… و منهم من ینتظر

م. یگانه

اشاره: دوران هشت ساله دفاع مقدس آزمونى بزرگ براى مردم مسلمان ایران بود; آزمونى که به مدد رهبرى امام راحل، قدس سره، با سربلندى و افتخار پشت سر گذاشته شد. اما با پایان جنگ تحمیلى مردم ما آزمونى دشوارتر را تجربه مى کنند; آزمونى که یک سوى آن دنیا با همه مظاهر فریبنده آن و سوى دیگر آن دستاوردهاى ارزشمند انقلاب اسلامى و سالهاى خون و آتش است.

اما چگونه مى توان از این آزمون نیز سربلند بیرون آمد، و چگونه مى توان راه شهیدان و رادمردان سالهاى نبرد و حماسه را ادامه داد و بر حفظ ارزشها پایدارى نمود؟ این موضوعى است که در این مقاله به بررسى آن پرداخته شده است، ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس توجه خوانندگان عزیز را به این مقاله جلب مى کنیم.

شناخت هر پدیده و حقیقتى، در گرو عواملى چند است که افق دید و زاویه نگاه آدمى، از مهمترین آن عوامل به شمار مى رود. نگاههاى مختلف از زوایاى گوناگون، شناختهایى متفاوت به انسان مى دهد و بنابراین، در نگاه به هر پدیده، باید مراتب و مواضع شناخت را مورد توجه قرار داد.

هشت سال دفاع مقدس ملت ایران، از جمله حقایق و پدیده هایى است که مى توان از دریچه هاى مختلف به آن نگریست. این برهه فرازمند و پر افتخار نظام اسلامى، تاکنون از ابعاد گوناگون مانند بعد سیاسى، نظامى، جغرافیایى، علمى، حماسى، تاریخى، مقایسه اى و جنبه هاى دیگر مورد بررسى و مطالعه قرار گرفته و علیرغم گفته هاى بیشمار، نهفته ها و نگفته ها نیز هنوز، بسیار دارد.

بعد معنوى و عرفانى، یکى از آن نگاهها و ابعاد ژرف و عمیق هشت سال دفاع مقدس است که چون گنجینه اى دست نخورده، آکنده از در و گوهر بوده و مى سزد که از این منظر، بس فزونتر بدان بنگریم و بر کوله بار معرفت و بینش خویش، بیفزاییم.

در این دیدگاه، همواره به وجهه ملکوتى و باطنى پدیده ها مى نگرند، و جوهره اصلى این نگاه نیز همیشه اتصال و ارتباط پدیده ها با حضرت حق و تجلى جمال جمیل او در آنهاست. از این دریچه است که بزرگ قهرمان حماسه کربلا حضرت زینب، علیهاالسلام، در خاک و خون غلتیدن عزیزترین بندگان الهى، شهادتها، سوختنها، اسارتها، مصیبتها و آن همه سختیها و ناملایمات را زیبا و والا مى بیند و اظهار مى دارد:

ما رایت الا جمیلا. (۱)

من جز زیبایى ندیدم!

و امام امت، آن بزرگمرد الهى و عارف ژرف نگر بى بدیل، از جنگ تحمیلى به عنوان «نعمت ربوبى » یاد مى کند.

و درست به همین روست که معرفت جرعه نوشان کوثر معرفت و ره پویان کوى جهاد و شهادت، دلشان همواره به یاد آن هشت سال مى تپد و مرغ جانشان در آن حال و هواى معنوى و نورانى پرواز مى کند. آرى، سالهایى که به تعبیر «باغبان باغ عشق و شهادت »، خمینى عزیز، بوى بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق مى داد.

و پیروان مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنام، بر گلدسته هاى آن، اذان شهادت و رشادت سر مى دادند. (۲)

سالهایى که پرستوهاى مهاجر، از دروازه شهادت به معراج وصل محبوب شتافته، یک شبه ره صد ساله مى پیمودند.

سالهایى که هر گاه دفتر دلها و آرزوها را مى گشودى، در هر ورق و صفحه آن، نوشته نبود مگر قطع تعلقات، عشق به شهادت، آسمانى شدن، وصل محبوب، دیدار رخسار یار، از خود رستن و به خدا پیوستن و مانند اینها.

و در صحنه عمل، نمى دیدى مگر صفا، صمیمیت، ایثار، محبت، خلوص و…

آیا باب فیض بسته شد؟

و اکنون بعد از گذشت بیش از یک دهه از پایان جنگ، هنوز شیرینى آن روزها و آن معنویتها در ذائقه جان انسانها احساس مى شود; انسانهایى که خود در «باغ جبهه ها»، هر دم رایحه روح بخش عشق به شهادت و وصال، مشام جانشان را عطرآگین مى ساخت، و لذت قرب به معشوق و پرواز تا بى نهایت را با تمام وجود، مى چشیدند!

اما در کنار این احساس حلاوت و شیرینى، تلخى حسرت آن روزها نیز آزارشان مى دهد. همواره با افسوس و حسرت از آن برهه یاد کرده و بازگشت به آن حال و هوا و آن قرب و لذت و عشق به شهادت را بسان یک افسانه مى پندارند.

آنان بر این باورند که آن شرایط و آن معنویتها، اوجها، معراجها و پروازها دیگر تمام شد! و دیگر هیچ وقت باز نمى گردد!

دیگر نمى توان پاى در بلنداى راه «همت »ها، «باکرى »ها، «بروجردى »ها، و دیگر شهیدان شاهدى نهاد که از ذره ذره وجودشان بوى خدا و اشتیاق به شهادت، مى شنیدى; و لحظه لحظه عمرشان در راه نبرد و مبارزه براى حق مى گذشت…

آیا براستى همین طور است؟

آیا براستى این باب فیض کلا بسته شد؟

آیا آن معبر مقدس و مبارکى که مى شد از آن به سوى معشوق پر کشید و به منزلت شهیدان رسید، دیگر باز نیست؟

آیا باب رشد و تکامل و معنویت از این معبر، هیچ گشوده نیست؟

شما اى سلحشوران جبهه هاى نبرد!

اى سنگرنشینان هشت سال دفاع مقدس!

اى حماسه آفرینان کشور امام زمان!

و اى همه جوانان و انسانهایى که به دنبال «گمشده » مى گردید و حسرت درک آن ایام و آن معنویتها را دارید!

نیک به پاسخ این پرسشها، گوش دل بسپارید:

راه هرگز بسته نیست!
سفره زیباى هشت سال دفاع مقدس، البته، برچیده شد; اما باب فیض حضرت حق، هیچ گاه بسته نبوده و نخواهد بود; مگر این که نزول فیض تکامل و هدف والاى خلقت انسان را تنها براى همان هشت سال، محدود و محصور بدانیم; و حاشا که نظام سنن آفرینش و فیض ربوبى، ناقص و ابتر باشد.

شهیدان و منتظران شهادت در قرآن
زیاد در انتظارت نگذارم!

بنگر اى عزیز! در دیدگاه قرآن، شهیدان و منتظران شهادت، هر دو یک مرتبت دارند و بر قله یک منزلت ایستاده اند; فقط به یک شرط; که بر پیمان الهى خویش، همچنان پایدار و استوار باشند.

حضرت حق مى فرماید:

من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدواالله علیه، فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا. (۳)

همانا از مؤمنان، بزرگمردانى هستند که صادقانه به میثاق الهى خود وفا کردند، پس گروهى از آنان بر عهد خود ایستادگى کردند [تا در راه خدا شربت شهادت نوشیدند]، و گروهى نیز در انتظار [شهادت]اند و عهد و پیمان خویش را هیچ تغییر ندادند.

در این آیه شریفه، خداوند از «یک گروه » سخن گفته و فضیلت بلند آنان را به تمامى انسانهاى مؤمن و متعهد معرفى مى کند. آن «یک گروه » عبارتند از «مردان بزرگ و مؤمنى که صادقانه به عهد و پیمان خویش وفا کردند». سپس بدین نکته مى پردازد که از این گروه «مردان الهى »، برخى اجلشان سر آمد و در میدان نبرد به شهادت رسیدند، و برخى دیگر سر نیامد و «در انتظار شهادت به سر مى برند» و خصوصیت بزرگ آنان این است که همچنان بر آن عهد و پیمان وفا دارند.

پس سخن از «یک گروه » است و «یک منزلت »; بزرگمردانى که به عهد خدایى خویش وفا کرده و آن را تغییر ندادند. از این مردان الهى، برخى شهید شدند و برخى نیز منتظر شهادتند.

بنابراین در دیدگاه قرآن، آنان که بر عهد و میثاق خویش وفادار و پایدار باشند و آن سان بر روى خود کار کرده و خویش را «بسازند» که آماده و منتظر شهادت باشند، با شهیدان یکسان خواهند بود.

و از این روست عزیزان; که مى نگرید: راه باز است!

آرى البته در زمان هشت سال دفاع مقدس، انسانها به تعبیرى در «سرازیرى فیض » بودند. آن قدر معنویت، حال و هواى شهادت و زمینه قرب به حق فراهم بود که هر کس اهل این راه بود، مى توانست آن را بسرعت طى کند و در مراتب رشد و کمال پرواز نماید.

اما اکنون، انسانها به زمان همان تعبیر در «سربالایى فیض » قرار گرفته اند و طى این راه، بسى مشکلتر است، اما در هر حال، راه بسته نیست. و بعلاوه، آیا چنین نیست که هر چه مبارزه سخت تر و راه مشکلتر باشد، ثواب و ارزش آن نیز فزونتر خواهد بود؟

آرى، دقیقا همین است.

انتظار، مکتب خودسازى و آمادگى
اکنون اگر بپرسى: آیا راهى «میان بر» و سرازیر وجود دارد که بتوان آن را بسرعت طى کرد و به مقصد رسید؟

مى گویم: آرى، هست!

مکتب انتظار امام عصر، علیه السلام، مکتبى که اگر صادقانه در آن پا نهى و دل به محبوب دهى، تو را بدین قله بلند و مقصد ارجمند خواهد رسانید.

آیا در معارف و تعالیم این مکتب نخوانده اى که:

من هر روز صبحگاهان و در تمام عمر خویش، با مولاى خود صاحب الزمان، عهد و پیمان مى بندم، و بر این میثاق نیز بس استوارم و از آن هیچ گاه باز نخواهم گشت. بارالها مرا از یاران و یاوران او و… از آنان قرار بده که در میدان نبرد و در حضور او، شهدشهادت نوشیده وفداى اومى شوند.

بارالها، اگر در این رهگذر، عمرم به سر آمد و از دنیا رفتم، هنگام ظهور، مرا از قبرم برون آر، در حالى که کفنم همچون لباس رزمم باشد، و در راه یارى آن حضرت، شمشیر از نیام برکشیده، نیزه به دست گرفته، و نداى آن امام همام را لبیک گویم. (۴)

لطف این تربیت والا و انسان ساز در مکتب انتظار و محبت امام عصر، علیه السلام، در این است که:

اولا: انسان «منتظر شهادت » مى سازد، و براستى چنین مى کند.

و ثانیا: حتى با سر آمدن اجل نیز، این باب بسته نمى شود! بلکه اگر انسان حقیقتا جوهره انتظار و آمادگى شهادت را در جان خویش به وجود آورده باشد، هنگام ظهور به اذن الهى، به این جهان برگشته (۵) و به دیدار یار و توفیق جهاد و سرانجام شهادت، آن هم در پاى رکاب امام زمان، علیه السلام، نایل خواهد گشت.

پس در حقیقت، انتظار و محبت امام عصر، علیه السلام، همان بستر و راهى است که براى رسیدن به منزلت «منتظران شهادت » در مکتب قرآن، مى توان بسرعت و باشتاب در آن ره سپرد و به مقصد نزدیک گردید.

و این، از آن روست که در مکتب انتظار، انسان با جوهره معرفت، محبت و اطاعت امام زمانش، مى تواند «خود را بسازد» و چنان از تعلقات و موانع انسانیت و تکامل رها گردد که بحقیقت، آماده پرواز به کوى محبوب و منتظر شهادت شود.

فقط…

آرى، فقط باید در این کوى، جدا گام نهاد

شمه اى از معرفت امام زمان بر لوح دل نوشت و جرعه اى از جام محبت آن عزیز نوشید.

و سپس شاهد پرواز و معراج روح تشنه خویش بود.

ما، همه به مکتب امامت و ولایت امام عصر، علیه السلام، معتقد هستیم و نوعا منتظر اوییم. چقدر فرق است که کسى «بگوید»: حلوا شیرین است، و کسى که حلوا را بچشد و حلاوت آن را با تمام وجود احساس کند!

آرى، عزیزان!

شما که در حسرت آن روزها، آن معنویتها، و آن پروازها و معراجها به سر مى برید! در این وادى قرآنى پاى نهید و بنگرید چه سان مى توان آسان، این راه را طى کرد و از «میان بر» به مقصد نزدیک شد.

نتیجه اینکه:

۱- آدمى براى تکامل آفریده شده، و تکامل او رسیدن به مقام انسانیت و قرب حضرت حق است.

۲- این جهان و امکاناتى که در اختیار آدمى است، راه و وسیله رسیدن به این مقصد عظیم است.

۳- بر اساس این غایت و هدف حکیمانه الهى، راه فیض و نیل به تکامل براى انسان همیشه باز است و هیچ گاه بسته نمى شود.

۴- طى این راه و رسیدن به مقام قرب، حتى به مرتبت شهیدان در همه زمانها امکان پذیر است.

۵- از دیدگاه قرآن، انسان مؤمنى که صادقانه به عهد بندگى خویش وفا کرده و به مرتبه «منتظر شهادت » برسد، در مقام و منزلت با شهیدان یکسان خواهد بود.

۶- والاترین و عینى ترین بستر حرکت در این مسیر، مکتب انتظار امام عصر، علیه السلام، است.

۷- ثواب یک یا بیست یا هزار شهید یا غلتیدن در خون خود در راه خدا (۶) و مانند آن که در روایات معتبر براى منتظر امام زمان، علیه السلام، وارد شده، همه از این دیدگاه بخوبى قابل توجیه عقلى و منطقى است.

۸- در این مکتب، انسان مى تواند در فضایى بسیار معنوى و نورانى، تا آخر عمر زندگى کرده و براى درک محضر امام عصر، علیه السلام، و نبرد در رکاب آن حضرت، حتى براى بعد از مرگ نیز امیدوار باشد.

سخن را با این کلام شیواى امام شهیدان به پایان مى بریم که:

جنگ ما، جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نیست. جنگ ما، جنگ فقر و غنا بود. جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود; و این جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد. چه کوته نظرند آنهایى که خیال مى کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایى نرسیده ایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگى و صلابت بى فایده است… (۷)

پى نوشتها:

۱. بحارالانوار، ج

۲. این تعبیرات از پیام امام خمینى، در وصف بسیج استفاده و اخذ شده است.

۳. سوره احزاب (۳۳)، آیه ۲۳.

۴. ترجمه فرازى از «دعاى عهد»، مفاتیح الجنان.

۵. اشاره به مساله «رجعت » که از عقاید مسلم و مستدل شیعه است.

۶. ر.ک: الصدوق، محمد بن على بن الحسین، کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۷.

۷. از پیام امام خمینى، قدس سره، به حوزه هاى علمیه (۳/۱۲/۱۳۶۷)

 

ماهنامه موعود شماره ۱۵

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *