شرح دعاى ندبه -۵

قسمت پنجم

حاج شیخ عباسعلى ادیب اصفهانى
فقتل من قتل و سبى من سبى واقصى من اقصى
پس کشته شدند آن کسانى که کشته شدند و اسیر شدند آنان که اسیر شدند، واز وطن آواره شدند آن کسانى که آواره شدند.

دشمنان دین، اولاد پیغمبر، صلى الله علیه وآله، را سه دسته کردند، یک دسته را مانند على وحسن و حسین و سایر ائمه وسادات بنى الحسن کشتند و یک دسته را مانند اهل بیت سیدالشهدااسیر نموده شهر به شهر گردانیدندو دسته دیگر را از وطن آواره کردند، حضرت امیر، علیه السلام، در نجف دفن شد و سیدالشهدا، علیه السلام، در کربلا. و امام موسى، علیه السلام، و امام جواد، علیه السلام، در کاظمین و امام رضا، علیه السلام، در خراسان وامام على النقى، علیه السلام، و امام حسن عسکرى، علیه السلام، درسامرا دفن شدند; و امامزادگان وسادات از ترس دشمنان متفرق دربلاد گردیدند.

«منهال بن عمر طایى » در مسجدجامع شام و به قولى در بازار، کنارخرابه خدمت حضرت زین العابدین، علیه السلام، رسید، دید به عصا تکیه داده و ساقهاى پاى او مانند دو نى، ضعیف و باریک شده و خون از او مى ریخت و رنگ آنحضرت زرد گردیده; عرض کرد:چگونه صبح کردید؟ فرمود: چگونه باشد حال کسى که اسیر یزید است، زنان و کودکان ما تا حال غذایى سیر نخورده، و چادر تمامى به سرندارند، و همیشه در حال نوحه وگریه مى باشند. مثل ما اهل بیت مثل بنى اسرائیل شده که فرعونیان پسران ایشان را مى کشتند و زنها رابا لت باقى مى گذاشتند.

عرب به واسطه پیغمبر، صلى الله علیه وآله، بر عجم افتخارکردند و قریش به نام آن حضرت برعرب مباهات نمودند و ما که خانواده آن حضرت باشیم بعضى را به قتل رسانیده و دسته اى رااسیر و اطراف شهرها گردانیدند، وحق ما را غصب نمودند و بالاى منبرها; ما و پدران ما را سب و شتم مى کنند، و هرگاه یزید ما را بطلبد مارا گمان آنست که براى قتل، مى طلبد، بعد فرمود: «انا لله و اناالیه راجعون » منهال مهیار شاعر، خوب گفته است:

یعظمون له اعوار منبره و تحت ارجلهم اولاده و ضعوا باى حکم بنوه یتبعونکم و فخرکم انکم صحب له تبع

این امت براى احترام پیغمبر، صلى الله علیه وآله، چوبهاى منبر او راتعظیم مى کنند، ولى اولاد او را زیرپاى نهادند، فرزندان او در هر حکمى باید تابع شما باشند. با اینکه فخرشما آنست که از تابعین و اصحاب اویید، منهال گفت: حال به کجامى روید؟ فرمود: جایى که ما رامنزل داده اند سقف ندارد و آفتاب ما را اذیت مى کند، از شدت ضعف براى استراحت بیرون آمده ام وباید زود به آن مکان برگردم.

ناگاه زنى بیرون آمده صدا زدکه: به کجا مى روى؟ کنایه از آن که برگرد به خرابه مى ترسم غلامان یزید ترا اذیت نمایند.

و جرى القضاء لهم بما یرجى له حسن المثوبه اذ کانت الارض لله یورثها من یشاء من عباده، والعاقبه للمتقین و سبحان ربناان کان وعد ربنا لمفعولا و لن یخلف الله وعده وهوالعزیزالحکیم.

و قضا و تقدیر حق براى ایشان جارى شد به مصیبتى که در مقابل آن امیدسزاى نیک و عاقبت خوبى مى باشد. زیراکه زمین ملک خداوند است و آنرا میراث هرکه بخواهد از بندگان خود قرار مى دهدو عاقبت کار براى پرهیزکاران است. ومنزه است خداى ما از عجز. بدرستى که وعده خدا عملى خواهد شد. و خدا در وعده خود خلف نمى کند. و اوست غالب و حکیم.

شرح وظیفه هفدهم: اعتقاد به اینکه سر مظلومیت این خانواده احیاى دین است و در این قطعه آن را بیان مى کند، که اگر از راه حکمت وامتحان براى مردم مدتى دشمنان دین مانند، بنى امیه و بنى عباس، غالب شدند و داراى ریاستى شدند، و خداوند راضى شد که مصیبتهایى بر ائمه دین وارد آید، براى آنست که اهل ظلم منقرض گردند و دین رونق گیرد و مذهب حق غالب وشایع گردد، پس این مصیبتها لطف است که شرح آن در صفحه ۱۵ گفته شد و براى آن استدلال مى کند به آیه ۱۲۸ سوره (۷) اعراف:

ان الارض لله یورثها من یشاءمن عباده والعاقبه للمتقین.

و مراد از آیه اینست که زمین ملک خدا است و آن را نصیب بندگان پرهیزکار خود قرار داده وعاقبت براى ایشان است.

و خدا وعده فرموده که دین حق غالب گردد، و این امر واقع خواهدشد; زیرا که اگر کسى به وعده خودعمل نکند یا از راه عجز است یا آنکه کار او از راه دانایى و حکمت خارج است; و نیز به آیه ۱۰۸ سوره (۱۷)بنى اسرائیل: «سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا» استدلال مى کندیعنى; که خدا منزه از عجز و نقص است و مسلم است که وعده او واقع خواهد شد.

و به آیه ۴۷ سوره حج (۲۲): «ولن یخلف الله وعده » استدلال مى کند که چون خداوند حکیم است خلف نمى کند و به این آیه قرآن: «وهو العزیز الحکیم » استدلال مى کند: که خدا عزیز و غالب است پس عجز بر او روانیست و خداخلف نمى کند.

فعلى الاطائب من اهل بیت محمد و على، صلى الله علیهماوآلهما، فلیبک الباکون; وایاهم فلیندب النادبون و لمثلهم فلتذرف الدموع ولیصرخ الصارخون و یضج الضاجون ویعج العاجون

پس بر پاکیزگان از خانواده محمد وعلى، صلى الله علیهما، باید گریه کنندگریه کنندگان و بر ایشان ناله زنند، ناله زنندگان; و براى مثل ایشان بایدریخته شود اشکها، و شیون کنندشیون کنندگان; و صیحه بزنند صیحه زنان و آه برآورند آه برآوردندگان.

شرح وظیفه هجدهم: گریه و ندبه وعزادارى بر مصیبات اهل بیت است و این قطعه دعا تفریع بر قطعه سابق است. و علت اینکه گریه و ناله وشیون بر مصیبات اهل بیت ازمستحبات مؤکده است براى دو امرباشد: اول آنکه مظلومیت ایشان چون براى حفظ دین و بقاى مذهب حق بوده و نفع آن به همه عالمیان رسیده، باید همه مردم بر ایشان گریه کنند و عزادارى نمایند.

دوم، آنکه به گریه بر ایشان واقامه مجلس عزا و اجتماع در آن اقامه حق و اثبات حقانیت ایشان وابطال طریقه دشمنان ایشان شایع مى شود. لذا این امر از تکالیف ومستحبات مؤکده است و از قطعه سابق معلوم شد که مظلومیت ایشان براى برطرف کردن دشمنان دین و بقاى شریعت است. این شعرمنسوب به امیرالمؤمنین، علیه السلام، است که در زمان خلفافرموده:

لیبک على الاسلام من کان باکیا و قد ترکت ارکانه و معالیه

باید بر اسلام گریه کند هرکه گریان باشد، زیرا رها شد ستونها ونشانه هاى اسلام.

و حضرت رضا، علیه السلام، به «ریان بن شبیب » فرمود:

یابن شبیبان کنت باکیا لشئئ فبک للحسین بن على بن ابى طالب. فانه ذبح کما یذبح الکبش، و قتل معه من اهلبیته ثمانیه عشر رجلا ما لهم فى الارض شبیهون.

اى پسر شبیب اگر گریه کنى بر چیزى پس براى حسین بن على، علیه السلام، گریه کن که او را ذبح نمودند مانند ذبح گوسفند، و کشته شد با او هیجده مرد از خانواده اوکه نبود، براى ایشان شبیه و نظیرى.

تا آنکه فرمود از جدم رسیده که اگر بر حسین گریه کنى به حدى که اشک بر رخساره ات جارى شود، خدا تمام گناهان تو را مى بخشد.کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یابسیار. اى پسر شبیب اگر خواهى در قیامت هیچ گناهى بر تو نباشد.زیارت کن حسین، علیه السلام، را واگر خواهى در غرفه هاى بهشت باپیغمبر، صلى الله علیه وآله، باشى لعن بر کشندگان حضرت حسین، علیه السلام، کن، و اگر خواهى ثواب شهدا به تو برسد بگو: یا لیتنى کنت معهم فافوز فوزا عظیما.

و اگر خواهى در درجات بهشت با ما باشى در اندوه ما اندوهناک; ودر شادى ما شاد باش، و بر تو بادبه ولایت ما، که اگر مردى سنگى رادوست دارد خدا او را با آن محشورفرماید.

و از ابوهرون بن مکفوف نقل شده که خدمت حضرت صادق، علیه السلام، رسیدم فرمود مرثیه بخوان، پس خواندم. فرمود بلند ودلسوز بخوان همچنانکه بر سر قبراو باشى، پس این شعر را خواندم:

امرر على جدث الحسین فقل لاعظمه الزکیه

یعنى; بر پیکر حسین گذر کن، پس بگو به استخوانهاى پاکیزه اش، دیدم آن حضرت گریان شد. پس خوددارى کردم، فرمود باز بخوان، و مرثیه را زیاد کن. پس من خواندم و آن حضرت گریست و صداى زنان حرم هم به گریه بلند شد، چون ساکت شدند فرمود:

من انشد فى الحسین شعرا فابکى واحدا فله الجن

هرکه شعرى درباره حسین بخواند.پس یک نفر را بگریاند براى اوست بهشت

باز فرمود: هرکه یاد حسین کندو بگرید، براى او است بهشت، وهرکه تباکى کند جاى او در بهشت است.

و حضرت امیرالمؤمنین، علیه السلام، فرمود:

ان الله اطلع الى اهل الارض فاختار لنا شیعه ینصروننا ویفرحون لفرحنا و یحزنون لحزنناو یبذلون اموالهم و انفسهم فینااولئک منا و الینا.

خدا نظرى به سوى زمین کرد، پس ما راستود و شیعیانى براى ما برگزید که یارى ما مى نمایند. و به شادى ما شاد و به اندوه ما اندوهناک مى باشند، و نفوس واموال خود را در راه ما بذل مى کنند. این گروه از مایند، و بازگشت ایشان به سوى ما است.

و در خبر است که چون پیغمبر، صلى الله علیه وآله، خبر شهادت حسین را به فاطمه داد، فاطمه سخت گریان شد و سؤال کرد که: این امردر چه زمانى است. فرمود: درزمانى است که من و تو و على وفات نموده ایم، پس گریه فاطمه زیادترشد و پرسید: که براى حسین، علیه السلام، اقامه عزا و گریه مى کند؟ فرمود:

یا فاطمه ان نساء امتى یبکون على نساء اهل بیتى و رجالهم یبکون على رجال اهل بیتى. ویجددون العزاء جیلا بعد جیل فى کل سنه فاذا کان یوم القیامه، تشفعین انت للنساء و انا اشفع للرجال، و کل من بکى منهم على مصاب الحسین، علیه السلام، اخذنا بیده و ادخلناه الجنه یافاطمه کل عین باکیه الا عین بکت على مصاب الحسین فانها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنه.

اى فاطمه زنان امت من بر زنان اهل بیت من مى گریند و مردان ایشان بر مردان اهل بیت من، و عزاى حسین، علیه السلام، را تجدید مى نمایند. دسته اى بعد ازدسته اى در هر سال. پس روز قیامت که برپاى مى شود تو زنان را شفاعت مى کنى ومن مردان را; و هرکه بر مصیبت حسین، علیه السلام، گریه کرده است، دست او رامى گیریم. و او را در داخل بهشت مى نماییم. اى فاطمه هر چشمى روزقیامت گریانست مگر چشمى که برمصیبت حسین گریسته، که آن چشم به نعمت بهشت خوشنود و خندانست.

از بحار نقل است که: سید على حسینى گوید: در مشهد حضرت رضا، علیه السلام، بودیم روزعاشورا، یکى از رفقا مقتل مى خواندرسید به این روایت که حضرت باقر، علیه السلام، فرموده: من ذرفت عیناه على مصاب الحسین و لو کان مثل جناح البعوضه غفرالله له ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر

هرکه دو چشمان او بر مصیبت حسین گریان شود، اگرچه به مقدار بال پشه اى باشد، خداى گناهان او را بیامرزد و اگرچه به مقدار کف دریا باشد.

مردى نادان که خود را عالم مى دانست منکر این خبر شد و گفت:این خبر به عقل درست نمى آید. و بااو مباحثه کردیم و از عناد خوددست برنداشت و چون شب به خواب رفت قیامت را به خواب دید.حشر مردمان و میزان اعمال و پل صراط. و تطائر کتب و شعله نیران و زینتهاى جنان همه را مشاهده نمود، در این حال تشنگى خت براو غالب شده، در طلب آب برآمد، حوضى دید طولانى و پهناور که آب آن به نظر از برف سردتر و از عسل گواراتر و دو مرد و یکزن سیاه پوش که نور ایشان صحراى محشر را روشن نموده در کنار آن جاى داشتند و از شدت اندوه اشک از چشم ایشان جارى بود.

از نام ایشان جویا شد، گفتند آن دو مرد پیغمبر، صلى الله علیه وآله، و على، علیه السلام. آن زن فاطمه زهرا، سلام الله علیها، است; پرسیدچرا سیاه پوش و گریانند؟ گفتند: آیانمى دانى ایام عاشورا و شهادت حسین، علیه السلام، است. پس نزدفاطمه، علیهاالسلام، رفت و طلب آب نمود، فاطمه نظر تندى به او کرد وفرمود: چگونه آب مى خواهى، و تومنکر ثواب گریه بر مصائب حسین فرزند من مى باشى؟ با اینکه او را به ظلم کشتند و آب را از او منع نمودند، پس ترسان از خواب بیدارشد، و از گفته خود پشیمان شده استغفار نمود، و از همنشینان عذرخواهى کرد.

و در خبر است که چون آیه ۷۸سوره بقره (۲) «و اخذنا میثاقکم لاتسفکون دمائکم » نازل شد که خدادر آن مذمت مى فرماید یهود را که تکذیب انبیا نمودند و اولیا را کشتند.پیغمبر، صلى الله علیه وآله، فرمود:بعد از من دسته اى از یهود امت من نیز شریعت مرا تغییر مى دهند وحسن و حسین را با عده دیگر ازفرزندان من به قتل مى رسانند همچنانکه یهود زکریا و یحیى راکشتند، و لعنت خدا باد بر ایشان ودوستان ایشان و بر آنان که بدون تقیه بر ایشان لعن نکنند. الا وصلى الله على الباکین على الحسین، علیه السلام، والمقیمین عزائه. همانا رحمت خداى بر گریه کنندگان بر حسین، علیه السلام، وبر کسانى که مجلس عزاى او را برپامى نمایند; و فرشتگان، اشک ایشان را ضبط مى کنند به امر خدا و آن رابه آب بهشتى که براى ایشان مهیاشده ممزوج مى نمایند، و هزار برابربر گوارایى و شیرینى آن فزوده شود.

و در خبر است که «مسمع بن کردین » خدمت حضرت صادق، علیه السلام، رسید، حضرت فرمود:اى مسمع تو اهل عراقى، آیا به زیارت جدم حسین، علیه السلام، مى روى؟ گفت: از بنى امیه مى ترسم; و من شهرتى دارم از این جهت در پنهانى هم نمى توانم به زیارت بروم.

فرمود: آیا هیچ از مصائب او یادمى کنى و بر او گریه مى کنى، گفت:بلى هرگاه یاد او مى کنم چشمانم پراز اشک مى شود. فرمود:

رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون فى اهل الجزع لناوالذین یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یخافون لخوفنا ویامنون اذا امناخدا رحمت کند اشک چشم تو را، تو درشمار کسانى باشى که اهل جزع بر ماهستند، و در شادى ما شاد، و در اندوه مااندوهناکند و براى خوف ما خائف؟ و درزمان ایمنى ما ایمن اند.

اى مسمع! وقت مرگ پدران من به بالین تو حاضر مى شوند وسفارش تو را به عزرائیل مى کنند. وعزرائیل از مادر به تو مهربانترشود. تو را به آسانى قبض روح کند، و پیش از مرگ بشارت بهشت به تو مى دهند، و از معاویه بن وهب رسیده که حضرت صادق، علیه السلام، در حال سجده، دعا به زائرین و گریه کنندگان مى نمود، ودر آن حال مى گفت:

وارحم تلک الاعین التى جرت دموعها رحمه لنا وارحم تلک القلوب التى جزعت و احترقت لناو ارحم تلک الصرخه التى کانت لنا. اللهم انى استودعک تلک الانفس و تلک الابدان حتى ترویهم من الحوض یوم العطش.

رحمت کن بر آن چشمهایى که بر ما اشک مى ریزند و رحمت کن بر آن دلهایى که برما جزع مى کند و مى سوزد، و رحمت کن برآن فریاد و ناله هایى که براى ما مى کنند.خدایا این نفوس و بدنها را به تو امانت مى سپاریم تا ایشان را در تشنگى قیامت از حوض کوثر سیراب کنى

این الحسن این الحسین. این ابناءالحسین صالح بعد صالح وصادق. این السبیل بعد السبیل.این الخیره بعد الخیره این الشموس الطالعه، این الاقمارالمنیره این الانجم الزاهره. این اعلام الدین و قواعد العلم.

کجا شدند حسن و حسین; و کجایندفرزندان حسین هر شایسته پس ازشایسته اى؟ و هر راستگویى پس ازراستگویى، کجایند آنان که راهنما به سوى خدا بودند یکى پس از دیگرى؟کجایند برگزیدگان خدایى هریک پس ازدیگرى; کجایند آفتابهاى طلوع کننده؟کجایند ماههاى نوردهنده؟ کجایندستارگان درخشنده؟ کجایند نشانه هاى دین و ستونهاى علم.

شرح وظیفه نوزدهم: ندبه کردن وناله کردن در فراق پیشوایان وپرستاران دین، و این فقرات تعلیم به طریق گریه و شیون کردن به شیعیان است که مانند کسى که براى عزیز خود دیوانه وار فریاد وشیون مى کند; براى مظلومیت وفراق ائمه اطهار نیز گریه و بى تابى نمایند. و در این دعا به ده طریق عبارت ندبه مى کند: ۱. به کلمه این یعنى; این بزرگان دین کجایند؟ ۲. به کلمه بابى انت و امى، یعنى; پدر ومادرم فداى تو باد ۳. به کلمه ندا که امام زمان را ندا مى کند، ۴.به کلمه لیت شعرى، ۵. به کلمه عزیز على، ۶.به کلمه بنفسى انت، ۷. به کلمه الى متى، ۸. به کلمه هل، ۹. به کلمه متى، ۱۰. به خدا استغاثه کردند که شرح هر یک مفصلا مى آید و صالح به معنى شایسته و از القاب امیرالمؤمنین، علیه السلام، است که در تفسیر آیه ۴ سوره تحریم (۶۶):

فان الله هو مولاه و جبرئیل وصالح المؤمنین.

خدا و جبرئیل و مؤمنان شایسته، یاور پیغمبرند.

نقل است از مجمع از حضرت باقر، علیه السلام، که پیغمبر، صلى الله علیه وآله، دو مرتبه حضرت على، علیه السلام، رامعرفى فرمود: یکى در موقعى که فرمود: من کنت مولاه فعلى مولاه ودیگر چون این آیه نازل شد دست على، علیه السلام، را گرفت و فرمود:ایهاالناس هذا صالح المؤمنین. واز اسماء بنت عمیس رسید که پیغمبر، صلى الله علیه وآله، فرمود:صالح المؤمنین على بن ابى طالب است.

و صادق به معنى راستگو. ولى در اینجا مراد راستگوى در امامت واز القاب ائمه است، که در تفسیر آیه ۱۲۰ سوره توبه (۹):

و کونوا مع الصادقین.

با راستگویان باشید.

از حضرت باقر، علیه السلام، رسیده که فرمود: یعنى; با آل پیغمبر، صلى الله علیه وآله، باشید واز حضرت امام رضا، علیه السلام، رسیده که: «الصادقون الائمه »; مراداز راستگویان ائمه مى باشند.

و اطلاق شمس و قمر و نجوم برائمه، علیهم السلام، از باب استعاره و تشبیه معقول به محسوس است، که آفتاب و ماه و ستاره ها عالم حس و دنیا را روشن و تاریکى رابرطرف مى نمایند، و ائمه اطهار به انوار علم و فضایل; دلهاى عالمیان را روشن و تاریکى کفر و ضلالت وجهالت را برطرف مى نمایند و درزیارت وارث است:

اشهد انک کنت نورافى الاصلاب الشامخه والارحام المطهره.

تو نورى بودى در صلب هاى رفیعه، و رحم هاى پاکیزه.

و شرح آنکه ائمه، علیه السلام، ستون هاى علم مى باشند، چنانکه ازعبارت «انا مدینه العلم و على بابها» معلوم مى شود. بلکه وجدانى است که ائمه، علیه السلام، سرچشمه علوم مى باشند.

توضیح: این ناله ها و ندبه ها واجتماعات و صداى شیعیان سبب ترقى عالم تشیع; و شکست دشمنان دین است، و اگر این طریقه از اول نبود این مذهب ضعیف، بلکه منسوخ مى گردید.

به نداى مظلومیت حسین، علیه السلام، خلافت بنى امیه منقرض و افراد ایشان تا آخر نابودشدند.

 

ماهنامه موعود شماره ۱۲

همچنین ببینید

دعایِ مهمّ امام زمان(ع)، برای برآورده شدن حاجت‌ها

سيّد علي خان در كتاب شريف «الكلم الطيّب» مي‌گويد: اين دعاي ارزشمندي است از امام زمان(ع) براي كسي كه چيزي از او ضايع گشته يا حاجتي دارد؛ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *