حمایت نوام چامسکی از تسخیر وال استریت

به گزارش مشرق به نقل از مهر، یکشنبه ۲۷ شهریور صدها نیویورکی در اعتراض به فساد موجود در سیستمهای مختلف و کاهش بودجه دستگاه‌های دولتی آمریکا مقابل ساختمان بورس وال استریت تحصن کردند. این حرکت آغاز یک جنبش جهانی شد و امروز در اروپا نیز حرکتهایی برای حمایت از جنبش تسخیر وال استریت وجود دارد.
“پاتریک برونر'” سخنگوی معترضان در وال استریت در آمریکا می‌گوید: مهمترین نگرانی ما این است که دموکراسی واقعی در کشور به دلیل نابرابری ثروت، به سرقت رفته است.

حرکت اعتراضی در وال استریت که در ابتدا تلاش می‌شد از سوی رسانه های آمریکایی به آن رنگ و بوی آنارشیستی داده شود در نهایت مورد حمایت محافل آکادمیک و دانشگاهی و روشنفکری قرار گرفت، اما به راستی دلایل واقعی این اعتراضات چه بود؟

فقر و شکاف طبقاتی

مهمترین عللی که امروز برای جنبش وال استریت عنوان می‌شود فقر و شکاف طبقاتی حاکم در آمریکا و نظام سرمایه داری است. “نوام چامسکی”، اندیشمند آمریکایی ضمن حمایت از جنبش “تسخیر وال استریت” می‌گوید: اگر شما در خیابانهای نیویورک قدم بزنید، فقر در همه جا قابل مشاهده بوده و زیرساخت‌ها و نیز مدارس در حال سرنگونی است. تداوم دور باطلی از موضوعات اجتماعی سبب شده است تا زمان اعتراضات در آمریکا فرا برسد. اعتراضات علیه وال استریت در اصل اعتراضاتی است علیه موسسات مالی؛ بانکها بزرگتر شده‌اند، سود موسسات اقتصادی بیشتر شده است و از سوی دیگر نرخ بیکاری در حد رکود اقتصادی رسیده است؛ اعتراض این افراد به سیاستهای مالی مثل مالیات و قواعد اداره شرکتهاست که با ایجاد و تداوم یک دور باطل در امور سبب بدتر شدن اوضاع شده است.

وی در ادامه به شکاف طبقاتی حاکم بر آمریکا اشاره می‌کند و می‌گوید: فقر جدی مردم و از سوی دیگر رفاه و ثروت به صورت پدیده ای برای برخی از مردم سبب شده است تا این چرخه باطل بیشتر و بیشتر ادامه یابد و در چرخه ای باطل از موضوعات اجتماعی زمان اعتراضات فرا رسیده است.

“کتی مک کانگی” فعال صلح آمریکایی نیز در این باره می‌گوید: میلیون‌ها آمریکایی بیکار هستند یا به کارهایی اشتغال دارند که نمی ‌توانند در آن از تمام توانایی‌های خود بهره بگیرند. میلیونها نفر از ما دسترسی به بیمه درمانی، سرپناه مناسب و مواد غذایی نداریم. اکثریت ما خواهان پایان جنگها، افزایش مالیات قشر ثروتمند، افزایش منابع انرژی سبز و بازسازی زیرساخت‌ها هستیم، با این حال سیاستمداران به حرف ما گوش نمی‌دهند. ما احساس می‌کنیم آنها نگران منافع مالی و شرکتی هستند؛ همانطور که جریان اصلی رسانه‌ای نیز این گونه است.

پیوستگی سیاست و پول

یکی دیگر از ابعاد جنبش “اشغال وال استریت” اعتراض به پیوستگی مراکز مالی و سیاسی به همدیگر است.چامسکی در این باره می‌گوید: اگر شما بخواهید رئیس کمیته ای در پارلمان یا کنگره و سنا شوید، باید پول پرداخت کنید، این پول از همان موسسات مالی به دست می آید. بنابراین، این روش سبب افزایش نفوذ موسسات مالی شده است. در حال حاضر بسیار سخت شده تا بین مقامات انتخاب شده و تمرکز سازمان اقتصادی بر قدرت تمایز قائل شد.

“تد مورگان” استاد علوم سیاسی در دانشگاه “لهیگ” (Lehigh ) چنین عقیده دارد: شواهدی وجود دارد که کنگره و هر دو حزب در آن در باره این اعتراضات عصبانی هستند. جنبش باید ارتباطات خود را با ارسال پیام رودررو افزایش می داد و با گروههای محلی ارتباط برقرار می‌کرد.

چامسکی نیز در تشریح انتقادات مربوط به هزینه انتخاباتی سال ۲۰۱۲ آمریکا که پیش بینی شده برای هر نامزد از یک میلیارد دلار فرارتر رود، گفت : این پول از کجا می آید، بخش اعظم این پول از سوی موسسات مالی تامین می‌شود.

وی افزود : در سال ۲۰۰۸ پولی که باعث پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری شد بیشتر از سوی موسسات مالی تامین شد. انتظار می رود که این پول باز گردد و بازخواهد گشت.

وی در بخش دیگری از سخنانش، گفت: از سالها پیش، سمت ها در سیستم پارلمانی از قبل خریداری می‌شد و بابت آن پول پرداخت می‌شود. سیاست اوباما نه مثل جرج بوش، ربودن آدمها، بلکه کشتن آنهاست.

تلاش برای اصلاحات در دموکراسی

یکی دیگر از مطالبات جنبشهای ضد فساد درغرب درخواست آنها برای اصلاحات در سیستمهای سیاسی و مالی این کشورهاست. این نکته گرچه کمتر به آن توجه می شود، اما یکی از خواستهای مهم مردمی است که مراکز مالی را به عنوان بازوان سرمایه داری عامل بدبختی های خود می دانند.

“دان دی بار” یک فعال ضد جنگ در آمریکا در این باره می‌گوید: ساختار سیاسی غربی فاسد شده و در برابر نیازهای شهروندان خود پاسخگو نیست.

تحلیلگر سیاسی دیگر در این باره می‌گوید: جنبش اشغال پیشرفتی مهم در اصلاح سیستمهای دولتی شکست خورده است.

“استفن سیمانوویتس” روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی می افزاید: “فرایند سیاسی حاکم ما را مایوس کرده و من فکر می‌کنم که نیاز داریم در بسیاری از شیوه ها اصلاحات داشته باشیم و این به معنی این نیست که مردم اعتقاد خود را به دموکرسی از دست داده‌اند.”

چامسکی نیز در ابتطاب با لزوم اصلاحات در نظام های ملی و سیاسی غرب می گوید: جامعه آمریکایی تشخیص داده است که سیستم دموکراتیک این کشور به کار نمی آید. اگر به نتایح نظرسنجی نگاه کنید پاسخ خود را دریافت خواهید کرد، بیش از دو سوم از مردم آمریکا از عملکرد کنگره ناراضی هستند، این نشان می دهد که سیستم درست عمل نمی‌کند.احساس بسیار گسترده ای شایع شده است که همه چیز اعم از کنگره، رئیس جمهور و دیگر سازمانهای مالی و اقتصادی همه به صورت اشتباه و نادرست عمل می‌کنند.

“ریچارد بکر”، عضو ائتلاف “اکنون برای توقف جنگ و پایان نژادپرستی اقدام کنید”(ANSWER) درباره لزوم اصلاحات می‌گوید: هیچ چیز برای همیشه باقی نخواهد ماند . تا زمانی که ثروت جامعه در اختیار بانکها و شرکتهای بزرگ قرار دارد و با تریلیون‌ها (دلار) پول نقد یا بیشتر از آن سروکار دارند، آنها تعیین می‌کنند چه کاری انجام شود و چه کاری انجام نشود، چه کسی کار کند و چه کسی کار نکند، نه بر اساس نیازهای مردم، بلکه بر اساس بیشتر کردن سود.

“مارسل کارتیر”، هنرمند آمریکایی و از تظاهرکنندگان جنبش “وال استریت را تصرف کنید”یک فعال سیاسی می‌گوید، نظام سرمایه‌داری آمریکا مخالف دموکراسی است، زیرا نماینده نخبگانی در نظام حاکم است که هر آن چه بتوانند برای سرکوب جنبش “وال استریت را تصرف کنید” انجام می‌دهند.

کارتیر می‌گوید: من مطلقا به احزاب دموکرات و جمهوریخواه اعتقادی ندارم. واقعیت این است که سرمایه‌داری اساسا نظامی مخالف دموکراسی است. آنها به واقع نماینده طبقه حاکم هستند، اقلیت کوچکی که تنها یک درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. اکنون احساس می‌کنم که مردم آمریکا بیدار شده‌اند. واقعیت این است که کل نظام سرمایه‌داری بر اساس استثمار است. کسانی که قدرت را در دست دارند در معنای بنیادی خود انگل‌هستند. ما به جامعه‌ای نوین نیاز داریم. ما شایسته زندگی در جامعه‌ای بسیار بهتر از آن چیزی هستیم که اکنون در آن زندگی می‌کنیم.

“مکس کیزر” روزنامه نگار اقتصادی با اشاره به تاریخ چپاول ثروت ملتها از سوی بانکدارانی همچون جی پی مورگان و دیگر ثروتمندان می‌گوید: آمریکا، شاهد دگرگونی در نظام سرمایه‌داری است. اکنون دیگر توازن قدرت تغییر کرده است. اکنون مدیران سرمایه با معترضان هستند زیرا آنها هستند که قیمت‌ها را دیکته می ‌کنند و این یک نوع دگرگونی در سیستم سرمایه‌داری است. نمی‌خواهم بگویم که این رویدادها ضدسرمایه‌داری است، بلکه نوعی دگرگونی است. این یعنی گرفتن ابزار سرمایه ‌داری و سپردن آن به مردم؛ ایجاد روشهای جدید قیمت‌گذاری و تغییر در قیمتها در جهان و نیز کنار گذاشتن تروریستهای بانکی از سیستم و تقسین ثروت میان کسانی که جزوی از جامعه جهانی هستند.

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *