شیر گاو را براثر موسیقی اثبات کرده‌اند بعدها پائین بودن کیفیّت آن شیر وشیری را که غیر طبیعی دوشیده شود اثبات کرده اند.(۴۳) هم چنین عمرگاوها پائین تر آمده است.درنهایت می توان گفت : ممکن است موسیقی دارای اثرات مثبتی برای انسان باشد ولی آیا باید فقط به اثرات مثبت آن نگاه کرد؟در مورد شراب هم قرآن، فرموده : منافعی برای مردم دارد(۴۴)و شاید هم حتّی در برخی مراکز، تجویز شود ولی قرآن در ادامه می فرمایدکه ضرر وگناهش بزرگتر از نفعش هست . لذا هرآن چه را اگر چه دارای منافعی نیز باشد نمی توان مطلقاً مفید دانست و باید جنبه های دیگر آن را نیز در نظرگرفت. و بالأخره این که نمی توان منکر تأثیر موسیقی و حتّی لذّت موسیقی شد و این مسئله، حل شده است ولی بحث اصلی راجع به آن دسته ازموسیقی هایی بود که هم ازنگاه شرع وهم ازنگاه دانشمندان مذمّت شده بود که در اثر تخریبی چنین موسیقی جای تردید نیست وعمدۀ مضرّاتی هم که گفته شد به همین قسم از موسیقی بر می‌گردد.یک نکته نیز حائز اهمیّت می‌باشد وآن این که اگرچه در این مقاله از زاویۀ فقهی کمتر به این مسئله توجّه شد ولی باید دانست که آن چه راکه شرع از آن نهی کرده حتّی اگر از لحاظ علم تجربی عکس آن اثبات شود نباید فریب خورد و امرشرع را غیرعلمی قلمدادکرد بلکه باید تابع محض دستورات الهی بود حال علم،آن را اثبات کند یا نه. و اما در مورد دیگرموسیقی ها همان طورکه ملاحظه شد عدّه ای این گونه موسیقی را نیز ردکردند ولی درمقابل، عدّه ای نیز به چنین موسیقی خرده نگرفته و حتّی برخی از آن استقبال کرده‌اند.

نتیجه گیری

واقعیّت این است که اظهارنظردر مورد استفاده ازموسیقی،کارهرکسی نیست و باید به متخصّص آن در این باب رجوع کرد ولیکن آنچه ازگفتار بزرگان با وجود اختلافات دراین مسئله می توان به دست آورد این است که می توان از موسیقی در مسیر صحیح آن استفاده کرد وآن را به طور مطلق طرد نکرد. ازطرفی درکلام رهبرمعظّم انقلاب ازموسیقی به عنوان هنری که تلفیقی ازدانش، اندیشه و فطرت خدادادی استتعبیر می‌شود و پایۀ آن پایۀ الهی دانسته می‌شود.(۴۵) لذا می توان از این هنر برخاسته از فطرت خدادادی استفادۀ بهینه کرد. ازطرف دیگر، امروزه دنیای غرب و استعمارگر از این هنر متعالی درراستای اهداف سوء خود، استفادۀ ابزاری زیادی کرده و برای پیاده کردن اهداف شوم خود از این راه به عنوان یکی ازمؤثّرترین راه ها برای تأثیرگذاری بر روی جوانان بهره های فراوانی برده است و تا حدود بسیارزیادی نیز از آن نتیجه گرفته ولیکن متاسفأنه درکشورهای درحال توسعه وکشورهای شرق این مسئله مورد غفلت قرار گرفته وآنها فقط به عنوان بازیگر برای کارگردانان اصلی ایفای نقش می‌کنند و در واقع آنان پذیرندۀ آن چیزهایی هستند که به آنها القا و قالب می‌شود وازخودشان در ین زمینه ها تولیداتی ندارند. لذا این گونه کشورها نیز می توانند با استفادۀ مطلوب از این هنر وتولید موسیقی های مناسب و دارای محتوا از آن به عنوان یکی از راه های انتقال مفاهیم و فرهنگ خود استفاده کنند. چه این که به لحاظ علمی، صوت و موسیقی نوعی موج است و موج نیز یکی از راه‌های انتقال انرژی شناخته شده است که البتّه در رابطه با انتقال انرژی واستفاده از این روش بحث گسترده ای نیاز است و از حوصلۀ بحث، خارج است. به هرحال بحث موسیقی از دورترین زمان ها مطرح بوده است . دردوران پیامبران و بعد از آن دوره، در دوران ائمّه(علیهم السّلام) وتا به امروز ادامه داشته است و این گونه نیست که یک بحث تازه مطرح شده باشد.در این باب، اقوال زیادی نیز مطرح است که در این مقاله سعی شد در حدّ وسع، به این بحث پرداخته شود و از مطرح نمودن جنبه های دیگر موسیقی به دلیل عدم گنجایش این نوشتار صرفنظر شد . امید است خداوند متعال، ما را عالم وعامل به وظایف قرار دهد.

 

منبع: راسخون

 

پی‌نوشت‌ها:

۲۸.نگاهی به موسیقی، ص۳۶.
۲۹. سلامتی وطول عمر دراحکام اسلام، ص۸۲و۸۳.
۳۰. تأثیرموسیقی براعصاب وروان، ص ۷۳به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره۱۲۷۵۴.
۳۱.کافی، ج۶، ص۱۶۵۵، ح۱۵ووسائل الشیعه، ج۱۲، باب۹۹، ص۲۲۵، ح۱.
۳۲. سعدی حسنی، تاریخ موسیقی ـ عبداللهی خوروش، حسین،تاثیر موسیقی براعصاب وروان.
۳۳. تاثیرموسیقی براعصاب وروان، ص۱۱۰و۱۱۲.
۳۴. موسیقی از دیدگاه فلسفی وروانی، ص۱۴۷ـ ۱۴۸.
۳۵. همان، ص ۵۳ و۵۴.
۳۶. موسوی خمینی،روح الله، صحیفه نور، ج۵، ص۲۴۱وص۲۴۳و ج۷ص۲۴۵.
۳۷.نکته های ناب، ص ۱۰۳.
۳۸.موسیقی ازدیدگاه فلسفی وروانی، ص ۵۶ـ۵۷.
۳۹. هیل، ناپلئون، راه توانگری،ترجمۀ علی تعاونی، ص۸۶.
۴۰.مجله دیمانش ایلوستر،چاپ پاریس،شماره ۶۳۰.
۴۱.هگل، مبانی فلسفه، ص ۴۰۷.
۴۲. تأثیرموسیقی براعصاب وروان، ص ۳۲.
۴۳. سلامتی وطول عمردراحکام اسلام، ص۸۸ و۹۲.
۴۴. بقره(۲)، آیۀ۲۱۹.
۴۵. نکته های ناب، ص ۱۰۵.

فهرست منابع
۱ـ قرآن مجید، عثمان طه، چاپ۸، ترجمۀ مهدی الهی قمشه ای، انتشارات پارسایان، قم، ۱۳۸۶.
۲ـ جعفری،محمد تقی، علّامه، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ۴، مؤسسۀ تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری، تهران، ۱۳۸۵ .
۳ـ شریعت موسوی، مصطفی، آیت الله، نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنّت، چاپ اول، نشراسماعیلیان،
بی جا، ۱۳۷۲.
۴ـ طباطبائی، محمد حسین، علّامه، ترجمۀ تفسیر المیزان، چاپ ۲۱، ترجمۀ محمد باقر موسوی همدانی، جلد ۱۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بهار۸۵.
۵ـ طاهری، مهدی، سلامتی وطول عمردراحکام اسلام، چاپ۲، انتشارات گلهای بهشت، قم، ۱۳۸۶.
۶ـ عاملی، محمدبن حسن، شیخ حر، وسائل الشّیعه، بی چا، جلد۵ و۱۲، نشرمکتبۀ الإسلامیّۀ، تهران، ۱۳۸۲.
۷ـ عبداللّهی خوروش، حسین، تأثیرموسیقی براعصاب وروان، چاپ ۹، نشربادران، اصفهان، ۱۳۸۷.
۸ ـ فاضل لنکرانی، محمد، آیت الله العظمی، جامع المسائل، چاپ دوم، جلد۲، بی نا، بی جا، ۱۳۷۵.
۹ـ فیض مشکینی، علی اکبر، آیت الله، نصایح، چاپ۱۸، ترجمۀ آیت الله احمدجنّتی، دفترنشرالهادی، قم، ۱۳۷۸.
۱۰ـ قدّوسی زاده، حسن، نکته های ناب، چاپ۷، جلد۲، دفترنشرمعارف، بی جا، ۱۳۸۸.
۱۱ـ کلینی، محمدبن یعقوب، ابوجعفر، کافی، چاپ اول، جلد۶، نشرمؤسسۀ انصاریان، قم، ۱۳۸۴.
۱۲ـ موسوی خمینی، روح الله، رهبرکبیرانقلاب، صحیفۀ نور، چاپ دوم، جلد۵، تهران، ۱۳۷۱ وجلد۷، سازمان چاپ وانتشارات، تهران ۱۳۷۲.
۱۳ـ مطهری، مرتضی، آیت الله، تعلیم وتربیت دراسلام، چاپ۲۷، انتشارات صدرا، قم، ۱۳۷۵.
۱۴ـ. مجلسی، محمدتقی، علّامه، بحارالأنوار، چاپ سوم، جلد۷۱وجلد۷۹، بی نا، بیروت لبنان، ۱۴۰۳ه.ق.
۱۵ـ معین، محمّد، دکتر، فرهنگ فارسی معین، چاپ دوم، جلد۴، نشرثامن، تهران، ۱۳۸۶.
۱۶ـ محمدی نیا، اسدالله، بهشت جوانان، چاپ اول، انتشارات سبط اکبر، بی جا، بی تا.
۱۷ـ محمودی، سیدمحسن، مسائل جدیدازدیدگاه علما و مراجع تقلید، چاپ۳، نشرناصر، قم، ۱۳۷۹.

همچنین ببینید

ویژه نامه آخرالزمان

component/k2/item/28006-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86.html ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *