حماسه دینى در ادب پارسى

اشاره: در گنجینه گهربار، اما ناشناخته ادب پارسى، حماسه هاى منظوم دینى که به دلاوریهاى مولاى متقیان، على، علیه السلام، پرداخته اند، فراوان اند که بسیارى از آنها با نام عام »حمله حیدرى« سروده و تدوین شده اند و در مجالس مذهبى، نقالى ها و پرده خوانى ها و در خانه ها و پاى کرسیها سالهاى سال خوانده و شنیده شده اند.
در قسمت اول این مقاله به اجمال با برخى از کتابهایى که در تاریخ ادبیات ما به نام »حمله حیدرى« مشهور شده اند، آشنا شدیم و اینک به بررسى زندگى و شرح حال یکى از معروفترین سرایندگان »حمله حیدرى« مى پردازیم.

باذل
نخستین شاعرى که »حمله حیدرى« سرود و این نام را درباره منظومه هاى حماسى مربوط به حضرت على، علیه السلام، به کار برد »باذل« بود.
نام اصلى »باذل« میرزا محمد رفیع مشهدى شاهجهان آبادى است. نام او را رفیع، رفیع الدین و رفعت هم نوشته اند و در نسبش هروى و خراسانى هم ذکر شده است. در تذکره ها آمده که به »رفیع خان« و یا »خان« مشهور بوده و در شعر به »باذل« (به معناى بخشنده) تخلص مى کرده است. برخى گفته اند که در خراسان به دنیا آمد و در روزگار شاهجهان (۱۰۳۷ تا ۱۰۶۷ ق) به هند آمد. اما مطابق آنچه بیشتر مورخان نوشته اند، باذل در شاهجهان آباد (دهلى کنونى) به دنیا آمد و مثل بقیه افراد خانواده در دربار پادشاهان گورکانى هند به خدمت مشغول شد. او مدتى در خدمت شاهزاده معزالدین (فرزند عالمگیر) بود. باذل پس از فوت عالمگیر (۱۱۱۸ ق.) از خدمت عزل شد (تنها یک نفر نوشته که خودش از کار کناره گیرى کرد و بقیه گفته اند که عزل شد). او به دهلى بازگشت و عزلت اختیار کرد و به هیچ کار دیگرى مشغول نشد. تا اینکه در سال ۱۱۲۳ ق. (و یا ۱۱۲۴ ق.) مصادف با ۱۷۱۱ م. در همان شهر درگذشت.
آن گونه که در کتابها آمده باذل فردى اخلاق گرا، فاضل، مردم دوست و خیر بوده و بر مردم آسان مى گرفته است.
معروفترین سروده باذل »حمله حیدرى« است. گرچه آثار زیادى داشته که برخى از آنها باقى مانده است. برخى غزلهاى او در تذکره هایى که شرح حالش را نوشته اند آمده است. نمونه نثر او در یک نسخه خطى که در موزه ملى پاکستان موجود است.

حمله حیدرى
»حمله حیدرى« معروفترین سروده باذل است. چه بسا اگر این کتاب نبود امروز نامى از باذل به عنوان حکمران یا شاعر باقى نمانده بود. او نخستین کسى است که به شیوه شاهنامه فردوسى به سرودن منظومه اى حماسى درباره جنگهاى تاریخ اسلام پرداخت و نام آن را »حمله حیدرى« گذاشت. بعدها شاعران بسیارى این شیوه را با همین نام ادامه دادند.
البته قبل از باذل هم حماسه هاى دینى به زبان فارسى فراوان بودند. بیشترین آنها مربوط به دلاوریهاى حمزه سیدالشهدا، محمد بن حنفیه، مختار و ابومسلم خراسانى بود که شاعران پارسى گوى با حال و هوایى ایرانى و گاهى عرب ستیزانه، تاریخ و افسانه با هم آمیخته بودند و حمزه نامه ها، مختارنامه ها و ابومسلم نامه هاى فراوانى پدید آورده بودند. این قصه ها بعضاً با مخالفت علماى دینى رو به رو مى شد. پیش از باذل منظومه هایى درباره مولاى متقیان هم سروده شده بود، مثل »خاورنامه« یا »خاوران نامه« توسط محمدبن حسام خوسفى در سال ۸۳۰ق. که کتابى افسانه اى، خیالى و غیر تاریخى است و یا »شاهنامه حیرتى« که در سال ۹۵۳ ق. سروده شده و یا »غزونامه اسیرى« سروده شده به سال ۹۶۷ ق. اما هیچکدام اقبال عمومى کتاب باذل را نیافتند. هنوز چند سالى از مرگ باذل نگذشته بود که کتاب او شهرت فراوانى یافت و چندین شاعر در صدد تکمیل آن بر آمدند؛ به زبانهاى مختلف ترجمه شد و در امام باره ها (حسینیه ها)ى هند و در تکیه ها، خانقاهها و پرده خوانى هاى ایران خوانده مى شد.
باذل »حمله حیدرى« را در قالب مثنوى و به تقلید از وزن شاهنامه در بحر متقارب سروده است. تعداد ابیات این کتاب را ۲۰۰۰۰، ۲۴۰۰۰، ۲۸۰۰۰، ۳۰۰۰۰، ۴۰۰۰۰، ۹۰۰۰۰ نوشته اند. رقم درست باید بین ۲۰ تا ۳۰ هزار بیت باشد؛ چرا که در تذکره هایى که در زمان باذل نوشته شده چنین آمده و تذکره هاى بعدى احتمالاً کتاب باذل را به اضافه تکمله ها و تتمه هاى آن مورد محاسبه قرار داده اند. نسخه اى که در دست حقیر است حدود ۲۴۰۰۰ بیت دارد و دائرهالمعارف تشیع نیز این رقم را تأیید کرده است.
باذل منظومه خود را براساس »معارج النبوه فى مدارج الفتوه« نوشته ملامعین الدین مسکین فراهى (تألیف ۹۰۷ ق.) نوشته است که کتاب مستندى براساس احادیث به شمار مى رود.
حمله حیدرى از بعثت پیامبر آغاز مى شود و تا پایان خلافت عثمان را در بر مى گیرد و پس از آن با مرگ باذل ناتمام مى ماند.
حمله حیدرى باذل چنین شروع مى شود:
به نام خداوند بسیاربخش
خردبخش و دین بخش و دیناربخش
همه کام دنیا و دین کردگار
از این هر سه نعمت نمود آشکار
که در قدرتش چشم و دل واکنى
در این آفرینش تماشا کنى
ببینى ز روى زمین تا سپهر
زهر ذره اى تا درخشنده مهر
زهر نقش کاید تو را در نظر
فزاید یقینش به دل بیشتر
زهر کارگیرى شمارى جدا
ببینى چه ها کرده منع خدا

مطالب کتاب به طور خلاصه به این شرح است: مقدمه، مدح پیامبر، صلّى اللّه علیه وآله، مدح مولا، علیه السلام، مناجات و توبه، بعثت، ماجراهاى سالهاى اول اسلام، معراج، هجرت، عروسى حضرت زهرا، علیهاالسلام، مامور شدن حضرت به قتل عبدالرحمن، غزوه بدر، غزوه احد، نجات پیامبر در احد، غزوه حمدالاسد، غزوه احزاب، صلح حدیبیه، نامه پیامبر به پنج پادشاه، جنگ خیبر، غزوه موته، فتح مکه، رفتن مولا به سوى بنى خزیمه، غزوه حنین، فتح طائف، حرکت به شام و جانشینى مولا در مدینه، فتح وادى رمل، خاتم بخشیدن به سائل، نزول سوره برائت، بیمار شدن حسنین، علیهماالسلام، آمدن سائل به در خانه امیرالمؤمنین، آمدن یتیم و اسیر و سوره هل اتى، مباهله، آیه تطهیر، رفتن مولا به یمن، آیه ولایت، آیه اول سوره عنکبوت، وصى نمودن مولا، ساقى نامه، خم غدیر، خطبه غدیر، بیمارى پیامبر، فوت پیامبر، صلّى اللّه علیه وآله، وداع با پیامبر، نصیحت نامه مؤلف، دفن پیامبر، صلّى اللّه علیه وآله، سقیفه، خلافت ابوبکر، فدک، ماجراى مسجد و سقط جنین، قضیه امیرالمؤمنین با خالد، مرگ ابوبکر، خلافت عمر، چند ماجرا از مولا، قتل عمر، شورا، خلافت عثمان، ماجراى اباذر، شکایت از عمار، تظلم ستمدیدگان نزد مولا، محاصره خانه عثمان و قتل عثمان.
بیت پایانى که سروده باذل است چنین است:
بکن غور ز انصاف در این سخن
وزان پس تودانى بکن یا مکن

باذل در سبب نظم کتاب مى گوید شبى درباره کارهاى خود مى اندیشیده که دچار الهام غیبى مى شود:
به فکر غزل تا به کى خون خورى
چنین خون بیحاصلى چون خورى
چه حاصل تو را از غزل غیر این
که بر او کند سامعت آفرین
زهاتف شنیدم چو این گفت نغز
به سرآمد از ذوق در جوش مغز
دواندم به هر سوى پیک خیال
ندیدم یکى قصد بى قیل و قال
که بى آب روغن نیاید زماست
به غیر دروغى نبد هیچ راست
زدم راى با دل در این مدعا
به پاسخ دلم گفت »باذل« چرا
نبندى عروس سخن را حلى
ز نعت نبى و ز مدح على
در آن داستان هیچ جز راست نیست
سرمویى آنجا کم و کاست نیست

باذل در مدح حیدر کرار چنین پرشور است:
پس از مصطفى مدح شیر خدا
بود نزد ارباب عرفان روا
به مدح على خامه سر مى کنم
زمین تا فلک پر گهر مى کنم
على صورت قدرت کردگار
على در جهان حجت کردگار…

او گاهى از شاعرانى که تملق گوى پادشاهان هستند انتقاد مى کند:
همین است اگر شیوه شاعرى
پس از شاعرى هست باذل برى

در کتاب او برخلاف همه شاعران هم عصرش و برخلاف سایر نسخه هاى بعدى »حمله حیدرى« خبرى از مدح پادشاهان نیست. او با وجودى که خود به کار دولتى و دیوانى مشغول بوده، مدح مولا را با ستایش غیرمعصومان نیامیخته است. مناجات او براى ظهور هم جالب و خواندنى است:
امام زمان حجت کردگار
فروزنده گوهر هشت و چار
شکفته گل گلشن سرورى
برازنده مسند احمدى
فروغ دل شاه دلدل سوار
چو حیدر گزارنده ذوالفقار
طرازنده عصمت فاطمى
فرازنده رایت هاشمى
بجا از وجودش سپهر و زمین
جهان چون نگین دان و او چون نگین
قضا بنده حکم فرمان او
قدر شخصى از پیشکاران او
زر ازکان جودش بود باصره
ز ایوان او عرش یک کنگره…
مسیحا به کف شمع تابنده حور
همى جوید از دهر نور ظهور
فلک در رهش با دل پرامید
نمودست روى کواکب سفید
… ندارم خیال دگر در نظر
مگر آنکه سازم فداى تو سر
دگر توبه اى نیست از من روا
مگر آب شمشیر شوید مرا
از آن رو به درگاه حى قدیم
به بخشایش جرمهاى عظیم
وسیله کنم ذات پاک تو را
که بخشد خداوند بیشک مرا
نوشته اند که باذل پنجاه سال را صرف سرودن این منظومه کرده است. برخى گفته اند که باذل کار خود را به سال ۱۱۱۹ به پایان برده و این با خبرى که مى گوید منظومه با مرگ او در سال ۱۱۲۳ ناتمام مانده سازگارى ندارد. شاید باذل در سالهاى آخر عمر خود به دلیل کهولت و بیمارى و یا تنگدستى قادر به ادامه نبوده است. شخصى به نام مفتى میر محمد عباس در آخر نسخه چاپ سنگى این کتاب به سال ۱۲۶۷ ق. چنین آورده است:
ز تاریخ آن روزگار شریف
به تخمین خبر داد »نظم شریف«
که »نظم شریف« به حساب ابجد مى شود سال ۱۱۱۹ ق. (۱۷۰۷ م). اته شرق شناس و ادیب آلمانى هم به استناد قول »ویلهلم پرچ« نویسنده فهرست نسخه هاى خطى فارسى کتابخانه برلین مى گوید که سرایش منظومه سال ۱۱۱۹ به پایان رسیده است.
پس از مرگ باذل چند نفر کار ناتمام او را ادامه دادند. از آن جمله میرزا ارجمند آزاد کشمیرى بود که به خواهش فخرالدین محمدخان پسرعموى باذل کار او را ادامه داده (حدود سال ۱۱۳۲ ق.) و یا ابوطالب فندرسکى اصفهانى که خود تکمله باذل را سروده بود. در سال ۱۱۳۵ شخصى به نام نجف تصمیم مى گیرد که کار باذل را تمام کند و این کار را هم شروع مى کند، اما چون فرصت کافى نداشته، تکلمه فندرسکى را پس از چند بیت از خود به کتاب باذل متصل مى کند.
تکمله فندرسکى معروف ترین تکمله »حمله حیدرى« باذل است. شخصى به نام پسندعلى بلگرامى هم کار او تکمیل کرده است (۱۱۸۳ ق.) و همین طور عبدالعلى خان میان احسن بنگالى و شخص ناشناسى به نام کرم، یا کریم که کار باذل را در سال ۱۱۳۵ ق. تکمیل کرده است. او درباره باذل گفته:
به یک مصرع باذل خوش کلام
سخن مختصر کرده ام والسلام
چندین نفر هم به تقلید باذل خود مستقیماً حمله حیدرى سروده اند. مثل راجى کرمانى، گل احمد، فقیر قهدریجانى، مهدى على خان عاشق هندى، محب على خان حکمت، عیانى، افتخار العلماى صهبا و…
در میان این افراد شاعرانى از قرون ۱۲ هجرى تا کمتر از پنجاه سال قبل دیده مى شوند.
