استراتژی آتش‌فشان آپوکالیپتیک (آخرالزمانی)

2d905cac065bd7263b23cf06dbcfe494 - استراتژی آتش‌فشان آپوکالیپتیک (آخرالزمانی)

آثار سینمایی هالیوود نه تنها تأمین کنندۀ حدود ۷۲ درصد از خوراک سینماهای جهان است؛ بلکه از آنجا که «هالیوود» به عنوان «اتاق فکر» رهبران مخفی «سیاست و اقتصاد» جهانی عمل می‌کند، نقش بسزایی را در جهت‌گیری عمومی ساکنان زمین و هم افقی آنها با خاستگاه «سایه‌نشینان مخفی»‌ هم ایفا می‌کند.

طیّ سال‌های اخیر، عموم آثاری که با موضوع و محتوای «آپوکالیپس» – آخرالزّمان و پایان دنیا ـ به نمایش درآمده «بحران‌های سخت، تهدید کننده و دهشتناک» را محور اصلی گفت‌وگوی خود ساخته‌اند.

اگرچه تولید این آثار به دلیل وجود «عنصر گره و جاذبه» در داستان فیلم و رویکرد سینمای یهودی به فردا، عمری به درازای تاریخ سینما دارد؛ لیکن آرایش آخرالزّمانی هالیوود وجه دیگری از این آثار را بیان می‌کند.

آقای «جان هیلکوت»، کارگردان فیلم «جادّه» که در ماه نوامبر گذشته (۲۰۰۹ م.) به نمایش درآمده دربارۀ تفاوت این آثار می‌گوید:
«فرق بزرگ بین فیلم‌های آخرالزّمانی جدید با محصولات قدیمی در اینست که «فیلم‌های جدید، مجموعه‌ای از مشکلات را به نمایش می‌گذارند و تنها به بحث دربارۀ یک مسئله نمی‌پردازند».

تماشا و مقایسۀ آثار متقدّم و متأخّر «آپوکالیپتیک» سخن این کارگردان را تأیید می‌کند.

در آثار متقدّم مانند آثاری که با عنوان «آرماگدون» ساخته شده‌اند، یک عامل تهدید کننده مثل؛ شهاب‌های مهاجم آسمانی یا سفینه‌های بیگانه، زمین را تهدید می‌کنند و تمام مبارزه و تلاش منجی زمینی مصروف حذف یک عامل تهدید کننده می‌شود. گرهی که دستان توانای مردان چشم آبی و مهندسان قهرمان آمریکایی آن را می‌گشاید و همه را مبهوت هنرمندی خود می‌کند، امّا در آثار جدید، تهدیدها چند وجهی‌اند. همزمان با هم، چند بحران جهان را تهدید می‌کنند. سونامی، آتش‌فشان، زلزله و گرم شدن زمین، چنان به یک‌باره هجوم می‌آورند که هیچ‌کس قادر به کنترل بحران نیست و پیامد آن، این است که زمین نابودی کامل را تجربه می‌کند.

آقای «دونالد آمریخ‌« آلمانی‌تبار که به عنوان کارگردان آثارش در هر دو فصل فیلم‌های آخرالزّمان‌گرا حضور دارد، در فیلم «روز استقلال» حملۀ سفینه‌های مهاجم بیگانه را که از کرات دوردست آسمان حمله آورده‌اند به عنوان تهدید معرّفی می‌کند؛ تهدیدی که اگر کنترل نشود بشر را به سوی آخرالزّمان و نابودی سوق می‌دهد. امّا، در این اثر، تکنسین‌های یانکی، با سفر قهرمانانه به فضا، عامل تهدید را نابود می‌کنند تا‌ آمریکا و به تبع آنان مردم جهان، ‌ حیات دوباره را در سالروز اعلام استقلال ایالات متّحدۀ آمریکا تجربه کنند.

در همۀ آثار، تهدید ایالات متّحده به منزلۀ تهدید کلّ جهان است و وقوع بحران به مثابۀ ابتلای همۀ جهان به بحران است.
البتّه نباید فراموش کرد که در مسیر تدریجی و به واسطۀ غلبۀ مدرنیزاسیون غربی حاصل از بسط تمدّن غربی و سیستم‌های ارتباطی، چنان حیات و ممات اقوام و ملل را به حیات غرب گره خورده که هیچ قومی مصون از بحران‌های غربی نیست. چنانکه امروز، بحران اقتصادی آمریکا همۀ ملل را مبتلا و آسیب‌پذیر ساخته است.

کارگردان «روز استقلال» در آخرین اثرش با نام ۲۰۱۲، همۀ مردم جهان را درگیر، مبتلا و البتّه محکوم به تجربۀ مرگی تلخ می‌شناسد.

آتش‌فشان‌ها، زلزله‌ها، بالا آمدن آب دریا و سایر بلاها، چنان هجوم می‌آورند که تمامی مربع مسکونی و کرۀ خاکی را کن فیکون می‌کند. گوئیا که عذاب بلای آوار شده بر قوم نوح، پس از قرن‌ها دیگر بار فرو آمده تا همۀ‌ ساکنان زمین نابود شوند و تنها ساکنان کشتی نوح به سلامت جان بدر برند.

این آثار سینمایی، جملۀ ساکنان شرق و غرب عالم را مهیّای حوادث شوم و بحران اپوکالیپتیک می‌کنند و در لابه‌لای اثر همه را متذکّر می‌شوند که اوّلاً در این فاجعۀ جهانی دیّار البشری دخالت ندارد و ثانیاً؛ این فاجعۀ جهانی محتوم است و گریزی از آن نمی‌توان داشت و ثالثاً، ابعاد فاجعه جهانی است. چنانکه از میان غرب مردانی همچون اشپنگلر، فیلسوف تاریخ، پیش‌بینی کرده بودند: از اوایل قرن بیستم، نشانه‌های بحران و انحطاط غرب بارز شد. در واقع قرن بیستم به صورت تمام عیار نشان داد که تاریخ غربی مبتلای بحران است. به همین لحاظ، متناوباً حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب، مبتلای آشفتگی و بحران شد.

با ظاهر شدن نشانه‌های بحران در هر یک از معاملات و مناسبات عمومی، غرب همۀ قوای مالی، نظامی، سیاسی و رسانه‌ای خود را به میدان آورد تا با تزریق مسکّن و گاه جراحی‌های کوچک، بحران را کنترل و از تک و تاب بیندازد.

بحران سازی در سایر مناطق جهان، یکی از روش‌های شناخته شده سران نظام استکباری برای انتقال بحران از جغرافیای غرب به سایر نقاط بوده و هست. با این‌همه، ظهور تمام قدّ بحران‌ها و فراگیری‌اش در موضوعات و مناسبات گوناگون، در اواخر قرن بیستم و در آستانۀ قرن بیست و یکم، فراماسونری جهانی را ناگزیر به استفاده از آخرین تیر ترکش یعنی به‌کارگیری «استراتژی آتش فشان آپوکالیپس» و آخرالزّمانی ساخت.

چنانکه از مضامین «پروتکل‌های دانشوران صهیون» و همچنین عملکرد تجربه شدۀ فراماسونرها و کانون توطئۀ جهانی برمی‌آید، استفاده از این استراتژی تنها به عنوان «آخرالدّوا» شناخته می‌شد چه، همۀ مطالعات و برنامه‌های کلان اجرا‌ شده طی سده‌های گذشته در حوزه‌های مختلف و بسط تمدّن سکولار در سراسر گیتی، حاکی از آن بود که تزریق تدریجی سم (امانیسم، سکولاریزم، لیبرالیسم و هیدرونیسم) در پیکر فرهنگ‌ها و تمدّن‌های غیر غربی چنان صید گرفتار در دام فرهنگ و تمدّن غربی را، آلوده و بی‌جان می‌سازد که تأسیس و اعلام حکومت جهانی اشرار یهود بی‌هیچ مقاومتی حادث خواهد شد.

همۀ قراین هم حاکی از آن بود که این سمّ ترکیبی در ساحت‌های فکری، فرهنگی و تمدّنی، بازماندگان همۀ فرهنگ‌ها و تمدّن‌های غیرغربی و از جمله شرق اسلامی را خلع سلاح ساخته است. بر هیچ‌کس پوشیده نبود که مسیحیان فاسد، مسیحیّت سکولاریزه، ادیان حقیقی مهجور و جوامع مسلمانان مبتلای تفرقه و فقر شده بودند.
«هنری فورد»، بنیانگذار شرکت اتومبیل‌سازی فورد در آمریکا، پروتکل‌ها یا همان فرمول‌ها و تصمیمات جمعی از استراتژیست‌ها و خاخام‌های یهودی را که به منظور تسخیر عالم طرّاحی شده بود، در سال ۱۹۲۰ م. به‌صورت سلسله مقالاتی در روزنامه‌ای که متعلّق به خودش بود به چاپ رساند.

هدف فورد آن بود که مردم آمریکا را از خطر شکل‌گیری امپراتوری یهود در این کشور آگاه کند. او این پروتکل‌ها را که در سال ۱۹۱۷م. به زبان انگلیسی ترجمه شده بود، برنامۀ اصلی یهود برای تسلّط بر جهان می‌دانست و هشدار می‌داد که یهود به حکومت آمریکا اکتفا نکرده و درصدد برپایی حکومت جهانی است. در یکی از بندهای این پروتکل‌ها آمده است:

«اعتیاد به الکل و افراط در نوشیدن نوشابه‌های سکرآور، مشکلی است که پس از اعطای آزادی در میان غیر یهودیان رواج پیدا می‌کند. بر ما یهودیان لازم است که در چنین مسیری گام بر نداریم. مردم غیر یهودی، از همان آغاز جوانی به وسیلۀ عوامل ما بی‌بند و بار و بی‌اخلاق بار می‌آیند ….»

صرف‌نظر از اختلاف نظرها دربارۀ این پروتکل‌ها و مضامینش، امروزه چه کسی می‌تواند سلطۀ یهود بر کمپانی‌های چند ملیّتی، سازمان‌های جهانی، بانک‌ها، صنعت پورنوگراف، رسانه‌ها و تولید و توزیع مشروبات سکرآور و بالأخره فراماسونری جهانی را انکار کند؟

امّا آنچه رخ داد، خلاف همۀ برنامه‌ها و ترفندهای سران مخفی بود:
هم‌زمان با بروز موج بحران‌های «ایدئولوژیک، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی» که توأم با هم همۀ ساحت‌های حیات فرهنگی و تمدّنی غرب را در سال‌های پایانی قرن بیستم با چالش روبه‌رو ساخته بود، به ناگهان، موج بازگشت به دین و معنویت در غرب و سایر نقاط جهان، چونان صاعقه‌ای همۀ تدبیرهای عقل مکّار و شیطانی را درهم ریخت.

ظهور نهضت‌های دین‌گرا و ضدّ غرب در شرق اسلامی و قدرت یافتن اهل دیانت حقیقی در ایران اسلامی و ورود دین به عرصۀ مدیریت کلان اجتماعی ـ سیاسی، به سان بازی دومینو، مهره‌های ساخته و پرداخته شدۀ فراماسونری جهانی و بنی‌اسرائیلی را در ایران، عراق و سایر کشورها سرنگون ساخت.

این واقعه بنی‌اسرائیل را که سودای اعلام حکومت جهانی را در سر می‌پروراند و داشت‌ با سرعت تمام و به قصد مقابله با این وضع و تغییر مسیر تاریخ به نفع خود، دست به اقدام همه جانبه بود و «استراتژی آتش‌فشان آخرالزّمانی» در دستور کار (کانون توطئۀ جهانی) وارد سازند.

در بخشی از پروتکل‌های دانشوران صهیون آمده است:
«افراد با آرمان‌ها و عقاید مختلف مانند سلطنت طلب، عوام فریب، سوسیالیست و ایده‌آلیست به خدمت ما درخواهند آمد و بنا به اغوای ما، می‌کوشند تا هر نوع آرامش و نظمی را برهم بزنند و همه‌جا را به آشوب بکشانند. وجود چنین طغیان‌هایی دولت‌ها را دچار دگرگونی می‌کند و مردم حاضر می‌شوند برای برقراری صلح و آرامش همه‌ چیز را فدا کنند. تا زمانی که به قدرت جهانی ما اعتراف نکنند و تا زمانی که تسلیم ما نشوند صلح را به سرزمینشان باز نخواهیم گرداند … بدیهی است که همۀ پول‌ها نزد ما ذخیره شده و پیروزی از آن ما خواهد بود».

از اینجا، بحران‌ حاصله از پایان یافتن تاریخ غربی که حاصل دوری گزیدن قریب به ۴۰۰ سال از سنّت‌های دینی و نوامیس قدسی جاری در هستی بود، از سوی کانون توطئۀ جهانی تبدیل به بحرانی بزرگ و جهانی شد. در واقع، بحران‌های اوّلیه و پراکندۀ حاصل گذار غرب و فرهنگ و تمدّنش از مراحل نزولی فروپاشی و انحطاط بود و دومی‌که در ابعاد جهانی بروز کرد، حاصل پروژۀ بنی‌اسرائیل بود که توسط فراماسونری جهانی هدایت می‌شود. پروژه‌ای که مرحله به مرحله اجرا می‌شود تا شاید این آتش‌‌فشان جهانی قادر به خاموش کردن بحران‌ها و کنترل شرایط به نفع بنی‌اسرائیل و تأسیس حکومت جهانی شود.

اخیراً در سرتیتر خبرها آمده بود که حملۀ نظامی و جریان بحران‌ساز در عراق و افغانستان، تاکنون مبلغ ۰۰۰/۸۰۰/۹۷۰/۹۶۸ دلار هزینه کرده است و این رقم تا پایان سال ۲۰۱۰م. به عدد یک تریلیون دلار خواهد رسید.

در این جریان هولناک، سینمای هالیوود، ضمن به تصویر کشیدن مراحل اجرای این پروژه، پروژه را در ابعاد جهانی به نمایش می‌گذارد، مقاومت در برابر بحران‌ها را غیر ممکن می‌شناسد، سمّ انفعال را به کالبد خلق جهان تزریق می‌کند و بالاخره از لابه‌لای آثار، مقصد نهایی را هم اعلام می‌کند.

پروژۀ «آرماگدونیسم» یا همان، جنگ نهایی و آخرالزّمانی نیروهای خیر و شرّ در سرزمین فلسطین (البتّه به روایت کانون توطئۀ جهانی) و تسلّط یک‌هزار سالۀ بنی‌اسرائیل بر مقدورات و مقدّرات جهان، جان و روح آثار سینمایی آخرالزّمان‌گرایی هالیوود و سیاست خارجی مردان سیاسی غربی بود که در آن بنی‌اسرائیل به عنوان خیر محض و بنی‌اسماعیل شرّ محض و رفیق ابلیس معرّفی شدند.

نگاهی سریع به آثاری چون: «مردی که آینده را می‌دانست، امگاکد و نظایر آن این معنی را واضح می‌سازد.
آثار هالیوود، همه را می‌فریبد. ساده‌لوحان ساکن ایالات متّحدۀ آمریکا در این گمان خام می‌مانند که این همه واقعه، پیش‌گویی شدۀ کتب مقدّس است که به منظور زمینه‌سازی ظهور دوم حضرت مسیح(ع) فراهم آمده تا آنها، بحران‌های دست‌ساز کانون توطئه‌ را، پیش‌بینی شده و محتوم می‌شناسند در حالی که پنهانی، بنی‌اسرائیل آن همه را در هیئت یک پروژه به قصد سرعت بخشیدن به ایدۀ مجعول «حکومت جهانی بنی‌اسرائیل»‌ به اجراء گذارده است.

حال، با این مقدّمۀ طولانی، به سراغ فیلم آپوکالیپتیک ۲۰۱۲ می‌رویم:
«زمین‌شناسی آمریکایی برای تهیۀ گزارشی از بالا رفتن درجۀ حرارت زمین که به زودی موجب فوران هستۀ زمین، زلزله‌های پیاپی و بالا‌ آمدن سطح آب دریاها می‌شود و در سال ۲۰۱۲م. به نابودی زمین می‌انجامد راهی هند می‌شود.
گزارش به اجلاس سران بیست (کشورهای صنعتی و پرقدرت) می‌رسد و پس از چالش‌های مختلف تصمیم نهایی اجلاس این می‌شود که طیّ یک پروژۀ فوق سرّی، تعدادی از برگزیدگان برخی کشورهای جهان به اضافۀ آثار مهمّ فرهنگی و تمدّنی قابل انتقال و یک جفت از کلّیۀ حیوانات انتخاب شدند تا در روزهای منتهی به تاریخ ۱۲/۱۲/۲۰۱۲ سوار بر سه کشتی غول‌پیکری شوند که به منظور نجات این نخبگان برگزیده به طور مخفیانه ساخته شده و در کوهستان‌های چین مستقر گشته است.

بحران فراگیر و غیرقابل کنترل آغاز می‌شود، ترکیبی غریب از زلزله، سونامی، آتشفشان و … همۀ جهان غرق بحران می‌شود و به تدریج آب بالا می‌آید تا همۀ سطح زمین را بسان عصر نوح نبی(ع) بپوشاند.

آب قلّۀ اورست را هم به زیر می‌کشد، همۀ ساکنان زمین به جز این برگزیدگان می‌مانند. گویا تنها آنان لایق ماندنند. در این میان چند نفر از ثروتمندان عرب نیز که قادر به پرداخت هزینۀ چند میلیارد دلاری مسافرت بودند، دیده می‌شوند.
با فروکش کردن بحران، کشتی در نقطۀ بلندی در آفریقا آرام می‌گیرد، تا دیگر بار، تاریخ زمین از ۱/۱/۱ و با حضور نجات یافتگان برگزیده آغاز شود. در این اثر:

ـ همۀ ساکنان زمین محکوم به مرگند.
ـ این واقعه در تقویم و افسانه‌های اقوام مایایی پیش‌بینی شده‌ بود. امری مقدّر و پیش‌بینی شده
ـ راهی برای کنترل بحران نیست و باید بقای این برگزیدگان را برای تداوم تاریخ آینده پذیرفت.

تقریباً هم‌زمان با این فیلم سینمایی، مستندی با عنوان «نوستر آداموس» و «۲۰۱۲» توسط یکی از شبکه‌های تلویزیونی غربی ساخته و پخش شد. سازندۀ این مستند، سعی می‌کند از زبان برخی کارشناسان و با مدد جستن از چند نقاشی که از نوسترآداموس باقی مانده، واقعۀ ۲۰۱۲ را در زمرۀ پیش‌گویی‌های این پیش‌گوی فرانسوی معرفی نماید. در واقع تأیید بر آنچه که در افسانه‌های مایایی آمده است. جالب توجّه آنکه پیش از آغاز سفر بزرگ، نوجوانی آمریکایی به نام نوح به کمک پدرش قادر به از بین بردن مانعی می‌شود که سفینه را با خطر روبه‌رو ساخته است. او، به عنوان نوح قرن بیست و یکم، ناجی برگزیدگان نخبه می‌شود.

امّا، در عالم واقع می‌گذرد؟
سران بیلدربرگ، کمیتۀ ۳۰۰ یا همان کانون توطئه‌های جهانی که جملگی شاکلۀ فراماسونری جهانی را تشکیل می‌دهند به اجرای آخرین استراتژی یا همان «آتش‌فشان آپوکالیپتیک» رسیده‌اند.

این گروه توطئه‌گر جهانی، افزون بر برخورداری از قدرت کامل، سر رشتۀ تمام امور را در اختیار دارند و سران کشورهای مختلف و از جمله سران برخی کشورهای غربی و پاپ به طور مستقیم یا غیرمستقم دست نشاندۀ آنانند.

مدارک گوناگونی دربارۀ مقام بالای پادشاهان عربستان، واتیکان، روسیه، اردن، انگلیس در لژهای ماسونی (تا حدّ ماسون درجۀ ۳۳) منتشر شده است.

گاهی تعداد اعضای این کانون را ۳۰۰ نفر اعلام می‌کنند. جان کولمن، نویسندۀ کتاب «کمیتۀ ۳۰۰ کانون توطئه‌های جهانی»، این گروه را زیر نام «کمیتۀ ۳۰۰» معرفی می‌کند. این سخن کولمن، ما را متذکّر این روایت منقول از «حذیفه بن یمان» می‌اندازد که می‌گوید:

«هیچ‌گاه فتنه انگیزان ۳۰۰ نفره‌ای تا روز قیامت نخواهد بود جز آنکه اگر می‌خواستم نام هریک، نام پدر و جای او را بگویم. همۀ اینها از چیزهایی است که رسول خدا(ص) به من آموخته است. (الفتن/ص ۱۵/ جزء ۱، ح ۱۶)

چند ماه قبل، به ناگهان، مصاحبه‌ای کوتاه امّا عجیب از «جورج سوروس»، میلیونر جهان وطن، که با روزنامۀ «فاینشنال تایمز» به گفت‌وگو نشسته بود، منتشر شد. او اعلام داشت:

چین، جایگزین آمریکا در رهبری نظم نوین جهانی خواهد شد و همانند ماجرای سقوط ارزش دلار و کاهش سطح استانداردهای زندگی آمریکایی، آمریکا بهتر است در برابر فروپاشی جایگاه خود مقاومت نکند.

سوروس اعلام کرد: روندی در راستای تغییر ذخایر ارزی از دلار به ارزهای دیگر در جریان بوده است. وی اظهار داشت: سقوط منظّم ارزش دلار مطلوب و مورد انتظار است. سیستم مالی جهانی نیازمند تجدید ساختار در راستای رایج شدن یک ارز واحد جهانی است. او گفت:

جهان باید از مرحلۀ سازگاری دردناک ناشی از فروپاشی دلار و معرفی پول رایج جهانی عبور کند. او همچنین تلویحاً تهدید کرد، در صورتی که ایالات متحده در پروژۀ ایجاد پول رایج جهانی مشارکت نکند، دلار برای همیشه از میان خواهد رفت. او پیش‌بینی کرد، که چین به جای آمریکا به موتور جدید اقتصاد جهانی بدل خواهد شد و جای آمریکا را خواهد گرفت.»

او همچنین اشاره کرد: «من فکر می‌کنم شما به یک نظم نوین جهانی نیاز دارید که چین بخشی از فرایند شکل‌گیری آن باشد و چینی‌ها باید این را از آن خود کنند. چینی‌ها باید نظم نوین جهانی را به همان شیوه‌ای که آمریکا خود را صاحب آن می‌دانست، از آن خود بداند. وی همچنین اضافه کرد که نشست گروه بیست، حرکتی در همین مسیر است.»

بد نیست بدانید که، آقای جورج سوروس، یک یهودی مجارستانی است، که ذیل پرچم کمک‌های بشر دوستانه، بسط دموکراسی و آزادی بیان، زمینه‌های ایجاد انقلاب‌های مخملی را فراهم می‌کند.

او در سال ۱۹۷۹م.، مؤسسۀ جامعۀ باز را در نیویورک ایجاد کرده و شبکه‌ای از این قبیل مؤسسات را در سراسر جهان اداره می‌نماید. او ردیف بیست و نهم جدول ثروتمندترین مردان جهان را با داشتن ثروت خاص ۰/۱۱ میلیارد دلار از آن خود دارد.
بی‌گمان سوروس متصل به جریان قدرت فراماسونری جهانی است. مطالعۀ مصاحبۀ مهمّ او با روزنامۀ «فاینشنال تایمز»، راز نهفته در فیلم آخرالزّمانی ۲۰۱۲ را برملا می‌سازد.

تصمیم گروه بیست برای ساخت کشتی نوح در چین و نجات نخبگان از طوفان بزرگ جهانی در فیلم عیناً یادآور سخنان جورج سوروس است. جایگزینی چین برای مدیریت نظم نوین جهانی، سقوط دلار و تأسیس حکومت جهانی با اعلام ارز جهانی و ….

نکتۀ جالب آنکه در این فیلم، آمریکا و آمریکائیان در کنار رئیس جمهور سیاه‌ پوست خود نابودی تمام را تجربه می‌کند.
اخیراً روزنامه‌ها و سایت‌های رژیم صهیونیستی با انتشار عکسی از هیکل سلیمان، اعلام کرده‌اند که در تاریخ ۲۵ مارس، پس از زلزله‌ای که در تاریخ ۱۶ تا ۲۴ مارس باعث ویرانی بیت‌المقدّس خواهد شد، هیکل سلیمان را بنا خواهند کرد.

مسیح دجّال، برگزیدۀ فراماسونری جهانی و بنی‌اسرائیلی است که عزم خود را برای اعلام حکومت جهانی بنی‌اسرئیلی به قیمت نابودی بخش بزرگی از مردم جهان جزم کرده است.

آنها فرصت را از دست رفته می‌بینند و ناگزیر، به امید شکار آخرین فرصت‌ها برای کنترل شرایط، استراتژی «بحران آتش‌فشان» را به کار گرفته‌اند.

آنان نمی‌دانند که این وعدۀ خداست که صالحان شایسته و میراث بر پیامبر آخرالزّمان، وصیّ ایشان از نسل اسماعیل، خلافت و امامت جهانی را به ارث خواهد برد.

نباید فریب خورد، نباید عجله کرد، نباید در دام دجّال آخرالزّمان افتاد. این صبح کاذب است و صبح صادق در راه است، باید منتظر ماند. باشد تا بیاید. ان‌ شاء الله.

اسماعیل شفیعی سروستانی

دانلود : فایل صوتی سخنرانی استاد اسماعیل شفیعی سروستانی

همچنین ببینید

رویارویی غرب با شرق اسلامی/ سیبل دشمنی

برنامه دوم از مجموعه برنامه های رویارویی غرب با شرق اسلامی که به موضوع بررسی دشمنی که میان غرب با شرق دارد پرداخته می‌شود. در این برنامه که ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *