به گزارش فارس، دمشق طی هفت دهه نقش ژئوپلیتیکی مهمی در سیاست خاورمیانهای آمریکا داشته است و مقامات کاخ سفید چه تحت حاکمیت دموکراتها و چه جمهوریخواهان به اهمیت سوریه در خاورمیانه و تحولات عربی ـ صهیونیستی، واقف بوده و در مناسبات خود با دمشق روی این مسئله سرمایه گذاری باز کرده بود.
در دوران جنگ سرد سوریه عرصه رقابت آمریکا و شوروی بود و دمشق در سایه این رقابت از گزند توطئههای آمریکا مصون بود و با دریافت کمکها و تسهیلات سیاسی، نظامی و امنیتی از اردوگاه سوسیالیستی به رهبری شوروی استفاده میکرد؛ اما پس از پایان جنگ سرد دمشق با شکل گیری عصر نظم نوین جهانی تحمیلی شده از سوی آمریکا متحمل انواع فشارها و مجازاتهای واشنگتن شد.
فشار آمریکایی ها در دوران بشار اسد نیز ادامه داشته و بوش رئیس جمهوری آمریکا قانون محاسبه سوریه را تصویب کرد و انواع تحریمها و مجازاتها را بر دمشق تحمیل کرد.
باراک اوباما در ابتدا تلاش کرد که رویمردی متفاوت داشته باشد وی در دسامبر۲۰۱۰ فورد سفیر جدید خود را که در فوریه ۲۰۰۵ به بهانه ترور حریری بوش از دمشق فراخواندبود دوباره به دمشق فرستاد تا شاید مناسبات خود را با بشار اسد جوان عادی سازد.
آمریکا و تحولات اخیر در سوریه
شروع ناآرامیها در سوریه در مارس ۲۰۱۱ مساوی با تغییر رویکرد در واشنگتن و اتخاذ مواضع خصمانه در قبال تحولات سوریه بوده است. هرچند در ابتدا آمریکا سیاست تردید و انتظار را در قبال سوریه داشته است ولی این سیاست به دلایل زیر ادامه نداشته است:
۱ـ سقوط زودهنگام بن علی و مبارک متحدان منطقه ای آمریکا
۲ـ سرایت خیزشهای عربی و انقلابها مردمیبه کشورهای حاشیه خلیج فارس
۳ـ فشار لابی های صهیونیستی برای ضربه زدن به جبهه مقاومت در شرایط بی ثبات در خاورمیانه
از جمله عواملی بوده تا نهادهای تصمیم سازی در کاخ سفید انواع طرح های و سناریوها جهت تشدید ناآرامیها در راستای سقوط و سرنگونی بشار اسد را ارائه نمودند.
از جمله طرح ها و سناریوهای آمریکا که عملا اجرا شده:
۱- دعوت از اسد برای کنارگیری از قدرت
وزیر خارجه آمریکا هیلاری کلینتون در۱۱ ژوئیه۲۰۱۱ رسما از بشار اسد خواست تا از قدرت کنار برود وهمزمان با این اظهارات مداخله جویانه فرانسه نیز شتابان از طریق وزیر خارجۀ خودآلن ژوپه همین مطلب را اعلام کرد.
محور آمریکاـ انگلیس ـ فرانسه جهت عملی کردن سناریو لغو مشروعیت حکومت بشار اسد؛ تحرکات دیپلماتیکی زیادی داشته و از متحدان خود در خاورمیانه و جهان عرب خواسته به دنبال اجرای این سناریو باشند.
۲- فعال کردن معارضه در خارج از سوریه و بکارگیری تمام سوری های مرتبط به غرب
وزارت خارجه آمریکا و خود شخص کلینتون در عرصه فعال کردن معارضه سوریه در خارج پیشگام و فعال بوده. آمریکا اولین کشوری بود که با معارضه سوریه رسما مذاکره کرد.
طی ۱۰ ماه اخیر کلینتون دوبار بطور رسمی و علنی با معارضه سوریه ملاقات و مذاکره کرده است و آنها را به اتحاد و انسجام دعوت کرد.
۳- تحمیل تحریمها و مجازاتها به بهانه مسائل حقوق بشر
دپیلماسی آمریکا تحرک فعال و مستمری در محافل حقوق بشری داشته و از طریق کمیته حقوق بشر سازمان ملل چندین بار در سال ۲۰۱۱ سوریه را به بهانه خشونت و عدم رعایت مسائل حقوق بشر؛ محکوم کرده است.
واشنگتن در این راه و جهت عملی کردن این سناریو؛ متحدان عرب و اتحادیه اروپا را همراه کرده است و در این راستا برای اولین بار کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، اردن، قطر و مراکش با غرب در زمینه مسائل حقوق بشر علیه سوریه؛ همکاری و هماهنگی نمودند .
۴- سناریوی تحمیل مجازاتهای اقتصادی و مالی
واشنگتن جهت تسریع روند سقوط اسد سناریوی تحمیل فشارهای مالی و اقتصادی عملی میکند و تمام قوانین و مصوبات گذشته در زمینه تحریمهای اقتصادی و فنی علیه سوریه فعال کرده به طوری که اوباما در ۲۹ آوریل و ۱۸ مه ۲۰۱۱ تحریم ها و مجازاتهای اقتصادی نوینی علیه سوریه تصویب کرد.
۵- سناریوی فشارهای سیاسی بین المللی
آمریکا و متحدان خود در ائتلاف فرآاتلانتیکی در محافل شورای امنیت و دیگر نهادهای سازمان ملل طی نه ماه اخیر جهت تصویت قطعنامه علیه سوریه تلاشهایی زیادی نموده ولی با وتوی روسیه و چین روبرو بوده است.
۶- سناریو کاهش مناسبات سیاسی و دیپلماتیک
آمریکا جهت آسیب رساندن به مشروعیت بشار اسد و بی ثباتی و ناامن بودن سوریه را جلوه میدهد و سفیر خود را در پائیز ۲۰۱۱ از دمشق فراخواند.
فورد سفیر آمریکا در دمشق نقش مهمی در تحریک معارضه در داخل سوریه داشته و به همراه سفیر فرانسه در ۸ ژوئیه۲۰۱۱ به بهانه عیادت از قربانیان خشونت و درگیری های میان ارتش و معارضه سوریه به شهر حماه رفت و جنجال سیاسی برای دولت سوریه به وجود آورد.
۷- سناریوی اعمال فشار در زمینه هستهای
آمریکا و رژیم صهیونیستی درقبال فعالیت سوریه در زمینه فناوری و انرژی هستهای؛ حساسیت فوق العاده دارند و آن را تهدید جدی برای امنیت رژیم اشغالگر قدس میدانند. پس از انهدام مرکز تحقیقات اتمی سوریه در ۲۰۰۷ توسط نیروی هوایی اسرائیل؛ واشنگتن و تلآویو به بهانه فعالیت هسته ای دولت دمشق را زیر فشار سیاسی بین المللی قرار داده و هنوز در این زمینه فعال هستند.
همچنین در سال ۲۰۱۱ بار دیگر موضوع اتهام سوریه در زمینه هسته ای؛ در محافل بین المللی و رسانه های خبری فعال گردیده است، این تلاش از سوی آمریکا در واقع سناریوی کارکردی جهت اعمال فشار مضاعف و تسریع روند سقوط دولت بشار اسد بوده است.
از سوی دیگر غرب در ۹ژوئن ۲۰۱۱ سوریه را به اتهام(IAEA) شورای حکام آژانس بین الملل هسته ای زیر پا گذشتن مقررات این آزانس محکوم شد.
۸- سناریوی تشکیل اجماع منطقه ای و بین المللی علیه دمشق
آمریکا از همان آغاز سعی کرد اشباهات تجربه اشغال عراق و افغانستان را تکرار نکند لذا متحدان خود در جامعه جهانی جهت سقوط و سرنگونی بشار اسد بسیج کرد و به ترکیه به عنوان متحد منطقه ای و به عنوان عضو ناتو اختیارات زیادی داد و از جهتی دیگر محور ریاض ـ دوحه ـ انکارا علیه دمشق را فعال کرد. واشنگتن علاوه براین از ظرفیتهای اتحادیه عرب نیز تمام استفاده ممکن را کرد.
این مسائل در شرایطی است که آمریکا در اواخر سال ۲۰۱۱ سفیر خود را به دمشق بازگرداند و اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب و ترکیه و عربستان سعودی در آستانه ۲۰۱۲ احساس کرده که حرارت، فعالیت، تلاش، تمایل امریکا برای ساقط کردن بشار اسد کاهش یافته و رسانه ای غربی اخیرا به این موضوع اذعان داشته است.
علل کاهش انگیزه آمریکا و عقب نشینی آن در عوامل زیر ریشه دارد:
۱ـ شکست تمام طرحها و سناریوهای کاخ سفید جهت براندازی اسد و پایداری ده ماهه اسد در قبال تمام توطئه ها و فشارها بهترین شاخص برای این ادعا است.
۲ـ ناامیدی آمریکا در روند وحدت و انسجام معارضه و معرفی آن به عنوان تنها بدیل دولت بشار اسد را نیز میتوان دلیلد دیگر عقب نشینی نسبی آمریکا از تحولات سوریه است.
۳- سردرگمی استراتژیستهای آمریکا درباره ناارامیهای سوریه که در محورهای زیر میتوان این سردرگمی را برشمرد:
ـ راز قدرت و بقای بشار اسد در چیست؟
ـ چرا معارضه فعال عرصه بحران سوریه اغلب از حواشی شهرها و اکثریت از بافت اجتماعی عشیره ای و روستایی هستند؟
ـ هویت سیاسی ـ ایدئولوژیکی که قرار است جانشین دولت بشار اسد و نظام ما بعد اسد باشد چه گرایش و رویکردی دارد؟
در پایان میتوان میگفت راز ناکامی و شکست آمریکا در منطقه و ناپایداری بقای آن در خاورمیانه، در یک مسئله نهفته است و آن نفرت مردم عرب و مسلمان از آمریکا به عنوان دولتی متجاوز و اشغالگر است، همچنین ملتهای منطقه آمریکا را به عنوان حامی اصلی رژیم صهیونیستی در منطقه میدانند.