مرزداران حريم تفکر شيعى : علماى شیعه در طول دوران پرفراز و نشیب غیبت كبرى همواره چون مرزدارانى جان بركف مرزداران حريم تفکر شيعى، با همه ابعاد آن، اعم از فقه، حدیث، كلام و …، بوده اند و در هر زمان كه احساس كرده اند شیاطین جن و انس از روزنه اى قصد نفوذ و تجاوز به این حریم مقدس را داشته و در صدد ایجاد شبهه در اذهان ضعفاى شیعه مى باشند با تمام توش و توان خویش به مقابله با متجاوزان فرهنگى و غارتگران فكرى پرداخته اند.
نكته مهمى كه در بررسى آثار علماى گرانقدر شیعه به چشم مى خورد این است كه هرگز اشتغال آنها در عرصههایى همچون فقه و حدیث، مانع از پرداختن به وظیفه اصلیشان؛ یعنى دفاع از حریم اعتقادات شیعى و تبیین و ترویج جانمایه تفكر شیعى، و یا به عبارتى اندیشه ولایت نشده و آنها بطور مستمر خود را رویارو با جریانهایى كه در صدد لطمه زدن به اركان این اندیشه بودهاند، مىدیدند و از همین رو، بسته به مقتضیات زمان و با توجه به شبهاتى كه در هر عصر متوجه تفكر ناب شیعى بوده است به تدوین كتابها و رسالههایى براى پاسخگویى و رد آن شبهات مىپرداختند.
مرزداران حريم تفکر شيعى : علما
مرورى بر آثار علماى بزرگوارى همچون شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق)، شیخ مفید (۳۲۸- ۴۱۳ ق)، شیخ طوسى (۳۸۵- ۴۶۰ ق)، علامه حلى (۶۴۸- ۷۲۶ ق)، علامه مجلسى (۱۰۳۷- ۱۱۱۱ ق) و … صحبت مدعاى بالا را اثبات كرده و نشان مىدهد كه این بزرگان، آنى از احوال شیعیان آل محمد (ص)، غافل نشده و در هر زمینه كه احساس كرده اند جامعه شیعه دچار ضعف و ناتوانى است به تالیف كتاب و رساله پرداخته اند. سایر علماى شیعه نیز هر یك در عصر خود چونان خورشیدى درخشیده و به طالبان، نور و روشنایى و حیات و زندگى بخشیده اند.
اما در میان، موضوعات مختلفى كه علماى پیشین بدانها پرداختهاند موضوع غیبت امام عصر عج، از جایگاه خاصى برخوردار بوده است و علماى شیعه عنایتى خاص به این موضوع داشته و در این زمینه دست به تالیفات فراوانى زده اند، تا جایى كه به نقل كتابشناس بزرگ شیعه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى در «الذریعه» افزون بر چهل كتاب و رساله با عنوان «الغیبه» از سوى فقها، متكلمان و محدثان بزرگ شیعه در طى قرون متمادى به رشته تحریر درآمده است. ۱
كه از جمله این بزرگان مى توان به ابومحمد فضل بن شاذان (م ۲۶۰ ق)، ابوجعفر محمد بن على بن العزافر (م ۳۲۳ ق)، ابوبكر محمد بن القاسم البغدادى (م ۳۳۲ ق)، ابو عبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانى (م ۳۶۰ ق)، ابوجعفر محمد بن على بن حسین معروف به شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق)، ابو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان معروف به شیخ مفید (م ۴۱۳ ق)، ابوالقاسم على بن حسن الموسوى معروف به سید مرتضى علم الهدى (م ۴۳۶ ق)، ابوجعفر محمد بن حسن بن على معروف به شیخ طوسى (م ۴۶۰ ق) و … اشاره كرد.
حتى پاره اى از بزرگان شیعه به تالیف یك كتاب و رساله اكتفا نكرده و كتابها و رساله هاى متعددى در زمینه موضوع غیبت موعود آخرالزمان تالیف كردند، چنانكه شیخ مفید با حدود سیزده رساله ۲ و شیخ صدوق ۳ با حدود ده رساله در صدر این سلسله جلیله قرار دارند.
اما بدون تردید آنچه كه همه این بزرگان را به تلاش و مجاهده براى زدودن زنگارهاى جهل و خرافه از موضوع غیبت آخرین ذخیره الهى حضرت بقیه الله الاعظم (ع) واداشته، شناخت و معرفتى بوده است كه آنها نسبت به وظیفه خود در قبال موضوع یادشده داشته اند، وظیفه اى كه از سوى امامان شیعه:، براى علماى این مذهب ترسیم شده و آنها را وا مى دارد كه با تمام توان خود در راه ترویج و تبلیغ این موضوع تلاش كنند. چنانكه در روایتى كه از امام هادى (ع) نقل شده وظیفه علماى شیعه در زمان غیبت بدین گونه تصویر شده است:
«لولا من یبقى بعد غیبته قائمكم (ع) من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج الله و المنقذین لضعفاء عبادالله من شباك ابلیس و مردته من فخاخ النواصب لمابقى احد الا ارتد عن دین الله و لكنهم الذین یمسكون ازمه قلوب ضعفاء الشیعه كمایمسك صاحب السفینه سكانها، اولئك هم الافضلون عندالله عزوجل.» ۴
«اگر بعد از غیبت قائم شما نبودند علمایى كه مردم را به سوى او مى خوانند، و به سویى او را راهنمایى مى كنند، و با برهانهاى الهى از دین او پاسدارى مى كنند، و بندگان بیچاره خدا را از دامهاى ابلیس و پیروان او و همچنین از دامهاى دشمنان اهل بیت رهایى مى بخشند، هیچ كس بر دین خدا باقى نمى ماند. اما علماى دین دلهاى متزلزل شیعیان ناتوان را حفظ مى كنند، هم چنانكه كشتیبان سكان كشتى را حفظ مى كند. این دسته از علما در نزد خداوند داراى مقام و فضیلت بسیارى هستند.»
مرزداران حريم تفکر شيعى : علما، امام جامعه در عصر غیبت
و در روایت دیگرى نیز كه از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است مى خوانیم:
«علماء شیعتنا مرابطون فى الثغرالذى یلى ابلیس و عفاریته، یمنعونهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا و عن ان یتسلط علیهم ابلیس و شیعته و النواصب.» ۵
«علماى شیعه در مرزهایى كه شیطان و ایادى او در پشت آنها كمین كرده اند پاسدارى داده و آنها را از اینكه بر شیعیان ناتوان هجوم برند باز مى دارند، و اجازه نمى دهند كه شیطان و پیروان او و دشمنان اهل بیت بر ضعفاى شیعه تسلط یابند.»
همچنین در روایتى از امام جواد (ع) وظایف علماى دین به هنگام غیبت امام از جامعه چنین بیان شده است:
«من تكفل بایتام آل محمد (ص) المنقطعین عن امامهم، المتحیرین فى جهلهم، الاسارى فى ایدى شیاطینهم و فى ایدى النواصب من اعدائنا، فاستنقذهم منهم و اخرجهم من حیرتهم و قهرالشیاطین برد وساوسهم و قهر الناصبین بحجج ربهم و دلائل ائمتهم، لیحفظوا عهدالله على العباد بافضل الموانع، باكثر من فضل السماء على الارض و العرش والكرسى والحجب على السماء.»
«كسى كه سرپرستى یتیمان ال محمد (ص) را، كه از امام خود دورافتاده، در نادانى خویش سرگرادن مانده و در دستان شیاطین و دشمنان اهل بیت گرفتار آمده اند، به عهده گیرد و آنها را از چنگال دشمنان رهایى بخشد و از حیرت و جهالت خارج سازد و وسوسه هاى شیاطین را از آنها دور كند، و با دلایل پروردگارشان و برهانهاى امامانشان دشمنان اهل بیت را مقهور سازد، تا عهد خدا بر بندگانش را به بهترین شكل حفظ نماید، برترى چنین شخصى بر سایر مردم از برترى آسمان بر زمین، و برترى عرش و كرسى و حجابها بر آسمان بیشتر است، و او بر دیگر بندگان خدا فضیلت دارد همچنانكه ماه شب چهارده بر كوچكترین ستاره آسمان فضیلت دارد.» ۶
حال باید دید آیا ضرورتهایى كه استوانه هاى فقاهت شیعه را به تدوین كتاب و نگارش رساله در زمینه شناخت آخرین حجت حق و دیگر موضوعات مرتبط یا غیبت امام عصر عج واداشته است از بین رفته است یا خیر؟
آیا آن نگرانى كه خاطر شیخ صدوق را پریشان ساخته و او را وادار به تالیف كتاب «كمال الدین و تمام النعمه» نمود، دیگر برطرف شده و جایى براى نگرانى خاطر باقى نمانده است!؟ ۷
آیا آن شبهات و سؤالات گوناگون پیرامون غیبت كه شیخ مفید را وا مى داشت براى پاسخ به آنها رساله هاى گوناگونى همچون «الفصول العشره فى الغیبه» ۸، «خمس رسائل فى اثبات الحجه» ۹، «فى سبب استتار الحجه» ۱۰ و … را به رشته تحریر درآورد دیگر از بین رفته است!؟
آیا آن احساس ضرورتى كه شیخ طوسى را وادار مى ساخت كه با همه اشتغالات علمى و درگیرى در عرصه هایى همچون فقه، تفسیر، حدیث و رجال دست به تالیف «كتاب الغیبه» بزند، دیگر زمینه اى ندارد!؟ آیا دیگر هیچ خطرى سرمایه اعتقادى شیعیان آل محمد (ص) را تهدید نمى كند!؟
آیا دیگر ضعفاى شیعه به چنان امنیتى دست یافته اند كه مرزداران حریم تفكر شیعى بتوانند سلاح بر زمین گذاشته و پایان ماموریت خود را اعلام كنند!؟
آیا جوانان و نوجوانان كشور كه به تعبیر امام راحل قدس سره «كشور ائمه هدى و كشور صاحب الزمان (ع)» است، به آن حدى از شناخت نسبت به حجت عصر رسیده اند كه علماى شیعه و دعوت كنندگان به سوى قائم بتوانند با خاطرى آسوده سر به بالین بگذارند!؟
آیا فكر مى كنید همین كه در هر نیمه شعبان با چند سخنرانى از آن امام غایب یاد مى كنیم و مردم را متوجه وظیفه خود نسبت به آن حضرت مى سازیم براى زمینه سازى ظهور كافى است!؟
اینها سؤالهایى است كه در مقطع كنونى متوجه علماى گرانقدر شیعه و بزرگ پاسداران حریم اعتقادات شیعى مى باشد.
براستى آیا حوزه هاى علمیه شیعه، علماى گرانقدر تشیع، نهادها و مراكز فرهنگى، تحقیقاتى و تبلیغاتى كشور دین خود را نسبت به صاحب اصلیشان، آن وجود شریفى كه امام راحل امت قدس سره در شانش فرمود:
«رهبر همه شما و همه ما وجود مبارك بقیه الله است و باید ماها و شماها طورى رفتار كنیم كه رضایت آن بزرگوار را كه رضایت خداست به دست بیاوریم» ۱۱ به انجام رسانده اند؟!
نویسنده : ابراهیم شفیعی سروستانی
پى نوشتها:
__________________________________________________
(۱)- الطهرانى، الشیخ آقا بزرگ، الذریعه الى تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، ج ۱۶، ص ۸۳- ۷۵.
(۲)- الرفاعى، عبدالجبار، معجم ما كتب عن الرسول و اهل البیت علیهم السلام، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ۱۳۷۱، ج ۹، ص ۸۶- ۲۴۷
(۳)- همان ماخذ، ص ۱۶۲- ۲۴۰.
(۴)- الطبرسى، احمد بن على بن ابى طالب، الاحتجاج، نجف اشرف، النعمان للطباعه و النشر، ۱۳۶۸ ه ق، ج ۱، ص ۹
(۵)- همان ماخذ، ص ۸.
(۶)- همان ماخذ، ص ۹.
(۷)- الشیخ الصدوق، ابوجعفر محمدبن على بن الحسین، كمال الدین و تمام النعمه، تهران، دارالكتب الاسلامیه ۱۳۹۵ ق، ج ۱، مقدمه كتاب در بیان انگیزه شیخ از تالیف كتاب مزبور.
(۸)- الرفاعى، عبدالجبار، پیشین، ج ۹، ص ۸۶- ۲۴۷.
(۹)- ر. ك: همان ماخذ، ص ۱۵۴.
(۱۰)- ر. ك: همان ماخذ، ص ۲۲۷.
(۱۱)- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى قدس سره …). ج ۱۴، ص ۹۴، تهران سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى. ۱۳۶۹، ج ۱۴، ص ۱۹۵