یکی از اقدامات امام با وجود تحریم عمومی همکاری با حکومت ستمگر عباسی استثناءً با اشتغال مناصب مهم به وسیله رجال شایسته و پاک شیعه مخالفت نمی کرد. بلکه برای برخی خود ایشان پیشنهاد میکردند. همانند علی بن یقطین که با موافقت امام کاظم علیه السلام وزارت هارون را پذیرفت. او حتی بعدها چندین بار خواست استعفا بدهد ولی امام او را از این تصمیم منصرف کرد. ۱
همواره امامان شیعه خود را موظف به رعایت حقوق پیروانشان می دانستند و این امر جزء سیره آن بزرگواران بوده است . ایشان تمام تلاششان را میکردند تا از طرف دشمنان آسیبی به آنان نرسد. از جمله سیره امام موسی کاظم علیه السلام در این زمینه است. حضرت با تمام توان در پی حقوق شیعیان بود و اینکه مبادا دستگاه جور به خاطر منسوب بودن افرادی به ایشان را آزار و اذیت کنند و احیاناً جانشان به خطر بیفتد. حضرت حاضر بود خود در خطر باشد اما پیروانش آسوده خاطر بسر برند. در این مختصر به نمونه هایی از امدادهای حضرت به دوستانشان اشاره میشود:
موافقت امام با همکاری علی بن یقطین با حکومت عباسی
یکی از اقدامات امام با وجود تحریم عمومی همکاری با حکومت ستمگر عباسی استثناءً با اشتغال مناصب مهم به وسیله رجال شایسته و پاک شیعه مخالفت نمیکرد. بلکه برای برخی خود ایشان پیشنهاد میکردند. همانند علی بن یقطین که با موافقت امام کاظم علیه السلام وزارت هارون را پذیرفت. او حتی بعدها چندین بار خواست استعفا بدهد ولی امام او را از این تصمیم منصرف کرد. ۱
هدف امام از تشویق علی به تصدی این منصب حفظ جان و مال و حقوق شیعیان و کمک به نهضت سرّی آنان بود. امام کاظم علیه السلام به وی فرمود: یک چیز را تضمین کن تا سه چیز را برای تو تضمین کنم. علی پرسید: آنها کدامند؟ امام فرمود: سه چیزی که برای تو تضمین میکنم. این است که:
۱ .هرگز با شمشیر (دشمن) کشته نشوی . ۲. هرگز تهیدست نگردی ۳.هیچوقت زندانی نشوی.
و اما آنچه تو باید تضمین کنی این است که هر وقت یکی از شیعیان ما به تو مراجعه کرد، هر کاری و نیازی داشته باشد انجام بدهی و برای او عزت و احترام قائل شوی. پسر یقطین قبول کرد امام نیز شرایط بالا را تضمین نمود.۲
این خواست امام به وضوح نشان دهنده نهایت تلاش امام در حفظ منافع شیعیان است. حتی حاضر است برای این منظور سه ضمانت هم بدهد. امام ضمن این گفتگوها فرمود: مقام تو مایه عزت برادران (شیعه) تو است. و امید است خداوند به وسیله تو شکستگی ها را جبران و فتنه مخالفان را خاموش سازد.
علی بن یقطین نیز به پیمان خود وفادار بود و در تمام مدتی که عهده دار این سمت بود دژی استوار و پناهگاهی مطمئن برای شیعیان به شمار می رفت و در آن شرایط دشوار در تامین اعتبارات لازم برای حفظ حیات و استقلال شیعیان نقش مؤثر ایفا میکرد… علی بن یقطین مخصوصا در تقویت بنیه مالی شیعیان در رساندن خمس اموال خود [که مبلغ قابل توجهی را تشکیل می داد و گاهی بالغ بر صد تا سیصد هزار درهم میشد] به پیشوای هفتم می رساند. وی مالیات دولتی را برحسب ظاهر از شیعیان وصول میکرد ولی مخفیانه به آنان مسترد می نمود. ۳
مرحوم شیخ بهایی میگوید: گمان میکنم امام کاظم علیه السلام اجازه تصرف در خراج و بیت المال را به علی بن یقطین داده بود و علی از این اموال به عنوان اجرت حج به شیعیان می پرداخت تا بهانه ای برای ایراد و اعتراض به دست مخالفان ندهد. ۴
کمک های فردی
امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) علاوه بر این دستوراتی که منفعت عمومیشیعه را در بر میگرفت، عنایات ویژه و فردی به شیعیانشان نیز داشتند از جمله داستان ذیل:
علی بن ابی حمزه روایت میکند: یکی از دوستان امام کاظم علیه السلام با من دوست بود او میگفت: روزی از منزلم خارج شدم و به زنی برخورد کردم که بسیار زیبا بود. با او یک زنی دیگر بود که او را همراهی میکرد. به زن گفتم: آیا به عقد من در می آیی؟ رو به من کرد و گفت: اگر تو زن دیگری نداشته باشی. گفتم: نه من همسر دیگری ندارم. آنها با من تا در خانه ام آمدند، داخل خانه شدم. وقتی که یک لنگه کفشم را در آوردم و هنوز لنگه دیگر در یابم بود در این هنگام صدای در خانه برخاست. بیرون آمدم دیدم موفق غلام امام کاظم علیه السلام است. گفتم: چه خبر است؟ گفت: خیر است، امام علیه السلام می فرماید: به این زن دست نزن و آن را از خانه ات بیرون کن . به درون خانه رفتم و به زن گفتم: کفشهایت را بپوش و برو بیرون و او هم بساطش را جمع کرد و رفت. دیدم موفق دم در است به من گفت: در را ببند، در را بستم. هنوز پشت در بودم که شنیدم مردی به آن زن میگوید: چیکار کردی و چرا به این زودی بیرون آمدی مگر نگفتم بیرون نیا؟
زن گفت: فرستاده جادوگر باعث شد که مرا بیرون کند. شب نزد امام علیه السلام رفتم امام فرمود: آن زن از بنی امیه بود و آنها توطئه کرده بودند که او را در خانه تو دستگیر کنند و آبروی تو را ببرند. خدا را شکر کن که این بلا را از تو برگرداند. سپس امام کاظم(علیه السلام) فرمود: با دختر فلانی ازدواج کن که خیر دنیا و آخرت تو در آن است. ۵
داستانی دیگر
بکار قمی میگوید: چهل حج بجا آوردم و در سفر آخر وقتی که مزدلفه بودم پولم تمام شد. به مکه آمدم و در آنجا ماندم تا مردم برگشتند. با خودم گفتم به مدینه می روم و قبر رسول خدا صلی الله علیه وآله را زیارت میکنم شاید کاری پیدا کردم . به مدینه رسیدم و قبر رسول خدا را زیارت کردم و به جایی که کارگرها در آنجا برای کار اجتماع میکردند رفتم در این هنگام شخصی آمد و کارگرها دور او را گرفتند. دنبال او رفتم و گفتم: بنده خدا من غریب هستم به من هم کاری بده. گفت: از اهل کوفه هستی؟ گفتم: آری گفت: بیا و مرا به خانه ای بزرگ و نوساز برد.
چند روزی در آنجا کار کردم… روزی بالای نردبان بودم که دیدم امام موسی کاظم(علیه السلام) به طرفم می آید. داخل شد و سرش را بلند کرد و گفت: اینجا چه کار میکنی؟ گفتم: فدایت شوم خرجی ام تمام شده… وکیل شما آمد و از او درخواست کردم مرا برای کار ببرد. فرمود: امروز هم بمان. فردا که شد وکیل آمد و دم در که نشست و افراد کارگر را یک یک صدا کرد و اجرتشان داد. آخرین نفر من بودم کیسه ای به من داد که در آن پانزده دینار بود. در ادامه دارد که نامه ای هم امام به او می دهد که به علی بن ابی حمزه بدهد وقتی به کوفه می رسد با خبر میشود دزدان از دکانش سرقت کردهاند. فردای آن روز وقتی نامه را به علی می دهد در نامه نوشته شده بود چهل دینار قیمت آنچه از دکان بکار دزد برده است به او پرداخت نما. ۶
این بود نمونه دیگر از دستگیری امام کاظم علیه السلام نسبت به شیعیانش. باشد که شیعیان و دوستداران اهل بیت نیازهای خود را تنها از در این خانه بخواهند!
سید روح الله علوی – تبیان
پی نوشت ها:
۱. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۵۸
۲. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۳۶
۳. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۵۸
۴. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۳۱۷
۵. جلوه های اعجاز معصومین علیهم السلام، ص ۲۵۰
۶. جلوه های اعجاز معصومین علیهم السلام، ص ۲۵۱ تا ۲۵۳