یک سبو عطش(۴)

قسمت چهارم
نگرشى بر موضوع دعا براى تعجیل فرج
مرتضى مهدوى

اشاره: سخن در بیان روایات مربوط به دعاى تعجیل فرج بود. دو روایت و برخى از نکات آنها را توضیح دادیم. اکنون به بقیه بحث توجه فرمایید.

روایت سوم
روایت سوم از امام صادق، علیه السلام، است و دو بخش دارد. بخش اول درباره قوم بنى اسرائیل است که سالیان دراز زیر سلطه و شکنجه و اختناق شدید حکومت فرعون بسر مى بردند. در این بخش، امام صادق، علیه السلام، توضیح مى فرماید که بنى اسرائیل از ظلم و ستم فرعون به ستوه آمده و به درگاه الهى روى آوردند; نالیدند و دعا کردند تا اینکه خداوند متعال نیز درخواست آنان را اجابت فرمود و زمان درازى را که قرار بود حضرت موسى بعد از آن زمان به نجات بنى اسرائیل بشتابد از آنان برداشت و به حضرت موسى و هارون امر فرمود تا آنها را از ظلم و حاکمیت فرعون خلاصى بخشند و بدین ترتیب در اثر رو آوردن به درگاه الهى، استغاثه و درخواست از حضرت ربوبى، فرج و گشایش نیز به آنان رو آورد; زمانى دراز بر آنان تعجیل شده و جلو افتاد.

اما بخش دوم روایت: آنگاه امام صادق، علیه السلام، به بیان قسمت دوم حدیث پرداخته و مى فرماید:

هکذا انتم لو فعلتم لفرج الله عناهمین طور شما [شیعیان و مسلمانان] هم اگر چنین کنید [و به درگاه خدا بنالید و دعا نمایید] خداوند به کار ما گشایش خواهد داد و فرج ما [خاندان] را خواهد رسانید.

فاما اذا لم تکونوا فان الامر ینتهى الى منتهاه. (۱)

اما اگر اینچنین نباشید، این امر (یعنى امر غیبت) تا آخرین لحظه مقدر خود طول خواهد کشید.

برخى از نکات این روایت
در این روایت شریف، توجه به برخى از نکات ضرورى است:

۱- همان گونه که از حدیث برمى آید، بنى اسراییل با روى آوردن به خداوند و تغییر دادن روحیه و حالت فردى و اجتماعى خویش، زمینه را براى استجابت دعا و تغییر وضعیت موجود خود یعنى نابودى حکومت ظالمانه فرعون آماده نمودند; و این چیزى جز همان تحقق سنت حضرت حق در جهان نیست که:

خداوند وضع هیچ امتى را تغییر نمى دهد مگر آن که آنان خود را تغییر دهند. (۲)

البته به نظر مى رسد که بنى اسراییل در مورد وضعیت اجتماعى خود و مقابله با فرعون و خلاصه دیگر زمینه هاى آمدن حضرت موسى نیز به تلاش و جهاد پرداخته بودند، اما محتملا چون حضرت صادق، علیه السلام، در مقام بیان اهمیت دعا و توجه به خداوند سبحان و تاثیر سرنوشت ساز و نقش اصیل و محورى آن در به ثمر رسیدن تلاشها و مجاهدات بوده اند، تنها آن را بیان فرموده اند.

بهترین دلیل آنچه گفتیم خود دعا کردن دسته جمعى بنى اسراییل است; زیرا این حالت، بیانگر نارضایتى آنان از حکومت ظالمانه فرعون، اعراض آنان از وضع موجود خویش و آمادگى براى پذیرش حکومت الهى حضرت موسى، علیه السلام، است. همین قدر غفلت زدایى و تغییر وضعیت خود، موجب شد تا سنت الهى در مورد آنان تحقق پذیرد و دعا و در خواستشان به درگاه حضرت حق پذیرفته شود. در عین حال، چنانکه اشاره گردید، آنچه در این روایت مورد تاکید قرار گرفته، تاثیر بسیار مهم و تعیین کننده دعا و استغاثه به درگاه الهى (براى رسیدن فرج) است. یعنى همان گونه که گفتیم شاید بنى اسراییل در تغییر وضع خود و ایجاد زمینه هاى قیام و آمدن حضرت موسى به مبارزه و مقاومت در برابر فرعون نیز پرداخته بودند (و این از مهمترین شرایط رهایى از ظلم فرعون و نیل به آزادى براى آنان بوده است) اما از دعا، توجه به خداوند و آمادگى روانى و روحى براى نیل و پذیرش حکومت حجت حق و پیامبر خود غافل بوده اند; اما با روى آوردن به درگاه احدیت و دعا و التماس و درخواست از قادر متعال، این نقص را برطرف کرده و زمینه پذیرش و رسیدن به هدف بزرگ و نهایى خویش را کامل نموده اند.

۲- نکته مهم در روایت این است که در اثر دعا و درخواست و استغاثه بنى اسراییل، آمدن حضرت موسى براى بنى اسراییل و سرنگون کردن حکومت فرعونى و نجات از سلطه او، زمانى دراز یعنى دهها سال جلو مى افتد و به تعبیر دیگر «دعاى تعجیل فرج » براى آنان به اجابت مى رسد.

آنگاه امام صادق، علیه السلام، همین نکته را در پایان حدیث به شیعیان و پیروان خود گوشزد نموده و در حقیقت، هدف اصلى خویش را از ذکر داستان بنى اسراییل بیان مى فرماید و آن این است که این سنت الهى در هر زمانى تحقق پذیراست. اگر شما شیعیان نیز، در کنار دیگر آمادگیها، به درگاه الهى روى آورده و با دعا و درخواست و استغاثه، فرج ما اهل بیت را از خداوند درخواست کنید. حضرت حق آن را اجابت مى فرماید و حکومت الهى ما به وقوع خواهد پیوست. و به بیان دیگر، خداوند متعال در فرج ما تعجیل خواهد کرد و امر حکومت ما را خواهد رساند; در غیر این صورت (یعنى در اثر غفلت و بى توجهى شما) مساله غیبت امام و حجت الهى روند طبیعى خود را تا آخرین لحظه طى خواهد کرد و به درازا خواهد کشید.

۳- نکته مهم دیگرى که در این روایت به چشم مى خورد این است که عامل اساسى در دعا و رسیدن به مطلوب، التماس، اصرار و تضرع به درگاه خداوند است. بنابراین صرف به زبان آوردن دعا بدون روحیه طلب، استغاثه، اصرار و آمادگى نمى تواند تاثیرى مهم و اساسى داشته باشد. چنانکه در روایت دیدیم بنى اسراییل از غفلت خویش به در آمده، جدا و حقیقتا به درگاه الهى روى آوردند، نالیدند، دعا و درخواست کردند و با گریه و تضرع، نجات و رهایى خود را از خداوند متعال طلب کردند.

نتیجه روایت
نتیجه روایت این است که: از جمله شرایط و زمینه هاى حتمى رسیدن امر فرج و حکومت اهل بیت، علیهم السلام، درخواست جدى و حقیقى مردم از خداوند، آن هم با گریه و دعا و اصرار و تضرع است. در غیر این صورت، خداى ناخواسته، غیبت امام عصر، علیه السلام، روند طبیعى خود را تا آخرین لحظه طى خواهد کرد و به درازا خواهد کشید.

بنابراین، مردم باید توجه کنند که آرمانى دارند بس مقدس، حیاتى، سرنوشت ساز، مکتبى و انسانى و تحقق این آرمان شرطى مهم دارد و آن، تشنگى، خواهش، آمادگى و روى آوردن به خداوند متعال و خواستن آن از درگاه ربوبى است. و اینکه هرچه این عطش و آمادگى و درخواست از خداوند، بیشتر و عمیقتر باشد، آن آرمان زودتر به تحقق خواهد پیوست و امام صادق، علیه السلام، نیز در روایت مذکور برهمین نکته تاکید مى فرماید و نیز هشدار مى دهد که اگر مردم از دعا و تضرع به درگاه الهى (براى تحقق آن) غفلت نمایند، این آرمان در دیرترین و دورترین موعد خود محقق خواهد گشت.

در واقع امام صادق، علیه السلام، در این حدیث گرانقدر، دو نکته مهم را القا مى فرماید:

یکى اینکه دعا و تضرع به درگاه ربوبى و فرج و ظهور را به طور جدى از خداوند خواستن، تاثیر جدى دارد و آن را به جلو مى اندازد; زیرا تحقق ظهور بستگى به آمادگى، تشنگى، توجه، بیدارى و خلاصه شایستگى مردم دارد و همه این عوامل در دعا و تضرع و خواستن حقیقى از خداوند جمع است.

و دیگر اینکه امام صادق، علیه السلام، دوستان و شیعیان خاندان نبوت را هشدار و آگاهى مى دهد که از غفلت خارج شده و شایستگى لازم را کسب کنند; بیدار شوند و به آستان حضرت حق رو آورند، از خداوند ظهور امام خود را در خواست نمایند.

چند پرسش

پرسش اول: اینکه شما این قدر بر مساله دعا، تضرع و استغاثه به درگاه خداوند براى رسیدن ظهور امام عصر، علیه السلام، پافشارى مى کنید، این امر با عدم آمادگى مردم، غفلت آنان و عدم بلوغ عقلى و روحى آنان اصلا سنخیت ندارد. به علاوه، دعا کردن در چنین حالتى نیز از محتوا و تاثیر خود برخوردار نخواهد بود.

پاسخ به این ایراد، به طور خلاصه در سطور قبلى داده شد. چنانکه دیدیم اساسا بیان امام صادق، علیه السلام، براى بیدار کردن و تنبه مردم نسبت به همین غفلت و عدم آمادگى است. اگر قرار باشد ما همواره عدم آمادگى مردم را بنگریم، پس هیچ گاه نباید از ظهور امام عصر، علیه السلام، و تحریک و ترغیب مردم براى طلب جدى از درگاه ربوبى سخن بگوییم. بالاخره باید با این غفلت و عدم آمادگى مبارزه کرد، هشدار داد، آنان را ترغیب و تشویق نمود و کم کم زمینه پذیرش ظهور را در آنها به وجود آورد و (همانطور که اشاره کردیم) خود این دعا و درخواست و تضرع به درگاه الهى، بخصوص در حالت دسته جمعى و عمومى اش، در به وجود آوردن این زمینه و آمادگى بسیار مؤثر است.

به علاوه، بارها اشاره نمودیم که این دعا و درخواست، در کنار دیگر آمادگیها باید باشد تا تاثیر واقعى خود را ببخشد.

از این گذشته، اکنون با گذشت بیست سال از انقلاب اسلامى ایران و بیدارى و آمادگى نسبى مردم ایران (و بلکه مسلمانان و مستضعفان جهان)، به نظر مى رسد سخن گفتن از «عدم بلوغ عقلى و روحى مردم » چندان موجه نباشد. اگر این سخن در نیم قرن قبل و پیشتر از آن گفته مى شد، مى توانست وجهى داشته باشد; اما اکنون شرایط و زمانه و زمینه نسبت به آن دوران بسیار عوض شده است و افکار عمومى دنیا، روند تکاملى بشر و بلوغ فکرى و عقلى انسانها براى پذیرش چنین واقعه اى رشد چشمگیرى نموده است. پس در چنین شرایطى، سخن گفتن از آن آرمان مقدس و زمینه سازى براى تحقق آن، از جمله دعا و تضرع به درگاه الهى از تناسب و سنخیت به دور نیست. امید است با لطف الهى این تناسب و آمادگى به کمال خود برسد.

و نکته دیگر اینکه این ما نیستیم که بر مساله دعا و تضرع و استغاثه پافشارى مى کنیم; چنانکه ملاحظه مى شود خود رهبران دینى و امامان معصوم، علیهم السلام، از جمله حضرت صادق، علیه السلام، در احادیث و فرموده هاى خود به این امر تاکید فرموده اند.

پرسش دوم: از کجا که خطاب امام صادق، علیه السلام، به شیعیان زمان خود نباشد؟ مگر نه اینکه برخى از ائمه، علیهم السلام، بخصوص امام صادق، علیه السلام، در پى زمینه سازى براى تشکیل حکومت در زمان خود بوده اند؟ پس شاید حدیث آن حضرت فقط متوجه مخاطبان همان زمان بوده است؟

پاسخ: اینکه امام صادق، علیه السلام، در پى زمینه سازى براى تشکیل حکومت و تحقق «امر» بوده اند، صحیح و متین است. اینکه اگر شیعیان آن حضرت آمادگى از خود نشان مى دادند، بى تردید آن حضرت بدین امر دست مى زد، این نیز صحیح است. اما قرائن و شواهدى که در خود روایت است، با احتمال مذکور سازگار نیست، زیرا:

اولا، آن حضرت در پایان روایت سخن از «منتهى شدن امر غیبت به آخرین و دورترین مرحله آن » مى فرماید; و مى دانیم که این موضوع مختص به امام عصر، علیه السلام، است و نه امام صادق و نه هیچ امام دیگرى غیبت نداشته اند.

ثانیا، به فرض هم که احتمال مذکور را بپذیریم، باز هم فرمایش امام صادق، علیه السلام، با انطباق آن با زمان ما منافاتى ندارد. یعنى سخن آن حضرت «منحصر» به زمان و مخاطبان ایشان در آن برهه نیست، بلکه مى تواند مصادیق متعددى داشته باشد که بر همه زمانها، از جمله زمان ما نیز منطبق گردد. بعلاوه، سیاق روایت و روح کلى حاکم بر آن گواهى مى دهد که آن حضرت درباره دعاى تعجیل فرج، برطرف شدن زمان غیبت و آمدن منجى سخن گفته اند که فقط بر امام عصر،عجل الله تعالى فرجه، و شؤون ایشان انطباق دارد.

پرسش سوم: یک پرسش مهم دیگر نیز وجود دارد و آن این است که در این روایت، سخن از آمدن حضرت موسى براى سرنگونى حکومت ظالمانه فرعونى و رهایى بنى اسراییل از سلطه جابرانه اوست; با این وصف آیا این روایت با وضعیت کنونى ما در نظام جمهورى اسلامى و برپایى حکومت حق سازگار است؟ زیرا ما در زمان طاغوت زندگى نمى کنیم تا از خداوند بخواهیم ما را از آن نجات دهد.

پاسخ: پاسخ این پرسش نیز بس روشن است. اولا، آنچه در روایت امام صادق، علیه السلام، بخصوص در قسمت دوم مورد تاکید قرار گرفته، لزوما مبتنى بر این نیست که دعاى تعجیل فرج براى رهایى از سلطه و حکومت طاغوت است; بلکه روح و جوهره حدیث (چنانکه در سطور قبل نیز بدان اشاره شد) توجه به آرمان مقدس و بزرگ اسلام است; یعنى رسیدن فرج و ظهور امام عصر، علیه السلام، است.

به بیان دیگر روى سخن متوجه جنبه مثبت و آرمانى و اثباتى قضیه است، بدین معنا که امام صادق، علیه السلام، با هشدار و تذکار خود مى خواهند مردم را به سوى آرمان بزرگ ظهور و فرج سوق دهند و این اعم است از اینکه مردم قبل از رسیدن به این آرمان بزرگ، در مراحل قبلى و مقدماتى آن باشند; مانند دوران ما که در نظام مقدس جمهورى اسلامى زندگى مى کنیم; نظامى که آرمان نهایى اش رسیدن به دولت کریمه اهل بیت و حکومت جهانى امام عصر، علیه السلام، است. و یا اینکه قبل از رسیدن به این آرمان بزرگ، جامعه اى و ملتى در زیر سلطه طاغوت باشند; در این صورت حدیث مذکور مشکلى نخواهد داشت. اشکال در سخن مستشکل در صورتى بروز مى کند که ملتى مانند ما در نظام برحق و مقدس جمهورى اسلامى زندگى کنند. در این حالت آیا حدیث امام صادق، علیه السلام، باز هم صادق خواهد بود؟

پاسخ مثبت است; زیرا اشکالى ندارد که ملتى در نیمه راه برپایى اسلام عزیز، آرمان رسیدن به مرحله نهایى و تکاملى آن را داشته باشد و براى زودتر رسیدن به آن، به درگاه خداوند روى آورده و با دعا و استغاثه آن را طلب نماید; بلکه باید گفت مگر ما آرزو، خواسته و آرمانى جز این داریم؟!

ثانیا، ما باید وسعت دید و گستره نگرش خود را از محدوده کشور و نظام خود فراتر ببریم و امت اسلام و بلکه مستضعفان و محرومان جهان را در نظر بگیریم.

آیا اکنون کشورهاى اسلامى گرفتار چنگال طاغوتها و فرعونها نیستند؟ آیا بشر مستضعف و سیه روز کنونى در جهان، تحت سلطه استکبار به سر نمى برد؟ آیا در آتش ظلم آن نمى سوزد؟ آیا ستم و بیداد و بدبختى و تباهى دنیا را فرا نگرفته است؟

نکته ظریف دیگرى که ظاهرا در فرمایش امام صادق، علیه السلام، دیده مى شود در تغبیر «لفرج الله عنا» است (اگر شما شیعیان از خداوند بخواهید، خداوند متعال «براى ما» گشایش و فرج را خواهد آورد).

اگر منظور امام صادق، علیه السلام، خود اهل بیت باشد، در این صورت مفهوم این بخش از حدیث این خواهد شدکه: اگر شما شیعیان از خداوند درخواست کنید، ما را از سختى و فشار نجات داده و «به کار ما» گشایش عنایت خواهد فرمود.

چنانچه استنباط نکته مزبور صحیح باشد، این روایت باید شیعه و دوستدار اهل بیت، علیهم السلام، بخصوص دوست و منتظر امام عصر، علیه السلام، را در غمى عمیق و غصه و اندوهى بس ژرف فرو ببرد; زیرا محب از ناراحتى و گرفتارى محبوب در رنج و اندوه مى افتد. تردیدى نیست که امروز روى این کره زمین، کسى مانند امام و مولایمان امام زمان، ارواحنافداه، غمناک و اندوهگین نیست. او کسى است که بتمامى حوادث و وقایع آگاهى دارد. بیش از همه از ظلمها، ستمها، استثمارها، استکبارها، فسادها، و نیز از غفلتها و جهالتها رنج مى برد و ناراحت است.

او کسى است که مامور و ذخیره الهى براى برطرف کردن تمامى این سیاهیها، تباهیها، بى عدالتیها و نامردمیهاست. او منتظر آن است که مستضعفان و محرومان جهان، امت اسلام و بخصوص دوستان و شیعیانش تشنه و خواهان او شوند; او را بخواهند و ظهور و فرجش را از حضرت حق طلب نمایند تا زمینه روانى و روحى لازم براى حکومت آن عزیز فراهم آید.

او کسى است که حکومت بر جهان، حق او و تنها شایسته اوست و چون مى بیند این حق در چنگ نااهلان و حاکمان ستمگر جهان افتاده، غم و غصه وجود مبارکش را فرا مى گیرد. به این حدیث (۳) خوب بنگرید; امام باقر، علیه السلام، فرمود:

ما من عید للمسلمین اضحى و لا فطر الا و هو یتجدد لآل محمد فیه حزن… لانهم یرون حقهم فى ید غیرهم

هیچ عید قربان و عید فطرى فرا نمى رسد مگر اینکه غم و اندوه آل محمد تازه مى شود; زیرا حق خود را در دست نااهلان مى بینند.

در حقیقت مى توان به نوعى تعبیر کرد که گویا آن حضرت «گرفتار دست ظالمان و ستمگران » است و دعا براى فرج آن حضرت از مهمترین واجبات و فرایض است. شاید معناى جمله و فرازى از دعاى عصر جمعه در حق آن حضرت، ناظر به همین معنا باشد. در این فراز مى خوانیم:

و خلصه من ایدى الجبارین.

بار الها آن حضرت را از دست ستمگران رهایى بخش.

البته به نظر عمیقتر باید گفت آن حضرت با تکیه بر قدرت لایزال الهى و با پشتوانه والاترین مرتبه بندگى و بودیت حضرت حق، هیچ ترس و باکى از هیچ قدرتى جز حضرت ربوبى ندارد، اما گرفتارى و ناراحتى دوستان و شیعیان آن حضرت بلکه گرفتارى و ناراحتى تمامى انسانهاى دربند و محروم و مستضعف است که قلب مقدس و نازنینش را از شدت غم و غصه مى فشارد و در اندوه فرو مى برد.

شیعیان و دوستان آن حضرت، فرزندان معنوى آن بزرگوارهستند، و ناراحتى آنان به حقیقت ناراحتى ایشان است. (۴) و اگر در حدیث تعبیر به «عنا» (فرج و گشایش «ما») شده، در واقع ناراحتیها و گرفتاریهاى شیعیان و دوستان خود را در نظر داشته اند.

در هر حال، اعتقاد، معرفت، محبت و ارتباط درونى و معنوى دوستداران و منتظران آن عزیز ایجاب مى کند براى فرج و ظهورش به درگاه الهى بنالند و با دعا و استغاثه آن را از حضرت پروردگار طلب نمایند. هر چه این معرفت و محبت بیشتر باشد، محب بیشتر خواهد سوخت.

و از رنج و ناراحتى محبوب، غمگینتر و گرفته تر خواهد شد و در نتیجه براى فرج و ظهور او بیشتر دعا خواهد کرد.. (۵)

پى نوشتها:

۱. السلمى السمرقندى، محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیر العیاشى، ج ۲، ص ۱۵۴.

۲. سوره رعد (۱۳)، آیه ۱۱.

۳. سیدبن طاووس، کتاب الاقبال، ص ۲۷۹.

۴. از امام معصوم حضرت ابوالحسن، علیه السلام، نقل شده است که در حدیثى در وصف شیعیان فرمود:
ما من احد من شیعتنا یمرض الا مرضنا لمرضه، و لا اغتم الا اغتممنا لغمه، و لا یفرح الا فرحنا لفرحه…
هیچ یک از شیعیان ما نیست که مریض شود مگر اینکه ما نیز بخاطر او مریض مى شویم; و مغموم و اندوهگین نمى شود مگر اینکه ما نیز بخاطر او غمگین مى شویم; و خوشحال نمى گردد مگر اینکه ما نیز بخاطرش خوشحال شویم…; (الشیخ الصدوق، صفات الشیعه، ص ۳)

۵. گر چه مقال رو به پایان آمد، اما بابى تازه از سخن دل باز شد; لیکن ضیق مجال اجازت ورود به آن را به ما نمى دهد. بدین روى تو دوستدار و محب امام زمان، خود بدین باب وارد شو و بهره خویش را از آن برگیر.

 

مجله موعود شماره ۱۸

همچنین ببینید

دعایِ مهمّ امام زمان(ع)، برای برآورده شدن حاجت‌ها

سيّد علي خان در كتاب شريف «الكلم الطيّب» مي‌گويد: اين دعاي ارزشمندي است از امام زمان(ع) براي كسي كه چيزي از او ضايع گشته يا حاجتي دارد؛ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *