تور تبلیغ و شکارچی تبشیر

f9fbdffa6384727d050131b622ad5364 - تور تبلیغ و شکارچی تبشیر

همه کسانی که طیّ سال جاری توفیق سفر به مکّه و مدینه و انجام اعمال عبادی و زیارت را یافتند، شاهد بودند که گرداگرد حرمین را مبلّغان جوان، اعمّ از دختر و پسر و مسلّط به زبان‌های فارسی، عربی، انگلیسی و اردو گرفته بودند. آنها با شیوه‌هایی نو و منظّم، به طور شبانه روزی، برنامه‌های دیکته شده را که بر محور انذار شیعیان و نشر آموزه‌های سلفی و وهّابی استوار بود به اجرا می‌گذارند.

همۀ کسانی که طیّ سال جاری توفیق سفر به «مکّه» و «مدینه» و انجام اعمال عبادی و زیارت «قبر نبیّ اکرم(ص)» و «ائمۀ بقیع(ع)» را یافتند، شاهد بودند که گرداگرد حرمین را مبلّغان جوان (اعمّ از دختر و پسر) و مسلّط به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و اردو گرفته بودند. آنها با شیوههایی نو و منظّم، به طور شبانه روزی، برنامههای دیکته شده را که بر محور انذار شیعیان و نشر آموزههای سلفی و وهّابی استوار بود، به اجرا میگذاشتند. جز این، وعّاظ و خطبای صحن«مسجدالحرام» و «مسجدالنّبی» نیز مطابق معمول بر کرسی خطابه تکیه زده و از شرک مشرکان میگفتند. پر واضح بود که آنها مخاطب خود را برای طرد و نفی شیعیان و باورهای شیعی مهیّا میساختند. شاید در نزد خود این تصوّر را داشتند که اگر به تکلیف شرعی خود عمل نمیکردند، «مردم همه میجهنّمیدند».۱ از این مزاح که بگذریم، آیا هیچ به گسترۀ فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری مبلّغان مذهبی مسلمان و غیر مسلمان طیّ سالهای اخیر اندیشیدهاید؟

آیا آماری از کمیّت و کیفیّت این مبلّغان در جهان حاضر در اختیار دارید؟

تردیدی نیست بیکسب اطّلاعات از این گونه فعّالیتها نه میتوان به گسترۀ حرکتهای رقیبان دست یافت و نه ارزیابی درستی از خود ارائه کرد.

از نیمۀ دوم قرن بیستم، بروز سلسلهای از وقایع و رخدادها، موج بزرگی از فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری را در غرب و جهان مسیحی به راه‌انداخت. کاتولیکها و پروتستانهای مسیحی از سویی و فرق مختلف مذهبی مسلمان از دیگر سو، پای در میدان گذاشته و در ابعادی بزرگ و با استفاده از جدیدترین وسایل، شروع به تبلیغ و تبشیر و جذب مخاطبان در سراسر جهان کردند.

موج بنیادگرایی مبلّغان ایوانجلیک وابسته به کلیسای پروتستانی «ایالات متّحدۀ آمریکا» و «انگلستان» که به ادّعای خودشان سعی در ساختن جهان بر اساس نقشۀ خداوندی دارند، نه تنها تمامی پهنۀ «آمریکای شمالی»، «آمریکای لاتین» و بخشهایی از «اروپا» را درنوردیدند؛ بلکه با مدد جستن از رسانههای نو پدید مانند: تلویزیون، ماهواره و شبکههای اینترنتی از مرزهای غرب گذشتند و پای در «آسیا» و «شبه قارّۀ هند» گذاشتند و در جستوجوی مخاطب و جذب آنها از هیچ اقدام فرهنگی و مادّی دریغ نورزیدند. به جرئت میتوان گفت که : کمیّت و کیفیّت فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری این عصر به هیچ روی قابل مقایسه با قرون ماضی نبوده است.

برای این اتّفاق دلایل روانی، جامعه شناختی و حتّی سیاسی بسیاری میتوان ذکر کرد، امّا ورود به شرایط تاریخی جدید و آشکار شدن زمینههای اقبال عمومی‌برای استماع گفتوگوهای مذهبی و معنوی، حرص و ولع ویژهای را برای گسترده ساختن دامنۀ فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری مذهبی را فراهم آورد.

ظهور نشانههای بحران بر دیوارهای فرهنگ و تمدّن غربی، بنبستهای حاصل از ایدئولوژیهای دستساز انسانِ بریده از آسمان و بالأخره نزدیک شدن هزارۀ سوم میلادی در بروز رویکردی عمومی‌به معنا و مذهب در جهان غرب بیتأثیر نبوده است. چنان که؛ واقعۀ شریف انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، نقطه عطفی را باعث شد که طیّ سی سال اخیر نه تنها تمامی حوزۀ فرهنگی و تمدّنی غربی را به چالش کشیده، بلکه بروز انتظار جدیدی را در میان ساکنان آسیا و شرق اسلامی‌برای تجربۀ «حکومت و مدیریت کلان مبتنی بر آموزههای دینی» و نفی سکولاریسم (جدایی دین از سیاست) باعث بوده است.

اجازه دهید دفتر آمار و اطّلاعاتی را بگشایم که حسب همۀ آنچه گفته شد، طوفانی از فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری را در میان مسیحیان، مسلمانان و سایر فرق به راه‌انداخته است. برای نمونه فعّالیتهای تبلیغی دو گروه عمده و کلیسایی مسیحیّت و در شرق اسلامی، وهّابیون سلفی مورد شناسایی واقع شدهاند.

از احیای ایوانجلیسم کلیساهای پروتستانی ایالات متّحده شروع میکنم. شایان ذکر است که جمعیّت حدّاکثری ساکن در ایالات متّحدۀ آمریکا و انگلستان پروتستانند و ملکۀ انگلستان خود رئیس کلیسای پروتستانی نیز هست.

فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری مبلّغان ابتدا موجی از حملات را در دهههای اوّلیه از قرن بیستم علیه مراکز سقط جنین و همجنسبازان به راه‌انداخت. آنها حتّی با تأسیس سازمانی به نام «عملیات نجات» با رهبری مردانی چون راندل تری، عملیات فراوانی را برای هدف قرار دادن پزشکان طرّاحی کردند.

نباید فراموش کرد که ایوانجلیکها، موضوع ظهور مجدّد حضرت مسیح(ع) و ضرورت آماده شدن برای ظهور ایشان را به عنوان یکی از محورهای اصلی تبلیغ و تبشیر فراگیر میشناسند. طبق نظرسنجی «مؤسسۀ گالوپ»، در دهۀ آخر از قرن بیستم، ۷۰ میلیون نفر در ایالات متّحدۀ آمریکا بینندۀ شبکههای تلویزیونی یا همان کلیساهای دیداری مذهبی بودند.

راهاندازی قریب به ۱۷۰۰ شبکه و ایستگاه رادیویی و تلویزیونی، ۱۳۰۰ دفتر انتشاراتی، ۷۰۰۰ کتابفروشی در سراسر آمریکا با فروش سالیانه سه میلیارد دلار و بالأخره تأسیس ۲۰۰۰۰ مدرسۀ ابتدایی، راهنمایی و متوسّطه و بالأخره راهاندازی ۲۵۷ کالج و دانشگاه، تنها بخشی از فعّالیتها و سرمایهگزاریهای مبلّغان ایوانجلیک در ایالات متّحدۀ آمریکا بوده است که همزمان با هم دربارۀ شرایط آخرالزّمان، آمادگی برای ظهور و آخرین نبرد نیروهای خیر و شر در «آرمگدون» سخن میگفتند.

حسب برخی اطّلاعات، فروش و هدیۀ سالیانۀ «انجیل» در آمریکا ۴۲۵ تا ۶۵۰ میلیون دلار است. آمریکاییها سالانه ۲۰ میلیون انجیل جدید خریداری میکنند تا به چهار انجیلی که در خانه دارند، بیفزایند.

ایوانجلیکها، در فضای بیرون از آمریکا، توجّه خود را بر جایی متمرکز کردهاند که آن را پنجرۀ ۱۰/۴۰ میخوانند و منظورشان نواری از «جهان اسلام» در «آفریقا» و «آسیاست» که بین خطهای استوایی ۱۰ و ۴۰ قرار دارد.

برخی از ایوانجلیکها قرآنهای ساختگی چاپ کردهاند تا در فکر مسلمانان تردید ایجاد کنند. در حال حاضر، از انجیل ۹۰۰ ترجمۀ انگلیسی در دست است و جز آن، انجیل به ۲۴۲۶ زبان ترجمه شده است و ۹۵% جمعیّت جهان را زیر پوشش خود میآورد.

به گزارش «اکونومیست»، اکنون پر برکتترین تولید کنندۀ میسیونرهای مسیحی به نسبت هر نفر، یک میسیونر، «کرۀ جنوبی» است. «برزیل» و کرۀ جنوبی، بزرگترین تولید کنندۀ انجیل هستند.

یک شبکۀ به هم پیوسته، مرکّب از ۴۰ مجموعۀ ملّی و محلّی به نام جوامع انجیلی bible societies برای این هدف مشترک که «در دست هر مرد، زن و کودک روی سیارۀ زمین یک انجیل بگذارند، » منبع فراهم میکنند.

این همه، تنها سهم ایوانجلیکهای وابسته به کلیساهای پروتستانی ایالات متّحده برای شکار مستضعفان غرب و شرق جهان بود. سهم کلیسای کاتولیک با محوریّت «واتیکان» را جدا محاسبه میکنیم.

سخنگوی واتیکان، آقای جوسکین نفارد والز، در گزارش خود در سال ۱۹۹۵م. دربارۀ فعّالیتهای تبشیری در آفریقا مینویسد: به درستی که شأن آفریقا، شأن آمریکای جنوبی است و این قارّه، در آینده محلّ تجمّع و خزانۀ کاتولیکها خواهد بود.

او با ذکر پارهای از آمار و اطّلاعات مینویسد: در سال ۱۹۰۱م.، آغاز قرن بیستم، در کلّ آفریقا ۱/۱ میلیون کاتولیک وجود داشت. یعنی یک درصد جمعیّت آفریقا، امّا، امروزه ما در هر سال دو میلیون کاتولیک به عدد قبلی اضافه میکنیم. در حال حاضر ۶۵ میلیون نفر یا به عبارتی ۱۶% از جمعیّت کلّ آفریقا کاتولیک هستند و ما انتظار داریم که تعداد آنها تا پایان قرن حاضر به یکصد میلیون نفر برسد.
این گزارش قبل از ورود به هزارۀ سوم و قرن بیست و یکم ارائه شده است.

نباید فراموش کنید که جمعیّت حدّاکثری آفریقای سیاه را، مسلمانان تشکیل میدادند. کلیسای کاتولیک ۳۲ میلیارد دلار در طرحهای تبلیغی مسیحی هزینه کرده است. همچنین آنها، انجیل را به ۶۲۵ زبان و لهجۀ آفریقایی ترجمه کردهاند، آنها حتّی برای بیسوادان نیز از طریق سیستمهای صوتی، انجیل تدارک دیدهاند.

در گزارش اکونومیست آمده بود که، افزایش جمعیّت مسیحیان از طریق مسیحی کردن کشورهای در حال توسعه صورت میگیرد. در سال ۱۹۰۰م. حدود ۸۰% مسیحیان در کشورهای اروپایی و آمریکایی زندگی میکردند، ولی در حال حاضر، ۶۰% مسیحیان در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند.

سخنان پاپ قبلی، یعنی آقای ژان پل دوم، که به مناسبت سالگرد میلاد حضرت مسیح(ع) در «رم» و در سال ۱۹۹۳م. ایراد شد هر وجدان خفتهای را در جهان اسلام برمیانگیزد، او اعلام کرد: ای اسقفها! بر دوش شما مسئولیّت بزرگی قرار دارد و آن مسیحی کردن کلّ آفریقا در سال ۲۰۰۰ م. است.

مطابق گزارش سخنگوی واتیکان، تعداد ۲۳۴۰ ایستگاه رادیویی و تلویزیونی به طور شبانهروزی تعالیم انجیل را در مناطق مسلمان نشین آفریقا، منتشر میکنند؛ اگر مطّلع شوید که کلیسا در این نقطه از جهان بر فعّالیتهای ۱۱۰۰۰ مهد کودک اشراف کامل داشته و به جان کودکان سیاه، مسیحیّت پاپی را القا مینماید، میتوانید حدیث مفصّلی از این مجمل بخوانید.

اینک اگر در ازدحام روزان و شبان خیابانها کمی آهسته و با تأمّل به اطراف خود بنگرید درمییابید که بیش از یکصد رادیو به صورت بیست و چهار ساعته برنامههای مسیحیّت را به زبان فارسی و حتّی با لهجههای ایرانی همچون لری، اصفهانی و یزدی تبلیغ مینمایند. چنان که بیش از ۲۰۰۰ سایت اینترنتی هماره در کار شبهه افکنی اعتقادی میان جوانان ایرانیاند.

این همه که برشمردم تنها بخشهایی از فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری مسیحیان عصر ما هستند. استراتژی کلیسا در هزارۀ سوم که اینک در آن دست و پا میزنیم، مسیحی کردن ساکنان آسیاست. آیا هیچ میدانید که دیگر «فلیپین» به عنوان کشوری که حدّاکثر جمعیّت آن را مسلمانان تشکیل میدادند، قابل شناسایی نیست؟
به این مجموعه، توزیع میلیونها لوح فشرده به زبان فارسی و انجیل را که در میادین اصلی شهرها توزیع میشود، اضافه کنید و مجموعهای از کتب مذهبی مسیحی را که شبانه در خانهها ریخته میشود.

در میان خیابانهای شهر ما، مسافربرهایی را میتوان یافت که همچون یک کلیسای سیّار به تبلیغ و تبشیر و دعوت مشغولند و در کمین بیماران، معتادان، زنان و گروههای اجتماعی ضعیف و درمانده مینشینند تا آنان را شکار و جذب نمایند.

این از سنّتهای ثابت و لایتغیّیر خداوندی است که هر فرد و گروهی میوۀ همّت، تلاش و برنامهریزی دقیق خود را خواهد چید.

از دیگر سو؛ واقعۀ انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، به ناگهان جهان اسلام و ساکنان آسیا را به خود آورد. موج بیداری مستضعفان فراگیر شد و نوعی طلب و تشنگی ویژه را برای مقابله با استعمار، پس زدن مظاهر غربزدگی و احیای سنّتهای اسلامی در میان معاملات و مناسبات فرهنگی و مادّی باعث شد. شتاب این نهضت و قیام خونبار مردان این دیار به زودی ایران و ایرانیان را مبدّل به اسوۀ مقاومت و اسلامخواهی ساخت، امّا، …

هیهات که احساس امنیّت، میل به کسب قدرت و به موازات آن خنثیسازی دسیسههای بازماندههای طاغوت، ما را از مأموریت اصلی و جدّی غافل ساخت. از همۀ آنچه برای حفاظت از حقوق مستضعفان، نشر معارف اسلامی، شکار فرصتها و انجام امر تبلیغ در عهده گرفته بودیم، در همین فرصتها، که جملگی حاصل مجاهدتهای ساکنان این مرز و بوم بودند، با چراغ سبز غرب، سلفیها و وهّابیون وابسته به دستگاه قدرت مملکت عربی «سعودی» به بهرهبرداری مشغول شدند و با باز کردن چتر تبلیغی در میادین فراهم آمده و در میان مردمان تشنۀ اسلام و آزادی، بخش بزرگی از میوههای درخت انقلاب اسلامی را از دست ما، از دست شیعیان و از دست حجّت حیّ خداوند ربوده و مصادره به مطلوب کردند.
آنان، برای مقابله با ایران اسلامی و مبارزه با شیعیان از همۀ فرصتها بهره جستند و در میان صفوف مسلمانان تفرقه افکندند.
بد نیست به سرفصلهای فعّالیت یک سالۀ آنها نگاهی بیندازیم تا بدانیم در کجای زمین سیر میکنیم:

اعزام ۲,۰۰۰ مبلّغ در یک سال و انجام ۲۹۰,۰۰۰ فعّالیت تبلیغی؛
انجام ۵,۲۰۰,۰۰۰ فعّالیت تبلیغی در سال ۱۴۱۸ق. در عربستان؛
برگزاری ۱۴۱۸ جلسۀ سخنرانی در «قطر»، ۶,۰۰۰ برنامۀ تبلیغی در «فجیرۀ امارات»، ۱۶۵,۲۹۶ مورد برنامه و فعّالیت تبلیغی در «پاکستان» در سال ۱۴۱۷ق.؛
انجام ۱۳۲۹۰ فعّالیت تبلیغی و از جمله برگزاری ۱۰,۸۰۰ درس علمی در مدارس، زندانها و بیمارستانهای بریتانیا؛
ساخت صدها مسجد در«بوسنی»، فلیپین، «بلژیک»، «چچن» و از جمله سهیم شدن در ساخت ۱۳۵۹ مسجد در سایر نقاط جهان؛

بد نیست بدانید که تنها تعداد ۳۸۹۱ دانشآموخته، از دانشسرای علوم اسلامی و عربی «اندونزی» فارغالتّحصیل شدهاند.
اجازه میخواهم از ذکر سایر نمونهها خودداری کنم. اطّلاع از وجود قریب به ۴۰,۰۰۰ سایت ضدّ شیعه هر انسان هوشیار و دردمندی را به تأمّل وامیدارد.
به گزارش «شیعه نیوز»، در پی اجرای طرح هجرت، قریب به ۴,۰۰۰ مبلّغ وهّابی که در مراکز آموزشی چچن آموزش دینی و چریکی دیده بودند، وارد ایران شدند. آنها برای بیست هزار پایگاه تبلیغاتی روستایی برنامهریزی کردهاند.

جز اینها، به گزارش «آتی نیوز»، در حال حاضر سه میلیون طلبه آموزش دیده در «پاکستان»، حضور دارند.
وهّابیون در سال ۱۳۸۳، یازده هزار مدرسه در «افغانستان» تأسیس کرده و به آموزش کودکان و نوجوانان مشغول شدهاند.
تنوّع و تکثّر شبکههای تلویزیونی و سایتهای اینترنتی که رقم آنها به بیش از چهل هزار میرسد، پرده از گسترۀ کمّی و کیفی فعّالیتهای تبلیغی سلفیها برمیدارد.

وجود هزاران نسخه کتاب شبهه افکن و ضدّ شیعی این شبکههای اینترنتی بلافاصله ما را به همان جوانان دختر و پسری پیوند میدهد که به زبانهای فارسی، انگلیسی و اردو پیرامون حرمین شریفین در تردّد و در حال تبلیغ و انذارند.

شبکۀ ماهوارهای mbc، برای مخاطبان ایرانی و ضدّیت با شیعه و تبلیغ مفاهیم طالبانی به طور مرتّب فیلم پخش میکند. این شبکه را سرمایهداری سعودی و وابسته به خاندان سلطنتی سعودی تأسیس کرده است.

با ذکر این نکته که نمیتوان خدمات صادقانه بسیاری از مردان، زنان، نهادهای انقلابی و سازمانهای فرهنگی «جمهوری اسلامی» را نادید گرفت و به امید آنکه با افزایش کمیّت و کیفیّت فعّالیتها توفیقات روزافزون بیابند؛ سخن خود را با طرح چند سؤال پایان میدهم و سازمانهای فرهنگی رسمی، حوزههای علمیّۀ «قم»، «مشهد»، «شیراز» و سایر بلاد را مخاطب خود میسازم و همگان را به تأمّل دربارۀ این سؤالات فرا میخوانم.

۱. فعّالیتهای تبلیغی و آموزشهای مذهبی ما بر ارکان کدام استراتژی استوار است؟
۲. به شرط وجود استراتژی، چه تعریفی از جغرافیای فرهنگی، ارضی، تحصیلی، مخاطبان محلّی، منطقهای و فرا منطقهای ارائه کردهایم؟
۳. چه ارزیابی مشّخصی از تاکتیکها و روشهای تبلیغی تجربه شده به صورت رسمی در داخل و خارج کشور وجود دارد؟
۴. چه آماری از فعّالیتهای تبلیغی و تبشیری ارائه شده به صورت رسمی و غیررسمی از سازمانها و نهادهای حقوقی و شخصیّتهای حقیقی میتوان ارائه کرد؟
۵. مبلّغان مبتنی بر کدام دیدگاه و برداشت از شرق و غرب و کدامین خاستگاه مخاطبان و مطالبات و نیازهای مردم آموزش دیدهاند؟
۶. چه ارزیابی مشخّصی از فعّالیتهای مبلّغان اعزامی و کمیّت و کیفیّت آنان صورت پذیرفته است؟
۷. خارج از نظام آموزش طولانی حوزوی که به تربیت مجتهدان عالی مقام میانجامد، چه تعدادی مرکز تربیت مبلّغ برای رویارویی با شرایط عصر حاضر و پاسخگویی به شبهات و سؤالات جاری و روز تأسیس شده است؟
۸. چه نوع شناختی از میزان، کیفیّت و پراکندگی شبهات مذهبی جاری در میان مردم داریم؟ چه تعداد از مبلّغان ما قادر به پاسخگویی به این شبهات هستند؟ در حالی که تنها در حوزۀ معارف مهدوی بیش از پنج هزار سؤال و شبهه را میتوان دستهبندی کرد.
۹. رسانههای مدرن مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره و شبکههای اینترنتی موجود ما، چه گسترهای از ساکنان جهان اسلام را پوشش میدهند؟
۱۰. مبلّغان جوان ما از چه میزان آشنایی با ادوات روز، ادبیات روز و اطّلاعات روز برخوردارند و کدام نهاد وظیفۀ به روز نگهداشتن اطّلاعات و اخبار آنان را عهدهدار است؟
۱۱. آیا هیچ گاه به راهاندازی شبکههای فیلم ایرانی با زیرنویس عربی و … به صورت گسترده‌اندیشیدهایم؟
۱۲. آیا هیچ به ظرفیت موجود در میان اشخاص حقیقی و حقوقی مردمی‌که قادر به تأسیس رادیو، تلویزیون، شبکههای اینترنتی و ماهوارهای در امر تبلیغ مذهبی هستند، اندیشیدهایم یا همچنان میل به حفظ انحصارات ویژۀ رسانههای بزرگ در دستان خود، ما را از این ظرفیتها محروم نگه داشته است؟

تجربه نشان داده است که نهادهای مردمی در امر تبلیغ و تبشیر به مراتب موفّقتر از سازمانهای رسمی هستند. سازمانهایی که مبتلای بیماری مزمن کارمندزدگی هستند. مگر جز این است که امروزه موفّقترین نشریات مذهبی و قویترین محصولات مکتوب و غیر مکتوب دینی، توسط ناشران و مدیران غیردولتی اداره میشوند؟

بیشک، نباید از این نکته غفلت کرد که؛ آن هنگام که دشمنان شما در ابعاد جهانی علیه شما وارد نبرد میشوند، شما نمیتوانید در ظرفیت شهری و محلّی خود با آنها به مقابله بپردازید. اجازه دهید در همین حدّ بسنده کنم.

خداوند هیچ عهد و پیمانی برای یاری و مساعدت تنبلان، کاهلان، بینظمان و بیخبران امضا نکرده است و دشمن نیز، برای سلطه، هیچ امکان و لحظهای را از دست نمیدهد.
و بالأخره آنکه:

قبل از فوت شدن همۀ فرصتها باید به راه افتاد. ضرورت دارد دیدگاه خود را وسعت بخشیم و از افراط و تفریط بپرهیزیم. بی شک هیچ چوپانی راضی به از دست دادن حتّی یک بزغالۀ کوچک وامانده از گلّۀ خود نیست .

چگونه است که گاه هفتهها و ماههای طولانی را صرف گفتوگو و حتّی اعتراض و تحصّن دربارۀ موضوعی کوچک میسازیم، امّا در وجهی دیگر در برابر حوادثی بزرگ و وقایعی در ابعاد جهانی که تمامیّت دین و مذهب را به خطر میاندازد، لب فرو میبندیم و آن همه را ندیده میگیریم.

اسماعیل شفیعی سروستانی

دانلود: فایل صوتی سخنرانی استاد شفیعی سروستانی

همچنین ببینید

رویارویی غرب با شرق اسلامی/ سیبل دشمنی

برنامه دوم از مجموعه برنامه های رویارویی غرب با شرق اسلامی که به موضوع بررسی دشمنی که میان غرب با شرق دارد پرداخته می‌شود. در این برنامه که ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *