تحولات درونى مقدمه انقلاب بزرگ-۲

شهید مصطفى چمران
اشاره: در تاریخ‏13/4/1359، به مناسبت نیمه‏شعبان، مسجد «الهادى‏» تهران، شاهد سخنرانى شهید بزرگوار، دکتر مصطفى چمران بود.
صداى گرم و صمیمانه شهید چمران، مستمعین حاضر در مسجد را به وجد آورد، چنانکه بسیارى نوار صوتى آن سخنرانى را دست‏به دست گرداندند.
چمران از ظهور امام عصر، علیه‏السلام، مى‏گفت و انقلاب اسلامى به عنوان زمینه‏ساز آن.
و اکنون، با ارایه قسمت دوم از سخنرانى آن شهید جاوید، نام و یاد او را گرامى مى‏داریم.

پس از وفات پیامبر، هنگامى که اغلب انصار و مهاجرین در سقیفه جمع شده بودند تا ابوبکر را به خلافت‏برگزینند، عده‏اى نزد على رفتند که چرا قیام نمى‏کنید و حق خود را نمى‏گیرید؟ چرا از زیر بار مسؤولیت‏شانه خالى مى‏کنید؟ حضرت در جواب آنها فرمود: اگر طرفداران من ۲۵نفر مى‏شدند، قیام مى‏کردم، خلافت را به دست مى‏گرفتم و رسالت مقدس اسلامى خویش را به انجام مى‏رساندم.

على، علیه‏السلام، در ۲۵ سالى که مجبور شد در خانه بنشیند، قلبش جریحه‏دار بود و از ناراحتى مسلمین و شکنجه‏هایى که بر آنان مى‏رفت، رنج مى‏کشید. آن چنان نبود که روزگار آرام و راحتى داشته باشد و با دل خوش در خانه بیارامد. کار دیگرى نمى‏توانست‏بکند و ناچار شد سکوت نماید. بعد از آن هم هنگامى که به خلافت رسید، نزدیکترین دوستان بر او شمشیر کشیدند; شش هزار نفر از کسانى که جاى سجده در پیشانى داشتند و اکثر آنان حافظ قرآن بودند به روى او شمشیر کشیدند. چرا که مردم آن روزگار ظرفیت تحمل على را نداشتند.

در زمان ما نیز درباره امام مهدى، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، نیز چنین حقیقتى جارى است. امام در میان ما و مراقب اعمال و رفتار ما هستند. در احادیث‏شنیده‏اید که مى‏گویند۳۱۳نفر از نیروهاى کارکشته متقى و پرهیزکار لازم است‏به وجود آیند تا امام ظهور بفرماید. امام منتظر این‏313نفر است. هر یک از این افراد باید فقیه و مجتهد باشند; و در روزگار ما عده فقها خیلى بیش از این مقدار است. پس تنها فقیه و مجتهد بودن کافى نیست. باید کسانى باشند که در ضمن فقاهت، سیاستمدار و مدیر و مبارز باشند و بتوانند براحتى کشورى را اداره کنند.

در روزگار ما باید دولتمردان ما مجتهد و متقى شوند و از سوى دیگر مجتهدین ما نیز اهل مبارزه و دولتمدارى و مدیریت گردند;۳۱۳نفرى که داراى تمام خصوصیات لازم براى اداره یک کشور باشند. هنگامى که اینان به وجود آیند، حضرت حجت، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، ظهور مى‏فرمایند و به کمک آنان دنیا را پر از عدل و داد مى‏کنند; آن زمان است که فریاد او از مکه بلند مى‏شود; به خانه کعبه تکیه مى‏کند و بانگ برمى‏آورد:

«انا القائم المنتقم‏»، و نداى او در سراسر دنیا منعکس مى‏شود. مشتاقان راهش از همه سوى جهان به او روى مى‏آورند. البته این‏313نفر نیروهاى اداره‏کننده هستند و این بدان معنا نیست که طرفداران او فقط همین عده‏اند. در آن روزگار همه مردم، محرومان و مستضعفان به درجه‏اى از رشد و آگاهى مى‏رسند که نور وجود امام را لمس مى‏کنند و مثل پروانه گرد شمع وجودش مى‏گردند. در آن هنگام دیگر مردم از تمام نظامهاى موجود خسته شده‏اند، از همه طاغوتها بریده‏اند و آمادگى دارند که خود را در اختیار حجت‏حق قرار دهند و با تمام وجود در راهش فداکارى کنند; بجز عده‏اى قلیل که همان مستکبران باشند، بقیه جهانیان نداى او را لبیک مى‏گویند و به دنبال او مى‏روند.

همان طور که گفتم امام زمان، علیه‏السلام، نمى‏آید که همه مردم را از دم تیغ بگذراند. اگر قرار بر این بود که بلایى از آسمان نازل شود و تمام دشمنان خدا را نابود کند، در قدرت پروردگار بود که هر لحظه اراده بفرماید این کار را انجام دهد. (همچنان که در زمان حضرت موسى و حضرت نوح انجام داد.) اما اراده خداوند بر این نیست. خداوند مى‏خواهد مردم را هدایت و ارشاد کند و تغییر و تحول در نفوس آنان به وجود آورد. و همه این مبارزات و انقلابها هم براى همین صورت مى‏گیرد; چرا که اگر قرار بود خداوند یا امام حجت، علیه‏السلام، همه مخالفان را نابود کند، آنگاه وظیفه‏313نفر چه مى‏شد؟ آنها کار بزرگى انجام نمى‏دادند. در حال حاضر اگر در کشور ما یا در دنیاى ما دشمنانى مثل ابرقدرتها و صهیونیستها و طاغوتها نبودند، انقلاب اسلامى ارزش چندانى نداشت. انقلاب ما آنگاه ارزش خود را نشان مى‏دهد که در برابر عظیم ترین قدرتهاى شیطانى مى‏ایستد، با آنها مبارزه مى‏کند و رسالت اسلامى خود را به جهانیان ارایه مى‏نماید. در این صورت است که فداکاریهاى ما ارزش پیدا مى‏کند.
{mospagebreak}
با این اوصاف، کسانى که فکر مى‏کنند، باید گوشه‏اى بخوابند تا امام زمان، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، ظهور بفرماید و جهان را از عدل و قسط پر کند، سخت در اشتباهند. مردم ما باید بیشتر بکوشند، بیشتر مبارزه کنند، و این تحول و تکامل نفسى را هر چه سریعتر در روح و قلب خود ایجاد نمایند تا باعث تسریع در ظهور حضرت شوند اما در عین حال باید بدانید که امام حاضر است و بر اعمالتان نظارت دارد.

امام پیروان خود را رها نکرده و به دست هواها نسپرده، مراقب آنهاست; اگر به آنها ناراحتى برسد، قلب مبارکش به درد مى‏آید، اگر خونریزى ناحقى در جایى صورت بگیرد، حضرت ناراحت مى‏شود. آن بزرگوار مراقب است و با تمام وجود مى‏کوشد تا این تحول نفسى را در این امت و این مردم به وجود بیاورد.

اگر جوانان ما در اعتقادشان به خود بقبولانند امام زمان در میان آنها زندگى مى‏کند و شاهد اعمالشان است. رفتار و زندگى و فداکارى و مرگ و حیات آنان تغییر کیفى پیدا مى‏کند و چه بسا جهش بزرگى در حرکت تکاملى جوانان ما به سوى مدینه فاضله ایجاد شود. این ویژگى را متاسفانه جوانان ما از دست داده‏اند; شاید براى لحظاتى یا روزهایى درباره وجود مبارکش فکر مى‏کنند و بعد او را به فراموشى مى‏سپارند. آنها امام زمان را به صورت اسطوره‏اى در تاریخ به شمار مى‏آورند. این اشتباه محض است. امام زمان حضور دارد و هر عملى را که ما انجام مى‏دهیم مى‏بیند و مى‏شنود. روزى که مردم ما به این اعتقاد برسند و آن را لمس کنند، بزرگترین جهشها در راه تکامل زندگیشان به وجود مى‏آید; و این، قدم اصلى براى تسریع در ظهور حضرت است.

بر اساس همین فلسفه است که مکتب تشیع همواره یک آرزوى مقدسى را در قلب پیروان خود مى‏پروراند و آن، آرزوى ظهور حضرت حجت، علیه‏السلام، و ریشه‏کن کردن ظلم و ستم و سیطره عدل و داد بر این جهان است.

هر کسى در زندگى آرزویى دارد و بر اساس آرزوهایش مى‏توان شخصیت او را شناسایى کرد. آرزو اساسى‏ترین محرک یک انسان در فعالیتهاى روزمره اوست. انسانى که آرزو و طلب و خواسته‏اى نداشته باشد، یک مرده متحرک است. افراد آرزوهاى مختلفى دارند. مکتب تشیع به پیروان خود تعلیم مى‏دهد که فقط یک آرزو داشته باشند و آن، ظهور امام زمان حضرت حجت، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، است. چراکه شیعیان مى‏دانند اگر او ظهور بفرماید همه مشکلاتشان رفع مى‏شود. تمام مشکلات وقتى حل مى‏شود که مدینه فاضله آن بزرگوار به دست مبارکش پیاده شود. پس مى‏بینید که تشیع بزرگترین آرزوها را در یک آرزوى واحد براى پیروان خود معین، و به آنها تلقین مى‏کند و به آنان اطمینان مى‏دهد که اگر این آرزو برآورده شود، تمام مشکلاتشان رفع خواهد شد و تمام آرزوهایشان به نتیجه خواهد رسید.

در حال حاضر نیز، اگر مردم ما به این حقیقت روشن آگاه شوند که تنها یک آرزو دارند و آن، ظهور حضرت بقیه‏الله، علیه‏السلام، است; و بعد هم بدانند که او در میان آنان زندگى مى‏کند، مراقب اوضاع آنهاست، دل او از این رنجها و خونریزیها خونین است، و خودش آرزو دارد که هرچه زودتر ظهور فرماید، به این نتیجه مى‏رسند که وظیفه ماست تا براى تسریع در ظهور حضرتش هر چه شدیدتر، و هر چه سریعتر در خود تحول ایجاد کنیم و خود را آماده سازیم و به آن درجه از رشد عقلى و ایمانى و اخلاقى برسانیم که توان تحمل آن وجود مبارک را داشته باشیم.

مطمئن باشیم که اگر به آن درجه از آگاهى رسیدیم، به طور قطع و یقین حضرت ظهور خواهد فرمود; و انقلاب مقدس اسلامى ما بزرگترین جهش تکاملى در مسیر این تغییر نفسى انسانها بوده است، پس بزرگترین قدم در راه ظهور مهدى موعود، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، است. بنابراین وظیفه دیگر ما پاسدارى از دستاوردها و ارزشهاى انقلاب اسلامى و ایثار و فداکارى در راه رسیدن به آرمانهاى آن است.

از خداى بزرگ مى‏خواهم که فرج آن حضرت را نزدیک فرماید. از خداى بزرگ مى‏خواهم که به ما عرفانى دهد تا وجود او را در میان خود لمس کنیم. از خداى بزرگ مى‏خواهم که انقلاب مقدس ما را به پیروزى نهایى برساند. از خداى بزرگ مى‏خواهم که ابرقدرتها و صهیونیستها و توطئه‏گران را نابود کند.

ماهنامه موعود شماره ۱۳

همچنین ببینید

نسبت ما و مهدى عليه السلام در عصر حاضر

امين ميرزايى‏حكما مسلمان در بحث خود از علت غايى، باب بحثى را مى‏ گشايند، تحت عنوان خير مظنون يا پندارى. بحث حكيمان در آن وادى بر محور ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *