پاول در این مقاله این سوال را مطرح کرد: «ما چه زمانی (از تجارب خود) درس میگیریم و مداخله در درگیریهایی که به درستی آنها را درک نمیکنیم را متوقف خواهیم کرد؟ درگیریهایی که هیچ ارتباطی با منافع ملی امریکا ندارند.»
پرس تیوی برای بررسی بیشتر این مساله با ادوارد کوریگن، وکیل بینالمللی حقوق بشر مصاحبه کرده است که برگردان آن را در ادامه میخوانید.
پرس تیوی: ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که ساکنان مناطقی از سوریه که از سوی ارتش و دولت این کشور مناطق امن اعلام شدهاند قصد دارند به خانههای خود برگردند اما شورشیان از بازگشت آنها جلوگیری میکنند: نظرتان در این باره چیست؟ شورشیان به چه علت از بازگشت غیرنظامیان به خانههایشان جلوگیری میکنند؟
کوریگن: شورشیان تلاش میکنند موضع خود را مبنی بر اینکه از حمایت تعداد زیادی از مردم سوریه برخوردارند، حفظ کنند. آنها به این پناهجویان به عنوان مردمیکه قصد دارند به مناطق تحت کنترل دولت سوریه بازگردند نمینگرند.
این مساله جایگاه سیاسی آنها و تبلیغاتشان را تضعیف میکند. همانطور که مستحضرید این واقعیت که شهروندان سوری خواهان بازگشت به مناطق تحت کنترل دولت بشار اسد هستند کاملا با موضع آنها که ادعا میکنند اکثر مردم سوریه با دولت مخالفند در تناقض است.
در واقع حمایت زیادی از رژیم بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه صورت میگیرد. به نظر من اکثر جمعیت سوریه با گروههای برخوردار از حمایت بیگانگان که تلاش میکنند با دامن زدن به یک جنگ داخلی سوریه را ویران کنند مخالفند.
پرس تیوی: تعدادی از تحلیلگران عقیده دارند تداوم موج پناهجویان در سوریه از لحاظ راهبردی به نفع غرب و شورشیان است چرا که احساسی مبنی بر وقوع یک فاجعه انسانی در سوریه را برای جهان تداعی میکند و به اجماع در راستای تغییر رژیم در سوریه و مداخله در این کشور میانجامد. شما این مساله را چگونه تفسیر میکنید؟
کوریگن: کاملا با شما موافقم. این یک ساز و کار کاملا جدید از مداخله بشردوستانه است که در واقع برای سرپوش گذاشتن بر سیاستگذاریهای دیگر صورت میگیرد.
اگر همانطور که گفته میشود اتهاماتی درباره نقض حقوق بشر در آنجا وجود دارند این مساله مشروعیت رژیم را تحلیل میبرد و زمینه حمایت سیاسی از سایر اقدامات را نیز فراهم میکند.
اما این مداخله بشردوستانه در مجموع نوعی ریاکاری و دورویی است. هیچ مداخله بشردوستانهای در بحرین یا عربستان سعودی که تظاهرکنندگان را سرکوب میکنند صورت نمیگیرد. یک جنبش گسترده از سلفیها و جنبش دیگری از القاعده و گروههای افراطی وجود دارند که از لیبی و نقاط دیگر برای تقویت مخالفان به سوریه اعزام میشوند.
در حقیقت، بدون حمایت قدرتهای واشنگتن و سایرین این درگیریها روی نمیداد چرا که این رژیم بسیار باثبات و از حمایت اقلیت مسیحی، علویها، کردها و درصد زیادی از جمعیت اهل تسنن برخوردار است؛ این گروهها از اقدام رژیم سوریه در ایجاد ثبات در سراسر این کشور تقدیر میکنند.
البته آنها نمیخواهند شاهد ویرانی کشور، خانههای خود و یا کشته شدن اعضای خانواده، بستگان و سایر مردم این کشور در جنگی بیمعنا باشند؛ جنگی که در راستای اهداف جمعیت اعراب و مسلمانان نیست بلکه منافع سایر گروهها را به پیش میبرد.
پرس تیوی: همزمان با ادامه درگیریها در بخشهای مختلف سوریه و تلاش دولت این کشور برای رهایی از شر شورشیان، غرب و متحدانش به حمایت مادی از این شورشیان ادامه میدهند. آیا به نظر شما تمایل غرب به برکناری اسد به بهای جان انسانها میارزد؟
کوریگن: خیر. غرب در واقع نگران بهای انسانی این اقدام نیست. آنها میخواهند تمامیکشورهای عربی و اسلامی ضعیف باشند و اگر بتوانند خواهان ویرانی این کشورها هستند و میخواهند اگر بتوانند جوامع مذهبی و قومی مختلف را علیه یکدیگر به چالش بکشند و بعد آنها فقط کنار میکشند و به این مساله مینگرند درست مثل سوریه که مشابه عراق ویران خواهد شد.
لبنان خودش را بازسازی کرد و به نظر من اسرائیلیها و سایرین دوست دارند لبنان را در حالی که بر اثر درگیری فرقهای دچار تفرقه شده ببینند، درست مثل درگیریهای سال ۱۹۷۵ تا دهه ۹۰ میلادی در این کشور. آنها این مساله را در عراق اجرا کردند و حالا تلاش میکنند در سوریه نیز اقدام مشابهی صورت گیرد. مخالفتهای زیادی از سوی جامعه اهل تسنن و سایر گروهها با این مساله مطرح شد.
اسنادی وجود دارد که از دستگیری سربازان فرانسوی در سوریه حکایت میکند و یک ژنرال ترکیه هم در سوریه دستگیر شده است. گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد نیروهای فرانسه و حتی ناتو فعالانه در شورش و حملات علیه دولت سوریه مشارکت میکنند.
برخی مسائل به وضوح از تواناییهای شورشیان خارج است. آنها از کجا تانک به دست میآورند؟ یا موشکهای زمین به هوا را چه کسانی در اختیارشان میگذارند؟ این مسائل فقط با حمایت سازمانی مثل ناتو، ترکیه، عربستان سعودی، قطر و یا سایر گروههای مداخله کننده در سوریه صورت میگیرد.
این مسائل در راستای ایجاد دموکراسی در سوریه نیست. این اقدامات برای پایان دادن به رژیم بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه هم صورت نمیگیرد. بلکه این مسائل برای فلج کردن سوریه، تجزیه آن و جلوگیری از این صورت میگیرد که این کشور به عنوان بخش باثباتی در منطقه باقی بماند.
البته سوریه یکی از طرفداران پر و پا قرص حزبالله و همچنین ایران بوده است. آنها میخواهند این نوع ارتباط را تضعیف کنند و حمایت از منافع رژیم اسرائیل را به دست آورند و از این مهمتر هم کسب حمایت غرب در جایی است که خواهان کنترل نفت و سایر منابع هستند؛ آنها همچنین میخواهند این منطقه را تجزیه کنند تا کنترل آن آسانتر باشد و گروهها را علیه یکدیگر تحریک کنند؛ سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن که سیاست قدیمی و کهن انگلیس است و قدمت آن به زمان امپراطوری رم میرسد.