امروز مصادف با سالروز وفات شهادت گونه حضرت ام کلثوم(س) دومین دختر علی و فاطمه ـ سلام الله علیهما و آلهما ـ است.
به این مناسبت گفتگویی کرده ایم با «حجت الاسلام والمسلمین استاد عبدالحسین بندانی نیشابوری» پژوهشگر تاریخ اهل بیت(ع) و خطیب توانا.
استاد بندانی به غیر از حضور فعال در خطابه و تدریس، کتب متعددی نیز به زیور طبع آراسته کرده است؛ از جمله: “تقویم شیعه” به دو زبان فارسی و عربی، “ادب زیارت، معرفت زائر” به دو زبان فارسی و هندی، “اشک حسینی سرمایه شیعه”، “ریحانه کربلا”، “غدیر، عید دعا و محبت” و “۱۳۳ حدیث نورانی از امام حسین(ع)”.
ابـنا: حضرت ام کلثوم(س) در چه تاریخی متولد شدند؟
ــ بسم الله الرحمن الرحیم.
به خاطر مشکلاتی که تقیه را ایجاب میکرد و عدم وجود امکانات لازم در دسترس شیعیان، سند معتبری درمورد تاریخ ولادت حضرت ام کلثوم(س) وجود ندارد و تاریخ دقیق تولد ایشان معلوم نیست. این مشکل حتی در رابطه با شخصیتی مانند امام چهارم نیز هست؛ یعنی درباره تاریخ ولادت امام سجاد(ع) قریب به ۱۳ قول و شاید بیشتر، وجود دارد. ایشان با اینکه یک امام معصوم هستند، ولی تعدد اقوال در روز ولادتشان اینقدر زیاد است؛ چه رسد به جناب ام کلثوم(س).
ابـنا: چرا تواریخ ولادت برخی از بزرگان نامشخص است؟
ــ دلایل نامشخص بودن زمان دقیق ولادت برخی از ائمه اطهار(ع) و فرزندانشان به سه دسته تقسیم میشود:
۱. تحت الشعاع قرار گرفتن
حضرت ام کلثوم(س) به دلیل ویژگیهای که حضرت زینب(س) داشتند مانند خواهر بزرگ بودن، وصی سیدالشهدا بودن، سخنرانیها، نائبه الامام بودن و قهرمانیها در واقعه کربلا و … کمی تحتال شعاع قرار گرفتند. مثلاً ما بیش از ۷۰ عنوان کتاب در مورد حضرت زینب(س) داریم ولی در باب حضرت ام کلثوم(س) شاید تنها ۸ یا ۹ مورد داشته باشیم.
مثلا حضرت ام البنین(س) چهار پسر داشت که سه نفر دیگر آنها غیر از حضرت ابوالفضل(ع) هم ملا و آقازاده بودند. اما در این بین، نورانیت حضرت عباس(ع) آنها را تحت الشعاع قرار داد.
همین مسأله باز در مورد ابعاد شخصیتی خود حضرت ابوالفضل(ع) هم موضوع صادق است؛ یعنی چون شجاعت، پهلوانی، پرچم داری و وفاداری ایشان بسیار چشمگیر بود، بقیه ابعاد شخصیتی حضرت عباس(ع) تحت الشعاع قرار گرفته است. درحالی که درباره ایشان داریم که “کان فقیهاً عالماً؛ یعنی او یک دانشمند فقیه بود” و “کان فقیهاً زاهداً؛ یعنی فقیهی بود که از دنیا دوری میکرد” و “بین عینیه اثر السجود؛ بین دو چشمانش (یعنی بر پیشانیاش) اثر سجده بود”. اما این سجایای بزرگ ایشان تحت الشعاع آن دلاوری هاست و بازگو نمیشود.
۲. از بین رفتن اسناد شیعی
خیلی از اسناد شیعه، به دست ما نرسید و در آتشسوزی هایی که در کتابخانهها شد از بین رفت؛ آتش سوزی در کتابخانههای شیعی بغداد، ری و یا نیشابور. در تاریخ آمده است که در آن زمان ۳۲ دانشگاه وجود داشت که حدود ۲۳ تا از آنها در نیشابور بود. مغولها وقتی به نیشابور حمله کردند، فرمانده آنها پرسید: آب حمامها با چه گرم میشود؟ گفتند: با هیزم. او سپس دستور داد که از این پس آب حمامها باید تا یک هفته با کتب کتابخانهها گرم شود! حال درنظر بگیرید چقدر کتب شیعه در میان این کتب سوخت؟!
۳. مظلومیت اهل بیت(ع)
قاعده دشمنان اسلام همیشه بر این بوده است که اسم و رسم اهل بیت(ع) را از بین ببرند. مثلا قبر شریف امام حسین(ع) قریب به ۱۳ بار ویران شد؛ در حالی که ایشان امام معصوم و ریحانه رسول الله(ص) است. حال از خواهرش میگذارند اسم و رسمیبماند؟!
«متوکل» در دوران حکومتش، ۷۰ هزار زایر را در راه زیارت امام حسین(ع) کشت؛ به جز آنهایی که در زندانها کشته شدند. انگشت قطع میکردند. دستان را از مچ و یا بازو قطع میکردند.
تمام این مسایل باعث میشد که اگر هم کسی مطلبی درمورد اهلبیت(ع) داشت، پنهان میکرد چه برسد به تاریخ ولادت این حضرات.
مثلا «مرحوم شهید ثانی» فقه مذاهب اربعه را در مسجد الحرام درس میداد ولی از باب تقیه این فقه را بر اساس مذاهب اربعه اهلسنت درس میداد! یا «مرحوم کلینی» ۲۰ سال طول کشید تا کتاب کافی را تألیف کرد. حال معلوم میشود که تشیع و شیعیان چقدر در خفقان به سر میبرد.
ابـنا: پس با اینهمه مشکلات، رسیدن همین حد از اطلاعات هم کار بسیار بزرگی بوده است.
ــ بله؛ تاریخ ولادت اهلبیت(ع) اکثراً با کرامات به دست ما رسیده است یا سینه به سینه نقل شده و با زحمات فراوان در کتب نقل شده است.
در باب مظلومیت اهل(ع) بیت به موضوع کربلا توجه کنید. حضرت امام باقر(ع) فرمودند: “بزرگان و مردان ما را کشتند و بقیه مان را به شام بردند”. منظور ایشان این نبود که آنها را به شام بردند تا آنها را مشاهده کنند؛ بلکه به قصد این بود که آنها را برای تفریح در آن مجالس بکشند! حضرت میفرمایند که ۴۰۰ نفر از سران مملکتی و لشکری و کشوری، زنان رقاصه، جلادان و همه و همه آمده بودند. این حضرات را به قصد کشتن برده بودند که نگذارند اسم و رسمی از آنان بماند. «یزید» و «معاویه» علناً گفتند که: “دفنا دفنا”. یعنی این دو علنا اظهار داشتند که “اشهد ان محمداً رسول الله” را دفن میکنیم که هیچ اثری از آن باقی نماند!
ابـنا: و رنجهای فراوانی که روات و محدثان شیعه کشیدند.
ــ بله؛ مثلاً «ابن ابی عمیر» چقدر به زندان رفت و چقدر شلاق خورد که اسم شیعیان را بدهد؟! خواهرش تمام کتاب هایش را جمع کرد و در تابوتی گذاشت و روی تابوت را قیراندود کرد. سپس به شیعیان گفت که به اسم اینکه کسی از اهل این خانه فوت کرده، تابوت را تشییع کنید و به نخلستان ببرند و دفنش کنند. خواهر ابن ابی عمیر حتی به این نیز اکتفا نکرد و پس از دفن آن تابوت، روی آن سبزیجات کاشت. تا اینکه پس از سالها، ابن ابی عمیر از زندان آزاد شد و تابوت کتاب را درآورد. این کاری ابن ابی عمیر، کار کمی نبود.
اگر به کتاب “وسایل الشیعه” مراجعه کنید، میبینید که چقدر حدیث با عنوان “عن ابن ابی عمیر” آمده است. روایات و احادیث اینگونه و با این زحمات به دست ما رسیده است.
لذا این سه مورد باعث شد که ولادت بسیاری اهلبیت(ع) و فرزندانشان یا نامشخص و یا با تعدد اقوال روبرو شود که ولادت حضرت ام کلثوم یکی از این موارد است.
ابـنا: یکی از بحث انگیزترین مسائل مربوط به زندگی حضرت ام کلثوم(س) ازدواج ایشان با خلیفه دوم «جناب عمر بن خطاب» است. عده ای معتقدند که این نقل، از تحریفهای تاریخی است و عده ای هم میگویند که درست است. نظر شما چیست؟
ــ به نظر بزرگان شیعه، همسر حضرت ام کلثوم(س) پسرعمومی ایشان «عون بن جعفر طیار» است؛ همانگونه که همسر حضرت زینب(س) پسرعموی ایشان «عبدالله بن جعفر طیار» بود. گذشته از آنکه در آن زمان رسم بود که هاشمیبا هاشمی ازدواج میکرد. خیلی از سادات هنوز هم اینگونه ازدواج میکنند. در پاکستان و افغانستان نیز کماکان ساداتی هستند که با غیر سادات وصلت نمیکنند.
در نتیجه دو پسرعمو با دو دخترعمو ازدواج کردند؛ عبدالله بن جعفر با حضرت زینب(س) و عون بن جعفر با حضرت ام کلثوم(س). این جناب «عون بن جعفر» هم در واقعه کربلا شهید شد.
ابـنا: پس ماجرای ازدواج ایشان با خلیفه دوم از کجا ناشی و اینقدر معروف شده است؟
ــ ماجرای ایجاد شبهه ازدواج حضرت ام کلثوم(س) با خلیفه دوم از حمله به بیت فاطمه(س) و جریان آتش زدن در آغاز شد؛ زیرا پس از ماجرای آتش زدن در خانه، مشروعیت خلفا کمرنگ شد. آتش زدن در خانه امیرالمومنین علی(ع) لکه ننگی بر پیشانی مسلمانان بود و دستگاه حاکم متوجه شد که مردم در حال فهمیدن علت دفن شبانه حضرت زهرا(س) هستند.
در کتب “الموده” قندوزی، “استیعاب” ابن عبدالبر، “المعارف” ابن قتیبه و .. آمده که حضرت فاطمه زهرا(س) به آنان فرمودند که: “خدا و ملائکه را شاهد میگیرم که شما مرا آزردید و رضایت مرا به دست نیاوردید. قسم به خدا اگر محضر پدرم برسم از شما شکایت خواهم کرد”.
حتی یک دانشمند و مورخ مسیحی پرسید که: اگر اختلافی در صدر اسلام نبوده، پس چرا قبر دختر پیامبر شما مسلمانان مشخص نیست؟! و چرا گفت که دوست ندارم به تشییع من بیایند و بر من نماز بخوانند؟!
لذا آنها وقتی دیدند چنین بلوایی به وجود آمده است، گفتند باید ارتباطی با منزل حضرت علی(ع) برقرار کنیم و مثلا بگوییم که خلیفه، داماد حضرت زهرا(س) بوده است تا حرف و حدیثها از بین برود. بر این اساس مردم هم میگویند که اینان با هم اختلافی نداشتند و فقط دعوایی خانوادگی بود!
ابـنا: آیا مردود بودن ماجرای ازدواج حضرت ام کلثوم(س) با جناب عمر بن خطاب در منابع اهل سنت هم آمده است؟
ــ بله؛ فراوان است. «دکتر محمد امینی نجفی» فرزند علامه امینی، در کتاب “انگیزه دولت های اموی و عباسی در جعل و ترویج حکایت ازدواج عمر با حضرت ام کلثوم(س)” ۱۲۱۴ مدرک از کتب اهل سنت درمورد تمام رفتار و سکنات خلیفه دوم در طول زندگیاش نقل کرده است. این کتاب تمام ریز حرکات خلیفه دوم را بر اساس منابع اهل سنت بررسی کرده است.
«ابن سعد» در کتاب “طبقات” جلد سوم صفحه ۱۸۳ و «ابن هشام» در کتاب “السیره النبویه” جلد سوم صفحه ۷۹۱ و “تاریخ طبری” جلد سوم صفحه ۲۶۹ آوردهاند که خلیفه دوم ۱۴ همسر داشته است که یکی از آنها «ام کلثوم بنت جرول خذاعی» بود. پس ایشان زنی به نام امکلثوم داشته ولی نه «ام کلثوم بنت فاطمه الزهراء(س)».
لذا برخی از مولوی های حال حاضر اهل سنت هم قبول دارند که مطلب ازدواج او با حضرت ام کلثوم(س) دروغ است.
به غیر از اینها، تعداد زیادی از علمای شیعه هم با اسناد تاریخی، این مسأله را رد کردهاند؛ از جمله: «سید محمد علی حلو» در کتاب “کشف البصر عن زواج ام کلثوم من عمر”؛ «سعید داودی» در کتاب “مسائل سؤال برانگیز در تاریخ اسلام”؛ «کلب العباس محمدعلی» در کتاب “بزرگتر از دروغ!!! افتراء ازدواج حضرت ام کلثوم”؛ «سید ناصر حسین لکهنوی» (که اهل هند است) در کتاب “افهام العداء و الخصم فی نفی عقد ام کلثوم”؛ «علی محمد دوخیر» در کتاب “ام کلثوم بنت امیرالمومنین علی(ع)” (چاپ بیروت)؛ «سیدمرتضی علم الهدی» در کتاب “انکاح امیرالمومنین ابنته من عمر”، «سیدجعفر مرتضی عاملی» در کتاب “ظلامه ام کلثوم”
البته در تواریخ آمده است که عمر افرادی را فرستاد برای خواستگاری که پیوند را برقرار کند، اما به دلایل متعدد تاریخی و غیر تاریخی، این منقولات صحیح نیست.
ابـنا: مثلاً چه دلیلی؟
ــ مثلاً بحث عقلانی بودن یا نبودن این ازدواج. «ابن جوزی» در کتاب “المنتظم” جلد چهارم صفحه ۲۳۷ و کتاب “ذخایر العقبا” و «ابن سعد» در کتاب “طبقات” جلد هشتم صفحه ۴۶۳ آوردهاند که حضرت زهرا(س) که به شهادت رسیدند حضرت ام کلثوم(س) چهار ساله بود. بعد از شهادت حضرت صدیقه(س) دو سال و اندی ابوبکر حکومت کرد و سپس نوبت به عمر رسید. پس حضرت ام کلثوم(س) در زمان آن خواستگاری حداکثر هفت یا هشت ساله بود؛ در حالی که خلیفه دوم ۶۰ ساله داشت.
لذا «عبدالرزاق» در کتاب “مصنف” جلد ششم صفحه ۱۶۳ آورده است که حضرت ام کلثوم(س) در هنگام عقد سرگرم بازی با کودکان بود!
حال شما پاسخ دهید آیا پدری، دختر هفت یا هشت سالهاش را به مرد ۶۰ ساله میدهد؟ آن هم امیرالمؤمنین علی(ع) که باب علم و حکمت نبی(ص) است؟
گذشته از اینکه کتب اهل سنت مملو از شدت عمل و خشونت خلیفه دوم ـ مخصوصاً با زنان ـ است. آیا حضرت علی(ع) که از این اخلاقیات و روحیات خلیفه دوم باخبر بود، دختر کودک و نابالغ خود را به ازدواج ایشان در میآورد؟!آورد؟!
ابـنا: برخی پاسخ میدهند که ازدواج پیرمردان با دختران کودک در آن زمان مرسوم بود.
ــ اتفاقاً سیره خلیفه دوم خلاف این بود و این هم یکی دیگر از دلایل ماست. «ابن قتیبه» در کتاب “غریب الحدیث” جلد اول صفحه ۲۶۶ و «ابن ابی الحدید» در “شرح نهج البلاغه” جلد ۱۲ صفحه ۱۶۳ و «کراجکی» در “کنز العمال” جلد ۱۶ صفحه ۴۹۹ و کتاب “تاریخ مدینه منوره” جلد دوم صفحه ۷۶۹ آوردهاند که عمر بن خطاب مردان را نصیحت میکرد که: از خدا بترسند و با زنان هم سن و سال خود ازدواج کنند. او به دختران هم توصیه میکرد که تن به ازدواج با مردان پیر ندهند.
پس چطور خلیفه اهل سنت که در زندگی شخصی زاهد هم بود، خودش حرف خود را زیر پا گذاشته است؟!
ابـنا: کسانی هم که موضع ازدواج را قبول کردهاند آن را به تهدید علی(ع) به وسیله خلیفه دوم نسبت میدهند. نظر شما چیست؟
ــ در کتاب “اصول کافی” جلد پنجم صفحه ۳۴۶ از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: وقتی امیرالمومنین(ع) خواستگاری از حضرت امکلثوم(س) را قبول نکرندند عمر بن خطاب به «ابن عباس» گفت: به خدا چاه زمزم را پر میکنم و هیچ فضیلتی را برای شما خانواده باقی نمیگذارم مگر اینکه آن را از بین میبرم؛ و دو شاهد می آورم که علی دزدی کرده و دست او را قطع میکنم!
ابن عباس ترسید و نزد حضرت علی(ع) رفت و مطالب را اظهار داشت. حضرت فرمودند به او بگو: “آن پیراهن زرد هنوز موجود است. اگر این کارها را بکند من هم آن پیراهن زرد را می پوشم”.
پیراهن زرد لباسی بود که علی(ع) در هنگام جنگاوری ها میپوشیدند. لذا وقتی خواستند قبر حضرت زهرا(س) را نبش کنند، حضرت پیراهن زرد را پوشید و با ذوالفقار بر دیوار شکسته ایستاد. یکی از صحابه با دیدن این صحنه گفت: پیامبر(ص) فرموده بود بترسید از لحظه ای که علی بن ابیطالب(ع) بر دیوار شکسته بایستد و پیراهن زرد بپوشد.
یعنی حضرت علی(ع) فرمودند که من اینجا دیگر امر به سکوت نشده ام. آن قضیه حمله به منزل بود که من امر به صبر شدم. ابن عباس این پیغام امیرالمؤمنین علی(ع) را به خلیفه دوم رساند و او دید از این راه موفق نمیشود.
«ابوالقاسم کوفی» در کتاب “الاستغاثه” جلد اول صفحه ۷۸، «بیهقی» در کتاب “السنن الکبری” جلد ۱۰ صفحه ۱۴۴ و «بیاضی» در کتاب “الصراط المستقیم” جلد سوم صفحه ۱۳۰ شبیه همین ماجرا را از طرق مختلف آوردهاند؛ لذا این توجیه هم برای اثبات این ازدواج صحیح نیست.
ابـنا: شبهه ای هم وجود دارد که میگویند این مسائل نباید مطرح شود؛ حال آنکه وهابیون با چاپ کتاب در تیراژهای میلیونی تلاش دارند که با مستمسک قرار دادن این ازدواج، مظالمیکه به اهل بیت(ع) رفت را دروغ جلوه دهند!
ــ طبق فرموده رهبر معظم انقلاب، ما با اهل سنت وحدت داریم اما این بدین معنا نیست که از عقاید خود دست برداریم یا حقایق تاریخی را انکار کنیم.
ما قصد توهین به هیچ دین، مذهب یا شخصی را نداریم و خدای ناخواسته قصد ایجاد تفرقه نداریم. این مطالبی که گفته میشود همگی تاریخ است. ما مطالب کتب خودشان را کنار یکدیگر گذاشته و از همانها نتیجه میگیریم.
ابـنا: آیا حضرت ام کلثوم(س) در واقعه کربلا و سپس اسارت حضور داشت؟
ــ بله؛ حضرت ام کلثوم(س) پس از واقعه هولناک کربلا، دوش به دوش حضرت زینب(س) بود. ایشان هم بارها و بارها در طول مسیر خطبه خواند؛ در “کوفه”، “بعلبک”، “سیبور”، “نصیبیین” و چهل منزلی که رفتند سخنان ایشان وجود دارد. همچنین ایشان در ورود به دروازه شام و ماجرای تازیانه و مطالب دیگر حضور داشت.
خطبه ای که ام کلثوم(س) در کوفه خواند غوغایی به پا کرد. وقتی دیدند مردم کوفه نان و خرما در میان بچه ها تقسیم کردند. حضرت آمدند از دهان بچه ها نان و خرما را بیرون کشید و گفتند: مگر ما را نمیشناسید؟ مگر نمیدانید صدقه بر ما حرام است؟
قافله وقتی در اربعین به کربلا برگشت حضرت زینب(س) در کنار قبر برادر آنقدر ناله کرد و لطمه زد که از حال رفت. حضرت ام کلثوم(س) نیز به همین شکل. حضرت زینب(س) روضه خواند و لطمه زد و از هوش رفت؛ سپس حضرت ام کلثوم(س) برخاست و روضه خواند و از حال رفت. یعنی در همه وقایع پا به پای حضرت زینب(س) بود.
حضرت ام کلثوم(س) همه جا احترام حضرت زینب(س) را نگه داشت و قبل از ایشان قدم بر نداشت و حتی قبل از ایشان صحبت نکرد؛ اما هر جا که حضرت زینب(س) از حال میرود، ایشان ادامه میدهند.
در منزل حضرت ام البنین(س) که زنها برای عزداری وارد شدند و اولین دسته عزاداری زنانه بود، وقتی ماجرای کربلا را توضیح دادند، حضرت زینب(س) غش کرد؛ سپس حضرت ام کلثوم(س) به جای ایشان بلند شدند.
ابـنا: وفات حضرت ام کلثوم(س) در چه زمانی بود؟
ــ در کتاب “ریاحین الشریعه” جلد سوم صفحه ۲۵۶ آمده که حضرت ام کلثوم(س) به دلیل اینکه صبری که خداوند به حضرت زینب(س) عطا کرده بود را نداشت چهار ماه پس از بازگشت از سفر کربلا به مدینه، دق کرد و در واقع بر اثر شدت تألمات به شهادت رسید.
ابـنا: با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
به کوشش: علی شاکر ـ عکس: اسماعیل فرجی
منبع: ابنا