نگرشى بر موضوع دعا براى تعجیل فرج
مرتضى مهدوى
روایت چهارم
اشاره: موضوع سخن، دعا براى تعجیل فرج امام عصر، علیه السلام، بود. در این زمینه سه روایت همراه با برخى آفات آنها را بیان کردیم.
در این قسمت روایت نسبتا مشهورى از امام عصر، ارواحنافداه، رسیده است که در این شماره آن را مورد بحث قرار مى دهیم.
روایت مزبور در یکى از توقیعات (۱) آن حضرت بیان شده است:
و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم. (۲)
براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید، چرا که گشایش و فرج شما نیز در همان است.
نکاتى از این حدیث گرانقدر
این روایت شریف شامل نکاتى است که برخى از آنها را یادآور مى شویم:
۱. اهمیت دعاى فرج
در این حدیث، چنانکه قبلا نیز گفته ایم، اهمیت و ارزش دعاى تعجیل فرج به نحوى بارز مورد تاکید قرار گرفته است. این حدیث نشان مى دهد که دعاى تعجیل فرج نزد خداوند و ولى اعظم او، علیه السلام، بس مهم است و سخت بدان عنایت دارند; و به همین دلیل نیز شیعیان خود را به آن «امر» فرموده اند. بنابراین دوستداران و شیعیان آن حضرت نیز باید به آن عنایت و التفات کنند و بنگرند این موضوع چه بسیار نزد مولایشان داراى اهمیت و ارزش است، پس آنان نیز همان قدر بدان اهمیت دهند.
نکته دیگر در این زمینه خود موضوع «امر» امام است. این امر، علاوه بر آنچه گفتیم (یعنى نسبت به اهمیت «مامور به ») که، نسبت به اهمیت «آمر» نیز باید مورد توجه و عنایت شیعیان و علاقه مندان امام عصر، عجل الله تعالى فرجه، قرار گیرد. همان گونه که در قسمت دوم این نوشتار هم متذکر شدیم، این امر از طرف انسانى معمولى بیان نشده (که در آن صورت، تلقى «امر» نیز از آن به عمل نمى آید)، بلکه از طرف حجت بالغه حق، خلیفه مطلق پروردگار و امام زمان و زمین صادر شده است. آیا اهمیت و بزرگى این «آمر»، دلیل بر اهمیت و عظمت «امر» او نیست؟! قطعا هست.
از این گذشته، گرچه ممکن است «امر» امام معصوم در حدیث مزبور، از دیدگاه فقهى حمل بر استحباب شود نه وجوب; (۳) اما از دیدگاه اخلاقى، محبتى و معرفتى، واجبتر از آن چیست؟
مگر مى شود کسى به امام زمان خود معرفت و محبت داشته باشد و از کنار امر و دستور او براحتى بگذرد؟! اساسا آیا «بنده » و «محب »، اهتمام و شانى جز اطاعت از «مولا» و «محبوب » خود دارد؟ هرچه این ارادت، شناخت و محبت بیشتر و عمیقتر گردد، بى تردید انسان را در اطاعت از مولاى خود، جدیتر و کوشاتر مى کند.
معرفت و شناخت عمیق، این تلقى را در ضمیر آدمى به وجود مى آورد که امر امام معصوم و حجت خدا، امر خود حضرت حق است. کسى که خداى متعال و حجت بالغه او را بشناسد، در مى یابد که «امام »، «لسان اله » و زبان خداست. پس امر او، امر خداست; بلکه باید گفت این امر خداوند است که از زبان ولى او بیان شده است.
به هر روى، این حدیث نشانگر اهمیت و ارزش فوق العاده دعاى تعجیل فرج نزد خداوند و ولى اعظم اوست.
۲. امر به کثرت دعا
امام عصر، علیه السلام، تنها امر به دعا نفرموده اند; بلکه فرموده اند براى تعجیل فرج «بسیار» دعا کنید، چنانکه لفظ «اکثروا» بر آن دلالت دارد. از این مطلب، دو موضوع روشن مى شود:
یکى اینکه براى فرج آن حضرت «زیاد» باید دعا کرد; و دوم همان ارزش و اهمیتى که در نکته اول درباره آن توضیح دادیم; زیرا اگر این دعا، موضوعى عادى بود و اهمیت نداشت امر نمى فرمودند نسبت به آن «بسیار» دعا کنیم.
مساله مهم دیگر، این است که بنگریم «زیاد دعا کردن » چه مفهومى دارد. این نیز روشن به نظر مى رسد. منظور از «زیاد دعا کردن »، تعداد خاصى از دعا نیست; (۴) بلکه مقصود این است که این دعا، دغدغه اصلى شیعیان قرارگیرد; یعنى – همان گونه که در توضیح حدیث دوم گفتیم – به راستى تشنه و خواهان امام زمانشان باشند; او را از اعماق وجود از خداوند «طلب کنند» و با سوز دل «بخواهند». غیبت و نبود امام زمان، آنان را «نگران کند». واقعا احساس کنند «گمشده » دارند و جاى خالى او را «ببینند».
امام عصر، علیه السلام، در حدیث گرانقدر خویش، در مقام تذکار همین حقیقت است که شیعیان را بدین حالت سوق دهند، آرى شب و روز دعا کردن، در مواقع استجابت دعا، ظهور مولاى خود را از خدا خواستن، دغدغه فرج را فراموش نکردن، به اقتضاى هر موقعیتى یاد آن عزیز افتادن و فرج او را از حضرت حق طلب کردن. این است معناى «اکثار» و «زیاد دعا کردن ».
البته این مطلب منافاتى با کثرت دعاهاى فردى براى تعجیل در فرج امام عصر، علیه السلام، ندارد. یعنى نباید کسى تصور کند که تا تمام شیعیان و همه جامعه بصورت جمعى به این مرحله نرسند، دعاى فردى فایده و اثرى نخواهد داشت. خیر; هر دعایى اثر خود را دارد و دوستداران آن حضرت باید به دعا کردن و تکرار و کثرت آن – گرچه به صورت فردى – رومى آورند.
۳. حتمیت تاثیر دعا
چنانکه گفتیم هر دعا براى تعجیل فرج، چه فردى و چه اجتماعى، تاثیر خود را دارد و این امر حتمى و قطعى است، بخصوص اگر از سوز دل و توجه به حضرت حق باشد. این حتمیت همان گونه که قبلا گذشت، براساس روابط تکوینى و سنن حاکم بر جهان آفرینش است. آنچه در حدیث بر این معنا دلالت دارد، کلمه «ان » است که براى مفهوم «تحقیق » و تاکید به کار مى رود.
امیدوارى و اطمینان خاطر نسبت به استجابت و تاثیر دعا، از دیگر امورى است که بر مفهوم مذکور مترتب مى شود. آشکار است که اگر دوستداران امام عصر، عجل الله تعالى فرجه، به اجابت و قطعى بودن دعاى خود امیدوار و مطمئن باشند، با انگیزه و رغبت بیشترى به آن رو خواهند آورد.
بنابراین، پیام حدیث به لحاظ کلمه «ان »، این است که: اى شیعیان و رهپویان کوى ولایت، براى فرج مولایتان دعا کنید و اطمینان داشته باشید که دعایتان هیچ گاه بى تاثیر نخواهد بود و به اجابت خواهد رسید.
این تاثیر مهم هرگونه وسوسه و تشکیک شیطان را مانند:
«این دعاها به کجا مى رسد؟»، «با این وضعیت روحى افراد و جامعه، چگونه ممکن است دعاهاى ما مستجاب شود؟» و… را نیز از بین مى برد.
۴. معناى دقیقتر حدیث
با توجه به اینکه کلمه «ذلک » اسم اشاره است، و نیز با توجه به کلمه «فرجکم »، ممکن است معناى حدیث به یکى از دو صورت زیر باشد:
اول: براى تعجیل فرج زیاد دعا کنید، زیرا فرج و گشایش شما نیز به فرج من خواهد بود. (۵)
دوم: براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید، زیرا گشایش و فرج شما نیز به همین دعا کردن (براى فرج) است. (۶)
در هر صورت، دو نکته مهم در این حدیث مورد تاکید قرار گرفته است:
یکى: بسیار دعا کردن براى فرج; که ما معناى حدیث را هر یک از صورتهاى مذکور بگیریم، بر «زیاد دعا کردن » تاکید شده است.
و دیگر حصول فرج و گشایش براى دعا کننده; اعم از اینکه علت آن حصول فرج امام عصر، علیه السلام، باشد، یا اصل دعا کردن، یا زیاد دعا کردن. در هر صورت به نوعى براى دعا کننده، فرج و گشایش حاصل خواهد شد.
اگر بپرسید: چگونه براى دعا کننده، فرج و گشایش حاصل مى شود؟ پاسخ این است که به یکى از صورتهاى زیر:
الف) ممکن است دعا کننده براى فرج امام عصر، علیه السلام، به خواسته خود برسد و این به برکت همان دعا خواهد بود. یعنى خداوند متعال عین حاجت و خواسته دعا کننده را نیز به برکت دعاى تعجیل فرج، عطا خواهد فرمود.
ب) ممکن است به عین خواسته و آرزوى خود نرسد، اما در عوض خداوند متعال به گونه اى دیگر جبران فرماید، مثل اینکه بلایى را از او دفع نماید; گرفتاریى را از او بر طرف سازد و خلاصه فیض دیگر به او برساند.
ج) ممکن است که خداوند متعال به دعا کننده صبر و استقامتى در سختیها و گرفتاریها عطا فریاد که مشکلات برایش آسان گردد.
اینها در صورتى است که فرج کلى امام عصر، علیه السلام، واقع نشده باشد، والا کدام مشکل است که با ظهور مولاى ممکنات برطرف نشود؟! (۷)
۵. انس به مساله ظهور
یکى از آثار «زیاد دعا کردن براى فرج »، پیدا شدن انس به آن، و در نتیجه ایجاد آمادگى تدریجى براى آن خواهد بود. در واقع، امام عصر، علیه السلام، با حدیث و امر گرانقدر خود خواسته اند که شیعیان با آرمان اصلى خویش انس داشته باشند. نه تنها آن را فراموش نکنند، بلکه همواره به یاد آن باشند و آن را از خداوند طلب کنند.
روشن است که وقتى فرد یا جامعه اى، آرزو و آرمان مهمى را همیشه یاد کند، به دنبالش باشد و همواره آن را از حضرت حق بخواهد، با آن انس پیدا خواهد کرد. همین انس و علاقه بتدریج براى آنان حالت آمادگى ایجاد خواهد نمود و در زندگى عملى و نزدیک شدن به آن آرمان، یاریشان خواهد کرد. این خود، اثر و ثمر بسیار مهم و ارزشمندى براى دعاى تعجیل فرج به شمار مى آید و اگر این دعا هیچ اثرى جز همین نداشت، در بزرگى و اهمیت و تاثیر آن، کافى بود.
چنانچه سخنان بالا را دقیقتر بیان کنیم، کثرت دعا براى فرج امام عصر، علیه السلام، حداقل این آثار را دارد:
الف) زدودن غفلت و بى توجهى نسبت به ظهور امام، علیه السلام;
ب) دور ماندن از آثار و عواقب این بى توجهى و غلفت;
ج) انس با مساله ظهور و فرج امام عصر، علیه السلام;
د) انس و عادت نسبت به ذکر و یاد خود آن حضرت و برخوردارى از آثار و برکات آن;
ه) آمادگى روحى براى درک ظهور;
و) زیاد شده علاقه و محبت انسان به مولا و امام زمانش;
ز) آمادگى براى گام برداشتن عملى در راه بندگى حضرت حق و تقرب به سوى او و ولى اعظم او.
۶. ظهور و فرج; آرمان اصلى شیعه
گرچه ممکن است برخى مواقع، تکرار موضوعى، ملال آورد و از نظر ادبى نیز مطلوب به شمار نیاید; اما اهمیت فوق العاده و ارزش حیاتى آن موضوع نه تنها این امر را مى پوشاند، بلکه تکرار را ضرورى نیز مى نماید.
یکى از نکات بسیار مهم و برجسته در حدیث امام عصر، علیه السلام، این است که: آرمان اصلى و بنیادین شیعه، همانا ظهور و فرج امام زمان است و ما در تفات گذشته، بدین امر اشاره و بلکه تصریحاتى داشتیم، اما اهمیت و ارزش والاى آن باز ایجاب مى کند که آن را جداگانه مورد تاکید قرار دهیم.
نیک بنگرید; لحن و پیام حدیث این است که:
اى شیعیان! در زندگى شما، و همه مسلمانان و حتى بشریت، هیچ چیز همچون ظهور و فرج امام عصر، علیه السلام، اصالت، ارزش و اهمیت ندارد. اصل اساسى، آرمان نهایى و هدف غایى براى شما، همانا، ظهور بزرگ منجى انسانیت است. پس به دنبال آن باشید. تشنه آن شوید و آن را از خداوند بخواهید. هیچ مساله و موضوع دیگرى در قبال این آرمان مقدس، اصالت و اهمیتى ندارد، و هرچه باشد نیز با ظهور و فرج آن حضرت به تحقق خواهد پیوست.
اگر فرض کنیم فرمانده یک پادگان بنابر ضرورت، مدتى نامعلوم از سپاه و لشکر خود دور شده باشد; به نظر شما چنانچه بخواهد مهمترین و بزرگترین پیام و توصیه خود را براى نیروهایش بفرستد، چه موضوعى را مطرح خواهد کرد؟ (این را نیز در نظر بگیرید که قرار است طرح بسیار بزرگ، گسترده و مقدسى به دست این فرمانده و نیروهایش پیاده شود که سرنوشت انسانها همه به آن بستگى دارد. فرماندهى کل نیز اوضاع را تحت مراقبت دارد و هرگاه این نیروها آماده شوند، دستور آمدن فرمانده پادگان را صادر خواهد کرد).
جواب کاملا روشن است. آنچه فرمانده پادگان در پیام خود باید مطرح کند، دو مساله است:
یکى آمادگى نیروها براى نبرد و فداکارى و دیگر، توصیه به نیروها که نزد فرمانده کل رفته و ضمن اعلام آمادگى خویش، از او بخواهند فرمانده آنان را نزدشان بفرستد و آن طرح عظیم و مقدس را اجرا کند.
به دیگر سخن، آنچه را که فرمانده پادگان مطرح خواهد کرد، در واقع مهمترین و اساسى ترین وظیفه و آرمان نیروها خواهد بود.
آنچه که امام عصر، ارواحنافداه، نیز در حدیث پر برکت خویش مطرح فرموده اند، دقیقا همین مساله است. یعنى آن حضرت، بزرگترین و مهمترین آرمان مکتب و انسانیت و بخصوص شیعه را تذکر داده اند. بنابراین شیعیان و دوستداران آن حضرت نیز باید نسبت به مساله دعاى تعجیل فرج همین شناخت و تلقى را داشته باشند و امر مولاى خود را اجابت نمایند. به درگاه الهى روى آورند و فرج مولا و فرمانده خویش را از او به طور کاملا جدى درخواست کنند.
بدیهى است که مساله آمادگى براى ظهور و فداکارى در رکاب آن حضرت نیز در این آمدن و درخواست کردن، نهفته و مندرج است. یعنى دعا کنندگان باید در مسیر کسب آمادگى قرار داشته باشند و چون این مساله، بدیهى و روشن بوده، دیگر در اینجا تذکر داده نشده است; گرچه در پیامها و روایتهاى دیگر بس بدان عنایت شده و یادآورى گردیده است.
اگر هم در این میان، عده اى به دعاى تعجیل فرج متوجه بوده و براى آمدن مولاى خود دعا مى کنند، اما در مسیر عمل و آمادگى نیز سستیها و کاستیهایى دارند، باز اینان نسبت به دیگران به آن آرمان بزرگ نزدیکتر و جلوترند و به سبب همین دعا کردن و بخصوص کثرت آن، آمادگى روحى و در نتیجه زمینه براى کسب آمادگى عملى بیشترى را دارا خواهند بود.
۷. معقولیت ژرف
آنچه امام عصر، ارواحنافداه، در حدیث شریف بدان امر فرموده اند (یعنى کثرت دعا براى تعجیل فرج و ظهور) از نهایت درجه خردمندى و معقولیت برخوردار است یعنى این مساله یک امر کاملا معقول، خردمندانه و مبتنى بر قوانین و سنتهاى حکیمانه الهى و بشرى است.
این امر از دو جهت کاملا روشن است:
یکى از این جهت که امام، خود، معدن حکمت و علم است و آنچه بدان امر فرماید نیز حکیمانه و معقول خواهد بود.
و دوم از جهت خود موضوع و سیره عقلا. اما خود موضوع معقول است، زیرا (دعاى تعجیل فرج) طلب گشایش، راحتى، رحمت، کمال، کرامت، خیر، سلامتى و همه ارزشها و خوبیهاست; آن هم براى همه انسانها. آیا این از معقولیت برخوردار نیست؟ معقولیتى ژرف و والا؟
اما سیره عقلا; این نیز آشکار است; زیرا هر عاقل فرزانه اى همواره در پى بهترین راه براى رسیدن به راحتى، گشایش، خیر و خوبى است.
و اگر عقل را به مفهوم حدیث معروف: «آنچه خدا بدان عبادت شود و بهشت به دست آید» (۸) بگیریم; معقولیت «دعاى تعجیل فرج » بسیار روشنتر خواهد بود; زیرا تحقق فرج و ظهور امام عصر، علیه السلام، دقیقا به معناى تحقق عبادت خداوند و بهشت موعود دنیا در سراسر گیتى است. (۹)
نه تنها شیعیان و مسلمانان، بلکه تمامى عقلا و خردمندان جامعه بشرى نیز، اگر امام عصر، علیه السلام، زمان ظهور، ابعاد حکومت آن حضرت و ارزشها، برکات و خوبیهاى آن را بشناسند، بى تردید و به حکم عقل نسبت به آن مشتاق و تشنه شده و به سوى آن خواهند شتافت.
نکته مذکور (یعنى معقولیت دعاى تعجیل فرج) بسیار مهم و قابل توجه است. از آنجا که همواره عقلا براساس عقل، فطرت و طبیعت خود، معقولانه و فطرى حرکت و زندگى مى کنند بنابراین دعاى تعجیل فرج نیز در واقع، یک کار فطرى، طبیعى و معقول است. به همین روى نیز، عدم انجام آن باید شگفت انگیز و مورد سؤال باشد اگر انسان در کویرى خشک و سوزان، سخت تشنه شد و به خطر افتاد و از چشمه سار زلال و آب حیات بخش سراغ نگرفت، باید تعجب کرد.
اگر بیمار، در جستجوى طبیب برنیامد، شگفت انگیز خواهد بود.
اگر جهان در آتش بیداد و ظلم سوخت و انسانها به دنبال منجى راستین نرفتند و او را طلب نکردند، غیر معقول و غیر طبیعى خواهد بود.
به حکم عقل، «باید» تشنه امام زمان شد.
«باید» او را طلب کرده و در جستجویش برآمد.
«باید» او را از خدا خواست و براى فرج و ظهورش دعا کرد.
این یک حکم عقلى، فطرى و طبیعى است، و اگر انجام نشد، نامعقول و شگفت آمیز خواهد بود.
این «باید» عقلى آن گاه که به زبان شرعى بیان شود، به صورت همان «امر» امام عصر، علیه السلام، در حدیث مزبور جلوه گر مى شود.
پى نوشتها:
۱. «توقیع » عبارت است از نامه هایى که امام عصر، علیه السلام، ابتداء یا در پاسخ نامه ها و سؤالات دیگران نوشته اند.
۲. الشیخ الصدوق، کمال الدین، باب ۴۵، حدیث چهارم.
۳. اگرچه این استحباب هم معمولى نیست، بلکه از نوع مؤکد و قوى آنست، چنانکه از متن حدیث پیداست.
۴. مثل چهل بار یا هفتاد بار، تا مثلا کسى تصور کند به امر امام عمل کرده است. گرچه، این تعداد در یک مجلس، ممکن است از باب مصداق «ذکر کثیر»، مصداق «زیاد دعا کردن » نیز به شمار آید.
۵. در این حالت، کلمه «ذلک » اشاره به «فرج » است; و جمله دوم حدیث، تعلیل براى «امر به دعاى فرج » یا «امر به اکثار دعاى فرج » است.
۶. در این حالت، «ذلک » اشاره به «دعاى فرج » یا «اکثار دعاى فرج » خواهد بود. معناى حدیث در صورت چهارم چنین است:
براى تعجیل در فرج بسیار دعا کنید; زیرا گشایش و فرج شما به همین زیاد دعا کردن مى باشد. ر.ک: الاصفهانى، السید محمدتقى، مکیال المکارم (عربى)، ج ۱، ص ۳۰۸.
۷. ر.ک: همان، ج ۱، ص ۳۰۹.
۸. «العقل ما عبد به الرحمن واکتسب به الجنان ».
۹. گرچه منظور از «بهشت » در حدیث فوق بهشت آخرت است; اما بهشت دنیا در زمان ظهور نیز بهشتى معنوى و در واقع نمودى از همان بهشت اخروى است.
مجله موعود شماره ۱۹