پیامبر اعظم(ص)؛ مظهر و مجلّای اسم اعظم حق تعالی

26a8595bb1d20a9361ae1165668813f8 - پیامبر اعظم(ص)؛ مظهر و مجلّای اسم اعظم حق تعالی

مقدّمه
از منظر عرفان، عالم هستی ناشی از تجلّیات و جلوه‌های خاصّ اسماء و صفت‌های گوناگون خداوند است. اسم اعظم حق ‌تعالی نیز مظهری دارد و آن مظهر، انسان کامل یا حقیقت محمّدی(ص) است. از آن رو که پیامبر اعظم(ص) مظهر و مجلّای اسم اعظم حق‌تعالی است، مقام و مرتبت او برتر از کلّ دایره هستی است؛ تمامی مراتب کمالی پیامبران پیشین در وجود مقدّس او جمع است. کتاب او نیز بر کتاب‌های انبیای پیشین برتری دارد؛ زیرا به حسب اختلاف مراتب آورندگان، «آورده» نیز تفاوت دارد؛ سعه محمول به قدر سعه حامل است. کتاب پیامبر اعظم(ص) نه تنها معارف پیشین را تصدیق می‌کند؛ بلکه بر آنها هیمنه و سلطه و اشراف دارد. به همین دلیل، شریعت قرآن، خاتم همه شریعت‌هاست و ولایت اولیای قرآن نیز به حسب همین میزان «ولایت ختمیّه» است.

در این مقاله سعی بر این است که شخصیّت پیامبر اعظم(ص) و جایگاه رفیع ایشان در نظام هستی از منظری عرفانی مورد تبیین و بررسی قرار گیرد.
مظهریّت اسم اعظم و آینه‌ تمام نمای حق
آفرینش عالم از دیدگاه عرفا، ظهور اسماء و صفات حق تعالی است. جهان، ‌ نظامی حساب شده با درجات تفکیکی دارد و هر مظهری تقدّم و تأخّر خود را از تقدّم و تأخّر اسمی‌که مظهر آن است، به دست آورده. بنابراین، هیچ یک از مراتب به تنهایی نمی‌توانند آینه تمام‌نمای حق واقع شوند؛ بلکه هر مرتبه‌ای از مراتب متعدّد هستی، ‌ نشانه و آیتی الهی یا اسمی از اسمای حق‌ تعالی است. اطلاق لفظ «عالم» بر کلّ دایره ‌هستی نیز بر همین وجه است؛ زیرا هر فردی از افراد عالم، علامت و نشانه‌ای بر اسمی از اسمای الهی است. بر این اساس، عالم تکوین به اعتبار مجموع و لحاظ تمامی مراتب، حاکی از اسم جامع تمامی اسماء و صفات (اعم اعظم) می‌باشد.۱ اسم جامع تمامی اسماء و صفات، اسم شریف «الله» است. اسم «الله»، اسم ذات متّصف به صفات و اسماء و جامع تمامی اسماست؛ به همین دلیل آن را اسم اعظم خوانده‌اند.۲ هر اسمی از اسماء را که در نظر آوریم عبارت از ذات به اعتبار صفتی از صفات خواهد بود؛ مثلاً، علیم به اعتبار علم، یا قدیر به اعتبار قدرت و مانند آن؛ به خلاف اسم «الله» که ذات به اعتبار جمیع صفات و به بیانی، اسم اعظم الهی است و جمله شریفه «الله اکبر» نیز همین معنا را می‌رساند.۳
اسم اعظم، مثل سایر اسماء احتیاج به مظهر دارد، باید مظهر آن از حیث سعه وجودی محیط بر همه مظاهر باشد. حقیقت مقدّس محمّدی(ص) مظهر جامع اسم «الله» است. بر این اساس، همان گونه که اسم شریف «الله» در حقیقت و مرتبه بر همه اسماء مقدّم و بر جمیع اسماء تجلّی نموده است، مظهر این اسم جامع که انسان کامل محمّدی(ص) است، بر همه مظاهر دیگر الهی مقدّم بوده و می‌تواند به طور کامل مرآت حق‌نما باشد؛ ۴ واسطه ظهور همه خیرات و برکات و سرمنشأ تحقّق عوالم جبروت و ملکوت و عالم شهادت است. از همه موجودات عالم امکان، چه ابداعی باشند یا تکوینی، نزولی باشند یا صعودی، کامل‌تر است و ذات مقدّسش در مرتبه حقایق هستی و موجودات عالم، امکان جلوه‌گری پیدا می‌کند.
هیچ یک از انبیا از این منصب برخوردار نیستند؛ زیرا آنان مظهر تجلّیات اسماء و صفاتی‌ هستند؛ امّا مقام نبیّ ختمی، مقام ولایت مطلقه است که بر همه اشیاء احاطه دارد. اوّلین جلوه ظهور و تجلّی حق با او شروع شده و به او نیز ختم می‌گردد. هموست که بدین مقام با بیان «کنت نبیّاً و آدم بین ‌الماء و الطّین»۵ اشاره دارد. امام ‌خمینی(ره) در حاشیه خود بر اسفار، با طرح مسئله مظهریّت اسمای الهی، در این موضوع به تفصیل بحث کرده و بر این باور است که همه پدیده‌های عالم، مظاهر وجود حق ـ سبحانه ـ هستند، گرچه یکی مظهر اسم «علیم» است و دیگری مظهر اسم «قدیر» و مانند آن، امّا انسان کامل که مظهر اسم اعظم است، در واقع، مظهر همه اسمای الهی است؛ چون اسم اعظم جامع همه اسمای الهی است.
مطابق همین حقایق عرفانی است که انسان کامل مَثَل اعلای الهی و آیت کبرای اوست و هر کس او را بشناسد، در حقیقت خدای سبحان را شناخته است؛ زیرا انسان کامل با هر یک از اوصاف و جلوه‌های وجودی خود، آیتی از آیات الهی است.۶

مظهریّت اسم اعظم و احاطه بر همه مظاهر
حقیقت محمّدی(ص) به دلیل اتّحاد با اسم اعظم، بر همه مظاهر و تعیّنات احاطه کامل دارد. تعیّن این حقیقت بر تمامی تعیّنات مقدّم است. پیدایی و چهره‌گشایی مراتب موجودات از مراتب تجلّی و فیوضات اوست؛ زیرا بی هیچ واسطه‌ای، کمالات هستی را از آفتاب ذات احدیّت دریافت می‌نماید؛ امّا حقایق دیگر که تاریک‌نشینان ظلمت عدمند، از او نور وجود و پرتوی فعلیّت و ظهور می‌گیرند.
انسان کامل محمّدی(ص) آینه تمام نمای همه اسمای حسنا و صفات عالی است، پرتوی خورشید حقیقت و وجود منبسط است که از اعیان ثابته، ظلمت عدم، را می‌زداید و آنها را از لوث عدم تطهیر می‌کند.

مظهریّت اسم اعظم و تجلّی در تمامی حقایق
مظهر اسم اعظم، حقیقت محمّدی(ص) است که مظهر و تجلّی‌گاه تامّ حق تعالی است و بر تمامی مظاهر اسماء احاطه دارد. به دیگر سخن، اسم اعظم به اعتبار وجود، عین حقیقت محمّدی(ص) است؛ زیرا از آن رو که هر صورت و ظاهر با اصل متّحد است، عین ثابت محمّدی(ص) با اسم اعظم در وجود خارجی اتّحاد دارد و خاصیّت اتّحاد با اسم اعظم که جامع تمامی اسماست، تجلّی در تمامی حقایق و ماسوی الله می‌باشد. پس در تمامی مظاهر، اسماء و صفات سریان دارد به اعتبار احاطه و سریان در تمامی مظاهر، مقدّم و محیط بر تمامی اسماء و مظاهر است.
حقیقت او در آسمان رفعت و عزّتی است که به اعتبار ذات در کمال بطون و خفاست و به اعتبار سریان، عین هر چیز است.
اینکه از رسول اکرم(ص) وارد شده است «اوّل ما خلق الله نوری»۷ یا «اوّل ما خلق الله العقل»، ۸ بر مراتب و تجلّیات و تنزّلات وجودی حمل می‌گردد و این با حق و بطون اصل ذات و حقیقت او منافات ندارد.
ولایت، در اصطلاح اهل معرفت، حقیقت کلّیه‌ای است که شأنی از شئون ذاتیه حق و متّصف به صفات الهی و علّت ظهور وجود در حقایق خلقی است. حقیقت ولایت، وجود متجلّی در تمامی حقایق است. مبدأ تعیّن آن، حضرت احدیّت وجود و انتهای آن، عالم مُلک و شهادت است و در تمامی حقایق سریان و جریان دارد.
دایره ولایت کلّیه، تمام‌‌تر و کامل‌تر از دایره نبوّت است. بنابراین، نبوّت به اعتبار آنکه جهت خلقی است، ختم می‌شود؛ امّا ولایت، دائمی است؛ زیرا ولیّ بر خلاف نبیّ اسمی از اسمای حق است و جهت خلقی، موقّت، امّا جهت حقّی دائمی است.۹
جامعیّت شخصیّت پیامبر اعظم(ص) و ارتباط آن با جامعیّت قرآن
عرفا با تعبیرات مختلف بر جامعیّت قرآن و ارتباط آن با جامعیّت شخصیّت پیامبر اکرم(ص) تأکید می‌کنند۱۰ و از خود پیامبر(ص) نقل می‌کنند که فرمود: «اوتیت جوامع الکلم؛ ۱۱ به من پیام و سخن جامع داده شده است.» از آن رو که قرآن، مظهر اسم شریف «الله» و از مظاهر و تجلیّات مقام جامع احدی است، کامل‌ترین کتاب است و به دلیل مظهریتّش نسبت به اسم جمعی، تمامی اسمای ربوبی را منعکس می‌کند و به همین دلیل است که شریعت قرآن، خاتم همه شرایع و ولایت مقیّده است. بنابراین، اولیای پیشین تابع اولیای محمّدی(ص) می‌باشند. به همین دلیل است که حضرت‌ امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «کنت ولّیاً و آدم بین الماء و الطّین»۱۲ و نیز رسول گرامی(ص) در بیان شأن و منزلت ایشان می‌فرمایند: «بعث علی کلّ نبیّ سرّاً و معی جهراً.»۱۳
سیّد حیدر آملی در این زمینه می‌فرماید:
در میان کتب آسمانی پیش از قرآن، دو کتاب از برتری بیشتری برخوردارند و آن دو، تورات و انجیل است. بدیهی است که این دو کتاب آسمانی همانند هم نبوده؛ بلکه تمایزات و تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؛ زیرا در غیر این صورت هر کدام از دیگری کفایت می‌نمود. گفته‌اند: بر حسب مقامات حضرت موسی(ع)، تورات مظهر ظاهر بوده و به جهان‌های ظاهری و جسمانی بیشتر توجّه نموده و در مقابل، به مقتضای مقام جناب عیسی(ع)، انجیل مظهر باطن بوده و به جهان‌های باطن و روحانی بیشتر نظر داشته است؛ ولی به تناسب جامعیّت مقام رسول خاتم(ص)، قرآن جامع کمالات ظاهر و باطن بوده و به هر دوی این جهان‌ها آن‌چنان که شایسته و بایسته است، توجّه نموده و امور دنیا و آخرت را توأم بر عهده می‌گیرد.۱۴
بر این اساس، قرآن کامل‌ترین کتاب‌ها و شریعت آن، شریف‌ترین شریعت‌هاست، تمامی‌کلمات وجودی را در بر دارد و از این رو، به «جوامع الکلم» تعبیر شده است.۱۵ به دلیل آنکه قرآن دارای جمیع مراتب کمالی است و به دیگر سخن، خلاصه کتب الهی که بر انبیا نازل شده، بر قلب خاتم انبیا نازل شده است، ۱۶ عنوان «قرآن» نیز که جامع همه مراتب و کمالات است، تنها بر وحیِ نازل بر خاتم انبیا اطلاق شده و بر سایر اقسام وحی که بر انبیای پیشین نازل شده، اطلاق نگردیده است: «وَ أنزَلنَا إلَیکَ الکِتابَ بِالحَقِّ مُصَدّقَاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ؛ ۱۷ یعنی قرآن کریم نه تنها معارف کتاب‌های پیشین را تصدیق می‌نماید؛ بلکه بر آنها هیمنه و سلطه و اشراف دارد۱۸و تا از لحاظ درجه وجود، حائز رتبه برتر، نسبت به کتاب‌های گذشته نباشد، شایسته سلطه و نقض و ابرام و مانند آن نخواهد بود. از همین مطلب چنین استفاده می‌شود که تمامی مراتب کمال پیامبران پیشین در رسول خاتم(ص) جمع می‌باشد.
فاطمه محمّدی آرانی
پی‌نوشت‌ها:
۱. محمّد داوود قیصری رومی، شرح فصوص الحکم، تصحیح و تعلیق سیّد جلا‌ل‌الدّین آشتیانی، ص ۳۵۸.
۲. صدر‌الدّین محمّد شیرازی، اسرار آیات، صص ۸۲ و ۸۳.
۳. شیخ محمّد لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص ۲۴.
۴. همان.
۵. سیّد حیدر آملی، المقدّمات من کتاب نصّ النصوص، تصحیح و مقدمّه هنری کربن، ص ۶۱.
۶. امام خمینی، شرح دعاء السحر، مقدّمه سیّد احمد فهری، ص ۶۸.
۷. محمّد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۶.
۸. همان.
۹. شرح خصوص الحکم، صص ۸۶۵ ـ ۸۷۰.
۱۰. محیی الدّین بن عربی، فتوحات، ج ۳، ص ۱۴۳.
۱۱. همان، ج ۳، ص ۱۴۳.
۱۲. سیّد حیدر آملی، جامع ‌الاسرار، ص ۳۸۲.
۱۳. همان.
۱۴. سیّد حیدر آملی، المقدّمات من کتاب نصّ النصوص، صص ۷۲ ـ ۷۴.
۱۵. اسرار الشّریعه، تصحیح محمّد خواجوی، ص ۳۲.
۱۶. سوره مائده (۵)، آیه ۴۸.
۱۷. محیّ الدّین بن عربی، العباد تعلیق القادر احمد، ص ۶۰.
۱۸. صدرالدّین شیرازی، اسفار، ج ۷، ص ۲۳.

همچنین ببینید

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه السلام

این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *