گام بلند امپراطوری برای سقوط

سیطره بیش از یک صد ساله مدرنیته بر جامعه ما که بدترین وجه آن، غلبه منطق معرفتی مدرن بر اذهان است، ما را به نوعی فلج ذهنی در مواجهه با بسیاری از پدیده های عصری و نو دچار کرده است.

دولت اوباما گامی دیگر در دفاع از عمل شنیع و ضد انسانی همجنس بازی برداشته و اعلام کرده است که روابط خود را با دولتها بر اساس میزان اهتمام آنها به مساله همجنس بازی تنظیم خواهد کرد. غرب مدرن از آغاز تکون خود در مسیری خارج از فطرت توحیدی و الهی انسان حرکت کرد تا آنجا که اگر مدرنیته را به «تمدن ستیزه گر با فطرت آدمی» تعریف کنیم بیراه نگفته ایم.
این روزها بیش از گذشته، اخباری دال بر بحرانی بودن تمدن اومانیست و زرسالار مدرن غربی با محوریت آمریکا به گوش می رسد و همه چیز حکایت از افول تمدنی دارد که قریب به دو قرن است غرب و شرق عالم را در سیطره نظری و تمدنی خود گرفته است. دفاع رسمی و هنجاری از عمل شنیع همجنس بازی که در ذهن همگان یاد قوم معذب لوط را زنده می‌کند، بر اساس سنن قطعی و غیر قابل تبدیل الهی نشانه ای گویا از به پایان رسیدن این تمدن است.
البته باید به این پدیده ضد اخلاقی، خلأ نظری و فرهنگی غرب و دیگر بحرانهای اخلاقی و اجتماعی و نیز ورشکستگی اقتصادی آن را در عین به اوج رسیدن تکبر و گردنکشی آن در برابر دیگر ملتها و کشورها افزود.
اما با این حال آنچه مایه تاسف است این است که در میان مسلمین و متدینان هنوز کسانی یافت می‌شوند که هیمنه غرب و مدرنیته آنان را زمین گیر کرده است و با این همه نشانه های آشکار نتوانسته‌اند افول و غروب غرب مدرن را رصد کنند. چرا؟ بدون شک یکی از ادله آن، فاصله گیری از آموزه های قرانی در باره تمدنها و جوامع است همان طور که در دیگر موضوعات نیز کم و بیش از این آموزه ها فاصله داریم. و البته این خود محصول عواملی چند از جمله سیطره انگاره های غربی بر عقل و جان ماست. سیطره بیش از یک صد ساله مدرنیته بر جامعه ما که بدترین وجه آن، غلبه منطق معرفتی مدرن بر اذهان است، ما را به نوعی فلج ذهنی در مواجهه با بسیاری از پدیده های عصری و نو دچار کرده است.
اگر از منظر آیات عمیق قرانی همراه با تفسیر معلمان الهی قران یعنی اهل بیت علیهم السلام به پدیده غرب و مدرنیته بنگریم، در می‌یابیم که اصولا نطفه فروپاشی تمدن جدید غرب در همان آغاز همراه با تکوین و تولدش بسته شد. هیچ کس نمی تواند در این مساله تردید کند که بنیان غرب جدید بر الحاد و انکار غیب و وحی و نسیان ذکر الهی بود و شاید مدرنیته، الحادی ترین و ضد غیب ترین تمدنی بود که بشر به خود دیده است و این بدان معنا بود که افول و سقوط، همزاد با آن بود. حال با این توصیف به سراغ قران می رویم و قصه و سرنوشت تمدنی این چنین را جویا می‌شویم:
وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ۱
(و هر کس از یاد [خداى‏] رحمان دل بگرداند، بر او شیطانى مى‏گماریم تا براى وى دمسازى باشد.)
رویگردانی از یاد خدا چه در افراد و چه در جوامع، موجب دمسازی و همنشینی با شیطان خواهد بود و رفتار و تمدنی شیطانی را رقم خواهد زد که فرجام آن هلاکت و نابودی است.
اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُوْلَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ۲
(شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است آنان حزب شیطانند. آگاه باش که حزب شیطان همان زیانکارانند.)
فراموش کنندگان ذکر الهی و منکران خداوند که حزب شیطانند در نهایت زیانکار و بازنده بوده و سقوط خواهند کرد.
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ۳
(و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشى کرد آنان همان نافرمانانند.)
فراموشی یاد خداوند، فرد و جامعه را به خود فراموشی و انکار ابتدایی ترین فضایل انسانی سوق خواهد داد. آیا امروز ما در غرب و جوامع غربزده با این پدیده مواجه نیستیم؟ آیا دفاع رسمی و قانونی از عمل پست و نفرت انگیز همجنس بازی در کنار بسیاری دیگر از ناهنجاری های اخلاقی نظیر خشونت، قتل، فروپاشی خانواده و … مصداقی بارز از این خود فراموشی نیست؟
وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَۀً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَۀِ أَعْمَى۴
(و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏کنیم.)
آیا ثروت و قدرت غرب منشأ آسایش و آرامش بشر غربی و یا شرقیِ غربزده بوده است؟ آیا زندگی مدرن امروز غربی که با انواع فشارهای روحی و پریشانی های روانی همراه است، مصداقی بارز از همان معیشت ضنک مورد اشاره قران کریم نیست؟ اگر نه پس چرا جوامع ثروتمند غربی بالاترین مصرف داروهای روان گردان و آرام بخش را دارند؟ آیا فلاکت اقتصادی امروز غرب که دیگر جوابگوی روحیه مصرف زده و حریص بشر غربی نیست، نشانه بحرانی شدن معیشت ضنک دنیای مدرن نیست؟
از دیگر نکات قابل تامل این است که علی رغم تمام حرص و ولعی که بشر غربی و نیز بشر شرقیِ غربزده امروز برای توسعه و ثروت و اقتدار مادی دارد، قران اکثریت جوامع و تمدن هایی را که بر آنها عذاب نازل کرده است، ثروتمند و به تعبیر امروزین توسعه یافته توصیف می‌کند. گویا ارتباط وثیقی بین میل به ثروت و اقتدار مادی و نابودی و هلاکت وجود دارد. البته پر واضح است که این حرف بدان معنا نیست که دین در پی جوامعی فقیر و محتاج و مفلوک است، اما آن سوی آن نیز واضح است که افراط در دنیا گرایی و مصرف و کام جویی و میل به خلود در دنیا که طبعا با نسیان ذکر الهی همراه می‌شود، منشأ هر فساد و تباهی و نهایتا سقوط است؛ وضعیتی که ما در دنیای امروز شاهد آن هستیم.
به آیات زیر بنگرید:
وَ کَم‌ْ اَهْلَکْنا قَبْلَهُم‌ْ من‌ْ قَرْن‌ٍ هُم‌ْ اَحْسَن‌ُ اَثاثاً وَ رءْیاً۵
(و چه‌ بسیار پیش‌ از آنان‌، نسل‌هایی‌ را که‌ خوش‌ ساز و برگ‌تر و خوشنماتر بودند، نابود کردیم‌.)
وَ کَم‌ْ اَهْلَکْنا من‌ْ قَریَۀٍ بَطرَت‌ْ مَعیشَتَها۶
(و چه‌ بسیار شهرها که‌ از [شدّت‌ رفاه‌] در زندگیشان‌ سرمستی‌ می‌کردند، نابود کردیم)‌
اوَلَم‌ْ یَعْلَم‌ْ اَن‌ِّ اللّه‌َ قَدْ اَهْلَک‌َ من‌ْ قَبْله‌ من‌َ الْقُرُون‌ مَن‌ْ هُوَ اَشَدُّ منْه‌ُ قُوِّۀً وَ اَکْثَرُ جَمْعاً ۷
(آیا [قارون‌] نمی‌دانست‌ که‌ خداوند پیش‌ از او، از میان‌ نسلها(یی‌ که‌ بودند) کسانی‌ را که‌ از او نیرومندتر و مال‌ اندوزتر بودند، نابود کرده‌ است‌.)
اَوَلَم‌ْ یَسیروُا فی‌ الْارْض‌ فَیَنْظُروُا کَیْف‌َ کان‌َ عاقبَۀُ الِّذین‌َ من‌ْ قَبْلهم‌ْ کانوُا اَشَدُّ منْهُم‌ْ قُوِّۀً وَ اَثارُوا الْاَرْض‌َ وَ عَمَرُوها۸
(آیا در زمین‌ سیر و سفر نکرده‌اند که‌ بنگرند چگونه‌ بوده‌ است‌ سرانجام‌ کسانی‌ که‌ پیش‌ از آنان‌ بودند. آنان‌ از ایشان‌ نیرومندتر بودند و زمین‌ را کندوکاو کردند و بیش‌ از آنچه‌ آنان‌ آن‌ را آباد ساخته‌ بودند، آبادش‌ کردند.)
و اما صریح تر و الهام بخش تر از آیات فوق دو آیه دیگر از قران است که عاقبت تمدن مقتدر و سلطه جوی غرب را می توان بر اساس آنها پیش بینی کرد:
۱. إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ۹
(آن گاه که زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که آنان بر آن قدرت دارند، شبى یا روزى فرمان [ویرانى‏] ما آمد و آن را چنان درویده کردیم که گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه نشانه‏ها [ى خود] را براى مردمى که‌اندیشه مى‏کنند به روشنى بیان مى‏کنیم.)
آیه فوق سخن از یک سنت الهی در تاریخ بشری می‌گوید که هر گاه جامعه و تمدنی به مرحله زر و زیور خواهی و شیفتگی نسبت به زرق و برق دنیا رسید و احساس غلبه بر زمین را پیدا کرد، باید منتظر عذاب الهی در شب یا روز باشد.
از نکات بسیار جالب توجه این است که علوم و تکنولوژی مدرن اساسا به نیت کسب اقتدار و غلبه بر طبیعت و زمین شکل گرفتند و همه تاریخ نگاران مدرنیته به این نکته اشاره کرده‌اند که صدای پای علوم مدرن ـ که به دنبال آن تکنولوژی مدرن زاده شد ـ وقتی به گوش رسید که آقای فرانسیس بیکن گفت: ما علم را برای قدرت می خواهیم و نه صرفا برای فهم حقیقت و فهم عالم و هستی. بیکن گذشتگان را از این بایت که صرفا علم را برای تفسیر و تعبیر عالم می خواستند سرزنش می‌کرد و می‌گفت ما علم را برای تغییر و غلبه بر عالم باید بخواهیم.
عموم افراد امروزی حتی متدینین اگر تنها بخش اول این آیه را (إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَآ) ببینند و ادامه آن را نبینند، گمان می‌برند که خداوند در مقام تمجید از مردمی است که زمین را آراسته‌اند و احساس غلبه بر آن را دارند! و مگر نه این است که امروز تمام جوامع، بر اثر سیطره نظری و عملی مدرنیته، سودای توسعه یافتگی و غلبه بر طبیعت و عالم را دارند؟
اما منطق قران چیز دیگری است. در این منطق عبور از سادگی و قناعت و خشیت و تواضع، و ورود به عرصه زرق و برق خواهی و حرص و مصرف زدگی و برتری جویی، مقدمه نابودی است؛ چیزی که امروز دنیای غرب در اوج آن قرار دارد و بدون شک باید منتظر آمدن امر و عذاب الهی در شب یا روز باشد.
۲. فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَۀً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ
(پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهاى هر چیزى [از قدرت و ثروت و…] را بر آنان گشودیم، تا هنگامى که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند ناگهان [گریبان‏] آنان را گرفتیم، و یکباره نومید شدند.)
اما آیه دوم بسی شگفت انگیز تر است. این آیه مرکب از شرط و جزاء است. جمله شرطیه آن چنین است: «پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند…». بدون شک امروز کمتر کسی را می توان یافت که اگر قبلا به این آیه توجه نکرده باشد، بتواند با دیدن صرفا جمله شرطیه حدس بزند که جواب و جزای این شرط چیست. عموما می‌گویند لابد عذابی بر آنها نازل می‌شود. البته این حدس درست است اما شکل این عذاب، باریدن سنگ از آسمان و یا طوفان و زلزله نیست بلکه این عذاب سهمگین و مهلک عبارت است از باز کردن همه درهای قدرت و ثروت به روی جامعه ای که خداوند را به طاق نسیان سپرده است: «درهاى هر چیزى [از قدرت و ثروت و…] را بر آنان گشودیم». خب نتیجه چه خواهد شد؟ سرمستی، غرور، استکبار، استیلاجویی بر انسانها و طبیعت، و آن گاه: «به ناگاه آنان را با عذابمان بر می‌گیریم و چنان در هم می‌کوبیمشان که همه چیز را بر فنا رفته می‌بینند.»
بر اساس برخی از روایات، تاویل و تحقق نهایی سنت الهی مورد اشاره در این دو آیه، آخر الزمان است که دولت کفر و دولت مخالفان توحید و اسلام و تشیع وقتی به اوج اقتدار و سر مستی خود رسیدند، حادثه ظهور حضرت بقیۀ الله الاعظم علیه السلام چون صاعقه ای بر سر آنان فرود خواهد آمد، و بساط سلطه و اقتدار آنان را بر خواهد چید.
دو آیه فوق، حاوی یک نکته بسیار مهم و مغفول در روزگار ما ـ که محاط در اتمسفر غربزدگی است ـ می‌باشد که قدرت و ثروت و اقتدار لجام گسیخته و به اصطلاح توسعه یافتگی نمی تواند دلیلی بر کمال و پیشرفت یک جامعه و تمدن باشد و بلکه می تواند دلیل بر عقب ماندگی و انحطاط معنوی و عقیدتی یک جامعه غافل از خداوند باشد که دچار مکر خداوند و سنت استدراج و امهال شده و باید در انتظار عذاب و عقوبتی کوبنده باشد.
در هر صورت باید همگی منتظر یک اتفاق سهمگین در دنیای پیشرفته امروز که آکنده از نسیان ذکر الهی و نخوت و تباهی و گردنکشی و برتری جویی و ویرانگری انسان و طبیعت است، باشیم و صبح هلاکت و نابودی سلطه طلبان و گردنکشان غربی و شرقی را که بدون شک امپراطوری غرب و آمریکا در راس آن است، به نظاره بنشینیم. الیس الصبح بقریب؟

———————————————

پی نوشتها:

[۱]. زخرف ۳۶ [۲]. مجادله آیه ۱۹ [۳]. حشر ۱۹ [۴]. طه/ ۱۲۴ [۵].مریم‌ / ۷۴

.[۶قصص‌ / ۵۸

[۷].قصص‌ / ۷۸

.[۸]روم‌ / ۹، همچنین‌ ر.ک‌ به‌: فاطر، ۴۴ / مؤمن‌، ۲۲ و ۸۲

[۹]. یونس / ۲۴ [۱۰]. انعام/ ۴۴

همچنین ببینید

از كيومرث تا سوشيانس‏

عقيده به ظهور «موعود» مخصوص به دين يا ملت خاص نيست. هر يك از ملل منتشر در عالم به نوعى براى اين اعتقاد اقرار آورده اند و براى رهايى جهان از ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *