یکی از مهمترین وظایف پدر و مادر، تربیت فرزندان شایستهای است که بتوانند در زمان غیبت و حضور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مطیع و یاور ولیّ عصر خود باشند.
اما اگر درباره این موضوع مهم، اطلاعات کافی و درست نداشته باشند، به مشکل برمیخورند. آیین نورانی اسلام برای پرورش نسل صالح، دستورالعملهای مهم و کارسازی دارد؛ به عنوان نمونه، در مسأله انتخاب همسر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید؛ زیرا خون (ژن) اثر دارد.»[۱]و یا مثلاً توجه به دوران کودکی، نوجوانی و جوانی در امر تربیت بسیار تأثیرگذار است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «فرزند خود را در هفت سال اول آزاد بگذار[۲] تا بازی کند و هفت سال دوم، او را با آداب و روشهای مفید تربیت کن و در هفت سال سوم مانند یک رفیق صمیمیبا او همراه باش.»[۳]
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در نکته مهم تربیتی دیگر در نحوه برخورد با کودکان فرمودند: «هر کس کودکی دارد، باید با او کودکانه رفتار کند.»[۴]
در این میان علمای دین الگوهای عملی هستند که در تربیت فرزندان خود به اهلبیت علیهم السلام اقتدا کرده و روشهای مختلف و زیبایی برای تربیت برگزیدند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
تبعیض قائل نشدن بین بچهها
خانم زهرا مصطفوی، درباره سیره تربیتی حضرت امام خمینی رحمه الله با فرزندان میگوید: «ما هنوز تفاوت بین بچههای خانواده را متوجه نشدهایم. ایشان [امام خمینی] شاید حدود سیزده، چهارده تا نوه داشتند؛ اما به طور کلی ما هیچ وقت متوجه تبعیض نشدیم. واقعاً نتوانستیم بفهمیم که کدام را بیشتر دوست دارند و واقعاً ما یک بار ندیدیم که آقا جانب یکی از بچهها را بگیرند.»[۵]
آموزش رعایت نظافت
هم ایشان میگوید: «وقتی پنج، شش ساله بودم، نان را داخل کاسه ماست میزدم و میخوردم. یکبار، همین که میخواستم نان را بزنم توی ماست، انگشتم به ماست خورد. آقا [امام خمینی] زدند روی دست من. ناراحت شدم و دستم را کشیدم کنار. آقا همین که متوجه ناراحتی من شدند، دستم را گذاشتند توی دهانشان و گفتند: «من از دست تو بدم نمیآید، اما سر سفرهای که همه نشستهاند باید دقت داشته باشیم که قاشق برای ماست هست. ایشان نظافت، خیلی رعایت میکردند.»[۶]
محبت معقول و بهاندازه
همسر آیتالله شهید قدوسی رحمه الله میگوید: «آقای قدوسی با اینکه فوقالعاده بچهها را دوست داشتند، مقید بودند که بچهها لوس بار نیایند. شیوۀ پدرم [علامه طباطبایی] هم همین طور بود و بچهها را لوس بار نمیآوردند و هیچ وقت دوست نداشتند که تمام آسایش بچهها را آماده کنند. مثلاً اگر بچه میخواست جایی برود، این طور نبود که پول ماشین به او بدهند. میگفتند: بگذار پیاده برود، عادت کند. میگفتند: این بچهها باید سختی بکشند، چون آدم با سختی ساخته میشود. برای همین، فرزند ما واقعاً این طور بار آمده بود.»[۷]
عدم تشویق یا تنبیه مالی
پسر آیتالله شهید بهشتی رحمه الله میگوید: «پدرم، هیچ وقت ما را با مسائل مالی، تشویق یا تنبیه نمیکرد؛ یعنی حتی یک بار هم نشد که برای تشویق، پول تو جیبی ماهیانهای را که به ما میداد اضافه و یا به خاطر نارضایتی از بعضی رفتارهای ما، از ماهیانهمان کم کند.»[۸]
آگاهی دادن در امور دینی
دختر آیتالله شهید بهشتی رحمه الله میگوید: «زمانی که به آلمان رفتیم، ده سال بیشتر نداشتم و چون تازه به سن تکلیف رسیده بودم، برایم بسیار دشوار بود که در آن جامعه بیبند و بار اروپا به حجاب و دیگر موازین اسلامی مقید باشم. اما ایشان [شهید بهشتی] نه با دستور و امر، بلکه با آگاهی دادن به من در این باره و مقایسه بین مسیحیت و اسلام و آزادی دختران در جامعه اروپایی و بیان وظایف و مسئولیتهای دختران در اسلام باعث شدند که در آن موقعیت دشواری که در گروه هم سن و سال خود داشتم و از آنها دشنام میشنیدم، معتقدانه به حفظ حجاب و رعایت دیگر دستورات شرعی بپردازم و در حضور یا عدم حضور ایشان، به رعایت حجاب اسلامی پایبند باشم. تأثیر این رویه در من تا بدان حد بود که پس از ازدواج نیز همین رویه را با توافق همسرم در مورد فرزندانم اتخاذ کردیم.»[۹]
رفاقت و دوستی با فرزندان
فرزند حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی رحمه الله میگوید: «ایشان از اول نسبت به مسائل اخلاقی و تربیتی فرزندان توجه زیاد داشتند و از همان دورانی که ما به مدرسه میرفتیم، خودشان بر امور درسی ما به دقت نظارت و مراقبت میکردند. برخورد ایشان در محیط خانواده به صورتی بود که ما با ایشان احساس رفاقت و دوستی میکردیم، نه اینکه صرفاً ایشان پدر باشند و ما فرزند. حتی مسائل مرجعیت هم اصلاً آن صفا و صمیمیت را تغییر نداد. ایشان در امور گوناگون به فرزندان مجال اظهار نظر میدادند و البته فرزندان هم کمال ادب و احترام را برایشان قائل بودند.»[۱۰]
دقت در دوستان فرزند
خانم فریده مصطفوی میگوید: «[حاج آقا مصطفی خمینی] در رفت و آمد فرزندانش بسیار دقت به خرج میداد که ببیند با چه کسانی رفت و آمد دارند؛ و مانند حضرت امام، سعی میکرد که هیچ گاه عاطفه و مهر پدری مانع از حسن تربیت فرزندش نشود. تأکید داشت که فرزندش با افرادی آمد و شد داشته باشد که دارای صلاحیت اخلاقی هستند.»[۱۱]آموزش حریم زن و مرد
خانم فاطمه طباطبایی میگوید: «امام رحمه الله صحبت بیمورد زنها با نامحرم را ضرورت نمیدیدند؛ مثلاً در خانه خودشان وقتی یکی از نوههای پسرشان مکلف میشد، دیگر با آنها در یک اتاق نمینشستیم. البته جالب اینجاست که وقتی ما نزدشان بودیم نمیگفتند که ما از اتاق بیرون برویم، بلکه به او میگفتند بیرون برود؛ یا اگر من پهلوی ایشان بودم و نوه مکلف شدهشان ـ که مثل پسر خودم بود ـ میخواست وارد اتاق شود میگفتند: کسی اینجا هست.»[۱۲]
تأکید بر گذشت و ایثار
دختر مقام معظم رهبری دام ظله میگوید: «وقتی بچه بودیم، گاهی با همدیگر دعوا میکردیم. پدرمان میگفتند: «بگذرید، اشکال ندارد.» خیلی راحت برخورد میکردند.[۱۳]
حفظ جان همه موجودات
فرزند علامه طباطبایی نقل میکند: «موقعی که تبریز نا امن بود، پدرم اسلحه داشتند و هر وقت که سوار اسب میشدند و به بیابان میرفتند مرا با خود میبردند و سواری و تیراندازی یادم میدادند. یادم هست که در سن ۱۲سالگی همه روزه مرا به صحرا میبردند و تیراندازی را به من یاد میدادند، اما در عین حال همیشه توصیه میکردند که: «شکار کردن را یاد بگیر، ولی به کار نبر، که شکار و کشتن یک جاندار، گناه است.» میگفتم: «پس شکار برای چه خوب است؟» میگفتند: «در صورتی میتواند مجاز باشد که انسان با یک ضرورت واقعی که جنبه حیاتی دارد مواجه باشد.»[۱۴]
دعوت فرزندان به تماشای برنامههای خوب
آقای علی شیرازی میگوید: «…همه ما شاهدیم که به لطف الهی با توجه به عنایت آیتالله خامنهای به تربیت فرزندان، تا کنون حتی یک بار هم نشده است که یکی از فرزندان معظم له دچار خلاف و سوء استفاده از مقام پدر شوند. معظم له عنایت خاصی به تربیت فرزندان دارند. ایشان میگویند: «اگر تلویزیون برنامه جالبی داشته باشد من فرزندانم را دعوت میکنم تا از آن برنامه یا سخنرانی استفاده کنند.» برخورد ایشان در خانه نیز باعث سلامت اخلاقی فرزندان معظم له میباشد.»[۱۵]
سوتیتر
۱. «پدرم، هیچ وقت ما را با مسائل مالی، تشویق یا تنبیه نمیکرد؛ یعنی حتی یک بار هم نشد که برای تشویق، پول تو جیبی ماهیانهای را که به ما میداد اضافه و یا به خاطر نارضایتی از بعضی رفتارهای ما، از ماهیانهمان کم کند.»
۲. حتی مسائل مرجعیت هم اصلاً آن صفا و صمیمیت را تغییر نداد. ایشان در امور گوناگون به فرزندان مجال اظهار نظر میدادند و البته فرزندان هم کمال ادب و احترام را برایشان قائل بودند.
۳. شکار کردن را یاد بگیر، ولی به کار نبر، که شکار و کشتن یک جاندار، گناه است.» میگفتم: «پس شکار برای چه خوب است؟» میگفتند: «در صورتی میتواند مجاز باشد که انسان با یک ضرورت واقعی که جنبه حیاتی دارد مواجه باشد.
——————————————————————————–
[۱]. میزان الحکمه، حدیث ۷۸۴۸.[۲]. البته باید توجه داشت که منظور روایت، آزادی مطلق و بیحد و اندازه در هر موضوعی نیست، بلکه در بازی کردن آنها را آزاد بگذاریم تا انرژی خودشان را تخلیه کنند و سلامت باشند.
[۳]. وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج ۵، ص ۱۲۵ به نقل از www.ahadis-o-revayat.blogfa.com.
[۴]. همان، حدیث ۲۲۶۲۸.
[۵]. برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی، غلامعلی، رجائی، ص ۲۱.
[۶]. همان.
[۷]. مجله نامه جامعه، ص ۲۴.
[۸]. غلامعلی رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی.
[۹]. سیره شهید بهشتی، غلا معلی، رجایی، ص ۶۸.
[۱۰]. مرجع وارسته، ص ۱۳۱.
[۱۱]. یادها و یادمانها از آیتالله سید مصطفی خمینی، ج ۲، ص ۳۸۶.
[۱۲]. برداشتهای از سیره امام خمینی، غلامعلی رجایی، ص ۴۶.
:[۱۳] مجله ماه تمام، ص ۱۵.
[۱۴]. غلامرضا گلی زواره، جرعههای جانبخش، ص ۳۸۳.
[۱۵]. علی شیرازی، پرتویی از خورشید، ص ۱۲۵