رشد خزنده اسلام در آلمان

نقل از مجله ترجمان

اشاره: این مقاله، ترجمه ایست از مجله فیگارو چاپ آلمان، اطلاعات و اعترافات نویسنده در این مقاله حکایت از رشد و توسعه اسلام در جهان غرب دارد اگرچه در لابلاى سطور رد کینه هاى نویسنده و عدم توانایى اش در درک مسایل اسلامى را مى توان مشاهده کرد. چاپ مقالاتى از این دست، خوانندگان موعود را در کسب آگاهى از تلقى غربیان از اسلام و نحوه ظهور و رشد فرهنگ و تفکر اسلامى در غرب یارى مى دهد.

میزان حضور مسلمانان در مساجد و نمازخانه هاى وابسته به جوامع اسلامى در آلمان، آن چنان است که پاپ، تنها مى تواند رؤیاى یک چنین استقبالى از کلیساها را در سر بپروراند. اما با وجود چنین حضورى، بنیادگرایان مؤمن به پیامبر اسلام، جنگ فرهنگى تلخى بر سر روسرى، مدارس قرآنى و ذبح شرعى به پا کرده اند.

مسلمانان در آلمان تا بدان حد پیشرفت کرده اند که اکنون سوسیال دموکراتها در زمره همسایگان آنها درآمده اند. ساختمان مرکز حزب دموکرات مسیحى آلمان در مقابل آنهاست، فاصله ساختمان مجلس تا دفتر مرکزى آنها چند مترى بیش نیست و حتى دفتر صدر اعظم، در دسترس آنها قرار دارد. حداقل چیزى که در مورد دفتر مرکزى مسلمانان آلمان مى توان گفت این است که جوانان محمدى گامى بلند و نیرومندانه در مسیر کسب قدرت برداشته اند.

انتقال دفتر شوراى اسلامى مسلمانان از خارج از پایتخت به خیابان فردریش – ابرت – اله در بن (۱) اقدامى است غرور آمیز که مى توان انعکاس این غرور را در لبخند حسن اوزدوگان مشاهده کرد. این مرد قد کوتاه با آن ریش مرتب و کوتاه کرده اش، رئیس شوراى اسلامى جمهورى فدرال آلمان و رئیس مرکز گروه فشار مسلمانان در حاشیه رود راین است. او که یک شیمیدان است و از حدود ۲۵ سال پیش از ترکیه به آلمان مهاجرت کرده است، مى گوید: آدرس دفتر شوراى اسلامى مسلمانان، حالتى نمادین دارد. ما مى خواهیم نشان دهیم که اینجا هستیم و این اقدامى است که خداوند آن را نادیده نخواهد گرفت.

مسلمانان در آلمان، داراى ۲۲۰۰ نمازخانه و مسجد هستند که برخى از این ساختمانها در مناطق پر رفت و آمد ساخته شده و در معرض دید قرار دارند. مسلمانان براى دادن جلوه بیشتر به اسلام و براى پاک کردن تصور خارجى بودن اسلام در اذهان مردم آلمان، همواره در پى یافتن قطعه زمینهاى مرغوب و پر دید براى ساختن بناهاى خود بوده اند. زیباترین و غرورآمیزترین این بناها در شهر مانهایم قرار دارد، ساختمانى گنبدى شکل و با شکوه که ظرفیت پذیرش ۲۵۰۰ نفر را دارد. علاوه بر آن، این مجموعه داراى مناره، نمازخانه، یک حمام براى برگزارى مراسم مذهبى و وضو گرفتن و چند سالن اجتماعات است. به این مجموعه باید چند واحد مسکونى و چند مغازه را نیز اضافه نمود.

اما مسلمانان برلینى مى خواهند قدرى بیش از این داشته باشند، مناره هاى مسجد آنها که قرار است در نزدیکى فرودگاه تمپل هوف، فرودگاه مرکزى برلین، ساخته شود، با۴۳ متر ارتفاع حدود یازده متر بلندتر از مناره هاى مسجد مانهایم خواهند بود. در حالیکه کشیشان مسیحى از تعداد کم اعضاى کلیساها و پایبندى اندک مسیحیان به تکالیف دینى شان گله و شکایت دارند، مساجد و نمازخانه هاى اسلامى با آن چنان حجمى از مراجعین مؤمن مواجه اند که پاپ، تنها مى تواند رؤیاى یک چنین استقبالى را در سر داشته باشد. مساجد و نمازخانه هاى با شکوه مسلمین تنها براى برگزارى نماز جمعه نیست که مملو از جمعیت مى شوند، بلکه مسلمانان براى برپایى نمازهاى یومیه نیز در این مساجد و نمازخانه هاى کوچک، و یا انبارهاى قبلى سوپرمارکتها و یا اماکنى از این دست گردهم مى آیند. چیزى که مى تواند حسادت کشیشهاى مسیحى را برانگیزد.

در آلمان، سرزمین مهاجران پنهان، بیش از ۵/۲ میلیون نفر از چهل ملیت مختلف وجود دارند که قرآن را کتاب مقدس خود مى دانند. برخى از الجزایریها، مصریها، عراقیها، همینطور اندونزیاییها و پاکستانیهاى مقیم آلمان حتى روزى پنج نوبت رو به سوى مکه کرده و در برابر خداوند یکتا تعظیم مى کنندو جمله لا اله الاالله همانگونه که از زبان سومالیاییها شنیده مى شود، از زبان فراریان جنگ داخلى بوسنى نیز به گوش مى رسد. حتى اخیرا حدود یازده هزار آلمانى مسیحى تحت تاثیر آموزه هاى محمد، صلى الله علیه وآله، به اسلام گرویده اند. بسیارى از آنها نسبت به قرآن حتى از سعودیهاى متعصب نیز متعصب ترند. بزرگترین گروه از شاخه هاى گوناگون مسلمانان آلمان را ترکها تشکیل مى دهند که تعدادشان در این کشور به دو میلیون نفر مى رسد. آنها اسلام را تنها از زاویه دید قطب و بزرگ جامعه مذهبى خود ننگریسته و تنها از این طریق اسلام را نمى شناسند بلکه رنسانس اسلامى در وطنشان – وطنى که در آن با ظهور نجم الدین اربکان مى رفت که براى اولین بار داراى یک نخست وزیر پایدار اسلامگرا شود – تاثیر بسزایى در خودآگاهى آنها داشته است.

همانگونه که اخیرا غرور و سرافرازى مسلمانان همگام با مناره هاى مساجدشان سر به آسمان برداشته است، به همان نسبت نیز احساس ترس و ناامنى ساکنان مغرب زمین به دلیل هجوم عقاید جدید مشرق زمینى افزایش یافته و مشاجرات بر سر تعیین حد و مرز نهایى براى تساهل و مدارا در غرب شدت گرفته است. براى یافتن پاسخ مناسب در این زمینه باید در ابتدا به دو سؤال بسیار مهم زیر پاسخ داد:

جامعه آلمان، جامعه اى که در آن، آزادى مذهب یکى از حقوق بنیادین بشرى محسوب مى شود، تاکجا و تا چه حد باید در برابر عقاید و ارزشهاى اسلامى گذشت کرده و به این عقاید و ارزشها میدان بدهد؟

حداقل میزان آمادگى مسلمانان متعصب، براى وفق دادن خود با جامعه آلمان، آن هم با توجه به اصول و قواعد بنیادینى که لازمه زندگى مشترک در آلمان است تا چه حد باید باشد؟

اکثریت بزرگ مسلمانان آلمان، تدین و ایمان خود را در نمازهاى آرام، در امتناع از خوردن کتلتهاى گوشت خوک و در امساک از خوردن در ماه رمضان، به فعلیت مى رسانند. اما گذشته از این مسایل باید گفت که فرهنگ اسلامى، فرهنگى که براى آلمانیها غریبه و ناآشناست، با محدودیتها و حد و مرزهایى روبروست. دورانى که در آن گوته، با تشریح و تفسیر متون اسلامى در دیوان شرقى – غربى خود، شور و شوق زاید الوصفش را نسبت به متون و فلسفه اسلامى نشان مى داد، دیگر مدتهاست که سپرى شده است. از زمانى که مغرب و مشرق زمین با یکدیگر همسایه شده اند دیگر کسى این چنین از فلسفه اسلامى بر سر شوق نمى آید.

تقریبا نیمى از آلمانیها، فرهنگ اسلامى را تهدیدى براى فرهنگ غرب مى دانند. سیاستمداران محلى و محافظه کار آلمان، آنچنان جنگى علیه مساجد جدید مسلمانان به راه انداخته اند که گویى این کارل مارتل است که در سال ۷۳۲، با تمام توان خود در شهر پوایته صف آرایى کرده، تا مانع از نفوذ کامل سپاه اعراب به این منطقه شود. و در این میان اصولگرایان مسیحى حتى از اتحاد با کافران نیز رویگردان نیستند. کافرانى که با همان شدت براى قطع صداى مؤذنین مساجد مبارزه مى کنند که براى قطع صداى ناقوس کلیساها و در این هنگامه برخى از شهروندان هم که تنها، خواهان آرامش بوده و یا حداقل تحمل هیچ چیز غریبه اى را در کنار گوش خود ندارند، در راه تحقق این هدف با آنها همراه مى شوند. حزب سوسیال مسیحى در منطقه دینگول فینگ، منطقه اى که توسط همین حزب اداره مى شود، اعلام کرده است: ما هیچ مسجد و مناره اى نمى خواهیم و در دوایسبورگ هم که توسط حزب دموکرات مسیحى اداره مى شود بسیارى از مردم از شنیدن صداى مؤذن از بلندگوهاى مساجد که مسلمانان را به نماز فرا مى خواند، به تنگ آمده اند.

اوزدوگان، رئیس شوراى مسلمانان در آلمان، ضمن ابراز نارضایتى از وضع موجود گفت: پایه هاى اعتماد دیرینه میان آلمانیها و مسلمانان به لرزه درآمده است. آنها ما را مورد تهمت و افترا قرار داده و محدودمان خواهند کرد. او که در زمینه امور مربوط به روابط عمومى، فردى ساعى و کوشاست، اکنون دیگر از وجود دیوارهاى جدید در بطن جامعه آلمان سخن مى گوید. به اعتقاد وى گناه وجود چنین مشکلاتى متوجه مسیحیان متعصب و ناشکیباست.

البته یک چنین تصورى غیر منصفانه و نارواست. اینکه آلمانیهاء دائما از مسلمانان دورتر شده و تصویرى ستیزه جویانه از آنها در ذهن خود ترسیم مى کنند، امرى است که حتى موجب نگرانى و ناآرامى رومان هرتسوگ، رئیس جمهور هوشیار و محتاط آلمان، نیز شده است. هرتسوگ ضمن ابراز نگرانى از پیدایش زمینه هاى جدید خارجى ستیزى در آلمان، سبت به روند خطرناک کلى نگرى به مسایل هشدار داده است. وى در جایى عنوان کرده: جهان اسلام یک بلوک تک بعدى و یک شکل نیست و حتى اگر هم چنین باشد این بلوک بنیادگرایى نیست. در حقیقت آنچه که ما از دیر باز آن را بنیادگرایى مى نامیم، چیزى نیست مگر استفاده از احساسات مذهبى به عنوان ابزار سیاسى.

نتایج تلخ این سوء استفاده سیاسى، در کشورهاى اسلامى باعث شده است که مسلمانان در دیگر نقاط جهان، انسانهایى خطرناک و تهدیدآمیز به نظر برسند. نتایجى که آثار آن از انقلاب آیه الله خمینى در ایران در سال ۱۹۷۹، قتل عام طرفداران دولت در الجزایر و یا حمله به تروریستهاى آلمانى در مصر گرفته تا حملات لفظى نخست وزیرى همچون اربکان علیه «غرب فاسد»، قابل مشاهده است. حملاتى که در طى آن رهبر اسلامگرایان در ترکیه سعى دارد توده هاى سرخورده و ناامید غرب را به سوى خود جذب کند.

براستى آیا جهان اسلام با یک چنین تحریکاتى، هر روز اسناد و مدارک جدیدى در جهت تایید نظریه ناخوشایند و شوم رویارویى تمدنها آقاى ساموئل هانتینگتون، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا، به دست نمى دهد؟ شواهد و مدارک حاکى از آن است که در حال حاضر حداقل در کشور آلمان، یک جامعه اسلامى به موازات جامعه آلمان پدید آمده است.

نتایج تحقیق به عمل آمده از ۱۲۲۱ جوان ترک، که طى یک نظر سنجى از سوى آقاى ویلهلم هایتمایر، محقق امور اجتماعى از بیله فلد، به دست آمده است، حقیقت فوق را تایید مى کند. بنابراین تحقیق که تحت عنوان اصولگرایى فریبنده صورت گرفته، جوانان مسلمانى که از سوى فرهنگ بیگانه آلمانى مورد پذیرش واقع نشده و از سوى دیگر با جامعه ترک هم قرابتى نداشته و از نظر این جامعه نیز انسانهایى بى ریشه محسوب مى شوند، به امت اسلامى روى مى آورند، جایى که در آن احساس امنیت مى کنند. نتیجه گیرى نهایى گروه تحقیق آقاى هایتمایر، دقیقا حکم انتقاد از سیاست پر تردید مقامات آلمان در قبال خارجیان را دارد. در این جمع بندى آمده است: هرچه عدم همبستگى جوانان ترک با جامعه آلمان گسترده تر باشد، به همان نسبت اعتقاد آنها به برترى دین اسلام بیشتر بوده و آنها ضمن پذیرش جبر ناشى از مذهب، تمایل بیشترى به سازمانهاى بنیادگراى اسلامى از خود نشان مى دهند. ۲/۲۳% از جوانان ترکى که در نظرسنجى مذکور شرکت کردند، با این جمله، کسى که علیه اسلام مبارزه مى کند، باید کشته شود، موافق بودند.

تحقیق انجام شده از سوى انستیتوى شرق شناسى هامبورگ وابسته به وزارت کشور فدرال آلمان نیز از روند رو به رشد پیوستن جوانان به سازمانهاى اسلامگرا خبر مى دهد. متخصصان معتقدند که گروههاى اصولگرا به بهانه انجام تکالیف مذهبى از مسلمانان کم تجربه و ساده لوح در جهت رسیدن به اهداف آلمانى ستیزى، یهودى ستیزى، ضد دموکراتیک، نژاد پرستانه، تفرقه افکنانه و اسلامگرایانه سوء استفاده مى کنند. البته گروههاى بنیادگرا و غالبا سازمانهاى ترک، درآمار و ارقام مربوط به سازمانهاى اسلامى، جاى چندانى اشغال نمى کنند. تعداد اعضاى سازمانهاى اسلامى که از سوى اداره فدرال حفاظت از قانون اساسى آلمان به عنوان دشمنان قانون اساسى این کشور معرفى شده اند، تنها به حدود سى هزار نفر مى رسد. پر قدرت ترین این گروهها، گروهى است با نام میلى گوروش که (۲) رهبر آن یکى از برادر زادگان نجم الدین اربکان است. البته تعداد طرفداران این سازمان اسلامگرا بخصوص در میان جوانان، به صدها هزار نفر مى رسد.

پتر فریش، رئیس اداره فدرال حفاظت از قانون اساسى آلمان، با ابراز نگرانى از شرایط موجود، گفته است که در قرن آینده، اسلامگرایى به بزرگترین خطر تبدیل مى شود و علت آن هم در این است که اصول حکمت الهى، حکومتى که مسلمانان در تلاش براى دستیابى به آن هستند، به هیچ وجه با اصول نظامهاى دموکراتیک و لیبرال همخوانى ندارد. وى چنین گفته است:

هرچه که مى گذرد مسلمانان بیشتر نشان مى دهند که قصد هماهنگى و همخوانى با قوانین را ندارند.

اینکه شعارهاى مشهور اسلامگرایان با عنوان قانون اساسى ما قرآن است، حکم یک بمب اجتماعى را در غرب خواهد داشت، حقیقتى است که مى توان آن را از قوانین مربوط به روسرى دریافت. براى برخى از رؤساى مؤسسات آلمانى داشتن منشى که روسرى سر مى کند، امرى غیر قابل تصور است. از سوى دیگر دانش آموزانى که خود را ملزم به عایت حجاب مى دانند، از هم اکنون در سراسر اروپا، بحثها و مشاجرات داغى را بر پا کرده اند.

آیا نباید استفاده از روسرى، چیزى که ظاهرا سمبل یک مذهب زورگو و ظالم است و مانعى در راه پیشرفت و توسعه است، ممنوع اعلام گردد؟ یا اینکه باید استفاده از آن را به عنوان نمونه بارزى از تساهل غربى، مجاز دانست؟ در صورت مثبت بودن پاسخ پرسش اخیر باز هم این سؤال مطرح مى شود که: آیا این تسامح و بزرگ منشى نباید شامل پوششهایى که کاملا چهره را مى پوشانند نیز شود؟ آیا ممنوعیت گریم و تغییر چهره در مورد حجاب مصداق ندارد؟

دیوان دادرسى ادارى آلمان، پیش از این مرزهاى تساهل و مدارا را بسیار گسترده ترسیم کرده است. به عنوان مثال از سال ۱۹۹۳ نمى توان دختران مسلمان را وادار کرد که در ساعتهاى ورزش با پسرها، ورزش کنند. اما آیا این بدان معناست که والدین مسلمان حق دارند فرزندان خود را وادار به تحریم کلاسهاى مربوط به تدریس مسایل جنسى کنند؟ حداقل، قضات دادگاه ادارى برلین در ماه مه گذشته نشان دادند که قانون مذکور را دلیل موجهى براى عدم حضور در کلاس مى دانند. اوزدوگان، در ماه سپتامبر سال ۱۹۹۷ نبرد جدیدى را براى دستیابى به یک حق دیگر، آغاز نمود. وى قصد دارد قانون ذبح اسلامى را در آلمان نیز به اجرا گذارد.

بر طبق قانون ذبح اسلامى رگهاى حلقوم حیوان را قطع کرده و مى گذارند آنقدر خون از بدن حیوان برود تا سرانجام بمیرد. بردین حلقوم حیوانات در آلمان ممنوع است و اوزدوگان از اینکه مى بیند، سازمانهاى حمایت از حیوانات در این کشور از مسلمانان قدرتمندتر بوده و وى نمى تواند در برابر آنها حرف خود را به کرسى بنشاند، بسیار عصبانى است. اما آیا تنها به همین دلیل باید اوزدوگان رادشمن قانون اساسى خواند؟ اوزدوگان در گذشته به عنوان یکى از استراتژیستهاى گروه میلى گوروش ستون پنجم الله، لقب گرفته بود که در این صورت وى به عنوان یکى از دشمنان حتمى قانون اساسى مطرح مى شود; امرى که باعث خشم این خدمتگزار صدیق خداوند مى شود.

اوزدوگان در دفاع از خود گفته است که اگر او دشمن قانون اساسى مى بود، به هیچ وجه تابعیت این کشور را نمى پذیرفت. بنا به گفته اوزدوگان از وقتى که او در سال ۱۹۷۱، از بورسا (۳) در ترکیه به بروهل (۴) آمده کارى به جز خدمت به آلمان نکرده است.

طبعا اوزدوگان خواستار تشکیل یک حکومت الهى که از اخن شروع و (۵) به وسیتاو ختم شود، نیست. اهداف و خواستهاى او نسبتا ساده و متواضعانه است و خود وى مدعى است که داشتن فرصتى براى صحبت در شبکه تلویزیونى رسمى آلمان، آن هم تنها در هر شب جمعه، براى این مبلغ خداوند کافى است. اما آیا این درخواست، شروعى براى درخواستهاى دیگر او نخواهد بود؟

پى نوشتها:
۱..Fridrich _ Ebert _ Allee

۲..Mille Gorush

۳. گروه اخوت منشعب از کلیساى مستقل پروتستان.

۴. پیروان فرقه تعمید مجدد.

۵. سازمان نظامى وابسته به کلیساى کاتولیک که براى اهداف بین المللى طراحى شده علیه گناهان آشکار مبارزه کرده و از فقیران و بى دفاعان دفاع مى کند.

 

ماهنامه موعود شماره ۱۴

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *