مهدی موعود(عج ) در نظرات اهل سنت -۱

قسمت اول
جمشید حسینی

مسئله اعتقاد به امام زمان (عج ) قبل از اینکه یک عقیده و ایده شیعی باشد یک مسئله اسلامی است , بلکه فراتر از آن , یک مسئله جهانی و کلی است و می توان گفت آن مقداری که در ماخذ و منابع اولیه اهل تسنن در شان ایشان از پیامبر اکرم (ص ) روایت شده است , در منابع شیعه به آن مقدار وجود ندارد. روایات و احادیث مربوط به حضرت ولی عصر(عج ) را هم اکنون در آن منابع قدیمی عامه از مسند احمد حنبل و پنج صحیح از صحاح سته اهل سنت تا در دائره المعارف فرید وجدی و حتی معاصرین به وفور می‌بینیم .

با این وصف باعث کمال تاسف و تعجب است که به مرور ایام , برخی از مسلمین نسبت به مسئله بی تفاوت مانده و حتی جمعی از آنان به دیده شک و تردید نگریسته , و زبان خود را به ایراد و اعتراض گشوده‌اند , گویی که فقط مذهب شیعه است که عقیده به مسئله امام المنتظر دارد. تا جایی که حتی مسئله مهدی (عج ) را ساخته و پرداخته جامعه شیعه دانسته و گفته‌اند : « اهل سنت در این مورد نظری بیان ننموده است . »

در این نوشته سعی شده به پاره ای از آنچه از اهل سنت در موضوع امام زمان (عج ) بیان شده , نظری بیندازیم .
در این بخش روی سخن ما با آن دسته از علمای اهل تسنن است که متاسفانه می پندارند موضوع مهدی (عج ) اختصاص به شیعه دارد و آنچه پیرامون ایشان معتقد هستند واقعیت وجودی ندارد. اینک ما وجدان آن افراد را حکم قرار داده و بطور اختصار دورنمائی از این اعتقاد را در منابع ومدارک علمای خود آنان از نظرشان می‌گذرانیم , باشد که به خود آیند و با میراث پیامبر خویش (عترت ) بیشتر از این ظلم و ستم روا ندارند.

در اکثر روایات که علمای اهل سنت از پیامبر(ص ) روایت کرده‌اند , حضرت مهدی (عج ) را از دودمان امام حسین (ع ) دانسته‌اند , آنهم با مشخصاتی که همان موقع از زبان پیامبر نقل شده است . می توان گفت : قدیمی ترین مدرکی که بدست ما رسیده است , مسند احمد حنبل پیشوای فرقه حنبلی اهل سنت است که احادیث مهدی (عج ) را ثبت و ضبط کرده است که این احادیث در مجلدات یک , دو , سه و پنجم ذکر شده است . پس از وی « محمد بن اسماعیل بخاری » , نامی ترین محدث عامه و معاصر امام حسن عسگری (ع ) است که در کتاب صحیح خود « کتاب الاحکام » احادیث « دوازده پیشوای بعد از پیامبر اسلام که همگی از قریش خواهند بود و عزت اسلام بستگی به وجود آنها دارد » را نقل نموده است .

علاوه بر این , بخاری در همان کتاب , موضوعی در باب نزول عیسی بن مریم (ع ) پرداخته که به همکاری وی به امام زمان اشاره کرده است .

بعد از وی « ابن ماجه قزوینی » در کتاب « سنن » خود که آن هم از صحاح عامه است , احادیث مهدی (عج ) را در بخش مخصوص « باب خروج المهدی » آورده است . در همان عصر « ابو داود سیستانی » در کتاب « سنن » خود روایات مهدی موعود را در بحثی از آن به عنوان « کتاب المهدی » بیان داشته است و باز در همین عصر « ترمذی » در کتاب « الفتن » از سنن خود بابی و فصلی به نام ماجا المهدی (عج ) بیان نموده که روایات مربوطه را در آن ذکر کرده است .

اما تنها کسی که در این موضوع از صحاح سته مطلبی ذکر ننموده است , « نسائی » در سنن خودش می‌باشد که محتوی احادیث و مدارک , احکام دینی می‌باشد.

دانشمندان بعد از صحاح سته که در باب حضرت مهدی روایت نقل کرده‌اند , عبارتند از :

۱ ـ « ابن قتیبه دینوری » در کتاب خودش « غریب الحدیث » .
۲ ـ « ابوبکر بن ابی خیثمه » و « زهیر بن حرب » که ابن خلدون در مقدمه تاریخش می گوید : « ابوبکر بن ابی خیثمه بنا به روایت السهیلی در جمع آوری احادیث وارده پیرامون مهدی (عج ) زحمت بسیار کشیده است »
۳ ـ « حافظ ابو نعیم » است که سیوطی در کتاب « الجامع الصغیر » خود و در کتاب دیگرش « العرف الوردی » از وی نام برده است . او احادیثی را که ابونعیم درباره حضرت مهدی (عج ) آورده است جمع آوری کرده , تلخیص نموده و در کتاب خود العرف الوردی درج نموده و احادیث بسیاری بر آن افزوده است . ابو نعیم اصفهانی آنچه بیان کرده است در کتابهای اربعین و فوائد و عوالی او می توان مشاهده کرد.
۴ ـ « حافظ ابوالحسن مناوی » در کتاب « ملاحم » خود .
۵ ـ « حافظ دارقطنی » در مسند علی , مسند فاطمه و کتاب جرح و تعدیل .
۶ ـ « حافظ طیرانی » در « معجم صغیر » و « معجم اوسط » و « معجم کبیر »
۷ ـ « حاکم نیشابوری » در مستدرک صحیحین .
۸ ـ « ابواسحاق ثعلبی » در تفسیر کبیر و عراش و قصص الانبیا
۹ ـ « ابن عبد ربه‌اندلسی » در کتاب الاستیعاب .
۱۰ ـ « جلال الدین سیوطی » بخشی از کتاب « الحاوی للفتاوی » خود را به نام العرف الوردی فی اخبار المهدی آورده است که در آن چهل حدیث از ابونعیم اصفهانی جمع آوری کرده و تلخیص نموده و آنچه از قلم افتاده بدان افزوده است .

احادیث و روایاتی که سیطوی نقل کرده است بیش از دویست حدیث است و در آن حدیث صحیح , حسن , ضعیف و مجعول وجود دارد. وی هر گاه حدیثی را می آورد به ذکر اسامی‌کسانی که آن حدیث را نقل نموده‌اند , می پردازد. ابو داود و ابن ماجد و الحاکم نیشابوری از ام سلمه نقل کرده‌اند که از پیامبر اکرم (ص ) شنیدم که فرمود « المهدی من عترتی و من ولد فاطمه » , مهدی (عج ) از خاندانم از فرزندان فاطمه (س ) است .

۱۱ ـ « ابوبکر خطیب بغدادی » در کتاب تاریخ بغداد .
۱۲ ـ « حمید قرطبی » در کتاب الجمع بین الصحیحین .
۱۳ ـ « حسین بن مسعود فرا » در کتاب مصابیح السنه .
۱۴ ـ « عماد الدین ابن کثیر » در کتاب الفتن و الملاحم .
او می‌گوید : « بخشی جداگانه به بیان مساله مهدی اختصاص دادم و الحمد و المنه »
۱۵ ـ « ابن حجر مکی » فقیه سنی که در اثر خود « القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر » به ذکر مساله امام زمان (عج ) پرداخته است . « برزنجی » در کتابش « الاشاعه » این موضوع را بیان کرده و از آن نقل نموده است و همچنین « السفارینی » در « لوامع الانوار البهیه » خود.
۱۶ ـ « ابن عساکر » در کتاب تاریخ الکبیر لدمشق .
۱۷ ـ مفسر قرآن « محمود بن عمر زمخشری » در تفسیر کشاف .
۱۸ ـ « ابن خشاب بغدادی » در تاریخ موالید و وفیات الائمه .
۱۹ ـ « علی المتقی الهندی » صاحب « کنزل العمال » که « ملاعلی القاری الحنفی » در کتاب « المرقاه شرح المشکاه » از این رساله نام برده است و بعد از او برزنجی در کتاب الاشاعه خود.
۲۰ ـ « ملا علی القاری » در کتاب « المشرب الوردی فی مذهب المهدی » .
۲۱ ـ « مرعی بن یوسف حنبلی » در کتاب « فوائد الفکر فی ظهور المهدی المنتظر » که السفارینی در « لواع الانوار البهیه » از او یاد کرده است .
۲۲ ـ « محمد بن علی شوکانی » در اثر خود « التوضیح فی تواتر ما جا فی المهدی المنتظر و الدجال و المسیح » پیرامون حضرت مهدی (عج ) و دو مساله نزول عیسی (ع ) و خروج دجال صحبت نموده است که صدیق حسن در کتاب خود « الاذاعه » از آن یاد کرده و مطالبی را از آن نقل کرده است .
۲۳ ـ « امیر محمد بن اسماعیل صنعانی » مولف کتاب « سبل الاسلام » که صدیق حسن در کتاب « الاذاعه » خود می‌گوید « المنیر محمد بن اسماعیل صنعانی (یمانی ) احادیث مبنی بر خروج مهدی (عج ) و اینکه او از آل محمد(ص ) و در آخر الزمان ظاهر می‌شود را جمع آوری کرده است . »
سپس می‌گوید : « تعیین زمان خروج او نیامده است ولی او پیش از خروج دجال ظهور می کند. »
۲۴ ـ « حافظ ابوالحسن محمد بن الحسن ابدی سجزی » در کتاب خود به نام « مناقب الشافعی »
۲۵ ـ « ابن القیم » در کتابش « المنار »
۲۶ ـ « ابن یوسف المرعی » در کتابش « فوائد الفکر فی ظهور المهدی المنتظر »
۲۷ ـ « شیخ محمد سفارینی » در کتاب « لوامع الانوار البهیه . »
۲۸ ـ « البیهقی » در « دلایل النبوه »
۲۹ ـ « ابن خزیمه » در کتاب خود .
۳۰ ـ « البیهقی » در « دلائل النبوه »
۳۱ ـ « ابن جریر » در « تهذیب الاثار »
۳۲ ـ « ابن مندره » در تاریخ اصبهان .
۳۳ ـ « ابوالحسن الحربی » در « الاول من الحربیات »
۳۴ ـ « ابوعمرو الدانی » در سنن خود .
۳۵ ـ « ابوغنم الکانی » در کتاب « الفتن »
۳۶ ـ « الدیلمی » در « مسند الفردوس »
۳۷ ـ « ابوبکر الاسکاف » در « فوائد الاخبار »
۳۸ ـ « ابوحسین بن المنادی » در کتاب « الملاحم »
۳۹ ـ « ابن سعد » در « الطبقات »
۴۰ ـ الرویانی در مسند خود .

پاورقی :
به نقل از کتاب امید

همچنین ببینید

انعكاس معانى در آينه نام ها

امامت گوهر فروزنده اى است كه خداوند در ميان بشر به وديعه نهاده است. امام شاكله اى مانند مردمان و روحى فراتر از انديشه هر انسان دارد. از اين ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *