اشاره:
از امام صادق(ع) نقل شده است که در آن هنگام آقای ما، قائم(ع) به خانه خدا به پشت خود تکیهزده میگوید: «ای مردم هرکه میخواهد آدم و شیث را ببیند، بداند که من آدم و شیث هستم و هرکه میخواهد نوح و فرزندش سام را ببیند، بداند که من همان نوح و سامم و هر که مایل است ابراهیم و اسماعیل را ببیند، بداند که من همان ابراهیم و اسماعیل میباشم و هرکه میخواهد موسی و یوشع را ببیند، من همان موسی و یوشع هستم و هرکس میخواهد عیسی و شمعون را ببیند، من همان عیسی و شمعون هستم و هرکه میخواهد محمد(ص) و امیرالمؤمنین، علی(ع) را ببیند، بداند من همان محمد و علی هستم و هرکه میخواهد حسن و حسین را ببیند، بداند که من همان حسن و حسینم، و هرکه میخواهد امامان از ذریه حسین را ببیند، بداند که من همان ائمه اطهار هستم. دعوتم را بپذیرید و به نزدم جمع شوید که هرچه گفتهاند و هرچه را نگفتهاند، به شما خبر میدهم».
این حدیث دلالت دارد بر اینکه تمام صفات انبیای عظام و مکارم ائمه اطهار(ع) در وجود امام عصر – أرواحنا فداه- جمع است و از آن حضرت آشکار میگردد. در قسمتهای قبل شباهتهای میان آن حضرت(ع) و چند پیامبر بزرگ الهی را بررسی کردیم، اینک توجه شما را به ادامه آن جلب میکنیم.
شباهت به حضرت الیاس(ع)
الیاس (ع) خداوند عمرش را ـ همچون حضرت خضر(ع) ـ طولانی ساخته است، همینطور خداوند تعالی عمر حضرت امام زمان(ع) را نیز طولانی نموده است.
حضرت الیاس(ع) نیز ـ مانند خضر(ع) ـ هر سال به حج میرود و در آنجا با هم ملاقات میکنند. دلیل بر این معنی اینکه در تفسیر امام حسن عسکری(ع) نقل گردیده است که پیغمبر اکرم(ص) به زید بن ارقم فرمودند:
خضر و الیاس هر سال در مراسم حج همدیگر را ملاقات میکنند.۱
حضرت قائم(ع) نیز هرسال به حج میرود ـ چنانکه در باب شباهتشان به خضر(ع) نیزگذشت.
حضرت الیاس(ع) از قومش فرار کرد و از نظر آنان غایب شد، هنگامیکه میخواستند او را بکشند.
امام عصر(ع) نیزا ز قوم خود فرار کردند و از دیده مردم غایب شدند، هنگامیکه میخواستند آن حضرت را به قتل برسانند.
حضرت الیاس(ع) هفت سال غایب شد و قائم(ع) نمیدانم تا کی غیبتش ادامه خواهد داشت.
الیاس(ع) در کوه دشواری سکونت کرد و حضرت قائم(ع) نیز مطابق در روایت علی بن مهزیار اهوازی فرمودند:
پدرم ابومحمد(ع) به من سفارش کرد که مجاورت نکنم قومی را که خداوند بر آنها غضب کرده و لعنتشان نموده و برای آنان در دنیا و آخرت ننگ و خواری است و برای آنها عذاب دردناکی است، و مرا دستور فرمود که از کوهساران جز دشوار آنها و از بلاد جز جاهای پست را برنگزینم و خداوند تقیه را آشکار فرمود، و آن را بر من گماشت، پس من در تقیهام تا روزی که اجازه داده شود خروج نمایم.
عرض کردم: ای آقای من این امر کی خواهد بود؟ فرمودند: هرگاه بین شما و راه کعبه فاصله و جدایی افتاد و آفتاب و ماه جمع شدند، و کواکب و ستارگان آنها را در میان گرفتند….۲
خداوند متعال به دعای حضرت الیاس(ع) یونس پیغمبر را در حالی که کودک بود، بعد از چهارده روز از فوتش زنده کرد ـ چنانکه در حدیث آمده ـ ۳.
همچنین خداوند متعال به برکت امام زمان(ع) و به دعایشان مردگان بسیاری را زنده خواهد کرد پس از گذشت سالها از مرگشان؛ از جمله اصحاب کهف، و بیست و پنج نفر از قوم موسی ـ که به حق قضاوت میکنند و با آن عدالت مینمایند ـ و یوشع بن نون وصی حضرت موسی، و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی و ابودجانه انصاری، و مالک اشتر، و نیز نقل شده است که حضرت الیاس(ع) هم از یاران حضرت قائم(ع) است.۴
حضرت الیاس(ع) را خداوند به آسمان بالا برد، چنانکه از ابن عباس روایت شده است.
حضرت قائم(ع) را نیز خداوند متعال پس از ولادت، به آسمان برد.
گفته میشود حضرت الیاس(ع) به فریاد دردمندان میرسد و گمشدگان مضطر را در بیابانها و دشتها راهنمایی میکند، و خضر آنها را در جزایر دریاها فریادرسی مینماید.
حضرت قائم(ع) نیز به دردمندان رسیدگی مینماید و گمشدگان را هدایت میفرمایند و در خشکی و دریا ـ بلکه در زمین و آسمان ـ به فریاد بیچارگان میرسند و این است فضل الهی که به هرکه بخواهد عنایت میکند.
حضرت الیاس(ع) به اذن خدای تعالی برایش از آسمان مائده آمده، چنانکه روایت شده که پیغمبر اکرم(ص) از قله کوهی صدایی شنیدند که میگفت: خدایا مرا از امت رحمت شده آمرزیده شده قرار ده. پیغمبر(ص) به آنجا رفت، ناگاه دید پیرمرد فرتوتی هست که قامتش سیصد ذراع میباشد، هنگامیکه رسول خدا(ص) را دید با او معانقه کرد سپس گفت: من هر سال یکبار غذا میخورم و حالا وقت آن است. که ناگاه مائدهای از آسمان فرود آمد، و هر دو از آن خوردند، او حضرت الیاس(ع) بود.
برای حضرت صاحبالزمان(ع) نیز مائده از آسمان نازل شده است.
شباهت به ذوالقرنین(ع)
ذوالقرنین پیغمبر نبود ولی مردم را به سوی خدا دعوت کرد و به تقوی و خداترسی میخواند.
حضرت قائم(ع) نیز پیغمبر نیستند زیرا بعد از پیغمبر ما حضرت محمد مصطفی(ص) دیگر پیغمبری نیست، ولی آن حضرت نیز به سوی خدای تعالی و تقوی و پرهیزگاری دعوت مینمایند.
ذوالقرنین بر مردم حجت۵ بود.
امام عصر(ع) نیز بر همه اهل عالم حجت میباشند.
خداوند ذوالقرنین را به آسمان دنیا بالا برد و از زمین برای او پردهبرداری شد و همه جای زمین ـ از کوهساران و دشتها و درهها ـ از مشرق تا مغرب همه را مشاهده کرد و خداوند به او از هر چیزی علمی عنایت فرمود که با آن حق و باطل را بشناسد، سپس به زمین فرستاده شد و به او وحی شد که در دو ناحیه غرب و شرق زمین سیر کن.۶
خداوند تعالی امام زمان(ع) را به بالاتر از آسمان اول برد، و سپس به زمین بازگرداند.
ذوالقرنین از قومش غیبتی طولانی داشت.
غیبت امام زمان(ع) نیز طولانی است، و از امام عسکری(ع) نیز نقل شده است که در پاسخ به این سؤال که: چه سنتی از خضر و ذوالقرنین در قائم(ع) جاری است؟ فرمودند: «طول غیبت.»
ذوالقرنین، بنا بر آنچه در قرآن کریم آمده به خاور و باختر زمین رسید. حضرت قائم(ع)، نیز همینطور خواهند بود. روایت شده است که رسول الله(ص) میفرمودند: ذوالقرنین بنده صالحی بود که خداوند او را بر بندگان حجت قرار داده بود، پس قوم خود را به سوی خدا و تقوی فرا خواند، آنها بر شاخ او زدند که از نظرشان مدتی غایب شد تا اینکه دربارهاش گفتند: هلاک شد یا در کدام بیابان رفت؟ سپس ظاهر شد و به سوی قومش بازگشت، ولی آنها بر شاخ دیگرش زدند، و در میان شما( امت مسلمان) نیز کسی هست که بر سنت و روش او است، و به درستی که خداوند عزّوجل ذوالقرنین را در زمین مکنت داد و برای او از هر چیزی سببی عنایت فرمود تا به شرق و غرب زمین رسید، خداوند تبارک و تعالی سنت او را در قائم(ع) از فرزندانم نیز جای خواهد ساخت تا به شرق و غرب زمین دست یابد، تا جایی که هیچ آبگاه و جایگاهی از آن ـ هموار و ناهموار، کوه و دشت ـ باقی نماند مگر اینکه آن را زیر پاهای او قرار دهد، و خداوند عزوجل گنجینههای زمین را به وسیله او پر از عدل و قسط مینماید چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد.۷
ذوالقرنین ما بین مشرق و مغرب را گرفت و تصرف کرد.
امام عصر(ع) نیز مشرق و مغرب زمین را به تصرف خویش درخواهند آورد.
ذوالقرنین پیغمبر نبود ولی به او وحی شد.
بر حضرت قائم(ع) نیز هرچند پیغمبر نیستند، وحی میشود.
ذوالقرنین بر ابر سوار شد.
حضرت قائم(ع) نیز بر ابر مینشینند. حضرت امام باقر(ع) فرمودند:
ذوالقرنین میان دو ابر مخیّر شد، ولی او ابر رام را انتخاب کرد، و ابر سخت برای صاحب شما ذخیره گردید.
راوی میگوید: عرض کردم: سخت کدام است؟ فرمود:
هر آن ابری که در آن رعد و صاعقه یا برق باشد. صاحب شما بر آن سوار میشود، باری؛ او سوار ابر میشود و به سببها میرسد، سببهای آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه، پنج معمور و دو بخش ویران۸.
از حضرت امام صادق(ع) نیز مانند همین روایت نقل شده است.
شباهت به حضرت شعیب
حضرت شعیب(ع) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد تا اینکه عمرش طولانی و استخوانهایش کوفته شد، سپس از نظرشان غایب گشت ـ تا آنجا که خدا خواسته بود ـ و دوباره به صورت جوانی به آنها بازگشت.۹
حضرت قائم(ع) نیز با وجود طول عمر به صورت جوانی ظاهر میشوند که کمتر از چهل سال دارد. از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:
آنکه از چهل سال بیشتر داشته باشد صاحب این امر نیست.۱۰
حضرت شعیب(ع) از محبت خداوند آنقدر گریست تا دیدگانش از بین رفت، خدای عزوجل چشمانش را بازگرداند، دوباره گریست تا آنکه نابینا شد، باز خداوند دیدگانش را بینا کرد باز هم گریست تا کور شد، بار دیگر خداوند بینایی را به او بازگرداند. ۱۱
حضرت قائم(ع) در زیارت ناحیه [خطاب به جد بزرگوارشان حضرت امام حسین(ع)] چنین بیان داشتهاند:
و لأبکینّ علیک بدل الدّموع دما.
و به جای اشک بر تو خون میگریم.
حضرت شعیب(ع) در قوم خود گفت:
بقیّه الله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین.۱۲
آنچه خداوند باقی گذارده برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید.
درباره حضرت قائم(ع) نیز امام باقر(ع) فرمودند:
هنگامیکه قائم(ع) خروج کند به کعبه تکیه میزند، و ۳۱۳ مرد نزدش حاضر میشوند، پس اولین سخنی که به زبان میآورد این آیه است: «بقیّه الله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین» سپس میفرماید:
من بقیه الله در زمین و خلیفه خدا و حجت او بر شما هستم، پس هیچ مسلمانی بر او سلام نمیکند، مگر اینکه چنین میگوید: «السّلام علیک یا بقیّه الله فی أرضه» و چون شماره یارانش به یک عقد که ده هزار نفر است رسید، خروج میکند. پس در زمین هیچ معبودی جز خداوند عزوجل باقی نمیماند، بتها و اصنام و غیر آنها نابود میشود و آتش در آنها میافتد، و این امر پس از غیبت طولانی خواهد بود تا خداوند معلوم سازد چه کسی در غیبت ایمان میآورد و اطاعت میکند.۱۳
تکذیبکنندگان حضرت شعیب(ع) به آتشی که از ابری که بر آنها سایه افکنده بود بیرون آمد، سوختند، چنانکه خداوند عزوجل میفرماید:
فکذّبوه فأخذهم عذابُ یوم الظّلّه إنّه کان عذاب یومٍ عظیمٍ.۱۴
پس او را تکذیب کردند و آنگاه عذاب روز سایبان [ابر صاعقه خیز] آنان را فرو گرفت که همانا آن عذاب روز بزرگی بود.
قائم(ع) نیز تمام بتها و معبودهای غیر خدا در زمان ظهور آن حضرت خواهد سوخت.
شباهت به حضرت موسی(ع)
حضرت موسی(ع) دوران حملش مخفی بود.
حضرت قائم(ع) نیز همینطور، دوران حملشان مخفی بود.
حضرت موسی(ع) ولادتش مخفیانه صورت گرفت.
حضرت قائم(ع) نیز ولادتشان مخفیانه انجام شد.
موسی(ع) از قومش دو غیبت داشت که یکی از دیگری طولانیتر بود، غیبت اول از مصر بود و غیبت دوم هنگامیکه به سوی میقات پروردگارش رفت. مدت غیبت نخستین ۲۸ سال بود.
و مدت دومین غیبت چهل شب بود، خداوند متعال فرموده است:
فتمّ میقات ربّه أربعین لیلهً.۱۵
که میقات [وعدهگاه] پروردگارش چهل شب به پایان رسید.
حضرت قائم(ع) نیز دو غیبت داشتهاند که یکی از دیگری طولانیتر میباشد.
حضرت موسی(ع) خداوند تعالی با او سخن گفت و فرمود:
إنّی اصطفیتک علی النّاس برسالاتى و بکلامى آتیتک و کن من الشّاکرین.۱۶
همانا من به وسیله رسالتها و کلام خودم تو را بر مردم برتری دادم پس آنچه به تو دادم بگیر و از سپاسگزاران باش.
حضرت قائم(ع) نیز همینطور خداوند متعال با آن حضرت(ع) سخن گفت هنگامیکه آن حضرت را به سراپرده عرش بالا بردند.۱۷
حضرت موسی(ع) از قوم خود و دیگران از ترس دشمنانش غایب شد، خداوند عزوجل میفرماید:
فخرج منها خائفاً یترقّب.۱۸
پس از آن [دیار] ترسان و نگران بیرون رفت.
حضرت قائم(ع) نیز از ترس دشمنان خویش غایب شدهاند.
حضرت موسی(ع) هنگامیکه غایب شد، قومش در منتهای رنج و فشار و مشقت و ذلت واقع شدند، که دشمنانشان پسران آنها را میکشتند و زنانشان را زنده میگذاشتند.
شیعیان و دوستان حضرت قائم(ع) نیز در زمان غیبت آن حضرت(ع) در منتهای سختی و فشار و ذلت میافتند (تا خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند پاک کند و کافرین را هلاک سازد).۱۹
از حضرت امام باقر(ع) در بیان شباهت حضرت قائم(ع) به جمعی از پیغمبران آمده است که فرمودند:
و اما روش موسی(ع) ترس مداوم و طول غیبت و پنهان بودن ولادت و رنج و زحمت شیعیان بعد از او بر اثر آزار و خواری که از دشمنان ببینند تا آنگاه که خدای عزوجل ظهور حضرتش را اجازه دهد و او را یاری کند و بر دشمنش پیروز نماید.۲۰
حضرت امیرالمؤمنین(ع) نیز نقل شده است که فرمودند:
زمین پر از ظلم و ستم خواهد شد تا جایی که احدی کلمه الله را جز مخفیانه نگوید، سپس خداوند متعال قوم صالحی را خواهد آورد که آن را پر از قسط و عدل نمایند چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد۲۱
حضرت موسی(ع) هنگامیکه قومش در بیابان سرگردان و گم شدند و در آن حال سالها به سر بردند، هرگاه فرزندی برایشان متولد میشد، پیراهنی بر او بود به قامت خودش، مانند پوست بدن.۲۲
برای شیعیان حضرت قائم(ع) نیز در عصر ظهور همین امر خواهد بود، چنانکه در کتاب المحجه از امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند:
وقتی قائم ما به پا خیزد زمین به نور پروردگارش روشن میگردد، و بندگان از نور خورشید بینیاز میشوند و شب و روز یکسان میگردد، و مرد در زمان آن حضرت هزار سال عمر کند و هر سال برایش پسری متولد شود، و دختری برایش متولد نگردد، پیراهنی به قامتش او را میپوشاند و هر چه بزرگتر شود آن پوشش نیز بزرگتر میگردد، و به هر رنگی که بخواهد میشود.۲۳
حضرت موسی(ع)، بنی اسرائیل منتظر قیامش بودند، چون که به آنها خبر داده شده بود که فرج آنها به دست او است.
حضرت قائم(ع) نیز شیعیانشان منتظر آن حضرت(ع) هستند، زیرا که به آنها خبر دادهاند که فرجشان بر دست آن حضرت است.
حضرت موسی(ع) خداوند متعال دربارهاش میفرماید:
و لقد آتینا موسی الکتاب فاختلف فیه.۲۴
ما به موسی کتاب را دادیم پس در آن اختلاف شد.
شیخ طبرسی میگوید: منظور این است که قومش در آن اختلاف کردند یعنی در صحت کتابی که بر او فرود آمد.۲۵
حضرت قائم(ع) نیز همینطور، در کتابی که با او است ـ که امیرالمؤمنین(ع) جمع کرده است یعنی همان قرآنی که نزد حضرت حجت(ع) است اختلاف میشود. حضرت امام باقر(ع) درباره آیه فوق میفرمایند:
در آن اختلاف کردند همچنان که این امت در کتاب اختلاف نمودند، و در کتابی که با قائم هست نیز اختلاف خواهند کرد تا جایی که مردم بسیاری آن را منکر خواهند شد، که آنها را پیش میکشد و گردنشان را میزند.۲۶
از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: اصحاب موسی به نهری آزمایش شدند.۲۷
اصحاب حضرت قائم(ع) نیز به مانند آن مبتلا خواهند شد.۲۸
حضرت موسی(ع) خداوند متعال او را عصایی عنایت فرمود، و آن را معجزهاش قرار داد.
به حضرت قائم(ع) نیز همان عصا اختصاص یافته است، و حضرت امام باقر(ع) فرمودند:
عصای موسی از آنِ آدم بود، سپس به شعیب رسیده بود، و آنگاه به موسی بن عمران، آن عصا نزد ما است و من آن را پیشتر دیدهام سبز رنگ است به همان وضعی که از درختش گرفته شده، و اگر استنطاق شود سخن میگوید، برای قائم ما(ع) آماده شده، به وسیله آن همان کارها را انجام دهد که موسی انجام میداد، و هر چه مأمور شود انجام میدهد، و هر کجا افکنده شود با زبان خود نیرنگهای دشمنان را برمیگیرد.۲۹
علامه مجلسی(ره) میگوید: در نام عصا اختلاف است، ابن جبیر گفته: اسمش «ماشاءالله» است، و مقاتل گفته: نامش «نفعه» است، و بعضی «غیاث» و بعضی دیگر «علیق» گفتهاند. آگاهان به علم گذشتگان گفتهاند که عصای موسی دو سر داشت که بیخ هر یک از آنها کژی داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود، پس هرگاه موسی(ع) شب هنگام به بیابانی وارد میشد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آنجا که چشم کار میکرد روشنایی میداد، هرگاه با کمبود آب مواجه میشد آن را در چاه وارد میکرد که تا ژرفای چاه امتداد مییافت، و سر آن مانند دلو میشد، و هر وقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به زمین میکوفت خوردنیها از آن بیرون میآمد، و چنان بود که هرگاه میوهای اشتها میکرد آن را در زمین مینشاند، پس غنچههای همان درختی که موسی اشتها کرده بود ظاهر میشد و همان موقع میوه میداد. و گفته میشود: عصای موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه میشد آن را در زمین مینشاند برگ و میوه میداد، و از آن بادام میخورد، و هرگاه با دشمن خود مقاتله میکرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار میشد که با هم نبرد میکردند، عصا را بر کوه سخت ناهموار میزد و نیز به درختها و خارها و گیاهها میزد راه بازمیشد، و هر وقت می خواست از رودی بدون کشتی عبور کند عصا را بر آن میزد، راه وسیعی برایش باز میشد که در آن میرفت.
و آن حضرت ـ که درود خدا بر او باد ـ گاهی از یک شاخه عصا شیر مینوشید و از دیگرش عسل، و چون در راه خسته میشد بر آن مینشست که به هرکجا میخواست بدون دویدن و پازدن او را برساند، و نیز راه را نشانش میداد و با دشمنانش مقاتله میکرد، هنگامیکه موسی(ع) به بوی خوش نیازمند میشد، از آن عصا بوی خوشی بیرون میزد تا جایی که لباسهای او را خوشبو میکرد، اگر در راهی بود که دزدانی داشت که مردم از آنها ترس داشتند، عصا با او تکلم میکرد و به او میگفت: به فلان سمت راهت را تغییر ده، به وسیله آن برگهای درختان را بر گوسفندان خود فرو میریخت، با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع میکرد، چون به سفر میرفت آن را بر گرده مینهاد و وسائل و لباس و غذا و آب و … را به آن میریخت….۳۰
این عصا در این زمان متعلق و مخصوص به مولا و آقای ما حضرت مهدی ـ صلوات الله علیه ـ میباشد.
حضرت موسی(ع) با ترس از مصر فرار کرد، خداوند عزوجل به نقل از او میفرماید:
پس آنگاه که از [کیفر] شما بیمناک شدم از شما گریختم.۳۱
حضرت قائم(ع) نیز از ترس اشرار، از شهرها گریختند و در بیابانهای بیآب و علف مسکن گزیدهاند. با وجود این به نزد مردم میآیند، و در میان آنها راه میروند و از احوالشان باخبر میشوند. در حالی که آنها حضرتش را نمیشناسند. هنگام ظهورشان نیز به خاطر ترس از سفیانی از مدینه فرار خواهند کرد.
حضرت موسی(ع) خداوند دشمنش ـ قارون ـ را به زمین فرو برد چنانکه خداوند عزوجل میفرماید:
پس او و خانهاش را در زمین فرو بردیم.۳۲
حضرت قائم(ع) نیز خداوند متعال دشمنانش ـ لشکر سفیانی ـ را به زمین فرو خواهد برد.
حضرت موسی(ع) چون دستش را بر میآورد، میدرخشید و سفیدی آن بینندگان را خیره میساخت.۳۳
نور حضرت قائم(ع) چنان میدرخشد تا جایی که مردم از نور آفتاب و ماه بینیاز شوند.
حضرت موسی(ع) از سنگ برایش دوازده چشمه جوشید.
از حضرت امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند:
هرگاه قائم(ع) ظهور نماید با پرچم رسولالله(ص) و انگشتری سلیمان و سنگ و عصای موسی قیام خواهد کرد، پس دستور میدهد منادی آن حضرت اعلام کند که: هیچ کس از شما آب و غذا و علوفه برندارد. اصحاب آن حضرت میگویند: میخواهد ما و چهارپایانمان را از گرسنگی و تشنگی بکشد! پس آن حضرت حرکت میکند اصحاب هم در خدمتش حرکت میکنند، و اولین منزلی که فرود میآید به سنگ میزند از آن غذا و آب و علوفه بیرون میآید، پس از آن میخورند و میآشامند و چهارپایان را نیز علوفه میدهند تا در پشت کوفه به نجف برسند.۳۴
همچنین از امام صادق(ع) از پدر بزرگوارشان نقل شده است که فرمودند: چون قائم(ع) در مکه قیام کند و بخواهد به کوفه برود، سخنگوی آن حضرت ندا میکند؛ کسی از شما خوردنی و آشامیدنی برندارد، و آن حضرت سنگ موسی بن عمران را ـ که از آن دوازده چشمه جوشید ـ با خود برمیدارد، پس به هیچ منزلی فرود نیاید مگر اینکه آن را نصب فرماید و چشمهها از آن جوشد پس هر که گرسنه باشد سیر و هر که تشنه باشد سیراب میگردند.۳۵
حضرت موسی(ع) فرعون برای کشتن او افراد بسیاری را کشت، ولی آنچه خدا خواست همان شد.
فرعونهای زمان ائمه اطهار(ع) نیز به منظور قتل حضرت قائم(ع) چه بسیار از فرزندان پیغمبر(ص) را کشتند، چنانکه از امام صادق(ع) درباره بیان شباهت آن حضرت به موسی(ع) چنین نقل شده است: وقتی فرعون مطلع شد که زوال و نابودی حکومتش بر دست او (موسی) است دستور داد کاهنان را حاضر کنند، پس آنها را بر نسب براندازنده حکومتش دلالت کردند، و اینکه آن شخص از بنیاسرائیل است، پس پیوسته دستور میداد که شکم زنان باردار بنیاسرائیل را پاره کنند تا آنجا که بیست و چند هزار نوزاد را کشت ولی نتوانست به موسی دست یابد، زیرا که خداوند تبارک و تعالی او را حفظ کرد. و همین طور بنیامیه و بنیالعباس وقتی دانستند که سقوط سلطنت و ریاست امرا و جبارانشان به دست قائم ما خواهد بود، به دشمنی ما پرداختند و شمشیرهای خود را در کشتن آل رسول(ص) و نابود کردن نسل آن حضرت به کار گرفتند به طمع اینکه به قتل قائم(ع) دست یابند. البته خداوند عزوجل نمیپذیرند که امر خود را برای یکی از ستمکاران فاش نماید. مگر اینکه نور خود را به کمال رساند هر چند که مشرکین را خوش نیاید.۳۶
موسی(ع) خداوند در یک شب امرش را اصلاح فرمود، همچنین خداوند در یک شب امر حضرت قائم(ع) رااصلاح خواهد کرد.۳۷
خداوند متعال به منظور امتحان قوم حضرت موسی(ع) ظهور آن حضرت را تأخیر انداخت تا کسانی که گوساله پرستیدند از کسانی که خدای عزوجل را پرستیدند جدا شوند، خداوند به همین منظور ظهور حضرت قائم(ع) را به تأخیر انداخته است.
شباهت به حضرت هارون(ع)
حضرت هارون(ع) را خداوند متعال به آسمان بالا برد و سپس بار دیگر به زمین بازگرداند. از حضرت امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند:
موسی به هارون گفت: «بیا با هم به کوه طور سینا برویم»، چون با هم رفتند ناگاه خانه ای دیدند که بر در آن درختی بود بر روی آن دو پیراهن، پس موسی به هارون گفت: «جامههایت را برافکن و داخل این خانه شو و این دو حله را به بر کن و بر تخت بخواب». هارون همین کار را کرد، پس چون بر تخت آرمید، خداوند او را به سوی خود قبض کرد و خانه و درخت برداشته شد. موسی به سوی بنیاسرائیل بازگشت و به آنها خبر داد که خداوند هارون را قبض روح کرد و به سوی خود بالا برد، گفتند: دروغ میگویی تو او را کشتهای، پس موسی به درگاه الهی شکوه کرد، خداوند متعال به فرشتگان امر فرمود تا او را بر تختی مابین زمین و آسمان فرود آوردند تا اینکه بنیاسرائیل او را دیدند و دانستند که مرده است.۳۸
حضرت قائم(ع) را نیز خداوند بعد از ولادت به آسمان بالا برد سپس به سوی زمین بازگرداند.
حضرت هارون(ع) از راه دور سخن موسی را میشنید همچنان که موسی سخن هارون را از راه دور میشنید. این نکته را صاحب کتاب بدیعالزهور نقل نموده است.
درباره حضرت قائم(ع) نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: هنگامیکه قائم ما به پا خیزد خداوند عزوجل در گوشها و چشمهای شیعیان ما خواهد افزودبه طوری که بین آنها و حضرت قائم(ع) پیکی نخواهد بود، با آنها سخن میگوید و آنها میشنوند، و به او نگاه میکنند در حالی که در جای خودش باشد.۳۹
پینوشتها:
٭ مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع)، صص ۳۰۰ـ۲۸۰.
۱. تفسیر العسکری، ص۵.
۲. تبصره الولی، ص۷۸۱.
۳. و گفته شده: آنکه خداوند به دعای الیاس زندهاش کرد، الیسع بوده.
۴. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۹۰.
۵. در حدیث است که نامش عیاش و در حدیث دیگر است که نامش عیاشا بوده، و مجلسی(ره) گفته: از اخبار بر میآید که این غیر از اسکندر است و او در زمان ابراهیم و اولین پادشاهان بعد از نوح بوده است. (مؤلف).
۶. مجلسی، همان، ج۱۲، ص۱۹۸.
۷. صدوق، کمالالدین، ج۲، ص۳۹۴.
۸. مجلسی، همان، ج۱۲، ص۱۸۲؛ و الاختصاص، ص۱۹۴.
۹. همان، ۱۲/۳۱۹.
۱۰. همان، ۵۲/۳۱۹.
۱۱. همان، ۱۲/۳۸۰.
۱۲. سوره هود(۱۱)، آیه ۸۶.
۱۳. صدوق، همان، ج۱، ص۳۳۱.
۱۴. سوره شعراء(۲۴)، آیه ۱۸۹.
۱۵. سوره اعراف(۷)، آیه ۱۴۴.
۱۶. سوره اعراف(۷)، آیه ۱۴۴.
۱۷. مجلسی، همان، ج۵۱، ص۲۷.
۱۸. سوره قصص(۲۸)، آیه ۲۱.
۱۹. سوره آل عمران(۳)، آیه ۱۴۱.
۲۰.صدوق، همان، ج۱، ص۳۲۷.
۲۱.مجلسی، همان، ج51، ص۱۱۷.
۲۲. مجمعالبیان، ج۱، ص۱۱۷.
۲۳. بحرانی، المحجه، صص۱۸۵-۱۸۴.
۲۴. سوره هود، آیه ۱۱۰.
۲۵. مجمعالبیان، ج۵، ص۱۹۸.
۲۶. روضه کافی، ۲۷۸.
۲۷. سوره بقره(۲)، آیه ۲۴۹.
۲۸.مجلسی، همان، ج۵۲، ص۳۳۲.
۲۹.صدوق، همان، ج۲، ص۶۷۳.
۳۰. مجلسی، همان، ج۱۳، ص۶۰.
۳۱. سوره شعرا(۲۴)، آیه ۲۱.
۳۲. سوره قصص(۲۸)، آیه ۸۱.
۳۳. سوره اعراف(۷)، آیه ۱۰۸.
۳۴. مجلسی، همان، ج۵۲، ص۳۵۱؛ نعمانی، غیبت، ص۲۳۸.
۳۵. راوندی، الخرایج و الجرایح، ص۱۱۰.
۳۶.صدوق، همان، ج۲، ص۳۵۴.
۳۷. همان، ص۳۷۷.
۳۸.مجلسی، همان، ج۱۳، ص۳۶۸.
۳۹. روضه کافی، 240.
ماهنامه موعود شماره ۶۲
ماهنامه موعود شماره ۶۲