مهمانی ساده

e8e6b6587e95356d61d6563f975ff0bd - مهمانی ساده

حارث اعور که از دوستداران امام علی(ع) بود، به خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! دوست دارم مرا مورد اکرام و عنایت خود قرار دهی و در منزل من مهمان شوی و غذا بخوری. امام(ع) فرمود: «می‌آیم به شرط آنکه خود را به تکلّف و زحمت نیندازی.» حارث شرط امام(ع) را پذیرفت و آن حضرت به منزل او رفت. میزبان که قول داده بود، خود را به زحمت نیندازد، مقداری نان که در منزل داشت، برای حضرت آورد و امام شروع به خوردن کرد. حارث با نشان دادن چند درهمی‌که با خود داشت، عرض کرد: اگر به من اجازه دهی چیزی غیر از نان هم برای شما خریداری می‌کنم . امام(ع) فرمود: «این نان چیزی است که در خانه تو بود و برای آوردن آن به زحمت نیفتادی.» (و من با تو شرط کردم که برای من خود را به زحمت و تکلّف نیندازی).

پی‌نوشت:
قصّه‌های تربیتی چهارده معصوم (علیهم السّلام) / محمّد رضا اکبری

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *