انواع نعمتهای الهی
تمامی نعمتهای خداوند را میتوان ذیل دو ویژگی قرار داد: برخی از نعمتهای خداوند، مادی و ظاهری و برخی دیگر غیر مادی و باطنی است.
و أسبغ علیهم نعمه ظاهرهً و باطنهً.۱
نعمتهای ظاهر و باطن را برای شما سرازیر کرده است.
نعمتهای باطن از نعمتهای ظاهر ارزشمندتر است. نعمتهای ظاهر، همین چیزهایی است که با چشم میبینیم و متوجه میشویم، اما نعمتهای باطنی نیز داریم، مثل نعمت «هدایت» که با چشم ظاهر دیده نمیشود. اگر کسی هدایت شد از تمام نعمتهای ظاهری و مادی به خوبی استفاده میکند؛ یعنی امیال و شهواتش را به خوبی در راه رضای دوست به کار میگیرد. برخی گمان میکنند انسان خوب بودن به مثلاً نداشتن شهوت و غضب است، ولی اینگونه نیست. مؤمن شهوت و غضب دارد اما آن را در راه درست مصرف میکند.
انواع نعمتهای ظاهری
مالک اصلی سرمایههای عالم، خداوند است و برخورداری ما از نعمتها به سبب عنایت و لطف اوست. و اگر همه انسانها از نعمت اخروی بهرهمند باشند یا از آن محروم شوند همه از لطف اوست. تنها کسی که دارای نعمت است و میتواند آن را به ما ارزانی کند، خداست و تنها کسی که میتواند آن را باز پس بگیرد اوست. دردآورترین لحظه، هنگامی است که خدا ما را مورد توجه خاص قرار ندهد و از ما روی بگرداند. آنگاه به عذابی مبتلا میشویم که هیچ کس نمیتواند نجاتمان دهد. در قرآن آمده که وقتی اینگونه افراد خدا را صدا میزنند، صد سال میگذرد و ناگاه خطاب میرسد:
إخسئوا فیها و لا تکلّمون.۲
[ای سگان] به دوزخ شوید و با من لب از سخن فرو بندید.
اگر انسان به چنین حالتی توجه داشته باشد، احساس ترس و خوف به او دست میدهد. این ترس با دیگر ترسها فرق میکند. ترس و بیم ما در واقع از خدای تعالی است و آن به سبب آن است که ما مسلمانیم و به یک جا متصل هستیم. این احساس که مبادا خدا ما را از خود براند، و این نمازها، روزهها، و عبادتهای ناقص و ناچیز، پذیرفته نشود «خوف از خدا» نام دارد. خداوند، همان گونه که در قرآن آمده است:
والسّموات مطویّاتٌ بیمینه.۳
گویی تمام آسمانها به دور دست او پیچیده است.
کنایه از اینکه قدرت بیپایان او همه چیز را تصرف کرده است و کار به دست دیگری نیست.
وجود زیبا و موزون انسان، چشمان زیبا و چهره دلپسند که هر جزء آن در جای خودش و بهاندازه خود است، از الطاف اوست. در قرآن آمده است:
الذّی خلقک فسویّک فعدلک.۴
کسی که تو را آفرید، و آن را موزون و متناسب کرد.
اگر انگشت اشاره انسان ده یا بیست سانت بود، چگونه بود؟ اگر این انگشت به جای دست، کنار گوش انسان بود، به چه کار میآمد؟ همچنین در قرآن آمده است:
فی أیّ صورهٍ ما شاء رکّبک.۵
از صورتی خاص تو را ترکیب کرد.
نعمتهای ظاهری فراوانی به ما اعطا شده است؛ غذا، دوست، پدر و مادر، برادر و خواهر، محبت همسر و فرزندان، علم، استاد، شاگرد، آبرو و وجههای که داریم، پول، مسکن و سرمایهای که داریم و …. کسی نیست که خدا او را از بسیاری از نعمتهای ظاهری محروم کرده باشد. اما باید توجه داشت که خداوند درباره این نعمتها و چگونگی به خدمت گرفتن آنها در روز قیامت پرسش میکند.
نعمتهای باطنی
بزرگترین نعمت باطنی، همان هدایت است. خدای متعال در قبال هیچ نعمتی بر کسی منت ننهاد، اما برای خلقت پیامبر(ص) بر همگان منت نهاد. او این نعمت را به رایگان نداده است. میخواهد همگان آن را قدر بدانند. همچنین خداوند به هدایت و ولایت رسول اکرم(ص) بر مسلمانها و غیر مسلمانها منت مینهد. نعمت باطنی هدایت و «ولایت» را باید قدر دانست. اگر امیرالمؤمنین(ع) را دوست میداریم، باید آن را قدر بدانیم؛ ما نه مثل او میشویم، و نه شیعه او؛ اما آن حضرت و دیگر امامان را دوست میداریم و در این مسیر گام مینهیم و در عاشورا و اربعین و ایام شهادت آنان، ابراز همدردی و همدلی میکنیم. این نعمتها را تنها خدا به ما اعطا میکند و فقط به او باید امید بست. چرا باید به همدیگر امید ببندیم؟ مگر ما مثل هم نیستیم؟ چه نعمتی به دست همدیگر داریم؟پس باید به او دل ببندیم و همه چیز را از خودش طلب کنیم؛ چرا که متعلق خوف و رجا تنها خداوند متعال است و کار او سراسر حکمت و با حساب و کتاب است.
فضل و عنایت پروردگار بسیار و خوان نعمتش بر همه گسترده است و عامل بیبهره بودن از نعمت، خود انسان است. اگر کسی نقص و فقدانی در زندگیاش پیدا شد، باید علت آن را در اعمال و کردار خود جستوجو کند. برخی گناهان سبب نزول بلا و کاهش نعمت میشوند. این ربطی به خداوند ندارد. معالاسف در این مواقع، برخی از افراد، مسائل و مشکلاتشان را به خدا نسبت میدهند.
در قرآن آمده است:
لو أنّ أهل القری آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکاتٍ من السّماء و الأرض.۶
اگر اهل آن قریهها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، ما درهای برکاتمان را از آسمان و زمین برایشان باز میکردیم.
در قرآن «قریه» برای محلی که گاه خیلی بزرگ نیز هست و ساکنان آن هدایت نشوند یا ناصالح باشند، به کار میرود. امّا «مدینه» برای جایی که آباد است و اهل آن هدایت شده باشند، به کار میرود، هر چند مساحت آن کم باشد. مثلاً «نیویورک» با اینکه ده میلیون جمعیت دارد در فرهنگ قرآنی قریه نامیده میشود ولی«خاوه» با اینکه جمعیت کمی دارد مدینه نامیده میشود. حالا اگر انسان احساس کرد درِ لطف او بسته شده کلید آن در دست خود اوست؛ باید تقوا پیشه کند و از اهل ایمان باشد.
نعمت وجود امام زمان (ع)
از نعمت های باطنی، نعمت وجود مبارک امام (ع) است. خداوند نعمتی به ما داده که آن را قدر نمیدانیم. آن نعمت ارزشمند، وجود امام زمان(عج) است. امام عصر(عج) منحصر به گروه خاصی نیست، متعلق به همه است. واسطه رحمت و فیض الهی است. هر کس هر چه دارد به برکت آن وجود است، اما همه او را نمیشناسند و با وی ارتباط ندارند.
یکی دیگر از افتخارات و نعمتهای ما این است که در کشور اسلامی و شیعه به دنیا آمدهایم و زندگی میکنیم. امام حسین(ع) خدا را شکر میگوید، که او را در محلی به دنیا آورده که دارای حکومت اسلامی است.۷ اینکه پدر و مادر و خواهر و برادر ما همه مسلماناند، نعمت بزرگ و جبری است؛ یعنی ما برای آن کاری نکردهایم. خدا تنها به سبب فضل و لطفش این نعمت را به ما ارزانی داشته است. میتوانست این نعمت را به ما ندهد، همان طور که به عدهای عطا نکرده است. برخی گمان میکنند خدا مجبور است که این نعمت را عطا کند ولی اگر مجبور بود، میبایست به دیگران هم عنایت میکرد. مگر نه اینکه امروز بسیاری از وجود مبارک حضرت صاحبالزمان(عج) اصلاً بیخبرند؛ ولی ما دستکم او را میشناسیم. پس باید سپاسگزار خدا باشیم که از این همه نعمت مادی و معنوی برخورداریم.
{mospagebreak}
راههای ارتباط با امام زمان(ع)
برای بهرهمندی از نعمتهای باطنی – به ویژه نعمت وجود مبارک امام عصر(عج)- باید چه بکنیم؟ آیا توانستهایم با ایشان ارتباط برقرار کنیم یا نه؟ جوانها بهتر میتوانند این راه را طی و ارتباط برقرار کنند، چون گناهشان کمتر است. از همه مهمتر اینکه دلشان پاکتر است. اگر یکی دو گناه هم کرده باشند، موفق به استغفار میشوند. برای ایجاد ارتباط قلبی با آن حضرت چند راه وجود دارد:
۱. یاد او
ما باید همواره به یاد آن حضرت باشیم و او را فراموش نکنیم تا ایشان هم از ما یاد کنند؛ در قرآن آمده است:
فاذکرونی أذکرکم.۸
پس یادم کنید تا یادتان کنم.
این کلام از آخرین سخنان مرحوم علامه طباطبایی(ره) است. آیتالله مظاهری میفرمودند: «روزهای آخر عمر علامه طباطبایی(ره) بود. حال مساعدی نداشتند. با عدهای از شاگردان علامه برای عیادت به خدمت ایشان مشرف شدیم. در آنجا بحثهای مختلفی شد. من با خود گفتم خوب است که از آقا بخواهیم مطلبی بگویند و استفادهای کنیم. گفتم:
آقا، مطلبی بفرمایید تا استفاده کنیم.
در فکر فرو رفتند و بعد فرمودند:
چیزی به خاطرم نمیآید؛ جز آیه: «فاذکرونی أذکرکم و اشکروا لی و لاتکفرون». یادم کنید تا یادتان کنم. سپاسم را بگویید و ناسپاسی نکنید.۹
خوب فکر کنیم و بنگریم چه کسی بیش از خدا به گردن ما حق دارد، و چه کسی مانند خدا ستارالعیوب است و بدیهای ما را پوشانده است، چه کسی مانند او هیچگاه آبروی ما را در جمع نریخته است و حتی به ما هم میگوید از کس دیگری غیبت نکنید. اگر کار بدی از ما سر زد، اجازه نمیدهد دیگران آن را فاش کنند. حتی به ما میگوید حق ندارید گناهی که مرتکب شدهاید، به دیگری بگویید. از این بهتر چه میخواهیم.
حتی به من و شما یاد داده که در نماز شب، چهل مؤمن را یاد کنیم. چه کسی مؤمن است؟کسی که مسلمان باشد و امام علی(ع)را هم دوست بدارد و گنهکار بودن، زنده بودن و مرده بودن آنها هم در آن تأثیری ندارد. وقتی در نماز شب دستمان را بالا میبریم و میگوییم: «اللّهمّ اغفر لفلانٍ.» بار خدایا، فلانی را بیامرز. اگر توجه کنیم درمییابیم معمولاً برای آنهایی که بسیار به ما محبت کردند یا خیلی ما را اذیت کردند، دعا میکنیم. در این مواقع آدم بیشتر کسانی را به یاد میآورد که یا بسیار دوستشان دارد یا با آنها خیلی مشکل دارد؛ مثلاً پول را از ما گرفته است و آن را پس نمیدهد و دائماً فکر انسان به آن مشغول است. این حالت، خیلی زیباست. خدا این کار را دوست دارد. میخواهد دلهایمان را به هم نزدیک کند. اینکه کسی در دل شب بلند میشود و با خدا مناجات میکند و در قنوت نماز با اشتیاق مؤمنان را دعا میکند لطف خداست.
خدا به بندههایش میگوید: یادم کنید تا شما را یاد کنم. امام عصر(عج) صفات اولیای الهی را دارد. آینه تمامنمای خدای تعالی است. او بزرگترین آیه خداست. اگر یادش کنیم، او هم ما را یاد میکند. هرچه بیشتر او را یاد کنیم، بیشتر از ما یاد میکند.
گمان نکنیم اگر در گوشهای مینشینیم و امام حسین(ع) را یاد میکنیم، آن حضرت ما را یاد نمیکند. اتفاقاً به خوبی هم یاد میکند. او در این دنیا از ما یاد میکند و یاد کردن ما به چه درد او میخورد؟ یادی که ما از امام عصر(عج) میکنیم، با یادی که او از ما میکند، تفاوت بسیار دارد. خدا به پیامبرش میفرماید:
و صلّ علیهم إنّ صلوتک سکنٌ لهم.۱۰
بر این امت درود فرست، درود تو باعث آرامش آنهاست.
آیا اگر پیامبر(ص) از خدا برای ما طلب سلامتی کند، با طلب سلامت ما برای او یکی است دعای او مستجاب است، ولی دعای ما همیشه مستجاب نیست. ما کسی نیستیم که خدا هماره دوستمان بدارد، ولی او را خدا دوست دارد.
از آنچه گفته شد اهمیت تعظیم شعائر بیشتر آشکار میشود. در چراغانی خیابانها در پانزده شعبان، چراغ در جلوی خانه نصب کردن، پرچم سیاه نصب کردن و سیاه پوشیدن، گریستن، عزاداری کردن، جلسات سرور به پا کردن و … عبادت و ذکر و یاد او نهفته است؛ ولی باید مراقب باشیم مسائل انحرافی در مجالس اهل بیت(ع) باب نشود؛ مثل مجسمه حیوانات را درست کردن که در بعضی جاها مشاهده میشود. با این کارها در را به روی آن حضرت میبندیم. باید کوشش کنیم معنویت کارها را بیشتر کنیم تا شاید وجود مقدس امامان(ع) در اینگونه محافل حضور پیدا کنند.
سالی در قم، یکی از خیابانها را به شوق امام عصر(عج) چراغانی کرده بودند؛ یکی ازبزرگان که خدمت حضرت مشرف شده، گفته است:
امام عصر(عج) فرموده بودند ما از اینها متشکریم. تشکر ما را به اینها برسانید.
از این رو نباید گمان کنیم آنها ما را فراموش میکنند و به ما توجه ندارند. آنها کوچکترین کارهای ما را هم به شمار میآورند.
شخصی در جمکران خیلی اهل کار و تلاش بود. سرانجام عمر آن بنده خدا به آخر رسید. آن شخصی که بالای سرش حاضر شده بود و هم اکنون در قید حیات است، میگفت:
در آخرین لحظات، تکیه داده بود. ناگاه دیدم حواسش جمع شد وآمد جلو، تا بلند شود. بین ایستادن و نشستن دیدم دو دستش را بلند کرد و با یک حالتی گفت: آقا آمدید؟!
گمان نکنیم که آن حضرت به سراغ ما نمیآید. اگر اهلیّت پیدا کنیم، بیگمان به سراغ ما میآید. آن هم در سختترین مواقع و زمانی که خیلی محتاج هستیم اما به شرط آنکه او را یاد کنیم، تا او ما را یاد کند. و خلوص در این مسیر نیز بسیار مهم است. هر چه این یاد و ذکر، خالصتر و زیباتر باشد، مؤثرتر و کارسازتر است.
۲. فرستادن هدیه
از کارهای مؤثر در ایجاد ارتباط با حضرت ولی عصر(عج)، این است که سعی کنیم هدیهای برای آن حضرت بفرستیم. انسان اگر کسی را دوست داشته باشد، برایش هدیه میفرستد. ما هم اگر آن حضرت را دوست داریم، باید هدیهای برای او بفرستیم. انجام دادن کارهای بسیار خوب، خدمت کردن به دوستان، لبخند زدن به یتیم و دست نوازش بر سر او کشیدن، درس دادن، درس خواندن، یک گناه نکردن، یک طاعت خدا به جا آوردن، زیارت امام هشتم(ع) به نیت او، از مظاهر زیبا و هدیههای خوب ما به آن حضرت است.
باید مراقب باشیم هدیهای که میفرستیم، خراب نباشد مثلاً اگر به کسی یک بسته شیرینی هدیه کنیم و او وقتی باز میکند در آن حشرهای باشد، آن را زشت و ناپسند میدانیم. آن حضرت وقتی هدیه ما را میبیند، هیچ وقت خراب بودن آن را به روی ما نمیآورد. ولی این برای ما خوب نیست و اگر روزگاری متوجه شویم خیلی اندوهگین میشویم. هدیه ما هر چه خالص و زیبا باشد، به شأن و مقام او نمیرسد ولی آن حضرت به لطف و کرمش قبول میکند. مثل مورچهای که برای دیدن حضرت سلیمان(ع) یک ران ملخ را به همراه آورد. خودش هم گفت که من میدانم ران ملخ به درد شما نمیخورد، امّا خواستم بگویم ما هم شما را دوست داریم، ما را هم از دوستانتان به شمار آورید.
چندی پیش به حج مشرف شده بودم؛ خیلی نتوانستم سوغاتی بخرم. تسبیح یا پارچه عمامهای را به خدمت آیتالله بهجت بردم. گفتم: «ببخشید که کم است، خجالت میکشم؛ ولی هدیه است.» فرمود:
لن ینال الله لحومها و لا دمائها و لکن یناله التقّوی منکم.۱۱
قربانی که میکشند برای خدا، نه گوشتش و نه خونش [هیچ کدام] به خدا نمیرسد. تنها تقوای آن است که میرسد.
سپس به من فرمود: «مهم نیست که چه میدهی و چقدر میارزد. مهم این است که آنجا یادم کردی».
بنابراین هدیه به آن حضرت، باید کارهای خوب و اعمالی باشد که ثواب دارد و با انگیزه خشنودی حضرت ولی عصر(عج) صورت گیرد. مثلاً میتوان از طرف آن حضرت به عیادت مریض رفت. چون آنها عیالات و نانخور او هستند. آن حضرت آنها را دوست دارد. شرکت در تشییع جنازه و حضور در قبرستان نیز همینگونه است. وقتی کسی به خانواده ما، فرزند یا خواهر و برادرمان محبّتی میکند، ما به او علاقه پیدا میکنیم. خدای تعالی، امام عصر(عج) را بیش از همه ما دوست میدارد. شرکت در تشییع جنازه و حضور در قبرستان نیز همینگونه است. وقتی میبیند ما به امام عصر(عج) توجه داریم، به حتم، به ما هم عنایتی میکند. از جمله چیزهایی که باعث محبوبیتمان نزد خداوند میشود، هدیه فرستادن برای امام عصر(عج) است.
۳. دوری از گناه
دیگر از کارها، دوری از گناه است. دقت کنیم تا از کاری که باعث آزردن آن حضرت میشود، پرهیز کنیم. امام عصر(عج) از گناه نفرت دارد و ما باید به گونهای باشیم که اگر هم زمینه گناه پیش آمد، به احترام آن حضرت گناه نکنیم.
برخی که خودشان را به دیدن بعضی از عکسها، فیلمها، سیدیها و… عادت میدهند، با دست خود از دیدن جمال آن امام محروم میشوند. جوانی که به مجلس امام حسین(ع) میآید و با اشک چشم، این پلیدیها را میشوید، نباید دیگر بار به گناه رو کند.
از علمای اصفهان، مرحوم آیتالله صافی(ره) بودند که حال معنوی و خوشی داشتند. در اواخر عمر و قبل از اینکه به رحمت خدا بروند، دیداری هم با آقا داشتند. روزگاری در حال ساخت خانه بودم، از او پرسیدم:
خانه من چگونه باشد خوب است؟ فرمودند:
خانه را به گونهای بساز که اگر امام زمان(عج) آمدند از اینجا رد شوند و خسته بودند، نگویند در این خانه جای من نیست؛ بگویند در میزنیم، یک ساعت استراحت میکنیم و میرویم. در خانهات را به روی آقا مبند!
چرا با دل خود کاری میکنیم که دیگر جای آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاری میکنیم که او را نبیند؟ مگر نه اینکه هر چه هست به دست خودمان است؟
«علی بن مهزیار» انسان شگفتآوری است. بیست سفر به حج رفته بود تا آن حضرت را ببیند؛ به حج رفتن در قدیم به آسانی حالا نبود. اکنون هم بیست سفر به مکه رفتن برای دیدن آن حضرت آسان نیست. برخی از ما حتی همت نمیکنیم تا به جمکران برویم. اگر به شما بگویم، دیروز به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم، فوری خواهید پرسید: ایشان به شما چه گفتند؟
بعضی از تشرفها ممکن است به محضر امام عصر(عج) نباشد؛ بلکه تشرف به نزد فرستاده او باشد. برخی از دیدارها هم مکاشفه است. اگر اصول تشرفها را بدانیم، همین که میشنویم، در مییابیم که چه نوع تشرفی بوده است.
علی بن مهزیار، نخست سفیر امام را میبیند؛ جوانی زیبا؛ به علی بن مهزیار میگوید:
دنبال کسی میگردی؟
میگوید:
به دنبال امام محجوب هستم؛ امامیکه پشت پرده است.۱۲
امام محجوب نیست. ماییم که محجوبیم. برخی از اهل سنت معتقدند که شیعه میگوید امام عصر(عج) داخل چاه رفتهاند و غایب هستند! ولی ما این گفته را قبول نداریم. حضرت به کدام چاه رفتهاند؟ در واقع ما در چاه هستیم و امیدواریم او ما را از چاه نفس به در آورد. اشعاری مثل اینکه: «یوسف زهرا از چاه درآ» و… اشتباه است؛ چنانکه آمده است:
(ای خدا) تو از مخلوقاتت محجوب (در پرده) نمیشوی بلکه این اعمال آنهاست که باعث محبوب شدنشان از تو میشود.۱۳
حجاب، گناهان ماست. اگر بخواهیم به دیدار حضرت برسیم، باید گناه را از زندگی دور کنیم.
علی بن مهزیار میگوید که وقتی خدمت امام عصر(عج) رسیدم، سلام کردم و نخستین سخن آن حضرت به من این بود:
یا أبالحسن، قد کنّا نتوقّعک لیلاً و نهاراً؛ ۱۴
ای ابا الحسن ما شب و روز منتظر دیدارت بودیم.
شگفتا! علی بن مهزیار پس از بیست سفر حج به عشق زیارت مولایش، هماکنون خود را بدهکار او میبیند. او در پاسخ میگوید:
آقا! من نمیدانستم شما کجایید.
و آن حضرت میفرمایند:
واقعاً نمیدانستی ما کجاییم؟ جای ما برای شما معلوم نیست؟
همه ما میدانیم آن حضرت در کجاست؛ امّا باز به جای دیگر میرویم. آن حضرت را بارها در حرم حضرت معصومه(ع) و مسجد جمکران دیدهاند. آن حضرت در مسجد امام حسن(ع) قم، عدهای از خوبان را دعوت کردند و با آنها نماز ظهر خواندند. آن حضرت در حرم امام هشتم(ع) رفت و آمد دارند. پر واضح است که جای امام عصر(عج) پشت صندلی اینترنت که فیلمها و عکسهای زشت در آن پیداست، نیست. ما خود میدانیم که وقتی تندخو میشویم و بدخلقی میکنیم، حتماً دیدارمان با امام عصر(عج) به تأخیر میافتد. آن حضرت در نماز ظهر به عدهای از بازاریان قم فرمودند:
عدهای از بازاریها به دنبال این هستند که نقاط ضعف شیعه ما را پیدا کنند و آنها را در معاملات فریب دهند و حقشان را بخورند.
چرا بعضی در بازار منتظرند یک انسان ناشی پیدا شود و او را فریب دهند؟ شاید امام مهدی (ع) این شخص را دوست داشته باشد.
شخصی میگفت: «من تصمیم گرفتم هر جمعه دعای ندبه بخوانم همان هفته اول در خواب دیدم منادی ندا میدهد که من با تو ارتباط قلبی برقرار کردم». اگر گناه نکنیم، ارتباط برقرار میشود. گناه، هرچند به ظاهر خوشی و شیرینی به همراه دارد، بسیار تلخ است؛ چون انسان را از کسی که دست او را میگیرد و به خدا میرساند، جدا میکند. فرمودهاند که «ملائکه به خانهای که بت یا سگ باشد، نمیآیند».15 پس باید مطمئن باشیم که امام عصر(عج) هم نمیآیند.
{mospagebreak}
رؤیای رؤیت
یکی از علمای قم، فرموده بودند:
در دوران جوانی و در زمانی که مرحوم علامه طباطبایی(ره) از استادان ما بودند و اخوی ایشان هم در خدمت عارف بزرگ، آیتالله سید علی آقای قاضی(ره)، بودند، نامهای به علامه دادم تا به برادرشان بدهند تا آن را به خدمت به آقای قاضی برسانند تا در این تشریفات عدیدهای که به خدمت امام عصر(عج) دارند، دست ما را هم بگیرند و به آن حضرت برسانند. این مسئله را خیلی خالصانه درخواست کردم. نامه رفت و زمانی گذشت، ولی پاسخ نیامد. انتظار به درازا کشید. در این میان به شهر خودمان سفر کردم. هنگام ظهر و موقع استراحتم بود. خوابیده بودم. بچهها داشتند بازی میکردند. در این گیر و دار مثلاً فریادی بلند شد و از خواب پریدم. من خیلی ناراحت شدم و سر بچهها فریاد زدم، سریع متوجه شدم اشتباه کردم. بلند شدم دست آنها را گرفتم و از خانه بیرون بردم و از دل بچهها به هرگونه توانستم در آورم که ناراحت نباشند.
باید چنان باشیم که اگر اشتباهی مرتکب شدیم، زود عذرخواهی کنیم. در منزل نیز باید با همسر و فرزندان چنین باشیم تا هم به خود خوبی کرده باشیم و هم فرزندانمان یاد بگیرند که اگر اشتباهی مرتکب شدند، عذرخواهی کنند. کسانی که با شهامت بگویند: «من اشتباه کردم» یا «من نمیتوانم» اندکاند. انگار همه میتوانند و هیچ کس هم کاری نمیکند امام خمینی(ره) فرمودند: «من اشتباه کردم»16 سپس اشتباهاتشان را بیان کردند. او با آن عظمتی که داشت، نترسید و با شهامت به اشتباهات خود اعتراف کرد.
این عالم بزرگ میفرمود:
مدتی از این جریان گذشت. توفیق پیدا کردم به خدمت مرحوم علامه طباطبایی رسیدم. گفتم: آقا! آن نامه چه شد؟ فرمودند: بله! پاسخ این نامه خیلی وقت است برای ما آمده است. من هم نامه را گرفتم و باز کردم. دیدم نوشتهاند: «بسم الله الرّحمن الرّحیم. عزیزم! با این خلق و خوی که به بچهها حمله کنی و دعوا کنی، چگونه میخواهی آقا را ببینی؟» با خود گفتم چگونه یک اشتباه مرا از دیدار آن حضرت باز داشت.
گاه ارتکاب یک گناه سبب نرسیدن به حضرت امام عصر(عج) خواهد شد. افراد بسیاری به خدمت آن حضرت مشرف شدند وبسیاری از تشرفات را هم برای ما نقل نکردند. هم اکنون نیز بسیاری به محضر او میرسند. اگر ما به وصال او نمیرسیم، به سبب گناهانمان است.
نقش امام زمان(عج) در زندگی ما
باید بدانیم که اگر از این رهگذر، یک بار به محضر آن حضرت برسیم، دیگر او را رها نمیکنیم و بسیاری از چیزها که پیش از آن به نظرمان شیرین میآمد، دیگر شیرین نخواهد بود.
ناز آن یار خریدار دارد. یکی از علما که هنوز هم در قید حیاتاند، میفرمود:
به حج مشرف شده بودیم. مدینه که بودیم، با پای پیاده از منزل حضرت زهرا(س) به احد میرفتیم. به امام زمان(عج) گلایه کردم که ما شما را میخواهیم، ولی شما به ما محل نمیگذارید. ناگاه دیدم آن حضرت در کنارم سلام کردند، جواب دادم. فرمودند: شیخ حسین! چرا گلایه میکنی؟ بعد هم فرمودند: تو کوچک بودی، بنا بود جایی بروی و فلان اتفاق بیفتد، ولی من نگذاشتم. میدانی چرا طلبه شدی؟ من کسی را جلوی پای تو قرار دادم و … همین طور تکتک حوادث و اتفاقات زندگیام را نام بردند. من دوست داشتم از خجالت زمین دهن باز کند و فرو بروم؛ به آن حضرت عرض کردم: من نمیدانستم آقا، ببخشید! من از کجا میدانستم؟! من چنین چیزی به ذهنم نمیآمد.
عزیز من! تو از کجا میدانی؟ ممکن است بارها زمینه اینکه من و تو فاسد شویم فراهم شده، ولی آقا نگذاشته است. یک دفعه وقتی نشانمان بدهند، خیلی شرمنده میشویم و خجالت میکشیم.
مردم به مبارکی وجود توست که روزی میخورند.۱۷
نعمتهای پروردگار به ما همه به برکت وجود آن حضرت است و نتیجه آن، این است که ما از امت او هستیم. «زمین و آسمان به مبارکی وجود تو برپاست.»18هیچ کس به این مقدار به گردن ما حق ندارد. خوب است از او یاد کنیم و برای سلامتیاش صدقه کنار بگذاریم. وقتی که جمع شد، برای سلامتی آن حضرت یک گوسفند قربانی کنیم و به فقیران بدهیم.
از دیگر مواردی که موجب دیدار آن حضرت است، زیارت حضرت اباعبدالله(ع) در کربلا و در شب جمعه است. مرحوم بافقی(ره) فرموده بود: «چرا علی بن مهزیار بیست سفر به حج رفت تا امام زمان(عج) را ببیند؟ اگر یک شب جمعه یا پانزده شعبان به کربلا میآمد، آن حضرت را زیارت میکرد».
حیف از تو که ارباب وفا را نشناسی
ما پیش تو باشیم تو ما را نشناسی
پینوشتها:
٭ برگرفته از کتاب حدیث دل سپردن، جلسات اخلاقی حجتالاسلام دکتر مرتضی آقا تهرانی.
۱. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۸، ص ۲۹.
۲. سوره مؤمنون (۲۳)، آیه ۱۰۸.
۳. سوره مز (۳۹)، آیه ۶۷.
۴. سوره انفطار (۸۲)، آیه ۷.
۵. همان
۶. سوره اعراف (۷)، آیه ۹۶.
۷. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، بخشی از دعای عرفه.
۸. سوره بقره (۲)، آیه ۱۵۲.
۹. همان
۱۰. سوره توبه (۹)، آیه ۱۰۳.
۱۱. سوره حج (۲۲)، آیه ۳۷.
۱۲. برکات حضرت ولیعصر، ص ۶۳، حکایت ۲۳.
۱۳. أنّک لا تحتجب عن خلقک إلّا أن تحجبهم الأعمال دونک. شیخ عباس قمی، همان، بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی.
۱۴. محمدبن جریر طبری، دلائل الإمامه، ص ۲۹۷.
۱۵. محمدبن یعقوب کلینی (ره)، همان، ج ۳، ص ۳۹۳.
۱۶. حضرت امام (ره) در جایی چنین فرمودند: «اگر قبلاً اشتباه کرده باشیم، باید صریحاً بگوییم اشتباه نمودهایم… ما که معصوم نیستیم. پس از انقلاب من خیال میکردم وقتی انقلاب پیروز شد، افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند… بعد دیدم خیر، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زدهام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام کردم من اشتباه کردم.» سید حسن اسلامی؛ امام، اخلاق، سیاست؛ ص ۲۴۲. به نقل از صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۴۱.
۱۷. و بیمنه رزق الوری. شیخ عباس قمی، همان، بخشی از دعای عدیله.
۱۸. و بوجوده ثبتت الأرض و السّماء، همان.
ماهنامه موعود شماره ۶۴