اشاره :
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه «کسى که بمیرد و نشناسد امام زمانش را همانا با مرگ در جهالت مرده است» شناخت موعود آخر الزمان و حجتبر حق زمان، تکلیف همیشه شیعه اهل بیت است.
در این باره روایات بسیارى در منابع روایى مسلمین اعم از شیعیان و برادران اهل تسنن آمده است.
واحد تحقیقات مرکز فرهنگى موعود، تحقیق و تفحص درباره روایات را در دستور کار خود قرار داده است. این مقاله، در زمره اولین آثارى است که بحضور طالبان چشمه خورشید تقدیم مىشود.
از دلایل عقلى و نقلى فراوانى استفاده مىشود که باید همه انسانها در همه اعصار و امصار، امام زمان خود را بشناسند، وگرنه رشته اتصال آنان از آئین مقدس اسلام گسسته، به عهد بربریت و جاهلیتخواهند پیوست.
در این مقاله ما در صدد برشمردن دلایل عقلى و نقلى این حقیقت نیستیم، بلکه تنها از اسناد و مدارک حدیث معروف: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه» سخن خواهیم گفت و تعبیرهاى مختلف این حدیثشریف را به مقدارى که در یک مقال بگنجد برخواهیم شمرد.
با توجه به این که این حدیثبا تعبیرهاى مختلفى در منابع اهل تشیع و تسنن آمده، متون وارده را با دقت کامل بررسى کرده، در سه بخش تقدیم خوانندگان گرامى مىنماییم:
۱-متونى که عینا – بدون هیچ کم و زیاد – در منابع شیعه و سنى آمده است.
۲- متونى که فقط در منابع اهل سنت آمده است.
۳- متونى که فقط در منابع شیعه وارد شده است.
بخش اول:
متونى که در منابع شیعه و سنى بدون هیچ کم و کاست آمده:
۱- «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»:
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن مشهورترین متن این حدیثشریف است که جمع کثیرى از علماى شیعه و سنى آن را با سلسله اسناد خود، در کتابهاى حدیثى، لام صلىالله علیه و آله روایت کردهاند.
و اینک راویان این حدیثبا این تعبیر از علماى شیعه:
۱- سید مرتضى علمالهدى، متوفاى436 ه . (۱)
۲- امینالاسلام، ابوعلى، فضل بن حسن طبرسى، متوفاى ۵۴۸ ه. (۲)
۳- على بن عیسى اربلى، متوفاى693 ه . (۳)
۴- على بن حسین بن عبدالعالى، مشهور به «محقق کرکى» متوفاى ۹۴۰ ه . (۴)
۵ – شیخ بهاءالدین محمد عاملى، مشهور به «شیخ بهائى» متوفاى ۱۰۳۰ ه . (۵)
۶ – ملا محسن فیض کاشانى، متوفاى ۱۰۹۱ ه . (۶)
۷- محمدبن حسن، مشهور به «شیخ حر عاملى» متوفاى ۴-۱۱ ه. (۷)
۸ – مولى محمد باقر مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه . (۸)
و اما راویان این حدیثشریف به همین تعبیر از اهل سنت:
۱- مسلم بن حجاج نیشابورى، متوفاى ۲۶۱ ه . (۹)
۲- قاضى عبدالجبار معتزلى، متوفاى ۴۱۵ ه . (۱۰)
۳- محمدبن فتوح حمیدى، متوفاى ۴۸۸ ه . (۱۱)
۴- مسعودبن عمر بن عبدالله، مشهور به «سعدالدین تفتازانى» متوفاى ۷۹۱ ه . (۱۲)
۵ – على بن سلطان، مشهور به «ملا على قارى» (13)
۶ – مولى حیدر على فیضآبادى هندى، متوفاى ۱۲۰۵ ه . (۱۴)
۷- حافظ سلیمانبن ابراهیم قندوزى، متوفاى ۱۲۹۴ ه . (۱۵)
۲- «من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میته جاهلیه»:
در این متن فقط کلمه «فقد» بر متن نخستین افزوده شده و مفهوم حدیث را با تاکید بیشترى بیان مىکند.
این متن را از علماى بزرگ شیعه: ابوجعفر محمد بن على بن شهراشوب، متوفاى ۵۸۸ ه . روایت کرده (۱۶) و از علماى اهل سنت گروهى آن را نقل کردهاند که از آن جمله است:
۱- شیخ ابوسعید خادمى حنفى، متوفاى ۱۱۶۸ ه . (۱۷)
۲- قاضى بهلول بهجت افندى، مشهور به «قاضى زنگنه زورى» متوفاى ۱۳۵۰ ه . (۱۸)
۳- «من مات بغیر امام مات میته جاهلیه»:
«هر کس بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
راویان حدیثشریف از علماى شیعه:
هور به «شیخ مفید» متوفاى413 ه . (۱۹)
۲- محمد بن مسعود بن عیاش سلمى، از بزرگان قرن سوم هجرى. (۲۰)
۳- شیخ محمد مشهدى، از علماى قرن دوازدهم هجرى. (۲۱)
و اما راویان آن از علماى بزرگ اهل سنت:
۱- ابوداوود سلیمان بن داود طیالسى، متوفاى ۲۰۴ ه . (۲۲)
۲- احمد حنبل پیشواى حنابله، متوفاى ۲۴۱ ه . (۲۳)
۳- ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانى، متوفاى ۳۶۰ ه . (۲۴)
۴- عبدالحمید، ابن ابىالحدید معتزلى، متوفاى656 ه . (۲۵)
۵- نورالدین على بن ابى بکر هیثمى، متوفاى807 ه . (۲۶)
۶- على بن حسامالدین، مشهور به «متقى هندى» متوفاى ۹۷۵ ه. (۲۷)
۷- محمد بن سلیمان مغربى، متوفاى ۱۰۹۴ ه . (۲۷)
۴- «من مات لا یعرف امامه مات میته جاهلیه»:
«هرکس بمیرد و امامش را نشناسد با مرگ جاهلى مرده است.» {mospagebreak}
این متن را حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزى، متوفاى ۱۲۹۴ ه . از بزرگان اهل سنت در کتاب ارزشمند «ینابیعالموده» روایت کرده (۲۸) و جمع کثیرى از علماى بزرگ شیعه آن را در منابع حدیثى خود آوردهاند که از آن جمله است:
۱- ابوجعفر احمدبن محمد بن خالد برقى، متوفاى ۲۷۴ ه . (۲۹)
۲- على بن حسین بن موسى بن بابویه – پدر شیخ صدوق – متوفاى329 ه . (۳۰)
۳- محمدبن یعقوب کلینى، متوفاى329 ه. (۳۱)
۴- محمد بن ابراهیم نعمانى، از بزرگان شیعه در قرن چهاردهم هجرى. (۳۲)
۵ – محمد بن على بن بابویه، مشهور به «شیخ صدوق» متوفاى ۳۸۱ ه . (۳۳)
۶ – ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، متوفاى ۴۶۰ ه . (۳۴)
۷- سید هاشم بحرانى، متوفاى1109 ه . (۳۵)
۸ – مولى محمد باقر مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه . (۳۶)
۵ – «من مات لیس علیه امام فمیتته جاهلیه»:
«هرکس بمیرد و امامى بر او نباشد، مرگش بر عهده جاهلیت است.»
این متن را از بزرگان اهل سنت «طبرانى» متوفاى ۳۶۰ ه. در معجم کبیر (۳۷) و فضل بن شاذان نیشابورى، متوفاى ۲۶۰ ه . از اصحاب امام رضا علیهالسلام در کتاب گرانسنگ «الایضاح» روایت کردهاند. (۳۸)
۶ – «من مات و لیس علیه امام، فمتتته میته جاهلیه»:
«هر کس بمیرد و امامى بر او نباشد، مرگش همانند مرگ دوران جاهلیت است.»
این متن را پیشواى محدثان شیعه، محمد بن یعقوب کلینى، متوفاى329 ه. در کافى شریف روایت نموده، (۳۹) و گروهى از علماى اهل تسنن در کتابهاى حدیثى خود آوردهاند که از آن جمله است:
۱- احمد بن عمر بزار، متوفاى ۳۲۰ ه . در زوائد. (۴۰)
ثمى، متوفاى807 ه . در مجمع و کشفالاستار. (۴۱)
۷- «من مات و لیس له امام مات میته جاهلیه»:
«هر کس در حالى بمیرد که امامى بر او نباشد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
این متن را از بزرگان اهل سنت، علاءالدین على بن بلبان فارسى حنفى، متوفاى739 ه . روایت کرده (۴۲) و از محدثان بزرگ شیعه جمع کثیرى روایت نمودهاند که از آن جمله است:
۱- ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینى، متوفاى329 ه . (۴۳)
۲- على بن حسین بن موسى بن بابویه – پدر شیخ صدوق – متوفاى329ه . (۴۴)
۳- محمد بن على ابن بابویه، مشهور به (شیخ صدوق) متوفاى ه . (۴۵)
۴- علامه بزرگوار مولى محمد باقر مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه . (۴۶)
بخش دوم:
متونى که فقط در منابع اهل سنت آمده و عین آن تعبیر در منابع شیعه نیامده، و یا ما در این فرصت کوتاه، به آن دست نیافتهایم:
۱- «من لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»:
«هرکس امام زمانش را نشناسد با مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
این متن را مطابق نقل مؤلفین «احقاقالحق»، مسلم بن حجاج نیشابورى، متوفاى ۲۶۱ ه. در صحیح خود آورده است. (۴۷)
۲- «من مات بغیر امام فقد مات میته جاهلیه»:
«هرکس بدون امام از دنیا برود، براستى به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
این متن را حافظ احمدبن عبدالله اصفهانى، مشهور به «ابونعیم» متوفاى ۴۳۰ ه . در حلیه روایت کرده است. (۴۸)
۳- «من مات ولا امام له مات میته جاهلیه»:
«هر کس در حالى بمیرد که امامى بر او نیست، به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
این حدیث را گروهى از بزرگان معتزله روایت کردهاند که از آن جمله است:
۱- ابو جعفر محمد بن عبدالله اسکافى معتزلى، متوفاى ۲۴۰ ه. در کتاب ارزشمند «المعیار والموازنه» (49) و «نقض کتابالعثمانیه». (50)
۲- عبدالحمید، ابن ابىالحدید معتزلى، متوفاى656 ه. (۵۱)
۴- «من مات ولا بیعه علیه مات میته جاهلیه»
«هر کس بمیرد و بیعتى بر عهده او نباشد به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را گروهى از بزرگان اهل سنت روایت کردهاند که از آن جمله است:
۱- محمد بن سعد، کاتب واقدى، متوفاى ۲۳۰ ه در کتاب طبقات. (۵۲)
۲- علاءالدین على بن حسامالدین، مشهور به «متقى هندى»متوفاى975ه. (۵۳)
۵ – «من مات ولیس فى عنقه بیعه مات میته جاهلیه.»
«هر کس بمیرد و در گردنش بیعتى نباشد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.» {mospagebreak}
این متن را جمع کثیرى از محدثان اهل سنت روایت کردهاند که از آن جمله است:
۱- مسلم بن حجاج نیشابورى، متوفاى ۲۶۱ ه . در صحیح خود. (۵۴)
۶ – «من مات و لیس علیه طاعه مات میته جاهلیه»:
«هر کس بمیرد و اطاعتى (اطاعت امامى) بر او نباشد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
این متن را هیثمى در مجمعالزوائد نقل کرده است. (۵۵)
۷ – «من مات ولا طاعه علیه مات میته جاهلیه»:
این متن را با این تعبیر جمعى از علماى اهل سنت روایت کردهاند که از آن جمله است:
۱- عبدالله بن محمد بن ابى شیبه، متوفاى ۲۳۵ ه. در کتاب «المصنف». (56)
۲- شهابالدین احمدبنعلى، ابن حجر عسقلانى، متوفاى ۸۵۲ ه. (۵۷)
۸ – «من مات و لیست علیه طاعه مات میته جاهلیه»:
«هر کس بمیرد و اطاعتى (اطاعت امامى) به گردنش نباشد به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را گروهى از علماى اهل سنت در منابع حدیثى خود آوردهاند که از آن جمله است:
۱- احمد حنبل پیشواى حنابله، متوفاى ۲۴۱ه. در مسند خود. (۵۸)
۲- محمد بن اسماعیل بخارى، متوفاى256 ه. در تاریخ خود. (۵۹)
۳- حافظ ابوالحسن على بن جعد جوهرى، متوفاى ۲۳۰ ه. در مسند خود. (۶۰)
۴- حمید بن رنجویه، متوفاى ۲۵۱ ه. در کتاب «الاموال». (61)
۵ – متقى هندى، متوفاى ۹۷۵ ه. در کتاب «کنز». (62)
۹- «من مات و لیس فى عنقهلامامالمسلمین بیعه، فمیتته میته جاهلیه»:
«هر کس بمیرد و در گردنش براى امام مسلمانان بیعتى نباشد، مردهاش مرده جاهلى است.»
این متن را محمود بن عمرز مخشرى، متوفاى ۵۳۸ ه. در «ربیعالابرار» روایت کرده است. (۶۳)
۱۰- «من مات و لم یعرف امام زمانه، فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا»:
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، اگر بخواهد یهودى از دنیا مىرود و اگر بخواهد نصرانى از دنیا مىرود.»
این متن را مطابق نقل آیتالله حاج شیخ لطفالله صافى (۶۴) محمد بن عمر تیمى، مشهور به «فخر رازى» متوفاى606 ه. در رساله «المسائلالخمسون» روایت کرده است. (۶۵)
بخشسوم
متونى که فقط در روایات علماى شیعه آمده، و یا در این فرصت کوتاه در منابع حدیثى اهل تسنن به آنها راه نیافتهایم:
۱- «من مات لا یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»:
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، با مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
این متن را مرحوم علامه مجلسى در بحار آورده است. (۶۶)
۲- «من مات و هو لا یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»:
«هرکس در حالى بمیرد که امام زمانش را نمىشناسد به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را جمعى از بزرگان عالم تشیع روایت کردهاند که از آن جمله است:
۱- محمد بن محمد بن نعمان، مشهور به «شیخ مفید» متوفاى413 ه. (۶۷)
۲- ابوالفتح محمد بن على کراجکى، متوفاى449ه. (۶۸)
۳- غواص بحار معارف آل محمد، علامه مجلسى متوفاى ۱۱۱۰ ه. (۶۹)
۴- خاتمهالمحدثین، حاج شیخ عب-اس قمى، متوف-اى1359 ه. (۷۰)
۳- «من ماتلیس له امام مات میته جاهلیه»:
«هر کس بمیرد و امامى بر او نباشد به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را ابوجعفر احمد بن محمد برقى، متوفاى ۲۷۴ ه. روایت کرده است. (۷۱)
۴- «من مات و لیس له امام فمیتته میته جاهلیه»:
«هرکس در حالى بمیرد که امامى بر او نباشد مردهاش مرده جاهلى است.»
این متن را پیشواى محدثان شیعه مرحوم کلینى در کافى شریف روایت نموده است. (۷۲)
۵ – «من بات لیله لا یعرف فیهاامامه مات میته جاهلیه»:
«هرکس شبى را سحر کند که در آن امامش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را ابوعبدالله محمد بن ابراهیم نعمانى، متوفاى بعد از ۴۴۲ ه. روایت کرده است. (۷۳)
۶ – «من مات و لم یعرف امامه مات میته جاهلیه»:
«هرکس بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
این متن را گروهى از بزرگان شیعه روایت کردهاند که از آن جمله است:
۱- محمد بن یعقوب کلینى، متوفاى329ه. در کافى شریف. (۷۴)
۲- محمد بن مسعود بن عیاش سلمى – قرن سوم – در تفسیرش. (۷۵)
۳- ابو جعفر محمد بن حسن طوسى، متوفاى ۴۶۰ ه. در اختیار رجالکشى. (۷۶)
۴- علامه بزرگوار مولى محمد تقى مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه دربحار (۷۷)
۷-«منمات و هو لا یعرف امامه مات میته جاهلیه»:
«هرکس در حالى بمیرد که امامش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را ابوجعفر احمد بن محمد برقى، متوفاى ۲۷۴ه. در محاسن آورده است. (۷۸)
۸ – «من مات و لیس علیه امام مات میته جاهلیه»:
«هرکس در حالى بمیرد که امامى بر او نباشد به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را مرحوم کلینى در کافى شریف روایت کرده است. (۷۹)
۹- «من مات و لیس علیه امام فمات میته جاهلیه»:
«هرکس بمیرد و امامى بر او نباشد، پس به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را محمد بن جریر طبرى، از بزرگان جهان تشیع در قرن چهارم، معاصر و همنام طبرى معروف، در کتاب بسیار ارزشمند «المسترشد» روایت کرده است. (۸۰)
۱۰- «من مات ولیس له امام یسمع له و یطیع، مات میته جاهلیه»:
«هر کس در حالى بمیرد که امامى بر او نباشد که به فرمانش گوش دهد و از اوامرش اطاعت کند، به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را شیخ مفید قدس سره در کتاب «الاختصاص» آورده است. (۸۱)
۱۱- «من مات ولیس علیه امام حى ظاهر، مات میته جاهلیه»:
«هر کس بمیرد و امام زنده و آشکارى نداشته باشد، به مرگ جاهلى مرده است.»
این متن را نیز شیخ مفید قدس سره روایت کرده است. (۸۲)
۱۲- «من مات و لیس له امام من ولدى مات میته جاهلیه»:
«این متن را ابوجعفر محمد بن على بن بابویه، مشهور به «شیخ صدوق» در کتاب «عیون» از امام هشتم، از پدران بزرگوارش، از رسول اکرم صلىالله علیه و آله روایت کرده است (۸۳) که ترجمهاش این است:
«هر کس بمیرد و امامى از فرزندانم برایش نباشد با مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
۱۳- «من مات و لیس فى عنقه بیعه امام مات میته جاهلیه»:
«هر کس بمیرد و بیعت امامى در گردنش نباشد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.»
این متن را سید مرتضى علمالهدى، متوفاى436 ه. در کتاب «الفصولالمختاره» روایت کرده است. (۸۴)
اینها جمعا ۳۰ متن بود که از نظرخوانندگان گرامى گذشت که ۱۰ متن از آنها اختصاص به اهل سنت داشت و۱۳ متن از آنها به احادیثشیعه اختصاص داشت و۷ متن از آنها عینا در منابع مورد اعتماد و اسناد شیعه و سنى آمده است.
هدف ما از ارائه این متون اثبات تواتر معنوى حدیثشریف: «منیته جاهلیه» بود، که با اندک تاملى در متون یاد شده هر شخص با انصافى به این نتیجه مىرسد. {mospagebreak}
برخى از بزرگان شیعه و برخى از علماى اهل تسنن بر تواتر آن تصریح کردهاند که عین تعبیرشان را در اینجا مىآوریم، سپس نکاتى را یادآور مىشویم:
۱- شیخ مفید، متوفاى413 ه. در کتاب پرارزش «الافصاح» مىفرماید:
این حدیثبه صورت «متواتر» از پیامبر صلىالله علیه و آله روایتشده که فرمود: «من مات و هو لایعرف امام زمانه مات میته جاهلیه». (85)
وى همچنین رساله مستقلى در این رابطه تالیف کرده و در آغاز آن مىفرماید:
حدیث: «من مات و هو لایعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» روایت صحیحه است، و اجماع اهل آثار بر آن گواهى مىدهد (۸۶) و صریح آیه قرآن: (یوم ندعو کل اناس بامامهم) (۸۷) معناى آن را تقویت مىکند.
۲- شیخ بهائى، متوفاى ۱۰۳۰ ه. در این رابطه مىفرماید:
در میان شیعه و سنى مورد اتفاق است که رسول اکرم صلىالله علیه و آله فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» (88)
۳- علامه مجلسى، متوفاى ۱۱۱۰ ه. در این زمینه مىفرماید:
شیعه و سنى به صورت «متواتر» روایت کردهاند که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» (89)
۴- سلیمان بن ابراهیم قندوزى حنفى، متوفاى ۱۲۹۴ ه. مىفرماید:
این حدیث در میان شیعه و سنى متفق علیه است که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» (90)
۵ – قاضى بهلول بهجت افندى زنگنه زورى، متوفاى ۱۳۵۰ه .
مىنویسد:
حدیث: «من مات و لم یعرف امام زمانه فقد مات میته جاهلیه» متفق علیه علماى عامه و خاصه مىباشد. (۹۱)
۶ – ابن ابىالحدید معتزلى در شرح این فراز از کلام امیر مؤمنان علیهالسلام که مىفرماید: «لایدخلالجنه الا من عرفهم و عرفوه»:
«وارد بهشت نمىشود جز کسى که امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند.» (92) مىگوید:
«اصحاب ما همگى بر درستى این مطلب معتقد هستند که هرکس امامان را نشناسد وارد بهشت نمىشود.» (93)
۷- سیوطى و آلوسى در ذیل آیه شریفه: (یوم ندعو کل اناس بامامهم) (۹۴) از رسول اکرم صلىالله علیه و آله روایت کردهاند که فرمود: «یدعى کل قوم بامام زمانهم»:
«روز قیامت هر گروهى با امام زمانشان فراخوانده مىشوند.» (95)
۸ – عین همین تعبیر در منابع شیعه نیز از رسول اکرم صلىالله علیه و آله آمده است. (۹۶)
۹- مرحوم طبرسى آن را به تعبیر: «یدعى کل اناس بامام زمانهم» روایت کرده است. (۹۷)
۱۰- در منابع حدیثى آمده است که حضرت امام حسین علیهالسلامفت، یکى از اصحاب پرسید: «پدر و مادرم بفدایت، معناى شناختخدا چیست؟»سالار شهیدان در پاسخ فرمود:
«معرفه اهل کل زمان امامهمالذى یجب علیهم طاعته»:
«شناختخدا عبارت است از شناخت اهل هر زمانى امامى را که اطاعتش بر آنها واجب است.» (98)
۱۱- امام سجاد علیهالسلام در تفسیر آیه شریفه (فطرهاللهالتى فطرالناس علیها) (۹۹) فرمود:
«فطرت عبارت است از لاالهالاالله، محمد رسولالله و على ولىالله.»
سپس فرمود:
«الى هیهناالتوحید»:
«توحید تا اینجاست.» (100)
از این دو حدیثبه روشنى معلوم مىشود که شناخت امام از شناختخداوند متعال جدا نیست، بلکه یکى از ابعاد آن است، چنانکه دعاى معرفت که از ناحیه مقدسه صادر شده، اشاره لطیفى به آن دارد، آنجا که مىفرماید:
«اللهم عرفنى نفسک، فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک، اللهم عرفنى نبیک، فانک ان لم تعرفنى نبیک لم اعرف حجتک: اللهم عرفنى حجتک، فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى.»
این دعا توسط نخستین نائب خاص حضرت بقیهالله ارواحنا فداه، از ناحیه مقدسه صادر شده، و امر شده که در دوران غیبت آن کعبه مقصود شیعیان منتظر و چشم به راه بر خواندن آن مداومت کنند. (۱۰۱)
در پایان یادآور مىشویم که یکى از نویسندگان متعهد معاصر، کتاب ارزشمندى را در پیرامون حدیث: «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتهالجاهلیه» تالیف کرده، و آن را «شناخت امام یا راه رهائى از مرگ جاهلى» نامیده است، ما ضمن سپاس و تقدیر از مؤلف ارزشمند، مطالعه آن را به همه منتظران ظهور توصیه مىکنیم.
ماهنامه موعود پیش شماره ۱
پاورقیها:
۱. الذخیره فىالکلام: چاپ ۱۴۱۱ ه قم، ص ۴۹۵.
۲.اعلامالورى باعلامالهدى: چاپ بیروت، ص ۴۱۵.
۳. کشفالغمه: چاپ بیروت، ج3 ص ۳۱۸.
۴. نفحاتاللاهوت: چاپ نجف ص13 و ترجمه آن: چاپ مشهد ص23.
۵ .اربعین شیخ بهائى: چاپ1373 ش. قم، ص206.
۶. سفینهالبحار: چاپ ۱۴۱۴ه اسوه، ج6 ص ۷۵.
۷. وسائلالشیعه: چاپ ۳۰ جلدى آلالبیت قم، ج16 ص246.
۸ . بحارالانوار: چاپ ۱۱۰ جلدى تهران، ج ۸ ص ۳۶۸، ج ۳۲، ص ۳۲۱ و ۳۳۱، ج ۵۱ ص ۱۶۰، ج ۶۸ ص339.
۹. صحیح مسلم، به نقل ملاعلى قارى در خاتمه «الجواهرالمضیئه» جلد ۲ ص457 (الغدیر: ۱۰/۳۶۰).
۱۰. المغنى: ج ۱ ص116 (شناخت امام ص ۳۴).
۱۱. الجمع بینالصحیحین حمیدى، به نقل قاضى نورالله شوشترى در احقاق: ج ۲ ص306.
۱۲. شرح المقاصد: چاپ ۱۴۰۵ ه. قاهره، ج ۵ ص239.
۱۳. الجواهرالمضیئه: ج ۲ ص509 (شناخت امام ص ۴۱).
۱۴. ازالهالغین: چاپ دهلى، (شناخت امام ص ۴۲).
۱۵. ینابیعالموده: چاپ1416 ه. اسوه، ج3 ص ۳۷۲.
۱۶. مناقب آل ابىطالب: چاپ ۱۴۱۲ه. بیروت، ج ۱ ص ۳۰۴.
۱۷. بریقهالمحمودیه: چاپ قاهره، ج ۱ ص116 (احقاق:۱۹/۶۵۱).
۱۸. تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد: چاپ1403ه. تهران، ص166.
۱۹. اختصاص شیخ مفید، چاپ جامعه مدرسین قم، ص268
۲۰.تفسیر عیاشى : چاپ ۱۳۸۰ ه. تهران، ج ۲ ص303.
۲۱. تفسیر کنزالدقائق: چاپ ارشاد تهران، ج7 ص ۴۶۰.
۲۲. مسند طیالسى: چاپ حیدرآباد دکن، ص259 ح1913.
۲۳. مسند احمد: چاپ1313ه قاهره، ج ۴ ص96.
۲۴. معجم کبیر: چاپ ۱۴۰۴ ه. بیروت، ج19 ص ۳۸۸ ح ۹۱۰ و مسندالشامیین: ج ۲ ص ۴۳۸ (المسترشد: ۱۷۸).
۲۵. شرح نهجالبلاغه: چاپ مصر، ج19 ص ۱۵۵.
۲۶. مجمعالزوائد: چاپ1353 ه. قاهره، ج ۵ ص ۲۱۸.
۲۷. کنزالعمال: چاپ بیروت، ج ۱ ص103ح ۴۶۴، ج6 ص ۶۵ ح1486.
۲۸. مجمعالفوائد: چاپ بیروت، ج ۲ ص259 (شناخت امام: ۴۲).
۲۹. ینابیعالموده: چاپ انتشارات اسوه، تهران، ج ۱ ص ۳۵۱.
۳۰. محاسن برقى: چاپ مجمع جهانى اهلبیت، ج ۱ ص ۲۵۲ ح ۴۷۵.
۳۱. الامامه والتبصره: چاپ بیروت، ج ۱ ص377.
۳۲. اصول کافى، چاپ بیروت، ج ۱ ص377.
۳۳. ثوابالاعمال: چاپ ۱۳۹۲ه. نجف اشرف، ص ۲۰۵.
۳۴. اختیار رجال کشى: چاپ دانشگاه مشهد، ص ۴۲۵ ح799.
۳۵. تفسیر البرهان: چاپ بیروت، ج ۱ ص386.
۳۶. بحارالانوار: ج ۸ ص ۳۶۲ و ج23 ص ۷۸ و ۸۵.
۳۷. معجمکبیر طبرانى: ج ۱۰ ص289 ح10687.
۳۸. الایضاح: چاپ دانشگاه تهران، ص ۷۵.
۳۹. اصول کافى، چاپ بیروت، ج ۱ ص376.
۴۰. زوائد بزار: ج ۱ ص ۱۴۴ و ج ۲ ص143 (شناخت امام ص33).
۴۱. مجمعالزوائد: ج ۵ ص ۲۴۴ و ۲۲۵ و کشفالاستار عن زوائدالبزار: ج ۲ ص ۲۵۲ ح ۱۶۳۵.
۴۲. الاحسان بترتیب صحیح ابن حبان: چاپ بیروت، ج7 ص49 (شناخت امام: ۳۸).
۴۳. اصول کافى: چاپ بیروت، ج ۱ ص ۳۷۸ ح ۲.
۴۴. الامامه والتبصره: چاپ1407 ه. بیروت، ص ۲۲۰.
۴۵. کمالالدین: چاپ1359ه. تهران، ج ۲ ص ۴۱۲، ۴۱۳ و ۶۶۸.
۴۶. بحارالانوار: ج23 ص ۷۸ و ۸۸ .
۴۷. صحیح مسلم، ج ۸، ص107 (احقاقالحق:۱۳/۸۵).
۴۸. حلیهالاولیاء: چاپ1357 ه. قاهره، ج3 ص ۲۲۴.
۴۹. المعیار والموازنه: چاپ ۱۴۰۲ ه. بیروت، ص ۲۴.
۵۰. نقض کتاب العثمانیه ص29 (الغدیر: ۱۰/۳۶۰).
۵۱ . شرح نهجالبلاغه: چاپ قاهره، ج13 ص ۲۴۲.
۵۲ . طبقات ابن سعد: چاپ ۱۴۰۵ ه. بیروت، ج ۵ ص ۱۴۴.
۵۳ . کنزالعمال: چاپ1399ه. بیروت، ج ۱ ص103 ح463.
۵۴ . صحیح مسلم: چاپ ۱۳۷۴ ه. قاهره، ج3 ص ۱۴۷۸ ح ۱۸۵۱.
۵۵ . مجمعالزوائد: چاپ1353 ه. قاهره، ج ۵ ص223.
۵۶ . المصتف ابن ابى شیبه: چاپ1409ه. بیروت، ج ۸ ص ۶۰۵ ح ۹۲.
۵۷ . المطالبالعالیه: ج ۲ ص ۲۲۸ ح ۲۰۸۸ (شناخت امام: ۴۰).
۵۸ . مسند احمد: چاپ1313ه. قاهره، ج3 ص446.
۵۹ . التاریخالکبیر: چاپ1407 ه. بیروت، ج6 ص ۴۴۵ ح2943.
۶۰ . مسند ابىالحسن جوهرى: چاپ کویت، ج2 ص ۸۵۰ ح ۲۳۷۵.
۶۱ . الاموال: چاپ ریاض، ج ۱ ص82 (شناخت امام: ۳۲).
۶۲ . کنزالعمال: چاپ1399ه. بیروت، ج6 ص ۶۵ ح ۱۴۸۶۱.
۶۳ . ربیعالابرار: ج ۴ ص ۲۲۱ (شناخت امام:۳۶).
۶۴ . پیرامون معرفت امام: چاپ ۱۴۰۲ ه. تهران، ص ۸.
۶۵ . المسائلالخمسون: چاپ ۱۳۲۸ ه. مصر، ص ۳۸۴ مساله47.
۶۶ . بحارالانوار: چاپ تهران، ج23 ص89.
۶۷ . الافصاح: چاپ بنیاد بعثت ص ۲۸ و الرسالهالاولى فىالغیبه: چاپ کنگره جهانى شیخ مفید، در ضمن مجموعه مصنفات، ج7 – رساله هفتم – ص ۱۱.
۶۸ . کنزالفوائد: چاپ سنگى ص ۱۵۲.
۶۹ . بحارالانوار: ج23 ص ۹۴ و ج37 ص27.
۷۰. سفینهالبحار: چاپ انتشارات اسوه، ج6 ص219.
۷۱. محاسن برقى: چاپ مجمع جهانى اهلبیت قم، ج ۱ ص ۲۵۲ ح ۴۷۲.
۷۲. اصول کافى: ج ۱ ص ۳۷۱ ح ۵ و ص376 ح ۲.
۷۳. غیبت نعمانى: چاپ1397 ه. تهران، ص127.
۷۴. اصول کافى: ج ۲ ص ۲۰ و ۲۱.
۷۵. تفسیر عیاشى: چاپ ۱۳۸۰ ه. تهران، ج ۱ ص ۲۵۲.
۷۶. رجال کشى: چاپ دانشگاه مشهد، ص473 ح899.
۷۷. بحارالانوار: ج ۶۸ ص337 و۳۸۷.
۷۸. محاسن برقى: ج ۱ ص ۲۵۱ ح ۴۷۴ و بحارالانوار: ج23 ص76.
۷۹. اصول کافى: ج ۱ ص397 ح ۱.
۸۰ . المسترشد فى امامه امیرالمؤمنین: چاپ ۱۴۱۵ ه. قم، ص177.
۸۱ . اختصاص شیخ مفید: چاپ جامعه مدرسین قم، ص269.
۸۲ . همان مدرک.
۸۳ . عیونالاخبار: چاپ ۱۳۹۰ ه. نجف اشرف، ج ۲ ص ۵۸ ح ۲۱۴.
۸۴ . الفصولالمختاره: چاپ کنگره جهانى شیخ مفید، ص ۲۴۵.
۸۵ . الافصاح: چاپ بنیاد بعثت، ص ۲۸.
۸۶ . مصنفاتالشیخالمفید: چاپ کنگره، ج7 رساله هفتم «الرسالهالاولى فىالغیبه» ص ۱۲.
۸۷ . سوره نساء، آیه ۴۱.
۸۸ . اربعین شیخ بهائى، چاپ1373 ش . قم، ص206.
۸۹ . بحارالانوار: ج ۸ ص ۳۶۸.
۹۰. ینابیعالموده: چاپ اسوه، ج3 ص456.
۹۱. تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد: چاپ بنیاد بعثت، ص166.
۹۲. نهجالبلاغه.
۹۳. شرح نهجالبلاغه: چاپ مصر، ج9 ص ۱۵۵.
۹۴. سوره نساء، آیه ۴۱.
۹۵. الدرالمنثور: چاپ مصر، ج ۴ ص ۱۹۴ و روحالمعانى: چاپ بیروت: ج ۱۵ ص ۱۱۲.
۹۶. عیونالاخبار: ج ۲ ص ۳۲ ح ۶۱ و تفسیر کنزالدقائق: ج7 ص ۴۵۵.
۹۷. تفسیر مجمعالبیان: ج6 ص663.
۹۸. عللالشرائع: ص9، کنزالفوائد ص ۱۵۱ و بحارالانوار: ج ۵ ص ۳۱۲، ج23 ص83 و۹۳.
۹۹. سوره روم، آیه ۳۰.
۱۰۰. تفسیر قمى: ج ۲ ص ۱۵۵ و بحارالانوار: ج3 ص277.
۱۰۱. مصباحالمتهجد ص269، کمالالدین ص ۵۱۲، جمالالاسبوع ص ۵۲۲، البلدالامین ص306 و بحارالانوار: ج53 ص187 و ج ۹۵ ص327.