کتاب باذل بسرعت مورد استقبال قرار گرفت و حتى به زبانهاى دیگر ترجمه شد. برخى ترجمه هاى کتاب حمله حیدرى عبارتند از: »حرب حیدرى« از محمد نوروز حسن بلگرامى (پس از ۱۲۵۲ ق.)، از سید ذوالفقار صفا (م. ۱۲۶۰ ق.)، »هیبت حیدرى« از واجد على اختر شاه اوده (م. ۱۲۶۵ ق.)، سید ابرار حسین (م. ۱۳۰۰ ق.)، »حربه حیدرى« از حیدر میرزا (چاپ لکنهو)، »غلبه حیدرى« از محمد میرزا بن تجلى على شاه (همگى به اردو)، میرمحمد حسن على خان حسن سندى (م. ۱۳۲۴ ق.) به سندى. همچنین ترجمه هایى از این کتاب به پشتو، گجراتى، بنگالى و ترکى گزارش شده است.
»حمله حیدرى« باذل معروفترین حمله حیدرى در جهان (خصوصاً در خارج از ایران) است. کثرت اعجاب برانگیز نسخه هاى این کتاب در کتابخانه ها نشان دهنده رواج و محبوبیت فراوان این کتاب درگذشته است. معرفى نسخه هاى موجود از این کتاب خود بحث بسیار مفصلى است اما در اینجا به این مختصر بسنده مى کنیم که دو نسخه از این کتاب در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است که یک نسخه از آن به شماره ۹۴۱۶ (که البته ناقص است) از قدیمى ترین نسخه هاى این کتاب به شمار مى رود. احمد منزوى در فهرست مشترک نسخه هاى خطى جلد پنجم، ۲۷ نسخه مختلف از این کتاب را نام برده است.
کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران سه نسخه از این کتاب دارد. در کتابخانه مجلس سه نسخه، کتابخانه ملک دو نسخه، کتابخانه ملى تبریز چهار نسخه، کتابخانه یزد دو نسخه، کتابخانه مهدوى تهران دو نسخه، کتابخانه مدرسه سپهسالار (شهید مطهرى) دو نسخه، کتابخانه آیت اله مرعشى یک نسخه، کتابخانه آیت اله گلپایگانى چهار نسخه، کتابخانه آیت اله خوانسارى (خوانسار) یک نسخه و…. از این کتاب موجود است. (همراه با تکمله یا بدون آن).
در کتابخانه ملى پاریس چهار نسخه، در کتابخانه علیگره هند دو نسخه، در دیوان هند یک نسخه، در کتابخانه برلین دو نسخه، در بودلیان دو نسخه، در موزه بریتانیا شش نسخه، در بانکیپور هند چهار نسخه، در تاشکند دو نسخه، در باکو شش نسخه، و در لکنهو، آصفیه، بوهار، داکا، بهاراتپور، دوشنبه، اتراپرادش، هر کدام یک نسخه، گنج بخش پاکستان دو نسخه، محمودآباد هند هشت نسخه، موزه سالار پاکستان نه نسخه از این کتاب را مى توان یافت.
کتابشناسان مشهور اروپایى همچون ریو، اته، بلوشه، استورى، براون و دیگران همگى درباره این کتاب مطالبى نوشته اند. در تذکره هاى قدیمى و جدید مثل تاریخ ادبیات ایران، حماسه سرایى در ایران، الذریعه، کلمات الشعرا، نتایج الانکار، مجمع النفائس، منتخب اللطایف، مرآهالعالم، تاریخ محمدى، مرآهالصفا، مرآه جهان نما، خلاصهالکلام، صحف ابراهیم، بهارستان سخن، تذکره حسینى، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، مآثرالامرا، سفینه خوشگو، نشتر عشق، تذکره پیمانه، ریاض الشعرا و…. اشاراتى کوتاه یا مفصل به باذل و کتابش رفته است.
این کتاب در آگره مرادآباد، لکنهو، متهرا، لاهور، بمبئى، تهران، تبریز، اصفهان چاپ سنگى شده است. از آخرین چاپ این کتاب در ایران (با حروفچینى نامناسب و اغلاط فراوان) چند دهه مى گذرد.

منابع:
۱. حماسه سرایى در ایران، ذبیح الله صفا
۲. فهرستواره کتابهاى فارسى، احمد منزوى، جلد سوم
۳. دائرهالمعارف تشیع، جلد ششم
۴. ادبیات بر مبناى تألیف استورى. نوشته برگل، ترجمه آرین پور و دیگران
۵. فهرست هاى نسخه هاى خطى کتابخانه هاى مختلف
 

موعود شماره ۲۲

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *