در هر مکتب و جامعه ای پایه ها و ستون هایی وجود دارند که قوام و دوام آن جامعه به آن است و همین طور انحراف و انحطاط جامعه و مکتب، به اصلاح و انحراف پایه ها بستگی دارد. چهار گروه در جامعه اسلامی هستند که ستون فقرات دین و جامعه به حساب می آیند. علی (علیه السلام) فرمود: «قِوَامُ الدِّینِ بِأَرْبَعَهٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِیٍّ لَا یَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِینِ اللَّهِ وَ بِفَقِیرٍ لَا یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لَا یَتَکَبَّرُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ فَإِذَا کَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ الْغَنِیُّ بِمَالِهِ وَ بَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ وَ اسْتَکْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ رَجَعَتِ الدُّنْیَا إِلَى وَرَائِهَا الْقَهْقَرَى فَلَا تَغُرَّنَّکُمْ کَثْرَهُ الْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَه؛ [۱] برپایی دین به چهار (گروه) بستگی دارد: ۱. عالم سخنوری که دانش خود را به کار بندد؛ ۲. ثروتمندی که اضافه بر نیاز خویش را از دیگر مسلمانان دریغ نکنند؛ ۳. به فقیری که آخرت خویش را به دنیا نفروشد؛ ۴. به جاهلی که از فراگیری علم تکبر نورزد. پس اگر عالم، دانش خود را کتمان کند و توانگر از مالش بخل ورزد (و به مراکز دینی و دیگر مسلمین کمک نکند) و فقیر آخرت (و دین) خود را به دنیا بفروشد و جاهل از طلب دانش تکبر ورزد. جهان و دنیا به عقب برگردد (و مرتجع شود). در این حال آمار بالای مساجد و رفت و آمد فراوان مردم در آن زمان، شما را نفریبد.»
[۱]. خصال، صدوق، ترجمه مدرس گیلانی، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، بی تا، ج۱، ص۱۵۲، ح ۴۵۳.
سید جواد حسینی