همچنین امام صادق، علیهالسلام، در پاسخ ابو خدیجه که از ایشان درمورد حضرت قائم سؤال کرده بود، فرمودند:
کلنا قائم بامر الله واحد بعد احد حتى یجىء صاحب السیف فاذا جاء صاحب السیف جاء بامر غیر الذى کان. (۳)
همه ما یکى پس از دیگرى قائم به امر خدا هستیم تا زمانى که صاحب شمشیر بیاید; پس آنگاه که صاحب شمشیر آمد برنامه و دستورى غیر از آنچه بوده به اجرا درمىآورد.
گویا مراد حضرت از این عبارت آن باشد که پدرانش مامور به تقیه و مدارا بودند و او مامور به جهاد و براندازى ظلم و زور.
دهها حدیث دیگر از این قبیل وجود دارد که همگى بیانگر قیام حضرت مهدى و رویارویى او با دشمنانش به وسیله شمشیر و سلاح جنگى پیامبر اکرم و امیر مؤمنان است. شکى نیست که حضرتش هیچگونه استفادهاى از وسائل و نیروهاى تاخت و تاز فعلى دنیا نخواهد کرد.
با توجه به قیام عدل مآبانه اسلامى و انسانى آن بزرگوار به منظور برچیدن بساط ظلم و ستم و برقرارى عدل و داد از یک سو و ظالمانه بودن استفاده از هر نوع سلاحهاى جنگى فعلى از سوى دیگر معقول و قابل قبول نیست که حضرتش از سلاحهاى جنگى – غیر شمشیر و نیزه – این چنینى استفاده نماید و قطره خونى را بنا حق بریزد یا ظالمانه بهجان و مال مردم آسیب رساند.
آرى به شرحى که برخوردهاى جنگى پیامبر و امیر مؤمنان و درگیریهاى آن دو بزرگوار را با کفار و مشرکین و یهود و نصارى و منافقین – در رابطه با نشر و گسترش اسلام – در مصادر تاریخى و حدیثسنى و شیعه ملاحظه مىکنیم، حضرت مهدى موعود، روحىلهالفداء، هم عینا براى ادامه خط و رسم آن دو بزرگوار بدون هیچگونه اقدام ظالمانهاى به گسترش اسلام و برقرارى عدل و داد جهانى مىپردازد و حدیث:
یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا.
و دیگر احادیث و پیشگوییهاى پیامبر اکرم، صلىاللهعلیهوآله، و پیامبران پیشین و ائمه اطهار، علیهمالسلام، را تحقق مىبخشد.
اکنون این سؤال مطرح است که: چگونه حضرت مهدى با شمشیر و نیزه در مقابل آن همه سلاحهاى جنگى و هواپیماهاى بمبافکن و موشکانداز و نیروهاى آتشزا و مخرب و وسائل نقلیه زمینى، هوایى، و دریایى مىتواند استقامت کند و جمعیتها و گروههاى منحرف و بیراههرو و ضد اسلام را به اسلام و قرآن گرایش دهد و در صورت تمرد و تخلف آنها از پذیرش اسلام به کار آنها خاتمه دهد؟
در پاسخ این سؤال باید گفت که: اگر بخواهیم از بعد معجزه و استفاده از نیروى معنوى و یارى الهى وارد شویم، مىتوانیم بگوییم: همانطورى که به شرح مندرج در آیات قرآنى، خداوند با یک قطعه چوب (عصا) حضرت موسى و هارون را بدون همکارى بنىاسرائیل و یارى آنها بر فرعون و دارودسته و نیروى یک میلیون و ششصد هزار نفرى او مسلط و پیروز کرد. (۴)
چنانکه مىدانید بعد از آنکه فرعون هشتاد نفر از نیروهاى ساحر و جادوگر خود را احضار کرد و آنها در مقابل حضرت موسى با گستردن طناب و چوب و دیگر چیزها صحنه جست و خیزى در شکل مارها و دیگر حیوانات وحشتزا را به نمایش درآوردند; حضرت موسى به امر الهى عصاى خود را بر زمین زد و فورا عصا به شکل اژدهاى عظیمى به حرکت درآمد و تمام وسائل و مایههاى جادویى جادوگران را بلعید، آن چنانکه آنها به شگفت آمده و وحشتزده شدند و همه در مقابل حضرت موسى تسلیم شدند و به سجده افتادند و گفتند ما به خداى موسى و هارون ایمان آوردیم و معتقد به خداى راستین حضرت موسى شدند و در پاسخ فرعون که آنها تهدید به قطع دست و پا و به دارآویختن نموده بود، گفتند: مهم (۵) نیست هر کارى مىخواهى بکن، ما گناهانى کردهایم که مىخواهیم با ایمان به خدا و تسلیم در مقابل پیغمبرش ما را ببخشد و بیامرزد.
و نیز حضرت موسى به امر الهى عصا را بر آب رود نیل زد و آبهاى آن مثل کوه روى هم انباشته شد و دوازده جاده خشک به وجود آمد، پس حضرت موسى با دوازده فرقه بنىاسرائیل وارد جادههاى خشک شدند و فرعون هم به همراه لشکرش در تعقیب موسى وارد جادههاى خشک رود نیل شد و بالاخره پس از آنکه آخرین نفر از بنىاسرائیل از دریا خارج شد و پا بیرون نهاد آخرین نفر از نیروها و دنبالهروان فرعون وارد دریا شد، آنگاه خداوند با موجى لحظهاى دریا را پر از آب و فرعون – همان خداى دروغین را – با انبوه زر و زیورهاى وزنهدار آویخته بهخود و سلاحهاى سنگین و همراهانش همه را غرق کرد و جثه فرعون را مثل پر کاه روى آب قرار داد که کافر و مؤمن همه به حیرت درآمدند. در حالى که موسى و هارون و تعداد ششصد هزار نفر بنىاسرائیل همه نجات یافتند و بنىاسرائیل وارث و مالک تشکیلات فرعون و سرزمین مصر شدند. (۶)
بهفرموده امام رضا، علیهالسلام، حضرت مهدى، علیهالسلام، عصاى موسى و انگشتر سلیمان را در دست دارد; و طبعا همانند موسى از عصا (۷) و همانند سلیمان از انگشتر استفاده معجزهآسا خواهد کرد.
بدین ترتیب براى خداوند خیلى سهل و آسان است که حجتش امام زمان، علیهالسلام، را بر دنیاى کفر و استعمار و زور و قلدرى مسلط و پیروز فرماید; آن چنانکه دنیاى کفر و ایمان به حیرت درآید و اسلام راستین هر چه سریعتر و گستردهتر در سراسر جهان به نمایش درآید و بساط ظلم و کفر برچیده شود.
اکنون اگر با گذشتبیش از سه هزار سال از تاریخ ماجراى برچیده شدن بساط خدایى خیالى و دروغین فرعون بهوسیله حضرت موسى تجسم ذهنى جزئیات قضیه و به وقوع پیوستن آن براى ما مشکل استبه سراغ ماجراى از هم پاشیده شدن دستگاه وسیعترین حکومت جهانى، یعنى شوروى – آنهم بدون جنگ و خونریزى – مىرویم.
آرى، این شوروى بود که با تشکل و بههم پیوستگى زورمندانه پانزده کشور از کشورهاى آسیایى و اروپایى که جمعا بالغ بر دویست و سى و پنج میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت آن بود، به اضافه جمعیتهاى تعدادى جمهوریهاى خودمختار و چند منطقه ملى و گسترش یافتن آن به وسعتسه برابر آمریکا و همانند قارهاى در مقابل قارههاى آسیا و آفریقا و اروپا با انواع قدرتهاى نظامى و سلاحهاى جنگى فعلى و درآمدهاى مالى، مخازن گسترده نفت، تولیدات وسیع مواد معدنى، کشاورزى، مواد غذایى، صنایع فلزکارى، کشتىسازى، اسلحهسازى، دامپرورى، و دیگر چیزهاى سرنوشتساز یکى از دو حکومت فوق قدرت جهانى تلقى و قلمداد شده و با جمعیتى بالغ بر ۰۰۰، ۴۱۴، ۷۴۰ نفر بر اساس برآورد سال1969 میلادى توسط سازمان ملل متحد یکى از دو قدرت بزرگ (۸) جهان بود.
اما بر اثر بیراههرویهاى مختلف نظام حکومتى شوروى و کوبیدن راه و رسم انسانى و نارسائیهاى قانونى و ندانمکارى و قلدرى مسؤولان درجه بالا و سرنوشتساز و آن فشار اقتصادى و از همه بدتر و زیانبخشتر فاصلهاندازى بین دین و مردم دیدیم که ناگهان از هم پاشیده شد و سقوط کرد.
اینگونه قضایا که در گذشته بهطور فراوان به وقوع پیوسته و دنیاى کنونى هم در گوشه و کنار جهان دستبه گریبان آن مىباشد هر یک مىتواند سرنخى باشد براى قابل قبول بودن قیام جهانى حضرت مهدى موعود و امکان آغاز آن با تجمع سیصد و سیزده نفر از عوامل (۹) اصلى قیام از بلاد اسلامى و مناطق مختلف در مکه معظمه و رسیدن آمار اصحاب و تجمعکنندگان به ده هزار نفر یا کمى بیشتر که در این موقع از (۱۰) مکه خارج مىشوند و آنگاه پیروزى حضرتش در رابطه با برقرارى عدل جهانى و نابودى حکومتهاى ظلم و کفر و استعمار و استبداد به حقیقت مىپیوندد و به نمایش عملى در مىآید.
آرى قرآن مجید با ایراد آیه شریفه:
کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله. (۱۱)
خاطر نشان فرموده است که چه بسیار گروهاندک که به اذن الهى بر گروه فراوان و رقم چند صد برابر یا چند هزار برابر چیره و پیروز شدند و نمونههاى متعددش پیروزیهاى حیرتانگیز پیامبر گرامى اسلام بود با نیروهاى کم بر نیروهاى چند برابرى کفار و مشرکین و بالاخره گسترش هر چه بیشتر اسلام و برچیده شدن بساط شرک و بتپرستى از صحنه حجاز و عربستان و بعدا دیگر مناطق و بلاد دور و نزدیک به حجاز.
پىنوشتها:
۱. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص242، ح242; ص301، ح66; ص304، ح72; ص307، ح80; ص321، ح26; ص338، ح113-116; ص361، ح129; ص372، ح164.
۲. همان، ج1، ص218.
۳. الکلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، ج1، ص533.
۴. المجلسى، محمدباقر، همان، ج13، ص122.
۵. «لاقطعن ایدیکم و ارجلکممن خلاف و لاصلبنکم اجمعین»، سوره شعرا(۲۶)، آیه49.
۶. ر.ک: آیات ۱۰ تا ۶۸ سوره شعراء و تفسیر نمونه، ج15، ص194-250 و دیگر تفاسیر فارسى و عربى.
۷. الشیخ الصدوق، محمدبن على بن الحسین، کمالالدین، ج2، ص48; الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، اعلامالورى، ص407; الاربلى، کشفالغمه، ج3، ص364; المجلسى، محمدباقر، همان، ج52، ص322; الفیض الکاشانى، الوافى، ج2، ص113; الحر العاملى، محمدبن الحسن، اثباتالهداه، ج3، ص478.
۸. ر.ک: شاملویى، حبیبالله، جغرافیاى کامل جهان، ص717-718.
۹. ر.ک: الصافى الگلپایگانى، لطفالله، منتخبالاثر، ص475-476.
۱۰. النورى، حسین، کشفالاستار; الصافى الگلپایگانى، لطفالله، همان، ص466.
۱۱. سوره بقره (۲)، آیه249.
مجله موعود شماره ۱۹