یک پژوهشگر تربیت اسلامیبا تاکید بر این که برنامههای کودک وارداتی یکی از موانع نهادینه شدن مؤلفههای سبک زندگی اسلامی است اظهار کرد: این برنامهها ارزشهای جامعه مبدأ را برای کودکان بازتعریف میکنند.
حجتالاسلام و المسلمین همایون سراقی، مدیر گروه تربیت و مشاوره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره تربیت از منظر اسلام عنوان کرد: شخصیت انسان از تعامل سه عامل اصلی وراثت، محیط و اراده فرد شکل میگیرد؛ در عین لوح سفید بودن نوزاد تازه متولد شده و در عین داشتن غرائز و فطریاتی که مشترک در همه انسانهاست در همه افراد استعدادها و گرایشاتی به سمت خوبی و بدی وجود دارد که متفاوت از یکدیگر است و این محصول وراثت است، عامل دوم تاثیرگذار در شکلگیری شخصیت از منظر اسلام، محیطی است که فرد آن را تجربه میکند از شرائط درون رحمیگرفته تا محیطهایی که فرد به ویژه کودک در آن رشد میکند.
وی در پاسخ به این سوال که چه نسبتی میان تربیت و سبک زندگی اسلامیبرقرار است؟ عنوان کرد: سبک زندگی والدین و محیطی که فرد در آن رشد میکند به عنوان عامل محیطی، تعیین کننده محصول تربیتی است؛ بیش از آنچه که گفتن و توصیه کردن تاثیر میگذارد خصوصا برای بچهها که از جهت شناختی نسبت به بزرگترها در سطح پایینتری هستند، عمل اطرافیان بویژه والدین تاثیر گذار است و عمل والدین، شامل هر آنچه که انجام میدهند از نوع نگاه به زندگی تا تنظیم ساعات خواب و بیداری تا نوع، شیوه و برنامه تغذیه و تا تفریحی که انتخاب میکنند تشکیل دهنده سبک زندگی آنهاست؛ و مجموع اینهاست که شخصیت کودک را شکل می دهد.
سراقی تصریح کرد: خواب از جنبههای اصلی و همیشگی زندگی ما است و چگونگی تنظیم ساعات خواب سبک زندگی ما ار تعیین میکند و فرزند از این سبک ما بیش از آنکه ما بخواهیم توصیهای به او داشته باشیم درس میگیرد، فرزندی که والدین خود را میبیند که تا پاسی از شب بدون توجه به اینکه مسلمان هستند و باید نماز صبح بخوانند بیدار میمانند گوشی برای شنیدن موعظههای والدین در توصیه به نماز نخواهند داشت حتی با وجود دلسوزی پدر و مادر و اینکه همه پدر و مادر دوست دارند فرزندانشان حتی بهتر از خودشان شوند در سایر مولفههای سبک زندگی اسلامی نیز قضیه به همین شکل است.
تربیت در مدارس مورد غفلت قرار گرفته/ تاکید مدارس بر آموزش
مدیر گروه تربیت و مشاوره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به این سوال که آیا فرزندان ما توسط والدین، در مدارس، برنامههای کودک بر اساس الگوی تربیتی اسلام تربیت میشوند؟ بیان کرد: هر کدام از این مواردی که ذکر شد بحث مفصل خود رو دارند؛ در برنامههای مدارس اشکالات زیاد است و مهمترین اشکال این است که در برنامهریزی مدارس برای آموزش طراحی میشود و تربیت به طور جدی مورد توجه نیست برخلاف نام آموزش و پرورش؛ البته در برنامههای آموزشی مباحث دینی هم مطرح هست که با کم و زیادهایی که دارد می توان گفت دینی است اما در این موضوع نیز رویکرد آموزشی است.
برنامههای کودک وارداتی؛ از موانع تربیت بر اساس مولفههای اسلامی
وی ادامه داد: در مورد برنامههای کودک بحث حساستر است؛ در گذشته، در برنامههای کودکی که تولید داخل نبودند و عمده برنامههای کودک سیما را تشکیل میدادند این دغدغه وجود داشت که متناسب با فرهنگ ما ساخته نمیشوند، مسئله موجود هم مسئله پنهانی نبود و مسئولین امر و زحمت کشان صدا و سیما از بین اینها برنامههایی را که آسیب کمتری داشت انتخاب میکردند، با کمیکارهای فنی به حد نسبتا مطلوبی میرساندند و پخش میشد، اما امروز از چند جهت مسئله متفاوت شده است: یکی اینکه برنامههایی که بچههای ما میبینند تنها همان چیزهایی نیست که از سیما پخش میشود، امروز زمان زیادی از زمان برخی بچهها که کم هم نیستند با برنامههای غیر داخلی و از طریق غیر از سیما پر میشود.
مدیر گروه تربیت و مشاوره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم اظهار کرد: دیگر اینکه چون آسیبهای روی آوردن به برنامههای غیر سیمایی حس شده است سعی بر این است که فضای خالی پر شود و لذا با انبوهی از برنامههای کودک صدا و سیما مثل شبکه پویا مواجه هستیم که طبیعتا فیلترینگ و جدا سازی برنامههای مسموم کننده کمتر شده است؛ نکته سوم که دو نکته اول را نیز روشنتر میکند اینکه برنامههای امروز (اعم از برنامه کودک و بازیهای رایانهای و …) صرفا برای سرگرم کردن بچهها ساخته نمیشوند؛ علم روانشناختی سازندگان برنامهها بالا رفته و یک برنامه فراتر از آنچه که یک فرد معمولی از یک برنامه برداشت میکند عمل میکند؛ بسیاری از برنامهها با اهداف خاص ساخته میشود، برنامههای امروز با «نمادها» کار میکنند، برنامههای امروز ارزشها را باز تعریف میکنند.
وی بیان کرد: اگر از شکاف نسلها صحبت میشود به این معنا نیست (اگر چه حرف درستی است) که بزرگترها اقتضائات دنیای جدید را متوجه نیستند! جهت تایید یک روایت به آن ضمیمه میکنیم که فرزندانتان مربوط به زمانی غیر از زمان شما هستند و سعی نکنید آنها را مثل خودتان تربیت کنید و … بلکه شکاف اصلی در بین نسلها را باید چیزی دیگر تعریف کنیم و سراغ عامل آن را در جایی دیگر بگیریم که همین برنامههایی هستند که امروز بچههای ما با آنها مشغول آنها میشوند. امروز با کار کردن بر روی نمادها، با مغالطههای ضمنی، با بازتعریف ارزشها، با کمرنگ و پر رنگ کردنها هویت ملی، هویت دینی و تاریخ را از بچهها میگیرند و در واقع از نسل آینده میگیرند. البته خوشبختانه عوامل تاثیر گذار بر هویت و تربیت در جامعه ما بسیار زیاد و بسیار پیچیده است و به همین جهت از جوامعی که کمترین آسیبها را دیدهاند همین جامعه ماست ولی به هر جهت خطر هست و اگر والدین سبکشان این باشد که تربیت فرزندشان را به جامعه بسپارند و به مدرسه و … مطمئن باشند که باختهاند و نسبت به تکلیف شرعی شان کوتاهی کردهاند، اگر برای والدین این مقدار راضی کننده باشد که فرزندشان با برنامه کودک و … سرگرم است و حوصلهاش سر نمیرود و آنها هم به کارشان میرسد مطمئن باشند در انجام تکلیف شرعی و تربیت فرزندشان کوتاهی کردهاند.
خانواده و مدرسه؛ مهمترین نهادهای تربیتی برای کودکان
سراقی در تبیین نقش نهادهایی چون خانواده، مدرسه در تربیت کودکان عنوان کرد: خانواده (جدای از جنبه وراثتی والدین) و همچنین مدرسه از باب عامل محیطی بر روند شکلگیری شخصیت کودکان تاثیرگذار هستند؛ نزدیکترین ارتباط، بیشترین زمان ارتباطی و مهمتر اینکه حساسترین زمان شکلگیری روانبنهها در کودکان مربوط به خانواده است در درجه دوم اهمیت پس از خانواده مدرسه و گروه همسالان است که به حق مدرسه خانه دوم کودک نامیده شده است یعنی به نظر میرسد اگر از برنامههای کودکی که در دهه اخیر و کمتر از آن قوت زیادی گرفته صرف نظر کنیم، مدرسه را میتوان دومین عامل محیطی تاثیرگذار بر کودکان دانست. والدین مسئول مراقب مدرسهای که فرزندشان در آن درس میخواند و دوستان و هم مدرسهایهای فرزندشان هستند.
حوزه باید الگوی تربیتی اسلام را به جامعه عرضه کند
وی در پاسخ به این سوال که حوزه های علمیه برای تدوین الگوی تربیتی اسلام چه اقداماتی باید انجام دهند؟ ابراز کرد: رسالت اصلیای که بر دوش حوزه است این است که معارف اسلامی را که در راس آن برنامههای تربیتی و انسان سازی است به جامعه ارائه دهد؛ نکته حائز اهمیت در این ارائه این است که با توجه به امکاناتی که در سایه انقلاب ایجاد شده است پا را از حفظ اسلام از تحریف و انتقال نسل به نسل آن فراتر گذاشته و در قالبهای کاملا عملیاتی معارف ناب و وحیانی را به جامعه عرضه نماید، البته ما کتابی عملیاتیتر از رسالههای عملیه نداریم اما در سایر مباحث علمی نیز باید وارد شد و همچون همان رسالههای عملیه که برای حتی موضوعات جزئی، فروع و شقوق را تعریف و حکم هر یک را بیان میکند در سایر عرصهها نیز وارد شود؛ اگر تربیت اسلامی انسان را میخواهیم حوزه باید تعریف و الگویش را ارائه دهد. البته حوزه ورود در این عرصه را شروع کرده است مثل آنچه که در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اتفاق افتاده است و یا در موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) جریان دارد اما نیاز بیش از اینهاست.
جامعهپذیری؛ هدف نظام تربیتی در غرب/ هدف اسلام دستیابی به سعادت است
مدیر گروه تربیت و مشاوره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم با اشاره به سیر ترجمه متون تربیتی از کشورهای غربی به زبان فارسی ادامه داد: در بعد تکنیکی با مشکلات زیادی روبرو نیستیم آنچه که تربیت اسلامی را با تربیت غیر اسلامی و غربی متمایز میکند تفاوت در اهداف، مبانی، برخی از اصول و برخی از روشهای تربیت است. هدف در تربیت اسلامی رسیدن به سعادت و دست یابی به خداست، معاد از مبانی ماست اما در تربیت غربی جامعهپذیری از اهداف اصلی تربیت است لذتگرایی اصل حاکم بر زندگی است.
کتب غربی در زمینه علوم تربیتی بر اساس جهان بینی الحادی تدوین شده است
سراقی عنوان کرد: اگر بخواهیم قدری فراتر از موضوع تربیت بحث کنیم و کلا بحث ترجمه را در نظر بگیریم باید گفت بسیاری از کتب ترجمهای چه در زمینه تربیت و چه در سایر زمینهها مثل آرامش در زندگی، مهارتها، معنویتگرایی و… در نگاه اول کتب خوب و مانوسی به نظر میرسند و همین بیگانه نبودن و حتی همراه با نتیجه بودن سبب میشود، افراد این کتابها را بدون اینکه توجهی به آسیبهای حتی احتمالی آنها داشته باشند بپذیرند، به دنبال کتابهای مشابهه بگردند و به هم توصیه نمایند در حالی که همه چیز را در مورد این کتابها نمیدانند؛ این کتابها در مورد انسان هستند پس باید مباحث آن برای ما مانوس باشند این کتابها توسط افرادی متخصص در این زمینهها نوشته شده پس باید نتایجی را به دنبال داشته باشند اما مگر انسان خلاصه در همین حسی میشود که به من دست میدهد و یا اگر در زمینهای از انسان حرفی زده شود و برای ما مانوس بود به این معناست که همه چیز انسان لحاظ شده است، اگر نویسندگان این مطالب را در برابر سه سوال اصلی و آشنای من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ به کجا میروم؟ قرار دهیم چه جوابی میشنویم؟ مطالب ارائه شده توسط این افراد چه مقدار پاسخگوی این سوالات هستند و اساسا چه مقدار تناسب با این سوالات دارد؟
مدیر گروه تربیت و مشاوره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم در پایان اظهار کرد: مطالبی که در این کتب هست نه با این کار دارند که انسان از کجا آمده و نه کار دارند انسان به کجا خواهد رفت این مطالب متوقف در همین الان است، نگاه بسیاری از این نویسندگان به انسان از جهت مبدا و معاد همان نگاه به سایر اجسام و اشیاء و موجودات است و تفاوت تعریفشان از انسان با سایر موجودات برخورداری از سیستم عصبی پیچیدهتر و قابلیتهای بیشتر است و لذا انسان میتواند همه چیز را به دست آورد و اگر نیاورد و لذت نبرد ضرر کرده است. حرفهای این افراد مانوس است و به دور از نتیجه نیست چون موضوعشان انسان است و از مطالعه انسان به دست آوردهاند اما ناقص است و پیشبرنده نیست چون جهان بینی درستی ندارند، چون انسان را نشناختهاند و نمیتوانند بشناسند.
_____
ایکنا