خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
زین فتنهها که دامن آخرزمان گرفت۱
«آخر زمان» که در کتابهای لغت به «دوره آخر»2 و «قسمت واپسین از دوران که به قیامت پیوندد»3 معنا شده است در فرهنگ و ادبیات بسیاری از ملل و نحل، به ویژه پیروان ادیان ابراهیمی، از اهمیت و جایگاه برجستهای برخوردار بوده و آنها با حساسیت و دقت فراوانی این موضوع را دنبال میکنند. شاهد بر این موضوع کتابهای فراوانی است که از دیر زمان در میان اقوام و ملل مختلف در زمینه نشانهها و ویژگیهای آخرالزمان نوشته شده است.
مسلمانان نیز با توجه به روایتهای فراوانی که از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) در زمینه آخرالزمان و رویدادها و حوادث آن نقل شده به این موضوع توجه فراوانی کرده و افزون بر جمعآوری این روایات در مجامع روایی۴ به تألیف کتابهای مستقل در این زمینه پرداختند. که این کتابها معمولاً با عناوینی چون أشراط الساعه، علامات الساعه، علامات یوم القیامه، الفتن، الملاحم، الفتن و المحن، الفتن و الملاحم و … نامیده میشود.۵
در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در مورد اصطلاح «آخرالزمان» چنین آمده است:
این اصطلاح، در کتابهای حدیث و تفسیر در دو معنا به کار رفته است: نخست، همه آن قسمت از زمان که بنا بر عقیده مسلمانان، دوران نبوت پیامبر اسلام است و از آغاز نبوت پیامبر تا وقوع قیامت را شامل میشود. دوم، فقط آخرین بخش از دوران یادشده ک در آن مهدی موعود ظهور میکند و تحولات عظیمی در عالم واقع میشود.۶
وجه اتصاف دوران نبوت پیامبر اسلام(ص) به آخرالزمان، این بوده است که اولاً، مسلمانان معتقدند آن حضرت خاتم پیامبران است و شریعت وی تا پایان این عالم اعتبار دارد و ثانیاً، از آن رسول گرامی(ص) روایاتی نقل شده که در آنها تصریح شده دوران نبوت ایشان به قیامت و آخرین بخش از حیات کره خاک متصل میشود. در یکی از این روایات که از طریق اهل سنت نقل شده، چنین میخوانیم:
إنّه قال بعد ما صلّی العصر ما بقی من الدنیا فیما مضی منها إلّا کما بقی من یومکم هذا فیما مضی منه و أنّه قال لأصحابه: بعثت و أنا و الساعه کهاتین و جمع بین السبابه و الوسطی.۷
آن حضرت پس از فراغت از نماز عصر فرمود: آنچه از [عمر] دنیا باقی مانده به گذشته آن همان نسبت را دارد که باقیمانده وقت امروز نسبت به گذشته آن دارد. [همچنین] آن حضرت به یاران خود فرمود: برگزیده شدم، در حالی که میان من و قیامت فاصله نیست. همان سان که میان دو انگشت سبابه و وسطی فاصله نیست.
چنانکه گفته شد، دومین معنایی که اصطلاح آخرالزمان در آن به کار میرود عصر ظهور حضرت مهدی(عج) است. براساس آموزههای اسلامی، در آستانه ظهور آن حضرت که از آن با عنوان آخرالزمان تغییر میشود، جهان دستخوش فتنهها، آشوبها و بحرانهای مختلف سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی … میشود و ظلم و بیعدالتی همه جهان را فرا میگیرد و این وضعیت ادامه دارد تا زمانی که قائم آل محمد(ع) ظهور کند و با ظهور خود جهان را از تیرگی ظلم، فساد و تباهی برهاند.
شناخت آخرالزمان به این معنا، ضرورت انکارناپذیر روزگار ماست؛ چرا که بسیاری از نشانههای آخرالزمان در این عصر هویدا شده و بیم آن میرود که با اندک غفلتی ما نیز درگرداب فتنههای فراگیری که به تعبیر روایات چون رواندازی تیره همه را در برمیگیرد و کمتر کسی از آن در امان میماند، فرورویم.۸
از این رو برهمه لازم است که با تأمل دوباره در روایات آخرالزمان و شناخت عمیقتر و گستردهتر نشانهها و ویژگیهای آن خود را از فتنهها و آشوبهای این عصر و تا ظهور دولت حق در امان داریم.
پینوشتها:
۱. حافظ.
۲. محمدمعین، فرهنگ معین، ج ۱، ص ۳۴.
۳. علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج ۱، ص۴۲.
۴. ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۶، ص ۲۹۵ـ۳۱۶، ج ۵۲، ص ۱۸۱ـ۲۷۸؛ اسماعیل بن ابراهیم الجعفی البخاری، صحیح البخاری، ج ۷ـ۸، ص ۱۱۱ـ۱۳۲؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص۴۹؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۵؛ سلیمان بن الأشعث السبحستانی و (ابوداود)، سنن ابی داود، ج ۳، ص ۹۷ـ ۱۲۸؛ مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج ۹، ص ۳۲۵ـ۴۲۶؛ ج ۱، ص ۷۵، فتنه الأحلاس.
۵. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، «آخرالزمانشناسی در آثار اسلامی»، مندرج در کتاب «پیشگوییها و آخرالزمان (مجموعه مقالات).
۶. دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱، ص ۱۳۴.
۷. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الطبری، ج۱، ص ۱۰ـ۱۱.
۸. ر.ک: ابن کثیر الدمشقی، النهایه فی الفتن و الملاحم.
ماهنامه موعود شماره ۵۶