با دعای ندبه در پگاه جمعه -۶

قسمت ششم
على اکبر مهدى پور
دعاى ندبه و عقائد کیسانیه

۱- «کوه رضوى »
«رضوى » نخستین کوه از کوههاى «تهامه » در یک منزلى «ینبع » و هفت منزلى «مدینه » است که در احادیث فراوانى از آن یاد شده، از جمله:

۱- رسول اکرم، صلى الله علیه وآله، فرمود:
رضوى، رضى الله عنه رضوى، خداى از آن خشنود است! (۱)

۲- در حدیث دیگرى فرمود:
رضوى از کوههاى بهشت است. (۲)

۳- امام صادق، علیه السلام، چون وارد سرزمین «روحا» شد، نگاهى به کوه آن نمود که مشرف بر دشت روحا بود، به عبدالاعلى مولى آل سام که در محضر آن حضرت بود، فرمود:

این کوه را مى بینى؟ این کوه «رضوى » نامیده مى شود، از کوههاى فارس بود، چون ما را دوست داشت، خداوند آن را به سوى ما انتقال داد. از هر گونه درخت میوه در آن هست. چه پناهگاه خوبى است براى شخص نگران و بیمناک.

این جمله را دو بار تکرار کرد و سپس فرمود:
اما ان لصاحب هذا الامر فیه غیبتین، واحده قصیره، و الاخرى طویله.
براى صاحب این امر در این کوه دو غیبت است، یکى کوتاه و دیگرى طولانى. (۳)

۴- امام زین العابدین، علیه السلام، در ضمن یک حدیث طولانى از آمدن جبرئیل امین در آستانه ظهور به محضر آن حضرت سخن گفته، در پایان مى فرماید:

و یجیئه بفرس یقال له البراق، فیرکبه، ثم یاتى الى جبل رضوى.
آنگاه اسبى را که براق نامیده مى شود به حضور ایشان مى آورد. قائم [علیه السلام] بر آن سوار مى شود، سپس به سوى کوى رضوى حرکت مى کند.
آنگاه از گرد آمدن ۳۱۳ تن از یاران خاص و آغاز دعوت اعلام ظهور بتفصیل سخن مى گوید. (۴)

۵- امام صادق، علیه السلام، در ضمن یک حدیث طولانى از گرد آمدن ارواح مؤمنان در گلستان «رضوى » سخن گفته، در پایان مى فرماید:

ثم یزور آل محمد فى جنان رضوى، فیاکل معهم من طعامهم، و یشرب معهم من شرابهم، و یتحدث معهم فى مجالسهم، حتى یقوم قائمنا اهل البیت، فاذا قام قائمنا بعثهم الله فاقبلوا یلبون زمرا زمرا.

سپس روح مؤمن در گلستان «رضوى » با آل محمد [علیهم السلام] دیدار مى کند، از خوراک آنها مى خورد، از نوشیدنیهاى آنان مى نوشد، در محافل آنها با آنها هم صحبت مى شود تا روزى که قائم اهل بیت قیام کند. هنگامى که قائم ما قیام نمود، خداوند آنها را برمى انگیزاند، پس همگى به حضور آن حضرت مى رسند و دسته دسته به دعوتش لبیک مى گویند.

از حدیث اول و دوم فضیلت و قداست کوه رضوى استفاده مى شود.

حدیث سوم بصراحت دلالت مى کند بر این که حضرت بقیه الله، ارواحنافداه، در غیبت صغرى و کبرى قسمتى از عمر مبارکش را در کوه رضوى سپرى مى کند.

از حدیث چهارم استفاده مى شود که آن مصلح جهانى در آستانه ظهور نیز بر کوه رضوى مى گذرد و از آنجا به سوى مکه معظمه عزیمت مى نماید.

از حدیث پنجم نیز استفاده مى شود که شمارى از یاران آن حضرت در این کوه از نعمتهاى پروردگار متنعم هستند، تا به هنگام ظهور آن حضرت رجعت نموده، دامن خدمت به کمر بسته، اوامر حضرتش را مو به مو اجرا نمایند.

۲- «ذوطوى »
«طوى » در لغت به معناى پیچیدن و درنوردیدن است و برخى از مشتقات آن، چون «طایه » به سرزمین هموار، پشت بام، سکو و صخره هاى بزرگ در ریگزارهاى پهناور گفته مى شود. (۵)

«ذى طوى » در یک فرسخى مکه، در داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه هاى مکه دیده مى شود. (۶)

کسى که مى خواهد از طرف «مسفله » (پایین مکه) وارد مکه معظمه شود، مستحب است که در ناحیه «ذى طوى » غسل کرده، سپس وارد شهر مکه شود. (۷)

این منطقه بین «حجون » و «فخ » قرار دارد. کسى که در مسجد تنعیم احرام بسته به سوى مسجدالحرام عزیمت مى کند، پس از عبور از منطقه «فخ » (محل شهادت حسین شهید فخ) وارد «ذى طوى » مى شود، آنگاه از طرف قبرستان المعلا (قبرستان حضرت ابوطالب، علیه السلام) وارد مکه معظمه مى شود. (۸)

رسول اکرم، صلى الله علیه وآله، در «حجه الوداع » شب چهارم ذیحجه الحرام را در آنجا بیتوته کردند، نماز صبح را در آنجا اداء نمودند، آنگاه غسل کرده، از بخش سنگلاخ «ذى طوى » که مشرف بر حجون است، وارد مکه معظمه شدند. (۹)

«طوى » نام کوهى در شام، «ذى طوا» با الف ممدوده نام محلى در راه طائف و «ذى طوى » با الف مقصوره نام محلى در غرب مکه و در دروازه آن است. (۱۰)

و اینک به تعدادى از روایات درباره «ذى طوى » توجه فرمایید:

۱- از امام صادق، علیه السلام، پرسیدند: کسى که براى عمره مفرده احرام بسته، کجا باید تلبیه را قطع کند؟ فرمود:

اذا رایت بیوت ذى طوى فاقطع التلبیه.

هنگامى که خانه هاى ذى طوى را مشاهده کردى، تلبیه را قطع کن. (۱۱)

۲- از امام رضا، علیه السلام، پرسیدند که در عمره تمتع، کجا باید تلبیه را قطع کند؟ فرمود:

اذا نظر الى عراش مکه، عقبه ذى طوى.

هنگامى که سایبانهاى مکه را در گردنه ذى طوى مشاهده نماید.

راوى پرسید: «خانه هاى مکه را مى فرمایید؟» فرمود: آرى. (۱۲)

۳- امام صادق، علیه السلام، در مقام تشریح کیفیت حج رسول اکرم، صلى الله علیه وآله، فرمود:

فلما دخل مکه دخل من اعلاها من العقبه، و خرج حین خرج من ذى طوى.

هنگامى که وارد مکه مى شد از سمت بالاى مکه از سوى گردنه وارد مى شد، و هنگامى که از مکه خارج مى شد از ذى طوى خارج مى شد. (۱۳)

۴- امام صادق، علیه السلام، به هنگام تشریح ساختمان کعبه معظمه فرمود:

فبنى ابراهیم البیت و نقل اسماعیل الحجر من ذى طوى.

حضرت ابراهیم، علیه السلام، خانه خدا را بنا کرد و حضرت اسماعیل، علیه السلام، از ذى طوى سنگ حمل کرد. (۱۴)

۵- امام باقر، علیه السلام، در حالى که با دست مبارکش به ناحیه «ذى طوى » اشاره مى کرد، فرمود:

یکون لصاحب هذا الامر غیبه فى بعض هذه الشعاب.

براى صاحب این امر در برخى از این دره ها غیبتى خواهد بود. (۱۵)

۶- امام باقر، علیه السلام، در تشریح محل حضرت بقیه الله، ارواحنافداه، در آستانه ظهور مى فرماید:

ان القائم، علیه السلام، ینتظر من یومه فى ذى طوى، فى عده اهل بدر، ثلاثمائه عشر رجلا حتى یسند ظهره الى الحجر، و یهز الرایه المعلقه.

قائم، علیه السلام، آن روز را در «ذى طوى » در حال انتظار، با۳۱۳ نفر، به تعداد اهل بدر، به سر مى برد، تا پشتش را به حجرالاسود تکیه داده، پرچم برافراشته را به اهتزاز درآورد. (۱۶)

۷- امام صادق، علیه السلام، نیز در این رابطه مى فرماید:

کانى بالقائم، علیه السلام، على ذى طوى، قائما على رجلیه حافیا یرتقب بسنه موسى، علیه السلام، حتى یاتى المقام فیدعو فیه.

گویى قائم، علیه السلام، را با چشم خود مى بینم که با پاى برهنه در «ذى طوى » سرپا ایستاده، همانند حضرت موسى، علیه السلام، نگران و منتظر است که به مقام [ابراهیم] بیاید و دعوت خود را اعلام نماید. (۱۷)

۸- امام باقر، علیه السلام، روز شکوهمند ظهور را چنین ترسیم مى کند:

ان القائم یهبط من ثنیه ذى طوى، فى عده اهل بدر، ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا، حتى یسند ظهره الى الحجرالاسود، و یهز الرایه الغالبه.

قائم، علیه السلام، از تپه هاى «ذى طوى » با۳۱۳ تن به تعداد اصحاب بدر، به سوى مکه معظمه سرازیر مى شود، تا پشت مبارکش را به حجرالاسود تکیه داده، پرچم همیشه پیروزش را به اهتزاز درآورد. (۱۸)

۹- و در حدیث دیگرى شهادت نفس زکیه را تشریح کرده، از آغاز قیام جهانى آن مصلح غیبى سخن گفته، مى فرماید:

فیهبط من عقبه طوى فى ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا، عده اهل بدر، حتى یاتى المسجدالحرام، فیصلى فیه عند مقام ابراهیم، اربع رکعات…

آنگاه از گردنه طوى با۳۱۳ تن از یاران، به تعداد اصحاب بدر، حرکت مى کند تا وارد مسجدالحرام مى شود، چهار رکعت در مقام ابراهیم نماز مى خواند… (۱۹)

پس از بررسى احادیث پنجم تا نهم، هیچ تردیدى نمى ماند که منطقه «ذوطوى » رابطه مستحکمى با حضرت بقیه الله، ارواحنافداه، دارد و آن حضرت مدتى از دوران غیبتش را در آنجا سپرى مى کند و در آستانه ظهور در آن مکان مقدس منتظر فرمان الهى مى شود، و۳۱۳ تن فرماندهان لشکرى و کشورى خودش را در آنجا سامان مى دهد، و حرکت نهایى خودش را از آنجا آغاز کرده، به سوى حرم امن الهى گام مى سپارد.

هر شخص باانصافى که احادیث مربوط به «رضوى » و «ذى طوى » را بررسى کند، اطمینان کامل پیدا مى کند که این دو مکان مقدس از اماکن مقدسى است که در دوران غیبت قسمتى از عمر شریف آن کعبه مقصود و قبله موعود در آنها سپرى مى شود. و در نتیجه بسیار بجا و شایسته است که منتظران ظهور و شیفتگان حضور، در مقام عرض ارادت به پیشگاه آن پیشواى غایب از نظر، با دیدگانى اشکبار از طول انتظار عرضه بدارند:

اى کاش مى دانستم که در کدامین سرزمین مسکن گزیده اى؟! آیا در کوه رضوى، یا سرزمین ذى طوى، یا جاى دیگر؟…

روى این بیان این فراز از دعاى ندبه که با سند معتبر از امام صادق، علیه السلام، صادر شده است، هیچ ارتباطى به عقاید کیسانیه ندارد، بلکه دقیقا مطابق اعتقادات امامیه است و ما در پرتو کلمات نورانى پیشوایان معصوم، علیهم السلام، معتقدیم که حضرت بقیه الله، ارواحنافداه، در دوران غیبت، گاهى در مکه معظمه، گاهى در مدینه منوره، گاهى در کوه رضوى، گاهى در دشت ذى طوى، گاهى در سرزمینهاى دوردست، گاهى در بیت الحرام و… تشریف دارند و فراز یاد شده از دعاى ندبه دقیقا با این عقیده سازگار است و با عقاید کیسانیه به هیچوجه سازگار نیست و اینک دلایل ناسازگارى دعاى شریف ندبه را با عقاید کیسانیه فهرست وار مى آوریم:

۱- در دعاى ندبه، سرزمین «ذوطوى » نیز در کنار «رضوى » ذکر شده، در حالى که هیچ فردى از فرقه کیسانیه به اقامت محمد حنفیه در سرزمین ذوطوى معتقد نیست.

۲- در دعاى ندبه، در کنار این دو نقطه «او غیرها»; «یا جاى دیگر» آمده در حالى که آن عده از فرقه هاى کیسانیه که به اقامت محمد حنفیه در کوه رضوى معتقد هستند، به جاى دیگرى عقیده ندارند.

۳- به دنبال این فراز از دعاى ندبه آمده است:

بنفسى انت من مغیب لم یخل منا.

جانم به فدایت، اى غایب از نظرى که از ما دور نیستى.

در حالى که هیچ احدى از فرقه کیسانیه چنین اعتقادى در مورد محمد حنفیه ابراز نکرده است.

۴- در دعاى ندبه در مورد امام غائب، علیه السلام، آمده است:

این ابن النبى المصطفى؟

فرزند پیامبر برگزیده کجاست؟

در حالى که محمد حنفیه از نسل رسول اکرم، صلى الله علیه وآله، نیست.

۵- در دعاى ندبه در مورد حضرت مهدى، علیه السلام، آمده است:

و ابن خدیجه الغراء.

کجاست فرزند خدیجه بلند جایگاه؟

در حالى که جناب محمد حنفیه از تبار حضرت خدیجه، علیهاالسلام، نیست.

۶- در ادامه آن آمده است:

و ابن فاطمه الکبرى.

کجاست فرزند فاطمه کبرى؟

همه مى دانیم که محمد حنفیه فرزند «خوله » است نه حضرت زهرا، علیهاالسلام.

۷- در دعاى ندبه با دهها تعبیر روشن، چون «یابن الحجج البالغه »; «اى فرزند حجتهاى بالغه الهى » امام غائب از ابصار، از نسل ائمه اطهار، علیهم السلام، تعبیر و مخاطب شده است، در حالى که محمد حنفیه فرزند یک امام است نه چند امام، فرزند یک حجت است نه چندین حجت.

۸- در دعاى ندبه به تعبیر صریح و با قاطعیت تمام، امام غایب از نظر از نسل رسول گرامى اسلام معرفى شده و آمده است:

هل الیک یا ابن احمد سبیل فتلقى.

اى فرزند احمد [صلى الله علیه وآله] آیا راهى به سوى تو هست که سرانجام به دیدار تو بیانجامد؟

روى این بیان، همه فرازهاى دعاى ندبه، اعتقادات کیسانیه را در هم مى کوبد و هرگز با عقاید آنها سر سازگارى ندارد. و اینکه تعبیر «ا برضوى » در این دعاى شریف آمده، به این جهت است که کوه رضوى یکى از دهها محل اقامت آن حضرت در دوران غیبت است. و به معناى همسویى با عقاید کیسانیه نیست.

و به تعبیر دیگر: دعاى ندبه از عقاید کیسانیه نشات نگرفته، بلکه «عقاید کیسانیه » تطبیق بى مورد مسائل مهدویت به محمد حنفیه است. و لذا مى بینیم که همه عقاید کیسانیه نسخه بردارى ناقص از عقاید امامیه است، مثلا «کیسانیه » مى گویند:

۱- محمد حنفیه از مکه معظمه ظاهر مى شود. (۲۰)

۲- از کنار حجرالاسود قیام مى کند. (۲۱)

۳-۳۱۳ تن به تعداد اصحاب بدر با او بیعت مى کنند. (۲۲)

۴- فرشتگانى که در بدر حضور داشتند به یارى او مى شتابند. (۲۳)

۵- به وسیله آنها شهر مکه را تسخیر مى کند. (۲۴)

]۶- محمد حنفیه همنام و هم کنیه پیامبر اکرم، صلى الله علیه وآله، مى باشد. (۲۵)

۷- شمشیر پیامبر، صلى الله علیه وآله، در دست اوست. (۲۶)

۸- چهل تن از یاران همراه او هستند. (۲۷)

۹- او همانند حضرت سلیمان و ذوالقرنین بر همه روى زمین فرمانروایى مى کند. (۲۸)

۱۰- او نمرده است و نمى میرد، تا ظهور کرده جهان را پر از عدل و داد کند، آن چنانکه پر از جور و ستم شده است. (۲۹)

و اینها دقیقا عقیده شیعیان اثناعشرى است، که بر اساس دلایل متقن و روایات معتبر و مستند واصله از رسول اکرم و ائمه معصومین، علیهم السلام، در مورد کعبه مقصود و قبله موعود، حضرت بقیه الله، ارواحنافداه، معتقد هستند.

روى این بیان دعاى ندبه از عقاید کیسانیه نشات نگرفته بلکه کیسانیه اعتقادات شیعیان معتقد و منتظر را به پیشواى پندارى خود – جناب محمد حنفیه – تطبیق کرده اند.

در مورد کیسانیه و رد اعتقادات آنها، بزرگانى از قدماى علما، چون:

۱- شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق.) در «کمال الدین و تمام النعمه »;

۲- شیخ مفید (م ۴۱۳ ق.) در «العیون و المحاسن »;

۳- سید مرتضى علم الهدى (م ۴۳۶ ق.) در «الفصول المختاره »;

۴- شیخ طوسى (م ۴۶۰ ق.) در «کتاب الغیبه ».

و دهها تن از شخصیتهاى برجسته جهان تشیع، در طول قرون و اعصار، بتفصیل سخن گفته اند و در اواخر قرن دوم هجرى همه فرقه هاى آنها منقرض شده اند و بیش از یکهزار سال است که حتى یک نفر در زیر آسمان به عقیده آنها معتقد نیست، دیگر نیازى نیست که ما در این رابطه بحث کنیم. و این که در این رابطه نسبتا بحث طولانى کردیم به دو هت بود:

۱- اخیرا عده اى پیدا شده اند که در مورد فرزندان ائمه، علیهم السلام، تبلیغات ناروایى مى کنند، تا از این طریق مقام شامخ معصومین، علیهم السلام، را زیر سؤال ببرند. این گروه بعد از زید شهید، لبه تیز شمشیر خود را متوجه جناب محمد حنفیه نموده اند، تا به خیال خام خود آنها را مدعى امامت معرفى کنند.

از بررسى مطالب فوق همگان به این نتیجه مى رسند که باید حساب کیسانیه را از جناب محمد حنفیه جدا کرد و در پاکى و شایستگى این فرزند امیرمؤمنان، علیه السلام، شک و تردیدى به خود راه نداد.

۲- از سى سال پیش گروهى از بیماردلان، از تشکیل مجالس شکوهمند دعاى ندبه در روزهاى جمعه بشدت رنج مى برند و تلاش مى کنند که در دل معتقدان و منتظران شبهه ایجاد کنند و در صفهاى فشرده شیعیان شیفته و منتظر رخنه کنند.

این گروه گاهى تلاش مى کنند که سند دعاى ندبه را انکار کنند، وگاهى تلاش میکنند که فرازهایى از دعاى ندبه را برخلاف عقاید امامیه قلمداد نمایند.

از این رهگذر در مورد جناب محمد حنفیه و عقاید کیسانیه مقدارى بسط سخن دادیم.

یکى از نویسندگانى که اصرار دارد دعاى ندبه را نشات گرفته از عقاید «کیسانیه » قلمداد کند، درپایان سخنان خود مى گوید: مطالعه دقیق متن دعاى ندبه که از ائمه ما بتصریح و ترتیب نام نمى برد و پس از حضرت امیر، علیه السلام، که بتفصیل از مناقب و فضائل وى سخن مى گوید، ناگهان و بى واسطه به امام غائب خطاب مى کند، باز این سؤال را بیشتر در ذهن طرح مى کند. (۳۰)

یک نگاه گذرا به متن دعاى ندبه بى اساس بودن مطلب فوق را به روشنى ثابت مى کند، در فرازى از دعاى ندبه مى خوانیم:

۱- این الحسن این الحسین؟

حسن و حسین کجایند؟

۲- این ابناء الحسین؟

فرزندان حسین کجایند؟

۳- صالح بعد صالح شایسته اى پس از شایسته اى.

۴- وصادق بعد صادق راستگویى پس از راستگویى.

۵- این السبیل بعد السبیل؟

کجاست راه (به سوى خدا) پس از راهى؟

۶- این الخیره بعد الخیره؟

کجایند برگزیدگانى پس از برگزیده هایى؟

۷- این الشموس الطالعه؟

کجایند خورشیدهاى فروزان؟

۸- این الاقمار المنیره؟

کجایند ماههاى تابان؟

۹- این الانجم الزاهره؟

کجایند اختران درخشان؟

۱۰- این اعلام الدین و قواعد العلم؟

کجایند مشعلهاى دین و پایه هاى دانش؟

این جمله هاى نورانى بروشنى اثبات مى کنند که در مکتب دعاى ندبه و درفرهنگ نورانى این چکامه بى نظیر، مطابق معارف حقه آیین تشیع، بعد از امام حسین، علیه السلام، امامان، نور و پیشوایان راستینى هستندکه یکى پس از دیگرى با انوار تابناک خود جهان هستى را از سرچشمه زلال معرفت سیراب نموده، گمگشتگان وادى غوایب را از ضلالت و گمراهى نجات داده به شاهراه هدایت و صراط مستقیم حضرت حق رهنمون مى شوند.

صفاتى که در این فرازهاى دهگانه براى امامان نور بیان شده به ترتیب زیر است:

۱- فرزندان امام حسین، علیه السلام، هستند;

۲- افراد شایسته امت اند;

۳- راستگویانند;

۴- راه حق تعالى اند;

۵- برگزیدگانند;

۶- خورشیدهاى فروزان اند;

۷- ماههاى تابان اند;

۸- ستارگان درخشان اند;

۹- مشعلهاى دین اند;

۱۰- پایه هاى دانش اند;

آیا به دور از انصاف و خالى از تحقیق نیست که کسى بگوید: در دعاى ندبه بعد از حضرت امیر، علیه السلام، از دیگر امامان نامى برده نشده و لذا این دعا با عقاید کیسانیه سازگار است و با اعتقادات امامیه همسو نیست؟!

به طورى که ملاحظه فرمودید، در دعاى ندبه پس از نام مقدس امام حسن و امام حسین، علیهماالسلام، ده فراز آمده که در ضمن آنها ده صفت از اوصاف امامان نور بیان شده، سپس به اوصاف آخرین حجت پروردگار، واپسین ذخیره الهى، حضرت بقیه الله، ارواحنافداه، پرداخته مى گوید:

این بقیه الله التى لاتخلو من العتره الهادیه… (۳۱)

آنگاه تعدادى از برنامه هاى حیات بخش آن حضرت را به هنگام ظهور موفور السرور آن قبله موعود بیان کرده، خطاب به آن حضرت مى گوید:

یابن الساده المقربین، یابن النجباء الاکرمین… (۳۲)

اگر فرازهایى را که بعد ازجمله: «فى الهادین بعد الهادین » تا جمله «یابن النعم السابغات » در مورد ائمه بعد از امام حسین، علیه السلام، تاحضرت بقیه الله، ارواحنافداه، به کار رفته بشماریم، بیش از سى جمله و بیش از سى ویژگى از ویژگیهاى امامان نور و پیشوایان معصوم، علیهم السلام، خواهد بود.

آیا سى جمله در وصف امامان هشتگانه (از امام زین العابدین تا امام حسن عسکرى، علیهم السلام، ) کافى نیست که اثبات کند که دعاى ندبه از آنها یادکرده و ناگهان و بى واسطه به امام غائب نپرداخته است؟!

پى نوشتها:

۱. الحموى، معجم البلدان، ج ۳، ص ۵۱.

۲. السمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، ج ۴، ص ۱۲۱۹.

۳. الشیخ الطوسى، کتاب الغیبه، ص ۱۶۳.

۴. العلامه المجلسى، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۶.

۵. همان، ج ۶، ص ۱۹۸، ج ۵۳، ص ۹۷.

۶. ابن الفارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۳، ۴۳۰.

۷. الطریحى، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۷۹.

۸. ابن الاثیر، النهایه فى غریب الحدیث و الاثر، ج ۳، ص ۱۴۷.

۹. الارزقى، اخبار مکه، ج ۲، ص ۲۹۷.

۱۰. رفعت پاشا، مرآت الحرمین، ج ۱، ص ۸۱.

۱۱. ابن منظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۲۳۸.

۱۲. الشیخ الطوسى، تهذیب الاحکام، ج ۵، ص ۹۵.

۱۳. الشیخ الطوسى، الاستبصار، ج ۲، ص ۱۷۶.

۱۴. الکلینى، الکافى، ج ۴، ص ۲۵۰.

۱۵. العلامه المجلسى، همان، ج ۱۲، ص ۹۹، ج ۹۹، ص ۳۸.

۱۶. العیاشى، التفسیر، ج ۲، ص ۵۶.

۱۷. الشیخ الحر العاملى، اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۸۲.

۱۸. العلامه المجلسى، همان، ج ۵۲، ص ۳۸۵.

۱۹. النعمانى، ابن ابى زینب، کتاب الغیبه، ص ۳۱۵.

۲۰. العلامه المجلسى، همان، ج ۵۲، ص ۳۰۷.

۲۱. الاشعرى، المقالات و الفرق، ص ۳۱.

۲۲. همان.

۲۳. الناشى ء، اصول النخل، ص ۲۷.

۲۴. همان.

۲۵. الاشعرى، همان.

۲۶. ابن الجوزى، تذکره الخواص، ص ۲۶۳.

۲۷. ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج ۵، ص ۱۱۲.

۲۸. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۳.

۲۹. الاشعرى، همان.

۳۰. المقدسى، البدء و التاریخ، ج ۵، ص ۱۲۸.

۳۱. دکتر على شریعتى، انتظار مذهب اعتراض، ص ۱۴.

۳۲. ابن الطاووس، مصباح الزائر، ص ۴۴۹.

۳۳. همان.
 

مجله موعود شماره ۱۹

همچنین ببینید

دعایِ مهمّ امام زمان(ع)، برای برآورده شدن حاجت‌ها

سيّد علي خان در كتاب شريف «الكلم الطيّب» مي‌گويد: اين دعاي ارزشمندي است از امام زمان(ع) براي كسي كه چيزي از او ضايع گشته يا حاجتي دارد؛ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *