این جامع الکلمه على التقوى…

اسماعیل شفیعی سروستانی

طى یکى دو ماه اخیر و به مناسبتهاى مختلف از جمله میلاد حضرت نبى اکرم، صلى الله علیه وآله، و سالگرد ارتحال امام خمینى، قدس سره، همایشها و گردهماییهاى فراوانى با حضور سران و اندیشمندان کشورهاى اسلامى در ایران تشکیل شد. از فحواى کلام و اهداف مذکور در بولتنها و خبرنامه ها برمى آید که جملگى برگزارکنندگان بر ضرورت دستیابى به نوعى وحدت و هماهنگى میان ملل مسلمان و بسط همدلى در میان ساکنان این وطن بزرگ اسلامى تاکید و بیم خود را از بروز تفرقه و آینده مسلمین و آنچه که در قرن آینده فراروى آنهاست اعلام داشتند که متاسفانه على رغم صرف هزینه هاى کلان عارى از تلاش براى در افکندن طرحى نو و برنامه اى مدون بود. برنامه هایى که مى توانست مسلمین را در وقت رویارویى با بحرانها و دستیابى به نظامنامه اى براى اداره سرزمینهاى اسلامى (در عصر غیبت) و طراحى طرحى براى آینده (مبتنى بر تعالیم دینى) یارى دهد.

آنچه که در این همایشها دل را مى آزارد سکوت و غفلت درباره موضوعى است که نه تنها از استعداد لازم براى ایجاد وحدت میان همه فرق مسلمان برخوردار است بلکه به دلیل داشتن انرژى و توانایى متراکم و بالقوه، امکان در افکندن طرحى نو براى اداره جهان آینده و گفتگو از آینده جهان را داراست. این سکوت نشانگر غفلت گردانندگان این گونه همایشها و دست اندرکاران امور فرهنگى کشور از دو موضوع مهم است:

اول، غفلت از «استراتژى » و «طرحهاى استراتژیک » در وقت گفتگو از نحوه اداره سرزمینها و ملتهاست و دوم، غفلت از موضوع مهم «مهدویت » و «منجى گرایى » که تمامى مسلمین بر سر آن اتفاق نظر دارند و مى تواند باب گفتگویى جدى درباره «آینده جهان و جهان آینده » را بگشاید و بستر مناسب براى طراحى «طرحى استراتژیک » را فراهم آورد.

غفلت از این دو موضوع موجب بوده تا طى ۲۰۰ سال اخیر مسلمین هیچ گاه قادر به حفظ استقلال فرهنگى، سیاسى و اقتصادى خود و خروج از موضع انفعالى و تاثیرپذیر در برابر استکبار نشوند و به عنوان ملتهایى حاشیه نشین در کنار فرهنگ و تمدن غربى به سر برند. وضعیت کنونى سیاسى و اجتماعى ایران نیز حکایت از این دو غفلت دارد از سوى دیگر همین امر موجب بوده تا تصویر «آینده » در اذهان جوان تاریک جلوه کند و بروز نوعى انفعال و واماندگى در میان مناسبات اجتماعى و اقتصادى را سبب شود.

مگر غیر از این است که على رغم واقعه بزرگ انقلاب اسلامى واسپس بیست سال تلاش رد پاى انفعال در برابر «تفکر، فرهنگ و تمدن » مغرب زمین را در میان بسیارى از مناسبات فرهنگى و سیاسى و اقتصادى مى توان دید؟ و مگر جز این است که امروزه بسیارى از مردان اهل علم و سیاست دانسته و نادانسته سعى در منطبق ساختن تعالیم دینى و مناسبات مردم با آموزه هاى بى بنیاد غربى دارند و حجت موجه خود را از میان اقوال و آثار روشنفکران غربى مى طلبند و هم آنان را امام خویش ساخته‌اند و راى آنان را ملاک صحت و سلامت و عامل بقاء و دوام خود مى پندارند؟

آیا آنان که داعیه ریاست و کیاست امور فرهنگى، سیاسى و اجتماعى سرزمینهاى اسلامى را دارند از این نکته غافلند که بدون «طراحى استراتژیک » آن هم مبتنى بر مبانى نظرى و فرهنگ دینى نمى توان به اداره امور یک سرزمین و استمرار جریان بزرگ سیاسى، فرهنگى و مادى ملتهاى مسلمان پرداخت؟ یا آنکه با تکیه به گمان خود این فرض را به اثبات نشسته‌اند که در میان تعالیم اسلامى و شیعى سخنى درباره راههاى خروج از بن بستها به میان نیامده است؟

باید خون گریست که على رغم همه تذکرهاى ائمه دین در عصر پر فتنه آخرالزمان چونان خواب زدگان ره مى پوییم. چگونه است که سرفصلهاى پذیرفته شده همایشهایى که برگزار مى شود نامى و نشانى از فصل الخطاب همه ملل و نحل – که کلیه اقوام بر سر ظهورش در عصر آخرین اتفاق نظر دارند – دیده نمى شود.

امروزه در حالى که همه فرقه هاى مذهبى مسیحى و یهودى با تکیه بر «بازگشت مسیح » و «وقایع جهان ماقبل الظهور» سعى در ایجاد نوعى هماهنگى در استراتژى و سیاستهاى اجرایى خود دارند و بر سر نحوه رویارو شدن با حوادث احتمالى به گرد یک میز آمده‌اند مسلمین در وضعى مبهم سعى در پرده پوشى و کتمان حقایق و حوادث محتوم دارند.

باید دانست، به همان سان که گفتگو از «توحید و نبوت حضرت ختمى مرتبت » میدان همراهى و همدلى را مى گسترد، گفتگو از جهان آینده و «ظهور مهدى صاحب الزمان، علیه السلام » که همه فرق شیعى و سنى بر سر اصل آن اتفاق نظر دارند باب همراهى و هماهنگى در عمل و نظر درباره جهان آینده را مى گشاید و بتدریج آنان را براى همه آنچه که پیش مى آید مهیا مى سازد.

چگونه است که از طرح این مباحث جدا مى افتیم و با تردید و گاه واهمه از حاشیه آن مى گذریم؟ و چگونه است که در کنفرانس بزرگ وحدت اسلامى از «آینده جهان » سخنى به اجمال بر لوح کاغذ رانده مى شود اما از گفتگو درباره ذخیره اسلام و ضرورت چنگ انداختن در دامان او براى «ساختن آینده جهان » سخنى به میان نمى آید؟!

چرا در همایش بزرگ مبلغان اعزامى به کشورهاى مختلف از وظیفه بزرگ آنان در عصر غیبت; یعنى «ذکر نام بلند حضرت صاحب الزمان، علیه السلام » ذکرى به میان نمى آید؟

هیهات که نطریه پردازان غربى چونان همیشه با تکیه بر آموزه هاى مسلمین و سایر ادیان و عرضه آن در قالبهاى مورد پسند خود دیگر بار و دیگر بار ما را منفعل خواهند ساخت، چنانکه امروزه مطبوعات و مجامع غربى مملو از سخن درباره «ظهور مسیح »، «آرماگدون »، جنگ بزرگ آینده، آینده جهان و… است.

هیهات که هنوز در چار و هشت ضرورت گفتگو درباره «مهدى، علیه السلام » مانده ایم و با ظن و گمان درباره آن مى نگریم.

سردبیر

 
ماهنامه موعود شماره ۱۵

همچنین ببینید

استاد اسماعیل شفیعی سروستانی

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛

پرسش ذاتی وجود آدمیست؛ وآدمی پرسشگری است که همواره از منشا هستی و نسبت میان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *