ضرورت شناخت امام زمان (ع)

اشاره :

من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه «کسى که بمیرد و نشناسد امام زمانش را همانا با مرگ در جهالت مرده است‏» شناخت موعود آخر الزمان و حجت‏بر حق زمان، تکلیف همیشه شیعه اهل بیت است.
در این باره روایات بسیارى در منابع روایى مسلمین اعم از شیعیان و برادران اهل تسنن آمده است.
واحد تحقیقات مرکز فرهنگى موعود، تحقیق و تفحص درباره روایات را در دستور کار خود قرار داده است. این مقاله، در زمره اولین آثارى است که بحضور طالبان چشمه خورشید تقدیم مى‏شود.

 

از دلایل عقلى و نقلى فراوانى استفاده مى‏شود که باید همه انسانها در همه اعصار و امصار، امام زمان خود را بشناسند، وگرنه رشته اتصال آنان از آئین مقدس اسلام گسسته، به عهد بربریت و جاهلیت‏خواهند پیوست.

در این مقاله ما در صدد برشمردن دلایل عقلى و نقلى این حقیقت نیستیم، بلکه تنها از اسناد و مدارک حدیث معروف: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه‏» سخن خواهیم گفت و تعبیرهاى مختلف این حدیث‏شریف را به مقدارى که در یک مقال بگنجد برخواهیم شمرد.

با توجه به این که این حدیث‏با تعبیرهاى مختلفى در منابع اهل تشیع و تسنن آمده، متون وارده را با دقت کامل بررسى کرده، در سه بخش تقدیم خوانندگان گرامى مى‏نماییم:

۱-متونى که عینا – بدون هیچ کم و زیاد – در منابع شیعه و سنى آمده است.

۲- متونى که فقط در منابع اهل سنت آمده است.

۳- متونى که فقط در منابع شیعه وارد شده است.

بخش اول:
متونى که در منابع شیعه و سنى بدون هیچ کم و کاست آمده:

۱- «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن مشهورترین متن این حدیث‏شریف است که جمع کثیرى از علماى شیعه و سنى آن را با سلسله اسناد خود، در کتابهاى حدیثى، لام صلى‏الله علیه و آله روایت کرده‏اند.

و اینک راویان این حدیث‏با این تعبیر از علماى شیعه:

۱- سید مرتضى علم‏الهدى، متوفاى‏436 ه . (۱)

۲- امین‏الاسلام، ابوعلى، فضل بن حسن طبرسى، متوفاى ۵۴۸ ه. (۲)

۳- على بن عیسى اربلى، متوفاى‏693 ه . (۳)

۴- على بن حسین بن عبدالعالى، مشهور به «محقق کرکى‏» متوفاى ۹۴۰ ه . (۴)

۵ – شیخ بهاءالدین محمد عاملى، مشهور به «شیخ بهائى‏» متوفاى ۱۰۳۰ ه . (۵)

۶ – ملا محسن فیض کاشانى، متوفاى ۱۰۹۱ ه . (۶)

۷- محمدبن حسن، مشهور به «شیخ حر عاملى‏» متوفاى ۴-۱۱ ه. (۷)

۸ – مولى محمد باقر مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه . (۸)

و اما راویان این حدیث‏شریف به همین تعبیر از اهل سنت:

۱- مسلم بن حجاج نیشابورى، متوفاى ۲۶۱ ه . (۹)

۲- قاضى عبدالجبار معتزلى، متوفاى ۴۱۵ ه . (۱۰)

۳- محمدبن فتوح حمیدى، متوفاى ۴۸۸ ه . (۱۱)

۴- مسعودبن عمر بن عبدالله، مشهور به «سعدالدین تفتازانى‏» متوفاى ۷۹۱ ه . (۱۲)

۵ – على بن سلطان، مشهور به «ملا على قارى‏» (13)

۶ – مولى حیدر على فیض‏آبادى هندى، متوفاى ۱۲۰۵ ه . (۱۴)

۷- حافظ سلیمان‏بن ابراهیم قندوزى، متوفاى ۱۲۹۴ ه . (۱۵)

۲- «من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میته جاهلیه‏»:

در این متن فقط کلمه «فقد» بر متن نخستین افزوده شده و مفهوم حدیث را با تاکید بیشترى بیان مى‏کند.

این متن را از علماى بزرگ شیعه: ابوجعفر محمد بن على بن شهراشوب، متوفاى ۵۸۸ ه . روایت کرده (۱۶) و از علماى اهل سنت گروهى آن را نقل کرده‏اند که از آن جمله است:

۱- شیخ ابوسعید خادمى حنفى، متوفاى ۱۱۶۸ ه . (۱۷)

۲- قاضى بهلول بهجت افندى، مشهور به «قاضى زنگنه زورى‏» متوفاى ۱۳۵۰ ه . (۱۸)

۳- «من مات بغیر امام مات میته جاهلیه‏»:

«هر کس بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

راویان حدیث‏شریف از علماى شیعه:

هور به «شیخ مفید» متوفاى‏413 ه . (۱۹)

۲- محمد بن مسعود بن عیاش سلمى، از بزرگان قرن سوم هجرى. (۲۰)

۳- شیخ محمد مشهدى، از علماى قرن دوازدهم هجرى. (۲۱)

و اما راویان آن از علماى بزرگ اهل سنت:

۱- ابوداوود سلیمان بن داود طیالسى، متوفاى ۲۰۴ ه . (۲۲)

۲- احمد حنبل پیشواى حنابله، متوفاى ۲۴۱ ه . (۲۳)

۳- ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانى، متوفاى ۳۶۰ ه . (۲۴)

۴- عبدالحمید، ابن ابى‏الحدید معتزلى، متوفاى‏656 ه . (۲۵)

۵- نورالدین على بن ابى بکر هیثمى، متوفاى‏807 ه . (۲۶)

۶- على بن حسام‏الدین، مشهور به «متقى هندى‏» متوفاى ۹۷۵ ه. (۲۷)

۷- محمد بن سلیمان مغربى، متوفاى ۱۰۹۴ ه . (۲۷)

۴- «من مات لا یعرف امامه مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس بمیرد و امامش را نشناسد با مرگ جاهلى مرده است.» {mospagebreak}

این متن را حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزى، متوفاى ۱۲۹۴ ه . از بزرگان اهل سنت در کتاب ارزشمند «ینابیع‏الموده‏» روایت کرده (۲۸) و جمع کثیرى از علماى بزرگ شیعه آن را در منابع حدیثى خود آورده‏اند که از آن جمله است:

۱- ابوجعفر احمدبن محمد بن خالد برقى، متوفاى ۲۷۴ ه . (۲۹)

۲- على بن حسین بن موسى بن بابویه – پدر شیخ صدوق – متوفاى‏329 ه . (۳۰)

۳- محمدبن یعقوب کلینى، متوفاى‏329 ه. (۳۱)

۴- محمد بن ابراهیم نعمانى، از بزرگان شیعه در قرن چهاردهم هجرى. (۳۲)

۵ – محمد بن على بن بابویه، مشهور به «شیخ صدوق‏» متوفاى ۳۸۱ ه . (۳۳)

۶ – ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، متوفاى ۴۶۰ ه . (۳۴)

۷- سید هاشم بحرانى، متوفاى‏1109 ه . (۳۵)

۸ – مولى محمد باقر مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه . (۳۶)

۵ – «من مات لیس علیه امام فمیتته جاهلیه‏»:

«هرکس بمیرد و امامى بر او نباشد، مرگش بر عهده جاهلیت است.»

این متن را از بزرگان اهل سنت «طبرانى‏» متوفاى ۳۶۰ ه. در معجم کبیر (۳۷) و فضل بن شاذان نیشابورى، متوفاى ۲۶۰ ه . از اصحاب امام رضا علیه‏السلام در کتاب گرانسنگ «الایضاح‏» روایت کرده‏اند. (۳۸)

۶ – «من مات و لیس علیه امام، فمتتته میته جاهلیه‏»:

«هر کس بمیرد و امامى بر او نباشد، مرگش همانند مرگ دوران جاهلیت است.»

این متن را پیشواى محدثان شیعه، محمد بن یعقوب کلینى، متوفاى‏329 ه. در کافى شریف روایت نموده، (۳۹) و گروهى از علماى اهل تسنن در کتابهاى حدیثى خود آورده‏اند که از آن جمله است:

۱- احمد بن عمر بزار، متوفاى ۳۲۰ ه . در زوائد. (۴۰)

ثمى، متوفاى‏807 ه . در مجمع و کشف‏الاستار. (۴۱)

۷- «من مات و لیس له امام مات میته جاهلیه‏»:

«هر کس در حالى بمیرد که امامى بر او نباشد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

این متن را از بزرگان اهل سنت، علاءالدین على بن بلبان فارسى حنفى، متوفاى‏739 ه . روایت کرده (۴۲) و از محدثان بزرگ شیعه جمع کثیرى روایت نموده‏اند که از آن جمله است:

۱- ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینى، متوفاى‏329 ه . (۴۳)

۲- على بن حسین بن موسى بن بابویه – پدر شیخ صدوق – متوفاى‏329ه . (۴۴)

۳- محمد بن على ابن بابویه، مشهور به (شیخ صدوق) متوفاى ه . (۴۵)

۴- علامه بزرگوار مولى محمد باقر مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه . (۴۶)

بخش دوم:
متونى که فقط در منابع اهل سنت آمده و عین آن تعبیر در منابع شیعه نیامده، و یا ما در این فرصت کوتاه، به آن دست نیافته‏ایم:

۱- «من لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس امام زمانش را نشناسد با مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

این متن را مطابق نقل مؤلفین «احقاق‏الحق‏»، مسلم بن حجاج نیشابورى، متوفاى ۲۶۱ ه. در صحیح خود آورده است. (۴۷)

۲- «من مات بغیر امام فقد مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس بدون امام از دنیا برود، براستى به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

این متن را حافظ احمدبن عبدالله اصفهانى، مشهور به «ابونعیم‏» متوفاى ۴۳۰ ه . در حلیه روایت کرده است. (۴۸)

۳- «من مات ولا امام له مات میته جاهلیه‏»:

«هر کس در حالى بمیرد که امامى بر او نیست، به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

این حدیث را گروهى از بزرگان معتزله روایت کرده‏اند که از آن جمله است:

۱- ابو جعفر محمد بن عبدالله اسکافى معتزلى، متوفاى ۲۴۰ ه. در کتاب ارزشمند «المعیار والموازنه‏» (49) و «نقض کتاب‏العثمانیه‏». (50)

۲- عبدالحمید، ابن ابى‏الحدید معتزلى، متوفاى‏656 ه. (۵۱)

۴- «من مات ولا بیعه علیه مات میته جاهلیه‏»

«هر کس بمیرد و بیعتى بر عهده او نباشد به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را گروهى از بزرگان اهل سنت روایت کرده‏اند که از آن جمله است:

۱- محمد بن سعد، کاتب واقدى، متوفاى ۲۳۰ ه در کتاب طبقات. (۵۲)

۲- علاءالدین على بن حسام‏الدین، مشهور به «متقى هندى‏»متوفاى‏975ه. (۵۳)

۵ – «من مات ولیس فى عنقه بیعه مات میته جاهلیه.»

«هر کس بمیرد و در گردنش بیعتى نباشد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.» {mospagebreak}

این متن را جمع کثیرى از محدثان اهل سنت روایت کرده‏اند که از آن جمله است:

۱- مسلم بن حجاج نیشابورى، متوفاى ۲۶۱ ه . در صحیح خود. (۵۴)

۶ – «من مات و لیس علیه طاعه مات میته جاهلیه‏»:

«هر کس بمیرد و اطاعتى (اطاعت امامى) بر او نباشد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

این متن را هیثمى در مجمع‏الزوائد نقل کرده است. (۵۵)

۷ – «من مات ولا طاعه علیه مات میته جاهلیه‏»:

این متن را با این تعبیر جمعى از علماى اهل سنت روایت کرده‏اند که از آن جمله است:

۱- عبدالله بن محمد بن ابى شیبه، متوفاى ۲۳۵ ه. در کتاب «المصنف‏». (56)

۲- شهاب‏الدین احمدبن‏على، ابن حجر عسقلانى، متوفاى ۸۵۲ ه. (۵۷)

۸ – «من مات و لیست علیه طاعه مات میته جاهلیه‏»:

«هر کس بمیرد و اطاعتى (اطاعت امامى) به گردنش نباشد به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را گروهى از علماى اهل سنت در منابع حدیثى خود آورده‏اند که از آن جمله است:

۱- احمد حنبل پیشواى حنابله، متوفاى ۲۴۱ه. در مسند خود. (۵۸)

۲- محمد بن اسماعیل بخارى، متوفاى‏256 ه. در تاریخ خود. (۵۹)

۳- حافظ ابوالحسن على بن جعد جوهرى، متوفاى ۲۳۰ ه. در مسند خود. (۶۰)

۴- حمید بن رنجویه، متوفاى ۲۵۱ ه. در کتاب «الاموال‏». (61)

۵ – متقى هندى، متوفاى ۹۷۵ ه. در کتاب «کنز». (62)

۹- «من مات و لیس فى عنقه‏لامام‏المسلمین بیعه، فمیتته میته جاهلیه‏»:

«هر کس بمیرد و در گردنش براى امام مسلمانان بیعتى نباشد، مرده‏اش مرده جاهلى است.»

این متن را محمود بن عمرز مخشرى، متوفاى ۵۳۸ ه. در «ربیع‏الابرار» روایت کرده است. (۶۳)

۱۰- «من مات و لم یعرف امام زمانه، فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا»:

«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، اگر بخواهد یهودى از دنیا مى‏رود و اگر بخواهد نصرانى از دنیا مى‏رود.»

این متن را مطابق نقل آیت‏الله حاج شیخ لطف‏الله صافى (۶۴) محمد بن عمر تیمى، مشهور به «فخر رازى‏» متوفاى‏606 ه. در رساله «المسائل‏الخمسون‏» روایت کرده است. (۶۵)

بخش‏سوم
متونى که فقط در روایات علماى شیعه آمده، و یا در این فرصت کوتاه در منابع حدیثى اهل تسنن به آنها راه نیافته‏ایم:

۱- «من مات لا یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، با مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

این متن را مرحوم علامه مجلسى در بحار آورده است. (۶۶)

۲- «من مات و هو لا یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس در حالى بمیرد که امام زمانش را نمى‏شناسد به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را جمعى از بزرگان عالم تشیع روایت کرده‏اند که از آن جمله است:

۱- محمد بن محمد بن نعمان، مشهور به «شیخ مفید» متوفاى‏413 ه. (۶۷)

۲- ابوالفتح محمد بن على کراجکى، متوفاى‏449ه. (۶۸)

۳- غواص بحار معارف آل محمد، علامه مجلسى متوفاى ۱۱۱۰ ه. (۶۹)

۴- خاتمه‏المحدثین، حاج شیخ عب-اس قمى، متوف-اى‏1359 ه. (۷۰)

۳- «من مات‏لیس له امام مات میته جاهلیه‏»:

«هر کس بمیرد و امامى بر او نباشد به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را ابوجعفر احمد بن محمد برقى، متوفاى ۲۷۴ ه. روایت کرده است. (۷۱)

۴- «من مات و لیس له امام فمیتته میته جاهلیه‏»:

«هرکس در حالى بمیرد که امامى بر او نباشد مرده‏اش مرده جاهلى است.»

این متن را پیشواى محدثان شیعه مرحوم کلینى در کافى شریف روایت نموده است. (۷۲)

۵ – «من بات لیله لا یعرف فیهاامامه مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس شبى را سحر کند که در آن امامش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را ابوعبدالله محمد بن ابراهیم نعمانى، متوفاى بعد از ۴۴۲ ه. روایت کرده است. (۷۳)

۶ – «من مات و لم یعرف امامه مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

این متن را گروهى از بزرگان شیعه روایت کرده‏اند که از آن جمله است:

۱- محمد بن یعقوب کلینى، متوفاى‏329ه. در کافى شریف. (۷۴)

۲- محمد بن مسعود بن عیاش سلمى – قرن سوم – در تفسیرش. (۷۵)

۳- ابو جعفر محمد بن حسن طوسى، متوفاى ۴۶۰ ه. در اختیار رجال‏کشى. (۷۶)

۴- علامه بزرگوار مولى محمد تقى مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه دربحار (۷۷)

۷-«من‏مات و هو لا یعرف امامه مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس در حالى بمیرد که امامش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را ابوجعفر احمد بن محمد برقى، متوفاى ۲۷۴ه. در محاسن آورده است. (۷۸)

۸ – «من مات و لیس علیه امام مات میته جاهلیه‏»:

«هرکس در حالى بمیرد که امامى بر او نباشد به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را مرحوم کلینى در کافى شریف روایت کرده است. (۷۹)

۹- «من مات و لیس علیه امام فمات میته جاهلیه‏»:

«هرکس بمیرد و امامى بر او نباشد، پس به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را محمد بن جریر طبرى، از بزرگان جهان تشیع در قرن چهارم، معاصر و همنام طبرى معروف، در کتاب بسیار ارزشمند «المسترشد» روایت کرده است. (۸۰)

۱۰- «من مات ولیس له امام یسمع له و یطیع، مات میته جاهلیه‏»:

«هر کس در حالى بمیرد که امامى بر او نباشد که به فرمانش گوش دهد و از اوامرش اطاعت کند، به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را شیخ مفید قدس سره در کتاب «الاختصاص‏» آورده است. (۸۱)

۱۱- «من مات ولیس علیه امام حى ظاهر، مات میته جاهلیه‏»:

«هر کس بمیرد و امام زنده و آشکارى نداشته باشد، به مرگ جاهلى مرده است.»

این متن را نیز شیخ مفید قدس سره روایت کرده است. (۸۲)

۱۲- «من مات و لیس له امام من ولدى مات میته جاهلیه‏»:

«این متن را ابوجعفر محمد بن على بن بابویه، مشهور به «شیخ صدوق‏» در کتاب «عیون‏» از امام هشتم، از پدران بزرگوارش، از رسول اکرم صلى‏الله علیه و آله روایت کرده است (۸۳) که ترجمه‏اش این است:

«هر کس بمیرد و امامى از فرزندانم برایش نباشد با مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

۱۳- «من مات و لیس فى عنقه بیعه امام مات میته جاهلیه‏»:

«هر کس بمیرد و بیعت امامى در گردنش نباشد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»

این متن را سید مرتضى علم‏الهدى، متوفاى‏436 ه. در کتاب «الفصول‏المختاره‏» روایت کرده است. (۸۴)

اینها جمعا ۳۰ متن بود که از نظرخوانندگان گرامى گذشت که ۱۰ متن از آنها اختصاص به اهل سنت داشت و۱۳ متن از آنها به احادیث‏شیعه اختصاص داشت و۷ متن از آنها عینا در منابع مورد اعتماد و اسناد شیعه و سنى آمده است.

هدف ما از ارائه این متون اثبات تواتر معنوى حدیث‏شریف: «من‏یته جاهلیه‏» بود، که با اندک تاملى در متون یاد شده هر شخص با انصافى به این نتیجه مى‏رسد. {mospagebreak}

برخى از بزرگان شیعه و برخى از علماى اهل تسنن بر تواتر آن تصریح کرده‏اند که عین تعبیرشان را در اینجا مى‏آوریم، سپس نکاتى را یادآور مى‏شویم:

۱- شیخ مفید، متوفاى‏413 ه. در کتاب پرارزش «الافصاح‏» مى‏فرماید:

این حدیث‏به صورت «متواتر» از پیامبر صلى‏الله علیه و آله روایت‏شده که فرمود: «من مات و هو لایعرف امام زمانه مات میته جاهلیه‏». (85)

وى همچنین رساله مستقلى در این رابطه تالیف کرده و در آغاز آن مى‏فرماید:

حدیث: «من مات و هو لایعرف امام زمانه مات میته جاهلیه‏» روایت صحیحه است، و اجماع اهل آثار بر آن گواهى مى‏دهد (۸۶) و صریح آیه قرآن: (یوم ندعو کل اناس بامامهم) (۸۷) معناى آن را تقویت مى‏کند.

۲- شیخ بهائى، متوفاى ۱۰۳۰ ه. در این رابطه مى‏فرماید:

در میان شیعه و سنى مورد اتفاق است که رسول اکرم صلى‏الله علیه و آله فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه‏» (88)

۳- علامه مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه. در این زمینه مى‏فرماید:

شیعه و سنى به صورت «متواتر» روایت کرده‏اند که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه‏» (89)

۴- سلیمان بن ابراهیم قندوزى حنفى، متوفاى ۱۲۹۴ ه. مى‏فرماید:

این حدیث در میان شیعه و سنى متفق علیه است که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه‏» (90)

۵ – قاضى بهلول بهجت افندى زنگنه زورى، متوفاى ۱۳۵۰ه .

مى‏نویسد:

حدیث: «من مات و لم یعرف امام زمانه فقد مات میته جاهلیه‏» متفق علیه علماى عامه و خاصه مى‏باشد. (۹۱)

۶ – ابن ابى‏الحدید معتزلى در شرح این فراز از کلام امیر مؤمنان علیه‏السلام که مى‏فرماید: «لایدخل‏الجنه الا من عرفهم و عرفوه‏»:

«وارد بهشت نمى‏شود جز کسى که امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند.» (92) مى‏گوید:

«اصحاب ما همگى بر درستى این مطلب معتقد هستند که هرکس امامان را نشناسد وارد بهشت نمى‏شود.» (93)

۷- سیوطى و آلوسى در ذیل آیه شریفه: (یوم ندعو کل اناس بامامهم) (۹۴) از رسول اکرم صلى‏الله علیه و آله روایت کرده‏اند که فرمود: «یدعى کل قوم بامام زمانهم‏»:

«روز قیامت هر گروهى با امام زمانشان فراخوانده مى‏شوند.» (95)

۸ – عین همین تعبیر در منابع شیعه نیز از رسول اکرم صلى‏الله علیه و آله آمده است. (۹۶)

۹- مرحوم طبرسى آن را به تعبیر: «یدعى کل اناس بامام زمانهم‏» روایت کرده است. (۹۷)

۱۰- در منابع حدیثى آمده است که حضرت امام حسین علیه‏السلام‏فت، یکى از اصحاب پرسید: «پدر و مادرم بفدایت، معناى شناخت‏خدا چیست؟»سالار شهیدان در پاسخ فرمود:

«معرفه اهل کل زمان امامهم‏الذى یجب علیهم طاعته‏»:

«شناخت‏خدا عبارت است از شناخت اهل هر زمانى امامى را که اطاعتش بر آنها واجب است.» (98)

۱۱- امام سجاد علیه‏السلام در تفسیر آیه شریفه (فطره‏الله‏التى فطرالناس علیها) (۹۹) فرمود:

«فطرت عبارت است از لااله‏الاالله، محمد رسول‏الله و على ولى‏الله.»

سپس فرمود:

«الى هیهناالتوحید»:

«توحید تا اینجاست.» (100)

از این دو حدیث‏به روشنى معلوم مى‏شود که شناخت امام از شناخت‏خداوند متعال جدا نیست، بلکه یکى از ابعاد آن است، چنانکه دعاى معرفت که از ناحیه مقدسه صادر شده، اشاره لطیفى به آن دارد، آنجا که مى‏فرماید:

«اللهم عرفنى نفسک، فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک، اللهم عرفنى نبیک، فانک ان لم تعرفنى نبیک لم اعرف حجتک: اللهم عرفنى حجتک، فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى.»

این دعا توسط نخستین نائب خاص حضرت بقیه‏الله ارواحنا فداه، از ناحیه مقدسه صادر شده، و امر شده که در دوران غیبت آن کعبه مقصود شیعیان منتظر و چشم به راه بر خواندن آن مداومت کنند. (۱۰۱)

در پایان یادآور مى‏شویم که یکى از نویسندگان متعهد معاصر، کتاب ارزشمندى را در پیرامون حدیث: «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته‏الجاهلیه‏» تالیف کرده، و آن را «شناخت امام یا راه رهائى از مرگ جاهلى‏» نامیده است، ما ضمن سپاس و تقدیر از مؤلف ارزشمند، مطالعه آن را به همه منتظران ظهور توصیه مى‏کنیم.

ماهنامه موعود پیش شماره ۱

پاورقیها:

۱. الذخیره فى‏الکلام: چاپ ۱۴۱۱ ه قم، ص ۴۹۵.

۲.اعلام‏الورى باعلام‏الهدى: چاپ بیروت، ص ۴۱۵.

۳. کشف‏الغمه: چاپ بیروت، ج‏3 ص ۳۱۸.

۴. نفحات‏اللاهوت: چاپ نجف ص‏13 و ترجمه آن: چاپ مشهد ص‏23.

۵ .اربعین شیخ بهائى: چاپ‏1373 ش. قم، ص‏206.

۶. سفینه‏البحار: چاپ ۱۴۱۴ه اسوه، ج‏6 ص ۷۵.

۷. وسائل‏الشیعه: چاپ ۳۰ جلدى آل‏البیت قم، ج‏16 ص‏246.

۸ . بحارالانوار: چاپ ۱۱۰ جلدى تهران، ج ۸ ص ۳۶۸، ج ۳۲، ص ۳۲۱ و ۳۳۱، ج ۵۱ ص ۱۶۰، ج ۶۸ ص‏339.

۹. صحیح مسلم، به نقل ملاعلى قارى در خاتمه «الجواهرالمضیئه‏» جلد ۲ ص‏457 (الغدیر: ۱۰/۳۶۰).

۱۰. المغنى: ج ۱ ص‏116 (شناخت امام ص ۳۴).

۱۱. الجمع بین‏الصحیحین حمیدى، به نقل قاضى نورالله شوشترى در احقاق: ج ۲ ص‏306.

۱۲. شرح المقاصد: چاپ ۱۴۰۵ ه. قاهره، ج ۵ ص‏239.

۱۳. الجواهرالمضیئه: ج ۲ ص‏509 (شناخت امام ص ۴۱).

۱۴. ازاله‏الغین: چاپ دهلى، (شناخت امام ص ۴۲).

۱۵. ینابیع‏الموده: چاپ‏1416 ه. اسوه، ج‏3 ص ۳۷۲.

۱۶. مناقب آل ابى‏طالب: چاپ ۱۴۱۲ه. بیروت، ج ۱ ص ۳۰۴.

۱۷. بریقه‏المحمودیه: چاپ قاهره، ج ۱ ص‏116 (احقاق:۱۹/۶۵۱).

۱۸. تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد: چاپ‏1403ه. تهران، ص‏166.

۱۹. اختصاص شیخ مفید، چاپ جامعه مدرسین قم، ص‏268

۲۰.تفسیر عیاشى : چاپ ۱۳۸۰ ه. تهران، ج ۲ ص‏303.

۲۱. تفسیر کنزالدقائق: چاپ ارشاد تهران، ج‏7 ص ۴۶۰.

۲۲. مسند طیالسى: چاپ حیدرآباد دکن، ص‏259 ح‏1913.

۲۳. مسند احمد: چاپ‏1313ه قاهره، ج ۴ ص‏96.

۲۴. معجم کبیر: چاپ ۱۴۰۴ ه. بیروت، ج‏19 ص ۳۸۸ ح ۹۱۰ و مسندالشامیین: ج ۲ ص ۴۳۸ (المسترشد: ۱۷۸).

۲۵. شرح نهج‏البلاغه: چاپ مصر، ج‏19 ص ۱۵۵.

۲۶. مجمع‏الزوائد: چاپ‏1353 ه. قاهره، ج ۵ ص ۲۱۸.

۲۷. کنزالعمال: چاپ بیروت، ج ۱ ص‏103ح ۴۶۴، ج‏6 ص ۶۵ ح‏1486.

۲۸. مجمع‏الفوائد: چاپ بیروت، ج ۲ ص‏259 (شناخت امام: ۴۲).

۲۹. ینابیع‏الموده: چاپ انتشارات اسوه، تهران، ج ۱ ص ۳۵۱.

۳۰. محاسن برقى: چاپ مجمع جهانى اهلبیت، ج ۱ ص ۲۵۲ ح ۴۷۵.

۳۱. الامامه والتبصره: چاپ بیروت، ج ۱ ص‏377.

۳۲. اصول کافى، چاپ بیروت، ج ۱ ص‏377.

۳۳. ثواب‏الاعمال: چاپ ۱۳۹۲ه. نجف اشرف، ص ۲۰۵.

۳۴. اختیار رجال کشى: چاپ دانشگاه مشهد، ص ۴۲۵ ح‏799.

۳۵. تفسیر البرهان: چاپ بیروت، ج ۱ ص‏386.

۳۶. بحارالانوار: ج ۸ ص ۳۶۲ و ج‏23 ص ۷۸ و ۸۵.

۳۷. معجم‏کبیر طبرانى: ج ۱۰ ص‏289 ح‏10687.

۳۸. الایضاح: چاپ دانشگاه تهران، ص ۷۵.

۳۹. اصول کافى، چاپ بیروت، ج ۱ ص‏376.

۴۰. زوائد بزار: ج ۱ ص ۱۴۴ و ج ۲ ص‏143 (شناخت امام ص‏33).

۴۱. مجمع‏الزوائد: ج ۵ ص ۲۴۴ و ۲۲۵ و کشف‏الاستار عن زوائدالبزار: ج ۲ ص ۲۵۲ ح ۱۶۳۵.

۴۲. الاحسان بترتیب صحیح ابن حبان: چاپ بیروت، ج‏7 ص‏49 (شناخت امام: ۳۸).

۴۳. اصول کافى: چاپ بیروت، ج ۱ ص ۳۷۸ ح ۲.

۴۴. الامامه والتبصره: چاپ‏1407 ه. بیروت، ص ۲۲۰.

۴۵. کمال‏الدین: چاپ‏1359ه. تهران، ج ۲ ص ۴۱۲، ۴۱۳ و ۶۶۸.

۴۶. بحارالانوار: ج‏23 ص ۷۸ و ۸۸ .

۴۷. صحیح مسلم، ج ۸، ص‏107 (احقاق‏الحق:۱۳/۸۵).

۴۸. حلیه‏الاولیاء: چاپ‏1357 ه. قاهره، ج‏3 ص ۲۲۴.

۴۹. المعیار والموازنه: چاپ ۱۴۰۲ ه. بیروت، ص ۲۴.

۵۰. نقض کتاب العثمانیه ص‏29 (الغدیر: ۱۰/۳۶۰).

۵۱ . شرح نهج‏البلاغه: چاپ قاهره، ج‏13 ص ۲۴۲.

۵۲ . طبقات ابن سعد: چاپ ۱۴۰۵ ه. بیروت، ج ۵ ص ۱۴۴.

۵۳ . کنزالعمال: چاپ‏1399ه. بیروت، ج ۱ ص‏103 ح‏463.

۵۴ . صحیح مسلم: چاپ ۱۳۷۴ ه. قاهره، ج‏3 ص ۱۴۷۸ ح ۱۸۵۱.

۵۵ . مجمع‏الزوائد: چاپ‏1353 ه. قاهره، ج ۵ ص‏223.

۵۶ . المصتف ابن ابى شیبه: چاپ‏1409ه. بیروت، ج ۸ ص ۶۰۵ ح ۹۲.

۵۷ . المطالب‏العالیه: ج ۲ ص ۲۲۸ ح ۲۰۸۸ (شناخت امام: ۴۰).

۵۸ . مسند احمد: چاپ‏1313ه. قاهره، ج‏3 ص‏446.

۵۹ . التاریخ‏الکبیر: چاپ‏1407 ه. بیروت، ج‏6 ص ۴۴۵ ح‏2943.

۶۰ . مسند ابى‏الحسن جوهرى: چاپ کویت، ج‏2 ص ۸۵۰ ح ۲۳۷۵.

۶۱ . الاموال: چاپ ریاض، ج ۱ ص‏82 (شناخت امام: ۳۲).

۶۲ . کنزالعمال: چاپ‏1399ه. بیروت، ج‏6 ص ۶۵ ح ۱۴۸۶۱.

۶۳ . ربیع‏الابرار: ج ۴ ص ۲۲۱ (شناخت امام:۳۶).

۶۴ . پیرامون معرفت امام: چاپ ۱۴۰۲ ه. تهران، ص ۸.

۶۵ . المسائل‏الخمسون: چاپ ۱۳۲۸ ه. مصر، ص ۳۸۴ مساله‏47.

۶۶ . بحارالانوار: چاپ تهران، ج‏23 ص‏89.

۶۷ . الافصاح: چاپ بنیاد بعثت ص ۲۸ و الرساله‏الاولى فى‏الغیبه: چاپ کنگره جهانى شیخ مفید، در ضمن مجموعه مصنفات، ج‏7 – رساله هفتم – ص ۱۱.

۶۸ . کنزالفوائد: چاپ سنگى ص ۱۵۲.

۶۹ . بحارالانوار: ج‏23 ص ۹۴ و ج‏37 ص‏27.

۷۰. سفینه‏البحار: چاپ انتشارات اسوه، ج‏6 ص‏219.

۷۱. محاسن برقى: چاپ مجمع جهانى اهلبیت قم، ج ۱ ص ۲۵۲ ح ۴۷۲.

۷۲. اصول کافى: ج ۱ ص ۳۷۱ ح ۵ و ص‏376 ح ۲.

۷۳. غیبت نعمانى: چاپ‏1397 ه. تهران، ص‏127.

۷۴. اصول کافى: ج ۲ ص ۲۰ و ۲۱.

۷۵. تفسیر عیاشى: چاپ ۱۳۸۰ ه. تهران، ج ۱ ص ۲۵۲.

۷۶. رجال کشى: چاپ دانشگاه مشهد، ص‏473 ح‏899.

۷۷. بحارالانوار: ج ۶۸ ص‏337 و۳۸۷.

۷۸. محاسن برقى: ج ۱ ص ۲۵۱ ح ۴۷۴ و بحارالانوار: ج‏23 ص‏76.

۷۹. اصول کافى: ج ۱ ص‏397 ح ۱.

۸۰ . المسترشد فى امامه امیرالمؤمنین: چاپ ۱۴۱۵ ه. قم، ص‏177.

۸۱ . اختصاص شیخ مفید: چاپ جامعه مدرسین قم، ص‏269.

۸۲ . همان مدرک.

۸۳ . عیون‏الاخبار: چاپ ۱۳۹۰ ه. نجف اشرف، ج ۲ ص ۵۸ ح ۲۱۴.

۸۴ . الفصول‏المختاره: چاپ کنگره جهانى شیخ مفید، ص ۲۴۵.

۸۵ . الافصاح: چاپ بنیاد بعثت، ص ۲۸.

۸۶ . مصنفات‏الشیخ‏المفید: چاپ کنگره، ج‏7 رساله هفتم «الرساله‏الاولى فى‏الغیبه‏» ص ۱۲.

۸۷ . سوره نساء، آیه ۴۱.

۸۸ . اربعین شیخ بهائى، چاپ‏1373 ش . قم، ص‏206.

۸۹ . بحارالانوار: ج ۸ ص ۳۶۸.

۹۰. ینابیع‏الموده: چاپ اسوه، ج‏3 ص‏456.

۹۱. تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد: چاپ بنیاد بعثت، ص‏166.

۹۲. نهج‏البلاغه.

۹۳. شرح نهج‏البلاغه: چاپ مصر، ج‏9 ص ۱۵۵.

۹۴. سوره نساء، آیه ۴۱.

۹۵. الدرالمنثور: چاپ مصر، ج ۴ ص ۱۹۴ و روح‏المعانى: چاپ بیروت: ج ۱۵ ص ۱۱۲.

۹۶. عیون‏الاخبار: ج ۲ ص ۳۲ ح ۶۱ و تفسیر کنزالدقائق: ج‏7 ص ۴۵۵.

۹۷. تفسیر مجمع‏البیان: ج‏6 ص‏663.

۹۸. علل‏الشرائع: ص‏9، کنزالفوائد ص ۱۵۱ و بحارالانوار: ج ۵ ص ۳۱۲، ج‏23 ص‏83 و۹۳.

۹۹. سوره روم، آیه ۳۰.

۱۰۰. تفسیر قمى: ج ۲ ص ۱۵۵ و بحارالانوار: ج‏3 ص‏277.

۱۰۱. مصباح‏المتهجد ص‏269، کمال‏الدین ص ۵۱۲، جمال‏الاسبوع ص ۵۲۲، البلدالامین ص‏306 و بحارالانوار: ج‏53 ص‏187 و ج ۹۵ ص‏327.

Check Also

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *